💕یا الهی و سیدی و مولای 💕
اسئلک اَن تَجعَلَ اَوقاتی مِنَ اللَیلِ و النهار:
🍃 بِذِکرِکَ مَعمُوره
🌸وَ بِخِدمَتِکَ مَوصُولَه
🍃اعمالی عندک مقبوله
🌸قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی
🍃وَاجعَل لِسانی بِذِکرِکَ لَهِجا
🌸وَ قَلبی بِحُبِّکَ مُتَیِّما
ذکر روز✨ یا ارحَم الرّاحمین✨
سه شنبه//۲۵//آذر
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |•
➣ @TarighAhmad
روزِ حساب کتاب که برسه..
بعضی از گناهات رو که بهت نشون میدن،
میبینی براشون استغفار نکردی،
اصلاً یادت نبوده !
امّا زیر هر گناهت یه استغفار نوشته
شده..!
اونجاست که تازه میفهمی
یکی به جات توبه کرده....
یکی که حواسش بهت بوده؟
یه #پدر دلسوز..
یکی مثل مهدی....
🍃| اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ |🍃
#مهدویت
╔═.🍃.══════╗
@TarighAhmad
╚══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهــدا صدایت زده اند ☘
دست دوستے دراز ڪردهاند
بـہ سویتـــ...❤️
همراهے با شهـدا سخت نیستـــــ...😇
یا علے ڪہ بگویـے✨
خودشان دستتـــــ را میگیرند
تردیـد مڪن...✌️
☘☘☘
#برادر_شهیدم
#کلیپ_شهید_مشلب
╔═...💕💕...══════╗
@TarighAhmad
╚══════...💕💕...═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓کجاے قرآن #حجاب اومده؟!
👤دکتر فرهنگ پاسخ میدهد
#ریحانہ 🌱
#پیشنهاددانلود
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@TARIGHAHMAD |√←
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه پیروزی ها 🌱
و چه شکست های انسان 🍂
از «نمازش» منشأ میگیره
بستگی داره که ...
#پر_پرواز 🦋
╔═.🦋.══════╗
@TarighAhmad
╚══════.🦋.═╝
ﺩﯾﺸﺐ ﻣﺎﺷﯿﻦ یه بنده خدایی ﺭﻭﺷﻦ ﻧﻤﯿﺸﺪ ﻣﺎﻫﻢ ﻃﯽ ﯾﮏ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺧﺪﺍ
ﭘﺴﻨﺪﺍﻧﻪ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻫﻮﻝ ﺩﺍﺩﯾﻢ..
ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ😱
ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ
ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﻪ
ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﺞ ﻫﻮﻝ ﺩﺍﺩﯾﺪ😐
ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﮐﺞ ﻫﻮﻝ ﺩﺍﺩﯾﻢ !!!! ﮐَــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺞ 😂😂
#بخند_مومن 😆
╭─┅═ঊঈ😃ঊঈ═┅─╮
🆔 @TarighAhmad
╰─┅═ঊঈ😄ঊঈ═┅─╯
نائب المهدی امام خامنه ای:
« اينترنت
يكي از نِعَم بزرگ الهي است،
اما در عين حال يك نَقِمَت بزرگ هم هست؛
يعني يك چاقوي دو دم و خطرناك…
اينترنت الان مثل يك جريان افسار گسيخته است…✅
اين مثل آن است كه :كسي يك سگ وحشي را بياورد، بگويند قلادهاش كو؟ بگويند سفارش كردهايم آهنگر قلاده را بسازد! »
(رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي؛ ۸۱٫۹٫۲۶)
#نائب_برحق_مولا
^~^@TarighAhmad
↗️↗️↗️
#تلنگر⚠️
چرا بعضی افراد موقع خرید و بدست آوردن و انتخاب مال دنیا میگردن و بهترین رو انتخاب میکنن..🤔
اما نوبت به معنویات و حجاب و ارزشهای دینی که میرسه،دنبال پایینترین درجه و مرتبه میرن و
میگن کمترین حد این عبادت چیه
تا اونو انجام بدیم⁉️
ــــــــــــــــــــــــ
📝پـ ن
وقتیدشمنکمکمرویاعتقاداتما
کارکنهطوریکه
خودمونهممتوجهنشیـم
همیـنمـیـشه..!🔥 #تاسف_داره🥀
╔═...💕💕...══════╗
@TarighAhmad
╚══════...💕💕...═╝
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
••°۞••°💕✨
🔸| #خاطره
ماجراینارنجک💣
همه حرفهایت را به مهدیه(خواهرشهید) می زدی حتی اگر کار خطر ناکی می کردی مهدیه خبر دار می شد, جرئت نمیکردی به پدر و مادر چیزی بگویی😅 مثلا همان موقعی که عذرت را خواسته بودند ،اما چند نفر وساطت کرده بودند تا دوباره پذیرفته شده بودی
ماجرا را فقط برای مهدیه تعریف کرده بودی↯↯ «مهدیه ،خراب کاری کردم یه سرهنگ ارتش اومده بود یاد بده چطور نارنجک پرت💣 کنیم مسخره کردن ما رو 🙄.
