👤ندامت و پشیمانی عبیدالله بن حُرّ جُعفی از عدم پیوستن به #امام_حسین_علیه_السلام بعد از شهادت ایشان!👇
@TarikhEslam
✅ابو حنیفه دینوری(متوفی سال ۲۸۲ ه.قمری) می نویسد :
عبیدالله بن حرّ بعد از شهادت امام حسین(علیه السّلام) از اینکه امام(ع) را یاری نکرده بود، در قالب اشعاری چنین اظهار پشیمانی کرد :
📋《أَرَاهَا حَسرَةً مَا دُمتُ حَيَّاً
تَرَدَّدُ بَينَ صَدرِي وَ التَّراقِي
حُسَينٌ حِينَ يَطلُبُ بَذلَ نَصرِي
عَلَى أهلِ العَدَاوةِ والشِقَاقِ
فَلَو وَاسيتُهُ يَومَاً بِنَفسِي
لَنِلتُ كَرَامَةً يَومَ التَلاقِي
مَع ابنِ مُحَمَّدٍ تَفدِيهِ نَفسِي
فَوَدَّعَ ثُمَّ وَلَّى بِانطِلاقِ
غَدَاةََ يَقولُ لِي بِالقَصرِ قَولاً
أ تَترُكُنا وتَعزِم بالفِراقِ
فَلَو فَلَقَ التَلَهُّبُ قَلبَ حَيٍّ
لَهَمَّ القَلبُ مِنِّي بِانفِلاقِ
فَقَد فَازَ الذِّي نَصَرَ الحُسَينَ
وَ خَابَ الأَخسَرونَ ذَوُو النِفَاقِ》
♦️تا زمانی که زندهام، ندامتی را در خود احساس میکنم که از سینه تا گلویم را فرا گرفته است.
زمانی که حسین(ع) از من در برابر دشمنان و تفرقه اندازان طلب یاری کرد.
اگر من جانم را تقدیم او میکردم، روز دیدار حق، با پسر محمد که جان فدای او باد، به کرامت نایل میشدم. (اما من دعوت او را اجابت نکردم و او) با من وداع کرد و سپس به سرعت رهسپار مقصدش شد.
آن روز حسین در قصر (بنی مقاتل) به من میگفت : آیا مرا رها میکنی و از ما جدا میشوی؟
اگر دریغ و افسوس قلب شخص زندهای را بشکافد، قلب من میخواست خود (از این حسرت) شکافته شود.
به راستی آنان که حسین(ع) را یاری کردند، رستگار شدند و منافقان زیان دیدند.(۱)
📚منبع :
۱)الاخبار الطوال دینوری، ص۲۶۲
@TarikhEslam
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
✅وقتی کاروان امام حسین(ع) در راهی که منتهی به کربلا می شد، در منزلگاه بنی مقاتل در حال حرکت بود، امام حسین(ع) سرش را روی زین مرکب گذاشت و اندکی خوابید.
وقتی حضرت(ع) سر از خواب بلند کرد فرمود :
《إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ اَلْحَمْدُ لِله رَبِّ الْعالَمِین》
حضرت(ع) سه بار این جمله را تکرار کرد.
حضرت علی اکبر(ع) که خیلی مراقب حال پدر بود، جلو آمد و گفت :
📋《يَا أَبَتِ! جُعِلتُ فِداكَ! مِمَّ حَمِدتَ اللهَ واستَرجَعتَ؟》
♦️پدرجان! فدایت شوم.
چرا کلمه استرجاع را جاری کردید و خدا را حمد فرمودید؟
حضرت(ع) فرمودید :
در این حین که می رفتیم، خوابم برد، و دیدم هاتفی را که ندا می کرد :
📋《القَومُ یَسِیرُونَ وَ المَنایَا تَسِیرُ اِلیَهِم!》
♦️این کاروان میرود، و مرگ هم اینها را بدرقه میکند.
اینجا بود که حضرت علی اکبر(ع) سوال کرد :
📋《يا أبَتِ! ألَسنَا عَلَى الحَقِّ؟!!》
♦️مگر ما بر حق نیستیم؟
حضرت(ع) فرمود :
📋《بَلَی وَاللهِ》
♦️آری به خدا سوگند که ما بر حقّیم!
علی اکبر(ع) عرض کرد :
📋《فَاِنَنَّا اِذَاً مَانُبَالِی اَن نَمُوتَ مُحِقِّینَ!》
♦️اگر مسیر ما مسیر حق است، دیگر باکی از مرگ نداریم!
امام حسین(ع) وقتی این جمله را شنید، فرمود :
📋《جَزَاكَ اللهُ مِن وَلدٍ خَيرَ مَا جَزَى وَلَداً عَن وَالِدِهِ》
♦️خدایت پاداشی نیکو عطا کند.
