✅زندگی این بزرگواران، علیرغم تفاوت ظاهری که بعضی حتی میان برخی از بخشهای این زندگی احساس تناقض کردند، درمجموع، یک حرکت مستمر و طولانی است که از سال دهم، یازدهم هجرت شروع میشود و ۲۵۰ سال ادامه پیدا میکند و به سال دویستوشصت که سال شروع غیبت صغری است، در زندگی ائمه(ع) خاتمه پیدا میکند.
این بزرگواران یک واحدند؛ یک شخصیتند.
شک نمیشود کرد که هدف و جهت آنها یکی است.
پس ما بهجای اینکه بیاییم زندگی امام حسن مجتبی(ع) را جدا و زندگی امام حسین(ع) را جدا و زندگی امام سجاد(ع) را جدا تحلیل کنیم تا احیانا در دام این اشتباه خطرناک بیفتیم که سیره این سه امام(ع) بهخاطر اختلاف ظاهری، باهم متعارض و مخالفند، باید یک انسانی را فرض کنیم که ۲۵۰ سال عمر کرده و در سال یازدهم هجرت، قدم در یک راهی گذاشته و تا سال دویستوشصت هجری این راه را طی کرده است.
📚منبع :
انسان ۲۵۰ ساله (بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسی- مبارزاتی ائمه معصومین)، ص۱۶
@TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚
3️⃣5️⃣ #معرفی_کتاب :📚
کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» مجموع بیانات #مقام_معظم_رهبری، درباره زندگی سياسی و مبارزاتی ائمه اطهار(علیهم السلام)✍📚👇
@TarikhEslam
4_710636819120652692.pdf
3.17M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚
کتاب «انسان ۲۵۰ ساله»
@TarikhEslam
🌙روایاتی در باب ماه پر فضیلت رمضان المبارک :👇
#ویژه_ماه_رمضان
@TarikhEslam
1⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفْتَحُ فِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ، فَلا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَيْلَةٍ مِنْهُ》
♦️درهای آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده می شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.(۱)
2⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّه عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ شَهرٌ یُضاعِفُ اللّهُ فیهِ الحَسَناتِ وَ یَمحو فیهِ السَّیِّئاتِ وَ هُوَ شَهرُ البَرَكَةِ》
♦️ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است كه خداوند در آن حسنات را مى افزاید و گناهان را پاك مى كند و آن ماه بركت است.(۲)
3⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《أَلاَ إِنَّ رَجَباً شَهْرُ اَللَّهِ وَ شَعْبَانَ شَهْرِي وَ رَمَضَانَ شَهْرُ أُمَّتِي》
♦️همانا رجب ماه خداست و شعبان ماه من است و رمضان ماه امت من است.(۳)
4⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《لَوْ يَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِي رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ يَكُونَ رَمَضَانُ السَّنَةَ》
♦️اگر بنده مى دانست كه در ماه رمضان چیست (چه برکاتی و فضایلی دارد)، دوست مى داشت كه تمام سال، رمضان باشد.(۴)
5⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《هُوَ شَهْرٌ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ أَوْسَطُهُ مَغْفِرَةٌ وَ آخِرُهُ الْإِجَابَةُ وَ الْعِتْقُ مِنَ النَّارِ》
♦️رمضان ماهى است که ابتدایش رحمت و میانه اش مغفرت و پایانش اجابت و آزادى از آتش جهنم است.(۵)
6⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《إنَّما سُمِّيَ الرَّمَضانُ لأِنَّهُ يُرمِضُ الذُّنُوبَ》
ماه رمضان به این نام خوانده شده است، زیرا گناهان را می سوزاند.(۶)
7⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ َثَلَاثَ مَرَّاتٍ :
هَلْ مِنْ سائِلٍ فَأُعْطِيَهُ سُؤْلَه؟
هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ؟
هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَه؟》
♦️خداوند در هر شب از ماه مبارک رمضان سه بار می فرماید :
آیا درخواست کنندهای از من هست که من درخواست او را اجابت کنم؟!