انگار نارنجک هم یاد دادن داره !😎
خوب چه کار کردی ؟🤔
اومده می گه ضامن رو بکش ،اسم امامی که خیلی دوست داری سه بار بگو و پرتاب کن بعد خودت پناه بگیر🙆🏻♂️ ،بچه ها دونه دونه این کارو می کردن و سرهنگ نگاه می کرد و نمره می داد نوبت من که شد ،بدون انجام دادن این مراحل رفتم نارنجک رو پرت کردم و سریع اومدم کنارش ایستادم 😎😂وقتی نارنجک ترکید تازه متوجه شد که من پرتاپ کردم هول کرد محکم زد👊🏻 روی بازوی من و گفت خاک تو سرت😠 ،برو گم شو بعد هم اخراجم کرد
#شهیدمحمدرضادهقانامیرے 🕊
┄•●❥ @TarighAhmad
#ایهگرافی✨
َاللَّھُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِڪٌم..،♥️
| احـزاب ۵۱ |
- حـواسم هسـت
تو دلـت چی میگـذره... :)
┄┅─✵🦋✵─┅┄
@TarighAhmad
┄┅─✵🦋✵─┅┄
#عاشقانہهاےالهے...♥️|
.
.
ﺷﺎﻳـﺪ بهترین لحظہ هایے
ﻛہ با ﻫـﻢ ﺩﺍﺷﺘـﻴمـ🍃
نمازاے دو نفره مون بود...
ﺍﻳݧ کہ ﻧﻤﺎﺯاﻣﻮ ﺑهش ﺍقتدا ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ
ﺍﮔہ ﺩﻭﺗﺎیے² کنار ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻳﻢ
ﺍﻣﻜﺎن ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻧﻤﺎﺯﺍﻣﻮنو ﺟﺪﺍ ﺑﺨﻮنیم ✨
منطقـه کـہ میرفت ...
تحمـل خونہ💒°
بدون حمید واسم سخت بود 😓
"وقتے تو نباشے چہ امیدے به بقایمـ
این خانہے بےنام و نشان سهم کلنگ استـ 🏚"
.
.
☁ُ• #شهیدحمیدباکرے
┈┈••✾❀🌙❀✾••┈┈
@TarighAhmad
┈┈••✾❀🌙❀✾••┈┈
ڪلام_شهید
میفرمایدکه؛
فقطیکبارکـافیاست...
ازتهدل خدا روصداکنید
دیگرمالخودتاننیستید
مـالاومۍشویـد!!![♥️]
#شهیدامیرحاجامینے
#رفیقشهیدم
╭━═━⊰❀❁❀⊱━═━╮
@TarighAhmad
╰━═━⊰❀❁❀⊱━═━╯
Namaz_56_ostadshojae_softgozar.com.mp3
4.74M
#نماز_سکوی_پرواز 56
✍ اگه یه شب از دلتنگی خدا خوابت نبـرد،
اگه همش انتظار یه کُنجِ دِنج رو می کشی که فقط تو باشی و خـدا،
👈یعنی عشـ❤️ـق توی رگهای قلبت جونه زده.