نیکوترین پاداش که باید فرزندی از پدر خویش دریافت کند.(۱)
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۲
@TarikhEslam
✍پنج داستان شنیدنی از ویژگی ها و اوصاف اخلاقی و رفتاری #امام_حسین_علیه_السلام :👇
#داستان_اهلبیت_علیهم_السلام
@TarikhEslam
✅در نقلی آمده است که؛
به امام سجاد(علیه السلام) عرض شد :
📋«مَا أَقَلَّ وُلْدَ أَبِيكَ؟»
♦️چرا پدرتان اولاد كمتر داشت؟
حضرت(ع) فرمودند :
📋«أَتَعَجَّبُ كَيْفَ وُلِدْتُ لَهُ كَانَ يُصَلِّي فِي اَلْيَوْمِ وَ اَللَّيْلَةِ أَلْفَ رَكْعَةٍ فَمَتَى كَانَ يَتَفَرَّغُ لِلنِّسَاءِ؟»
♦️همين قدر كه داشت شگفت آور بود زيرا پدرم در هر شبانه روزى هزار ركعت نماز می گذارد.
كى براى آميزش با زنان فراغت داشت؟(۱)
امام حسین(ع) به عبادت عشق می ورزید.
در نقاتل آمده است که؛
روز قبل از روز عاشورا در کربلا، وقتی دشمن قصد حمله داشت، امام حسین(ع) برادرش حضرت عباس(ع) را به سمت خیمه گاه فرماندهی سپاه دشمن فرستاد، تا یک شب از آنان مهلت بگیرد.
امام حسین(ع) به عباس(ع) فرمود :
📋«اِرْكَبْ بِنَفْسِي أَنْتَ! يَا أَخِي! اِرْجِعْ إِلَيْهِمْ فَإِنِ اِسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلَى غُدْوَةٍ وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا اَلْعَشِيَّةَ، لَعَلَّنَا نُصَلِّي لِرَبِّنَا اَللَّيْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ يَعْلَمُ أَنِّي كُنْتُ أُحِبُّ اَلصَّلاَةَ لَهُ وَ تِلاَوَةَ كِتَابِهِ وَ كَثْرَةَ اَلدُّعَاءِ وَ اَلاِسْتِغْفَارَ»
♦️ای عبّاس! جانم به فدايت! برادر جان!
سوار شو با آنها ملاقات كن نزدشان برو و اگر مىتوانى كارشان را تا صبح فردا به عقب بينداز و آنها را امشب از ما دور كن، تا كه شايد امشب به درگاه پروردگارمان نماز بگذاريم و او را بخوانيم و از او طلب مغفرت بكنيم!
خدا مىداند كه من نماز به درگاهش و تلاوت كتابش و دعا و استغفار زياد را دوست مىدارم.(۲)
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۹۴
۲)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۷
@TarikhEslam
✅نقل است که در دوران نوجوانی امام حسین(ع) در حالی که خلیفه دوم عمر بن خطاب بر فراز منبر بود، از منبر بالا رفت و به عمر گفت :
📋«اِنزِلْ عَنْ مِنْبَرِ أَبِی وَ اذْهَبْ إِلَى مِنْبَرِ أَبِیْکَ»
♦️از منبر پدرم پایین بیا و به منبر پدرت برو!
عمر گفت : پدرم منبری نداشت! سپس عمر مرا پیش خودش نشاند.
هنگامی که از منبر پایین آمد گفت :
📋«أَیْ بُنَیَّ! مَنْ علَّمَکَ هَذَا؟»
♦️ای پسرم! چه کسی این کار را به تو یاد داده است؟
امام حسین(ع) فرمود :
📋«مَا عَلَّمَنِیْهِ أَحَدٌ!»
♦️ هیچ کس به من یاد نداده است!
عمر از حاضر جوابی و شجاعت امام حسین(ع) تعجب کرد.(۱)
در روز عاشورا؛ بعد از شهادت یاران و اصحاب، امام حسین(ع) مهیای نبرد شد.
پیاده نظام دشمن حمله را شروع کردند و امام حسین(ع) نیز با شمشير به آنان حمله می كرد و آنان نیز از راست و چپ می گريختند.
عده زیادی از نیروهای دشمن را به جهنم فرستاد تا اینکه هیچ کس جرأت به میدان آمدن نداشت.
در این هنگام عمر سعد فریاد زد كه مادرتان به عزايتان بنشيند، به مبارزه چه کسی رفته ايد؟
📋«هَذَا ابنُ قَتَّالِ العَرَبُ! فَاحمِلُوُا عَلیَه مِن کُلِّ جَانِبِ!»