آیا توبه کننده ای هست که به من رجوع کند و از من پوزش بطلبد تا من هم بپذیرم؟!
آیا استغفار کنندهای هست که من او را بیامرزم؟!(۷)
8⃣امام باقر(علیه اسلام) می فرماید :
📋《لِکُلِّ شَیْءٍ رَبِیعٌ وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَانَ》
♦️هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.(۸)
9⃣امام صادق(عليه السلام) می فرماید :
📋《اِذَا طَلَعَ هِلَالُ شَهْرِ رَمَضَانَ غُلَّتْ مَرَدَةُ الشَّیَاطِینِ وَ فُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أَبْوَابُ الْجِنَانِ وَ أَبْوَابُ الرَّحْمَةِ وَ غُلِّقَتْ أَبْوَابُ النَّارِ وَ اسْتُجِیبَ الدُّعَاءُ》
♦️آن هنگام که هلال ماه رمضان سر برآورد، شیطان هاى رانده شده به زنجیر کشیده مى شوند، درهاى آسمان و درهاى بهشت و درهاى رحمت گشوده، و درهاى دوزخ فرو بسته خواهد شد. خواسته ها بر آورده مى شوند.(۹)
🔟امام صادق(عليه السلام) می فرماید :
📋《مَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلاَّ أَنْ يَشْهَدَ عَرَفَةَ》
♦️کسی که در ماه رمضان آمرزیده نشود، تا رمضان آینده آمرزیده نگردد، مگر آن که در عرفه حاضر شود.(۱۰)
📚منابع :
۱)بحار الانوار مجلسی، ج۹۳، ص۳۴۴
۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۹۶، ص۳۴۰
۳)وسائل الشيعة حر عاملی، ج۷، ص۳۵۲
۴)بحار الانوار مجلسی، ج۹۳، ص۳۴۶
۵)بحارالانوار مجلسی، ج۹۳، ص۳۴۲
۶)كنز العمّال متقی هندی، ج۸، ص۴۶۶
۷)بحارالانوار مجلسی، ج۹۳، ص۳۳۸
۸)الکافی شیخ کلینی، ج۲، ص۶۳۰
۹)الکافی شیخ کلینی، ج۴، ص۶۷
۱۰)من لا يحضره الفقيه شیخ صدوق، ج۲، ص۹۹
@TarikhEslam
✅غزوه تبوک، آخرین غزوه حضرت رسول اکرم(ص) بود که در رمضان سال نهم هجری در منطقه تبوک اتفاق افتاد.
تبوک نام قلعهای در نوار مرزی حجاز و شام بود و بدین سبب آن منطقه با این خوانده میشد.
روم شرقی در آن هنگام هم مرز با حجاز بود و پیشرفت سریع اسلام را خطرناک میدید و سپاه قدرتمندی نزدیک به ۴۰٬۰۰۰ نفر در مرز «حجاز» آماده کرد.
پیامبر اکرم(ص) از این رویداد باخبر شد و بیدرنگ فرمان آمادهباش داد.
۳۰٬۰۰۰ نفر شامل ۱۰٬۰۰۰ سواره و ۲۰٬۰۰۰ پیاده آماده شدند.
این لشکر به سبب مشکلات زیادش از جمله وجود قحطی در مدینه، کمبود آذوقه و مسیر طولانی و بادهای سوزان و طوفانهای کشنده شن و نبود مرکب کافی به «جیش العسرة» (لشکر مشکلات) معروف شد.
سپاه در آغاز ماه شعبان سال نهم هجرت به سرزمین تبوک رسید.
در این جنگ، رسول اکرم(ص)، امام علی(ع) را در مدینه جانشین خود کرد و این تنها غزوهای بود که امام علی(ع) درآن شرکت نکرد.