مبـارک باشه رفیــ🤝ـق
#استادشجاعی
#سکوی_پرواز 🕊
╔═🍃🕊🍃═════╗
@TarighAhmad
╚═════🍃🕊🍃═╝
#انگیزشی^🚌°•🍓
به خودت قول بده
فردا به تغییر کوچولو توخودت
ایجاد کنی
واسهفردات برنامهریزی ڪن
و به بهترین نحو بگذرونش...|↻♡
╔═...💕💕...══════╗
@TarighAhmad
╚══════...💕💕...═╝
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
🌺🍃رمـــان #از_من_تا_فاطمه.. 🌺🍃 قسمت #بیست_و_دوم #هوالعشق #کامنت_اول کم کم جمعیت پراکنده شدند
🌺🍃رمـــان #از_من_تا_فاطمه.. 🌺🍃
قسمت #بیست_و_سوم
#هوالعشق
#دوراهی_زیبا
پرواز 123به مقصد کربلای معلی....
-علی اقا بدوووو الان میپره
-نه خانوم جان بدون ما نمیپره
-علی شوخیو بزارکنار بدو فقط
-خانمم ندو عزیزم در شأن شما نیست باچادر.میرسیم هناس.
-چشم اقا
-روشن به ظهور
.............
-خانم چیزی نیاز ندارید؟
-نه ممنونم عزیزم
-میگم علی دل تو دلم نیست حرمو ببینم ها.
-میبینی خانوم ٬چطوره دعای عهدو بخونیم هناس؟صبح جمعست اقامون چشم انتظارها.
-عالیه اقا بسم الله.
دعای عهد کوچکمان را از جیبش دراورد و شروع کردیم به خواندن دعای زیبای عهد... العجل یا مولا ویا صاحب الزمان(#صلوات برای ظهور)
هواپیما درحال پرواز بود ابرهای سفید و زیبا به شکل پنبه های بزرگ اطرافمان را احاطه کرده بودند٬
ازبچگی ارزو داشتم به ابرها دست بزنم و با آن ها گلوله بسازم ٬اما بزرگ که شدم دانستم تمامش گاز است و پوچ.انسان همین است ارزوهای کودکی دربزرگسالی مزحک میشود اما گاهی به این فکر میکنم کاش روح کودکیم که چونان اب زلال بود میماند و حتی سایه ای کدری نقش برآن نمیبست.بازهم الحمدالله که دراین برهه از زمان هستم.شکرالله.
دست علی دست هایم را درخود محصور کرده بود٬حصاری شیرین٬آخر از هواپیما ترس عجیبی دارم اما کنار مَردم٬ارام ارامم.
ساعتی تا رسیدنمان نمانده بود٬دلم آشوبی بود از دیدن یار٬چقدر زیباست این یار٬چقدر اقاست این یار.
-مسافران محترم٬کمربندهای ایمنی خود را بسته و صندلی را به حالت اولیه برگردانید٬تا دقایقی دیگر هواپیما برباند مینشیند.
صدای کمک خلبان بود که برای همه آرزوی سلامتی کرد و خواهان دعا بود.
حس و حال عجیبی بود
٬انگار همه روح ها ادقام شده و به سوی سرچشمه سالار شهیدان میریزد.
با کمک علی از هواپیما خارج شدم٬نفس کشیدم و نفس کشیدم٬علی تنها چشم دوخته بود٬محو بود٬نمیدانم محو چه؟حالی عجیب داشت٬انگار چیزی میدید که من نمیدیدم.
-اهم اقا کجا سیر میکنید؟
-اینجام خانوم ٬حس میکنی؟
-چیو؟
-بوی ...بوی شهادتو..
نفس کشید و چشمانش رنگ غم گرفت
٬لحظه ای احساس کردم روح علی از بدن جداشده و به سویی میرود٬انگار ملکوتی شده بود.
به سمت فرودگاه رفتیم٬چمدان ها را در تاکسی گذاشتیم و به سمت هتل حرکت کردیم٬حال و هوایی بود عجیب٬به هتل که رسیدیم با کمک راننده محترم ساک هارا در لابی گذاشتیم تا پذیرش شویم.
بعد از اتمام چک پاسپورت و شناسنامه به اتاق مورد نظر رفتیم٬دررا علی باز کرد و وارد شدم٬اتاقی معمولی با امکاناتی معمولی
٬عاشق همین#معمولی ها بودم.