♦️اين پسر كشنده عرب، علي بن ابيطالب(ع) است!
از هر طرف او را احاطه کنید و به تنهايی به جنگ او نرويد.(۲)
📚منابع :
۱)سیر اعلام النبلاء ذهبی، ج۳، ص۲۸۵
۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۰
@TarikhEslam
✅امام حسین(علیه السلام) می فرماید :
روزی غلامی را دیدم که در حین غذا خوردنش، به سگی نیز غذا می داد.
علت این کار را پرسیدم.
غلام گفت :
📋«يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! إِنِّي مَغْمُومٌ أَطْلُبُ سُرُوراً بِسُرُورِهِ لِأَنَّ صَاحِبِي يَهُودِيٌّ أُرِيدُ أُفَارِقُهُ»
♦️ای فرزند رسول خدا(ص)! من دلم گرفته و ناراحتم، و می خواهم با مهربانی به این سگ و شادکردنش شاد شوم، چون صاحب من یهودی است و من نمیخواهم به او خدمت کنم.
امام حسین(ع) به قصد خریداری غلام نزد صاحبش رفت و خواست او را به دویست دینار بخرد.
یهودی گفت :
📋«اَلْغُلاَمُ فِدَاءٌ لِخُطَاكَ وَ هَذَا اَلْبُسْتَانُ لَهُ وَ رَدَدْتُ عَلَيْكَ اَلْمَالَ»
♦️این غلام فدای قدم شما و این باغ هم برای او؛ پولتان (دویست دینار) را هم به شما باز میگردانم.
امام(ع) فرمود : من این پول را به تو می بخشم.
یهودی گفت: من نیز آن را به غلام بخشیدم.
امام حسین(ع) غلام را آزاد کرد و همه اموال را نیز به او بخشید.
زن آن یهودی گفت :
📋«أَسْلَمْتُ وَ وَهَبْتُ مَهْرِي لِزَوْجِي»
♦️من مسلمان شدم و مهر خود را به شوهرم بخشیدم.
📋«أَنَا أَيْضاً أَسْلَمْتُ وَ وَهَبْتُهَا هَذِهِ اَلدَّارَ»
♦️من نیز مسلمان شدم و این خانه را به زن بخشیدم.(۱)
📚منبع :
۱)بحار الانوار مجلسی، ج۴۴، ص۱۹۴
@TarikhEslam
✅امام حسین(ع) همواره عزتمندانه زیست و عزتمندانه به شهادت رسید.
عزت همواره با نهضت امام حسین(ع) توام بود و صحنه کربلا صرفا تقابل دو سپاه یا دو لشکر نبود، بلکه تقابل نور و ظلمت، تقابل کفر و ایمان و تقابل بین عزت و ذلت بود.
این طرف، وجود مبارک امام حسین(ع) که شعارش این بود :
📋«هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة»
♦️ذلّت و خواری از ما به دور است.(۱)
و همچنین؛
📋«مَوْتٌ في عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَياةِِ في ذُلٍّ»
♦️مرگ با عزّت بهتر از زندگى با ذلّت است.(۲)
امام حسین(ع) حتی لباس تنش ربوده شد، اما حاضر نشد، لباس ذلت بپوشد!
امام حسین(ع) بدنش زیر سُمّ اسبان رفت، اما حاضر نشد، زیر بیرق طاغوت و کفر و ذلت برود!
این است #عزت_حسینی!
📚منابع :
۱)اثبات الوصیة مسعودی، ص۱۶۶
۲)بحار الانوار مجلسی، ج۴۴، ص۱۹۲
@TarikhEslam
✅امام حسین(ع) هنگامی که دید بنی امیه و مخصوصا یزید بر کرسی حکومت تکیه زده اند و از اسلام جز اسمش چیزی باقی نگذاشتند، بر خود تکلیف دید که این درخت اسلام را با خون خود آبیاری کند.
او در مقابل یزید و دستگاه ظالم حکومتی بنی امیه ایستاد.
در تاریخ هست که وقتی مروان بن حکم در مدینه، به امام حسین(ع) پیشنهاد بیعت با یزید را داد، حضرت(ع) در این هنگام آیه استرجاع خواند و فرمود :
📋《وَ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ اَلسَّلاَمُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ اَلْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ》
♦️چه مصيبتى بالاتر از اين كه مسلمانان به سرپرستى هم چون يزيد دچار شدند!
پس بايد با اسلام وداع نمود.(۱)
در روایتی دیگر آمده است که امام حسین(ع) فرمود :
📋《عَلَی الْاِسْلامِ السَّلامُ اِذْ بُلِیتِ الْاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یزِیدَ وَیحَکَ یَا مَرْوانَ اَتَاْمُرُنِی بِبَیعَةِ یزِیدَ وَهُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ!》
♦️فاتحه اسلام را باید خواند آن زمانی که امت گرفتار امیری چون یزید گردد.