در این جنگ از دشمن خبری نبود، و با شنیدن لشگر کشی رسول اکرم(ص) به تبوک، عقب نشینی کرده و منطقه تبوک را ترک کردند.
سرانجام حضرت رسول اکرم(ع) با سپاه بعد از چند مدت توقف در آنجا، به مدینه بازگشت.
📚منابع:
۱)المغازی واقدی، ج۳، ص۹۹۰
۲)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۷
@TarikhEslam
#پرسش_و_پاسخ
سوال5️⃣4️⃣:چرا حضرت رسول اکرم(ص) در #جنگ_تبوک، #امام_علی_علیه_السلام را به همراه خود به جنگ نبردند؟👇
@TarikhEslam
✍پاسخ:
حضرت رسول اکرم(ص) هنگام بازگشت از سفر حَجّه الوداع در سال نهم هجری؛ متوجه توطئه دشمنان منطقه تبوک شدند که قصد داشتند به شهر مدینه حمله کنند.
پس حضرت(ص) سپاهی را در فصل گرما آماده و مدینه را به مقصد تبوک ترک کردند.
حضرت(ص) دراین میان امام علی(ع) را به جای خودش در مدینه منصوب کردند.
وقتی برخی از منافقین از این موضوع آگاه شدند پس در صدد نشر این شایعات بر آمدند که پیامبر اکرم(ص) خواستند که علی(ع) به زحمت نیافتد و یا این که صحنه جنگ برای علی(ع) سخت و دشوار بوده و یا رابطه پیامبر(ص) و علی(ع) دچار تیرگی شده است!
امام علی(ع) با شنیدن این خبر سریعاً خود را به پیامبر اسلام(ص) رساند و پیامبر(ص) در پاسخ به ایشان حدیث منزلت را نقل کردند و عنوان کردند که آنان دروغ میگویند، برگرد و در مدینه بمان!
سپس فرمود :
📋《یا علیّ! امَا تَرضَی اَن تَکُونَ مِنّي بِمَنزَلَةِ هارُونَ مِن مُوسَی إِلّا إنّه لا نَبيَّ بَعدِي؟》
♦️ای علی(ع)! آیا راضی نمی شوی که تو برای من، در مقام و منزلت هارون(ع) از موسی(ع) باشی؟
جز اینکه بعد از من پیغمبری نخواهد بود.(۱)
پس به این ترتیب جنگ تبوک تنها غزوه ای بود که امام علی(ع) به همراه پیامبر(ص) در آن شرکت نکرد.
در زمان جنگ تبوک دشمنان اسلام به سه گروه تشکیل می شدند:
1⃣مشرکان مکه!
2⃣یهودیان!
3⃣منافقان مدینه!
این مثلث کفر اولین اتحاد خود را در صدد براندازی اسلام انجام دادند.
پس به اتحاد هم، قرار بر این شد که به نحوی پیامبر(ص) را از مدینه دور کرده و واز طرفی منافقینی که در مدینه بودند، از داخل نفوذ کنند و مردم را علیه اسلام بشورانند، و از طرفی هم با حمله مشرکین مکه به اسلام خاتمه دهند، پس فقط کافی بود که پیامبر(ص) را از خطر یهودیان آگاه سازند، و حضرت(ص) به جنگ با آنها برود و آنها هم طبق نقشه عقب نشینی کرده وحضرت(ص) را از مدینه دورتر کنند وهمین هم شد، ولی همه این نقشه ها با باقی ماندن امام علی(ع) در مدینه خنثی شد، تا جایی که منافقین وقتی از وجود امام علی(ع) در مدینه خبر یافتند، از این کار خود مایوس گشتند.
در احادیث از این ماجرا به عنوان حدیث (منزلت) یاد می شود.