ادامه دارد...
دسترسی به پارت اول🦋✨
https://eitaa.com/Tarighahmad/13817
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
به قلم ✍؛نهال سلطانی
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |•
➣ @TarighAhmad
🌺🍃رمـــان #از_من_تا_فاطمه.. 🌺🍃
قسمت؛ #بیست_و_چهارم
#هوالعشق
پنجره را که باز کردم تمام بدنم سر شد
٬دستم را برزانوانم ورفتم که علی به سمتم دوید و پرسید:
-چیشد فاطمه؟
-ه...هیچی..نگا کن عظمتو٬حق بده بی توان بشم.
-یا حسین٬الله اکبر.
درچشم های علی شکل گنبد نقش بسته بود٬حلقه اشک چشمان درشتش را احاطه کرده بود٬هردو به علامت احترام تعطیم کردیم و سلام دادیم٬؛
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
تصمیم گرفتیم هرچه زودتر به سمت حرم حرکت کنیم
٬طاقتمان طاق شده بود...علی به حمام رفت تا غسل زیارت کند٬وسایلش را اماده روی تخت گذاشتم واز فرط خستگی روی کاناپه خوابم برد...
بیدار که شدم پتویی را روی خود دیدم٬کارعلی بود. پاهایم را روی زمین گذاشتم و چشمانم را روی هم فشردم٬به خاطر کمبود اهن٬سرگیجه ها و سردرد های شدید بعد خواب یاکم خوابی به سراغم می آمد.
باهمان حال به سمت اتاق رفتم که علی را دیدم٬یکدفعه ٬چشم هایم سیاهی رفت وبه دیوار تکیه دادم وسر خوردم که علی نگران به سمتم برگشت:
-چیشدی فاطمه جان؟خوبییی؟
-ار..اره..یه شکلات از تو کیفم بده فقط .
-باشه باشه.
همراه باشکلات امد و ان را برایم باز کرد٬همانجا کنارم نشست و نگاهم کرد.
-چیه اقا جان خوشگل ندیدی؟
-نه٬ندیدم .فقط تورو دیدم.
-ای ای حاجی جان.پس ببین
-دلم برات تنگ شده بودا هناس
-واااااا
-والااااا
هردو زیر خنده زدیم
٬با کمک علی ایستادم و به حمام رفتم و لباس های تمیزم زا که مخصوص حرم با لباس علی هماهنگ کرده بودم پوشیدم٬روسری طرح ترمه با رنگ سبز تیره.مانتویی که مچ سفیدی داشت و باچهار دکمه بسته میشد٬پیراهن سه دکمه علی که یقه ایستاده بود و روی شلوار سفیدش انداخته میشد ٬یک شال سبز رنگ که نشان سیدی اش بود روی پیراهنش میانداخت ٬یعنی می انداختم.
حاضر که شدیم هم دیگر را برانداز کردیم و دستمان را روی صورتمان کشیدیم و گفتیم:
#فتبارک_الله_و_احسن_الخالقین.
با لبخند به سمت حرم پیاده راه افتادیم.هرقدم تپش قلبم را بیشتر میکرد و دستم در دستان علی فشرده میشد.کنارش بودم٬با من قدم میزد٬
الهی شکر.گنبد را که دیدم ناخوداگاه پاهایم سر شد و به علی تکیه زدم٬علی نگران نگاهم میکرد و من نگران روبه رویم را مینگریستم تا خدایی ناکرده در رویا نباشم٬نه نبودم.میدیدم این زیبای دلربا را.
به سمت اقا دست هایمان را به نشانه احترام بر قلبمان گذاشتیم و باهم سلام دادیم٬علی طوری به گنبد مینگریست که گویی اقا با او هم صحبت شده.هم قدم به سمت حرم راه افتادیم.به گریه افتاده بودم وعلی هم دیگر هوایی شده بود٬فقط نگاه میکرد و نگاه میکرد.
از هم جداشدیم تا به زیارت برویم.
به سمت ضریح که راه افتادم قلبم صدای بلندی میداد.از میان عاشقان به سختی رد شدم و دستم به ضریح رسید٬انگار که باارزش ترین ارزش هارا به دست اورده ام چنگ زدم و ان را ول نکردم.