وای بر تو ای مروان! آیا مرا به بیعت یزید فرمان می دهی، در حالی که او مرد فاسقی است!
سپس فرمود :
من خود از پیامبر خدا(ص) شنیدم که می فرمود :
📋《اَلْخِلاَفَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِي سُفْيَانَ الطُلَقَاءُ وَ أَبنَاءُ الطُلَقَاءُ، فَإذَا رَأَیتُم مُعَاویَةَ عَلَى مِنبَری فَابقَرُوا بَطنَهُ فَوَ اللّهِ لَقَد رَآهُ أَهلُ المَدِينَةِ عَلَى مِنبَرِ جَدِّي رَسُولِ اللّهِ(ص) فَلَم يَفعَلُوا مَا أَمَّرَهُم بِهِ فَابتَلاهُم اللّهُ بِاِبنِهِ يَزِيدَ》
♦️اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید، بی درنگ شکم او را پاره کنید.
به خدا سوگند که مردم مدینه او را بر فراز منبر جدّم مشاهده کردند؛ ولی به آنچه مأمور شدند، عمل نکردند و خدا آنان را به پسرش یزید مبتلا ساخت.(۲)
امام(ع) در شهامتی عجیب هیچ گاه با اینان بیعت نکرد و خود را فدای اسلام و پایداری این مکتب ناب محمدی نمود.
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۲۲
۲)تسلیة المُجالس کرکی حائری، ج۲، ص۱۵۲
@TarikhEslam
0⃣4⃣کاروان #امام_حسین_علیه_السلام در روز دوم محرم سال ۶۱ هجری قمری به کربلا رسید!👇
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_محرم_الحرام
#ورود_به_کربلا
@TarikhEslam
✅کاروان امام حسین(ع) بعد از مسافت راه سخت و طولانی در روز دوم محرم سال ۶۱ هجری به سرزمین کربلا رسید.
امام(ع) تا وارد سرزمین کربلا شد، غم عجیبی در قلب خویش احساس کرد.
قندوزی می نویسد :
📋《وَقَفَ جَوادُ الحُسَينِ(ع)، وَكُلَّمَا حَثَّه عَلَى المَسيرِ لَم يَنبَعِثَ مِن تَحتِه خَطوَةَ وَاحِدَةَ》
♦️مرکب امام(ع) از حرکت ایستاد و قدم از قدم بر نداشت.(۱)
امام(ع) از این حرکت به شگفت آمد و فرمود :
📋《مَا يُقالُ لِهذِهِ الأَرضِ؟
فَقَالُوا : كَربَلاءُ
فَبَكَى، وَ قَالَ : كَربٌ وَ بَلَاءٌ!》
♦️نام این سرزمین چیست؟
پاسخ دادند : کربلا!
پس حضرت(ع) گریه کرد و فرمود :
دشت اندوه و بلا!
📋《وَ قَبَضَ الْحُسَيْنُ(ع) قَبْضَةً مِنْها فَشَمَّها، وَ قالَ : هذِهِ وَاللهِ!
هِيَ الأَْرْضُ الَّتي أخْبَرَ بِها جَبْرَئيلُ رَسُولَ اللهِ(ص) أَنَّني أُقْتَلُ فيهَا》
♦️آن گاه كه به امام حسين(ع) مُشتى از خاك آن جا را برگرفت و بوييد و فرمود :
به خدا سوگند اين همان سرزمينى است كه جبرئيل به پيامبر خدا(ص) خبر داده که من در آن كشته مى شوم.(۲)
سپس حضرت(ع) خطاب به اهل بیت و کاروان فرمود :
📋《قِفُوا وَ لا تَرْحَلُوا مِنْها!
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ》
♦️همین جا توقّف کنید و از آن کوچ نکنید.
پروردگارا! پناه می برم به تو از دشت اندوه و بلا!
سپس فرمود :
📋《هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ!
انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللهِ(ص)》
♦️منزلگه مقصود ما همین جاست!
همين جا، جاى پياده شدن ما و محل ريختن خون ما و محل قبرهاى ماست. جدّم رسول خدا(ص) به من چنين خبر داده است.(۳)
لذا امام حسین(ع) دستور داد بارها را بگشایند و خیمه ها را برپا کنند.
📚منابع :
۱)ينابيع المودّة قُندوزی، ص۴۰۶
۲)تذكرة الخواصّ سبط بن جوزی، ص۲۵۰
۳)اللهوف ابن طاووس، ص۸۰
@TarikhEslam