حدیثی است معروف، که نزد شیعیان از جمله براهین برتری علی بن ابیطالب(ع) بر سایر صحابه و از دلایل اثبات امامت و خلافت او شمرده میشود.(۲)
📚منابع:
۱)مستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۳۴
۲)شواهد التنزيل حسكانی، ج۱، ص۱۹۵
@TarikhEslam
📋وجه دلالت حدیث منزلت بر جانشینی و فضیلت #امام_علی_علیه_السلام :👇
«اَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی»
@TarikhEslam
✅این حدیث، علاوه بر فضیلت امام علی(ع)، بر خلافت و عصمت ایشان نیز دلالت دارد، زیرا پیامبر(ص) به جز نبوت، همه فضائل و ویژگیها و مناصب هارون را برای حضرت علی(ع) ثابت کرده است.
بنا بر آیات قرآن، حضرت موسی(ع) از خدا خواست تا برادرش هارون(ع) را وزیر او سازد و در امر رسالت شریکش گرداند تا یاریاش دهد.
خدا با درخواست او موافقت کرد و هارون(ع)، در غیاب موسی(ع)، جانشین او شد.
بنابراین، تمام مناصب حضرت موسی(ع) برای برادرش نیز بوده است و اگر او بعد از موسی(ع) زنده میماند، جانشین وی میشد.
(طبق نقل مشهور هارون(ع) قبل از موسی(ع) از دنیا رفت)
هارون نزد موسی(ع) دارای مقام و جایگاه والایی بوده است و از اینجا میتوان به عظمت مقام امام علی(ع) و سزاواری او بر خلافت بعد از رسول اکرم(ع) پی برد.
با بررسی تشبیه موجود در این حدیث، چندین نکته ظریف بهدست میآید.
با تکیه بر ماجرای هارون(ع) و موسی(ع) در قرآن؛
🔹هارون(ع) وزیر و شریک موسی(ع) در کارش بود، پس امام علی(ع) نیز در امر خلافت و ولایت، جز نبوت، شریک پیامبراکرم(ص) بود.
🔹هارون دومین شخصیت بعد از موسی در میان بنیاسرائیل بود، امام علی(ع) هم در میان امت پیامبر(ص) چنین بود.
🔹هارون(ع) برادر موسی(ع) بود و امام علی(ع) به دلیل حدیث مؤاخات، که به تواتر در کتب شیعه و سنّی نقل شده، برادر رسول خدا بود.
🔹هارون(ع) برترین فرد قوم حضرت موسی(ع) نزد خدا و پیامبرش بود، و امام علی(ع) نیز چنین بود.
🔹هارون(ع) خلیفه موسی(ع) در غیبتش به طور مطلق بود، امام علی(ع) نیز چنین بود، به ویژه با تصریح پیامبراکرم (ص) که فرمود :
📋《لایَنبَغی أَن أذهَبَ اِلّا وَ أنتَ خَلیفَتی》
♦️شایسته نیست من به جنگ تبوک روم مگر اینکه تو جانشین من باشی.
🔹هارون(ع) عالمترین فرد قوم موسی بود، امام علی(ع) هم به تصریح پیامبر(ص) عالمترین فرد بعد از پیامبر(ص) بود.
اطاعت از هارون(ع) بر یوشع بن نون (وصی موسی) و امت موسی(ع) واجب بود، اطاعت از امام علی(ع) بر امت واجب بود.
🔹هارون محبوبترین فرد نزد خدا و موسی(ع) بود، امام علی(ع) نیز این گونه بود.
🔹خدا پشت موسی(ع) را با برادرش هارون(ع)، نیرومند و محکم ساخت و پشت پیامبر اکرم(ص) را با علی(ع) این چنین محکم کرد.
🔹هارون(ع) معصوم از خطا و نسیان بود، و امام علی(ع) نیز چنین بود.