جوی الهی تمام وجودم را فرا گرفته بود٬حال عجیب و غیرقابل وصفی بود.سرم را روی ضریح گذاشتم و گفتم:
-اقا... ممنونم...خیلییی ممنونم ٬اقاجان٬ قول میدم تااخرش باشم ٬ترو به خدای احد و واحد من و از این راه خارج نکن.
انگار که ان لحظه زمان ایستاد و قول مرا ثبت کرد.ارام شدم ٬ارام. به سمت حیاط حرکت کردم و سریعا علی را دیدم.دقیقا در وسط دو حرم ایستاده بودیم٬چه دوراهی زیبایی.به علی نگاه کردم و با تمام وجود گفتم:
-ممنون که هستی٬ممنون که براورده شدی.ممنون سید جان
با نگاه مهربانش تک تک جملاتم را بدرقه کرد و گوشه چادرم را گرفت و بوسه زد.
به سمت حرم اقا اباالفضل عباس(ع) برگشتیم و سلام دادیم.قسمش دادم به دو دست بریده اش٬که عشقمان ابدی باشد و روحمان باهم.هوا ابری شد٬ابرها فشرده شدند٬بافشرده شدن ابرها بغض کهنه ام سر باز کرد و روانه شد
٫صدای مداحی دلنشینی میامد....
ادامه دارد...
دسترسی به پارت اول🦋✨
https://eitaa.com/Tarighahmad/13817
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
به قلم ✍؛نهال سلطانی
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |•
➣ @TarighAhmad
💕یا خَیر حَبیب و مَحبوب 💕
خداوندا 🦋
همه آنچه که برایم مقدر فرمودی زیباست 🌸 🔆 تو را بر اینهمه زیبایی سپاس می گویم 🌀خواهش های نیکم را برآور و هدایتت را بیش از پیش نصیبم گردان تا با آن در امری که در آن به سوی تو قدم گذارده ام به توفیق رسم تویی مهربان ترین مهربانان 🍀چهارشنبه 🌤 ۲۶ آذر ماه ذکر روز✨ یا حَیُّ یا قَیّوم ✨ ❁❁═༅═🍃🌸🍃═ ═❁❁ @TarighAhmad ❁❁═༅ ═🍃🌸🍃═ ═❁❁
خداوند فرموده:
"یا من اسمه دوا و ذکره شفا"
اى که نامش دوا و ذکرش شفا است..
این روزها
"دوا" تویی
"شفا" تویی
گویا خدا از قبل معراج "محمد"ص
تو را
طبیب شفای دلهای رنجور و بیمار کرده....
هستی ِ تو درمان بخش آلام دردمندان است...
ولی ما
درمان را در جای دیگری می جوییم...
دلگیریم،
از خبرهایی که
هر روز ناخوش احوالمان میکند...
ببین چه دردهایی بر سر شیعیانت آوار میکنند..
این جلادان زمان...
این بیماریها
که ساخته دست شیاطین زمینی است...
تنها به دست تو التیام مییابد...
آقا جان بتاب نور ظهور را
بر دلهای تاریکمان
بتاب و ببار و بیا
که دیگر تاب دوری نداریم...🕊
#الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج
#مهدویت
💚🌱||@TarighAhmad
[ شایَد شهـــــادَت🕊
آرزوۍ هَمِه باشَد✨
امّا یَقیناً
جُز مخُلِصِین🌱
ڪَسی بِدان نَخواهَد رِسید ...
ڪاش بِجای زبان با عَمَلَم،
طَلب شَهادَت مۍ ڪَردمَ😔
☘☘☘
#برادر_شهیدم❣
#احمد_مشلب
#عکس_نوشته ☔️
╔═.🍃.══════╗
🇮🇷@TarighAhmad🇱🇧
╚══════.🍃.═╝
✨ #ریحانه ✨
جـانـبـازی ﺍﺳـﺖ ﺑـﺮﺍﯼ ﺧـﻮﺩﺵ ﭼـﺎدر مشکی ﻣـﻦ!
ﺩﺭ ﺑـﺮﺍﺑـﺮ ﺗـﺮﮐﺶ ﻫـﺎﯼ ﻧـﮕـﺎﻩ ﻣﺴـﻤـﻮﻡ ﺗـﮑـﻪ ﺗـﮑـﻪ ﻣـﯽ ﺷـﻮﺩ!