📚منابع :
۱)صحيح بخاری، ج۵، ص۱۲۹
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۱۰۱، ص۱۱۰
@TarikhEslam
✍تواتر حدیث منزلت :👇
بسیاری از بزرگان اهل سنت حدیث منزلت را «متواتر» می دانند؛
از جمله «ابوعمر یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر اندلسی» معروف به «ابن عبدالبر» (متوفی سال ۴۶۳ هجری قمری) فقیه، محدث، تاریخ نگار و ادیب در کتاب «الاستیعاب» درباره «حدیث منزلت» می نویسد :
«وَ هُوَ مِن أثبَت الآثارِ وَ أصحَّهَا وَ طُرُق حَديثِ سَعْدِِ فِيهِ كَثِيرَةُ جِدَّاً»
این حدیث از معتبر ترین و صحیح ترین روایات است و طرق حدیث بسیار زیاد می باشد.
#حدیث_منزلت
📚منبع :
الاستیعاب ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۰۹۷
@TarikhEslam
📜نقشه ترور رسول اکرم(ص) در #جنگ_تبوک توسط منافقین از صحابه :👇
@TarikhEslam
✅قرآن کریم در قرآن کریم، به نقشه ترور رسول اکرم(ص) اشاره دارد و در این باره می فرماید :
📖«..وَ هَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا..»
برخی نقشهای در سر داشتند که موفق به انجام آن نشدند.(۱)
بسیاری از مفسّران اهل سنّت، ذیل این آیه گفتهاند :
هنگام بازگشت پیامبر اکرم(ص) از غزوه تبوک، چند تن از صحابه گرد هم آمده، و نقشه کشیدند، تا بههنگام عبور حضرت(ص) از گردنههای کوهستانی، بهطور ناگهانی و مخفیانه، شتر حضرت(ص) را رم داده و با پرت کردن پیامبر(ص) به درون درّهها، او را به قتل رسانند.
حضرت(ص) با آگاهی از نقشه آنان فرمود؛ تا همه از پایین درّه حرکت کنند و نیز به عمار دستور داد، تا مهار شتر را بگیرد و حذیفه از پشت سر، شتر را سوق دهد؛ با این وجود، به هنگام عبور از تنگه عقبه، آن گروه، خود را به بالا رسانده تا نقشه خود را عملی سازند، که حذیفه با شنیدن صدای پای آنان به سویشان حمله برد و با عصایی که در دست داشت بر صورت مرکب آنها کوفت و آنان را مضروب و فراری ساخت، و موفق به شناسایی آنها گشت.
آنان که از شناساییشان توسط حذیفه آگاه گشتند، با شتاب خود را به دیگر مسلمانان رسانده و خود را در میان آنها گم نمودند.
برخی از صحابه گفتند :
ای رسول خدا(ص)! امر کنید تا گردن آنها را بزنیم.
حضرت(ص) فرمود : دوست ندارم، دشمنان بگویند؛ محمد اصحاب خود را متّهم نموده و آنها را میکشد؛ شما نیز این موضوع را نادیده گرفته و بروز ندهید.(۲)
در تاریخ، نامی از توطئهگرانی که نقشه ترور حضرت(ص) را داشتند نیامده، تنها کسی که به نام این افراد اشاره نموده، ابن حزم اندلسی از استوانههای علمی اهلسنّت است که در کتاب خود به نام این افراد اشاره نموده و گفته :
ابوبکر بن ابی قحافه، عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، طلحه بن عبیدالله و سعد بن ابی وقّاص، ابوموسی اشعری، عمرو عاص، قصد کشتن پیامبر (ص) را داشتند و میخواستند آن حضرت(ص) را از گردنهای در تبوک به پایین پرتاب کنند.(۳)
اما از آنجا که پذیرش این روایت از سوی ابن حزم، به معنای از بین رفتن تمام معتقدات و مبانی فکری خود او و اهل سنّت میباشد، سعی کرده اشکالی به این روایت بگیرد و روایت را از اعتبار بیاندازند؛ به همینرو گفته:
این روایت، به سبب وجود ولید بن عبدالله بن جمیع در آن، ساختگی و دروغ است.(۴)
در حالیکه گذشته از توثیقات و تصدیقات فراوانی که در معتبرترین کتب رجالی اهل سنّت در توثیق ولید بن عبدالله بن جمیع آمده، همین بس که وی از راویان حدیث کتاب مسلم نیشابوری است، که به خاطر اعتبار راویان این کتاب نزد اهل سنّت راویان آن نیز از معتبرترین راویان، بهشمار میرود.
📚منابع:
۱)سوره توبه، آیه۷۴
۲)سنن بیهقی، ج ۹، ص۳۳
۳-۴)المحلّی، ابن حزم اندلسی، ج۱۱، ص۲۲۴
@TarikhEslam
✅شیعیان کوفیان وقتی از مرگ معاویه مطلع شدند و خبر عدم بیعت امام حسین(ع) با یزید و سفر ایشان به مکه به گوششان رسید، به امام حسین(ع) نامه نوشتند، وحمایت و آمادگی خود را، به صورت همه جانبه، از پسر رسول خدا(ص) اعلام کردند.
👤ابن شهر آشوب می نویسد :
📋《ثُمَّ إِنَّ أَهْلَ الْكُوفَةِ اجْتَمَعُوا فِي دَارِ سُلَيْمَانَ بْنِ صُرَدَ الْخُزَاعِيِّ فَكَاتَبُوا الْحُسَيْنَ(ع) مِنْ سُلَيْمَانَ بْنِ صُرَدَ وَ الْمُسَيَّبِ بْنِ نَجِيَّةَ وَ رِفَاعَةَ بْنِ شَدَّادٍ وَ حَبِيبِ بْنِ مُظَاهِرٍ وَ شِيعَتِهِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُسْلِمِينَ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ》
♦️سپس اهل کوفه در خانه سلیمان بن صرد خزاعی تجمع کردند و به امام حسین(ع) نامه نوشتند.
این نامه از طرف سلیمان بن صرد و مسیب بن نجبه و رفاعه بن شداد و حبیب بن مظاهر و جمعی از مومنین و مسلمانان کوفه بود.
آنان این چنین نوشتند :
📋《سَلَامٌ عَلَيْكَ أَمَّا بَعْدُ فَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي قَصَمَ عَدُوَّكَ الْجَبَّارَ الْعَنِيدَ الَّذِي انْتَزَى عَلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ فَابْتَزَّهَا أَمْرَهَا وَ غَصَبَهَا فَيْئَهَا وَ تَأَمَّرَ عَلَيْهَا بِغَيْرِ رِضًى مِنْهَا ثُمَّ قَتَلَ خِيَارَهَا وَ اسْتَبْقَى شِرَارَهَا وَ جَعَلَ مَالَ اللَّهِ دُولَةً بَيْنَ جَبَابِرَتِهَا وَ عُتَاتِهَا فَبُعْداً لَهُ كَما بَعُدَتْ ثَمُودُ إِنَّهُ لَيْسَ عَلَيْنَا بِإِمَامٍ فَأَقْبِلْ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يَجْمَعَنَا عَلَى الْحَقِّ بِكَ وَ النُّعْمَانُ بْنُ بَشِيرٍ فِي قَصْرِ الْإِمَارَةِ لَسْنَا نَجْمَعُ مَعَهُ فِي الْجُمُعَةِ وَ لَا نَخْرُجُ مَعَهُ إِلَى عِيدٍ وَ لَوْ قَدْ بَلَغَنَا أَنَّكَ قَدْ أَقْبَلْتَ إِلَيْنَا أَخْرَجْنَاهُ حَتَّى نُلْحِقَهُ بِالشَّامِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ》
♦️درود بر تو و اما اینکه حمد و ستايش از آن يكتا آفريدگاري است كه دشمن زورگو و كينه توزت را درهم شكست و نابود ساخت، دشمني كه بدون ذره اي پروا از خدا بر اين امت تاخت و زمام امور آن را به ناروا و ناحق به كف گرفت و ثروتهاي جامعه را غصب كرد و بر اساس ستم و بيداد بر آنان فرمان راند. شايستگان و نيكان جامعه را نابود ساخت و اشرار و تبهكاران آن را وانهاد و ثروتهاي ملي و مال خدا را به كام زورمندان و در انحصار توانگران قرار داد، لعنت و نفرين خدا بر او باد همانگونه كه ثموديان نفرين و لعنت شدند.