ﺍﻣـﺎ ﺗﺴﻠﯿـﻢ ﻫـﺮﮔـﺰ!
✨الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج✨
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
@TarighAhmad
بابام رفته بود شیرینی بخره ولی دست خالی برگشت
همزمان با رسیدن بابام، مهمونامون هم رسیدن و یه بسته شیرینی برامون آورده بودن
مامانم که فکر کرده بود شیرینی رو بابام خریده، چید تو ظرف و آورد تعارف کرد به مهمونا!😟
حالا هی میگه تورو خدا ببخشید ما هیچ وقت از این شیرینی آشغالیا نمیخریدیم😐😑
#بخند_مومن😊
┄┅═✧❁😆❁✧═┅┄
@TarighAhmad
┄┅═✧❁😁❁✧═┅┄
نائب المهدی امام خامنه ای :
بعضی از حوادث دلهایی را میلرزاند؛
ما در طول انقلاب هم شاهد بودیم... حتّی در خود دفاع مقدّس بعضی از شکستها، بعضی از دلها را میلرزاند.
وقتی که مجموع این حوادث با پیروزی، با نشانههای لطف الهی تمام میشود، این طبعاً این دلها اطمینان پیدا میکنند، آرامش پیدا میکنند،
میفهمند که وعدهی الهی راست است، درست است...
این را وقتی که شما برای مخاطبین خودتان نقل میکنید، آنها به خودشان مطمئن میشوند، اطمینان نفس پیدا میکنند، آرامش پیدا میکنند.
۹۸/۸/۳۰
تصویر جدیدی از حضرت آقا بدون داشتن عصا 🤩
سلامتیشون صلوات
#اللهم صل علی محمّد وال محمّد و عجل فرجهم
#نائب_برحق_مولا
💚//@TarighAhmad
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
نائب المهدی امام خامنه ای : بعضی از حوادث دلهایی را میلرزاند؛ ما در طول انقلاب هم شاهد بودیم... حت
بسم الله الرحمن الرحیم
✨وَان یَکادُ الذینَ کَفرو لَیُزلِقونَکَ بِابصارِهم
لمّا سَمِعو الذِکر و یَقولونَ اِنَّهُ لَمَجنون
و ما هُو اِلّا ذِکر لِلعامین ✨
چشم بد دور از شما آقا جان 😍
vs,g.mp3
4.42M
بخش هایی از اذان عشق با صدای ملکوتی شهید #پورمراد 😭
+ مداحی کربلایی سید رضا نریمانی
(من میخوام اهل نماز اول وقت بشم ؛ با اذون ملکوتی رسول #پورمراد )
از دست ندین 👌
🌹#شهید_مدافع_حرم_رسول_پورمراد از استان شهید پرور قزوین
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@TarighAhmad
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
#آیهگرافی☀️✨
~ من همانم که
وقتی میترسیــ«🌪»
به تو امنیت میدهمــ«☘» ~
آخه کدوم عاشقی اینطور هوای معشوقشو داره😍 ...
╔═✨═☀️═✨═╗
@TarighAhmad
╚═✨═✨═✨═╝
تو این دنیا یه رفیق و یه همدمی هست که به حرف های دلت فقط و فقط گوش کنه و حرف های فلسفی نزنه؟!😣
رفیقی که خط به خط تورو بلد باشه؟!😍
از من به شما نصیحت😌
اگه رفیقی با این مشخصات داری
نگهش دار..😍
این جور آدم ها دارن منقرض میشن !!
#رفیق_خاص 🍁💝
...•🍁°∞°❀💝❀°∞°🍁•....
@TarighAhmad
....•🍁°∞°❀💝❀°∞°🍁•....
|🌨🌱|
🦋[ #شهیدانہ
.
.
نعمتِآسمانفقطباراننیست!🙃
گاهےخٌدا؛کسیرانازلمیکند
بهزلالےباران...🍃
مثلِ تُ♥️(:
.
.
| #رفیقشهیدم
| #حنینخواهرِشهید
┌───✾❤✾───┐
@TarighAhmad
└───✾❤✾───┘