ای فرزند سرفراز پيامبر(ص)! اينك ما پيشوايي راستين نداريم تا به او اقتدا كنيم پس شما به سوي ما بيا و بر ما منت نه، اميد كه خدا بوسيله شما ما را بر محور حق و عدالت همدل و همداستان سازد.
در شرايطي اين نامه را بسوي شما مي نگاريم كه «نعمان»، فرماندار امويان در كاخ استانداري است اما ما، نه به نماز جمعه او مي رويم و نه به نماز عيدش!
و اگر آگاه شويم كه وجود گرانمايه ات به سوی شهر و ديار ما روان است، او را از شهر خود مي رانيم و به سوي شام روانه اش مي سازيم ان شاء الله.(۱)
نامبرده از ديدگاه رجالشناسان از بزرگان و پارسايان تابعان و از ياران اميرمؤمنان و امام مجتبی(ع) بودند.
امام حسین(ع) ابتدا به نامهها بسنده نکردند، هر چند امضای شیعیان برجستهای مانند؛ سلیمان بن صرد یا حبیب بن مظاهر پای نامه ها بود.
سید بن طاووس تعداد نویسندگان نامه ها را دوازده هزار نفر آورده است که هر نامه را چند نفر امضا کرده بودند.(۲)
حتی افرادی همچون شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، یزید بن حارث، عروة بن قیس، عمرو بن حجاج زبیدی نیز برای آن حضرت(ع) نامه نوشتند که امام حسین(ع) در روز عاشورا یادآور این نامه ها شد و به آنان خطاب کرد :
📋《یا شَبَثَ بْنَ رَبَعی! وَ یا حَجَّارَ بْنَ أَبْجَرٍ، وَ یا قَیْسَ بْنَ الْأَشْعَثِ! وَ یا یَزیدَ بْنَ الْحارِثِ! أَلَمْ تَکْتُبُوا الَىَّ : أَنْ قَدْ أَیْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ اخْضَرَّ الْجَنابُ، وَ طَمَّتِ الْجِمامُ وَ إِنَّما تُقْدِمُ عَلى جُنْدٍ لَکَ مُجَنَّدٌ، فَاقْبِلْ؟!》
♦️اى شبث بن ربعى! اى حجّار بن ابجر! اى قیس بن اشعث! اى یزید بن حارث!
آیا شما براى من نامه ننوشتید که درختان ما ثمر داده است و باغها سرسبز!
و چاهها پرآب گشته و تو در سرزمینى پا مى گذارى که لشکرى آراسته و انبوه در خدمت تو است، پس به سوى ما بیا!(۳)
تا جایی که وقتی سپاه حر بن یزید ریاحی مقابل سپاه امام حسین(ع) ایستاد، امام حسین(ع) خطبه خواندند و نامه های کوفیان را مبنی بر دعوت ایشان به کوفه توسط خود کوفیان، گوشزد کردند و به عقبة ابن سمعان فرمودند :
📋《یا عُقْبَةُ! هاتِ الْخُرْجَیْنَ اللَّذَیْنِ فِیهِمَا الْکُتُبُ》
♦️اى عقبه! آن دو خورجین نامه ها را بیاور!
عقبه نیز نامه هاى شامیان و کوفیان را حاضر کرد و پیش روى آنان ریخت، آنان پیش آمده، به نامه ها نگاه کرده و مى گذشتند!(۴)
📚منابع :
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۹
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۳۵
۳)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۲۲
۴)مقتل الحسین(ع) خوارزمى، ج۱، ص۲۳۷
@TarikhEslam