eitaa logo
تاملی در تاریخ اسلام
2.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
142 ویدیو
248 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام علی(علیه السلام) خطاب به امام حسن(علیه السلام): «وَاعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِینَ..» 📚نهج البلاغه، نامه۳۱ ✅روزی نه چندان دورِ دور، ماهم در تاریخ، ورق خواهیم خورد. @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚مقتل : @AsnadolMasaeb
مشاهده در ایتا
دانلود
5️⃣بخاري و مسلم و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت نوشته اند که؛ 📋«قالت عَائِشَةُ : لَدَدْنَاهُ في مَرَضِهِ فَجَعَلَ يُشِيرُ إِلَيْنَا أَنْ لَا تَلُدُّونِي فَقُلْنَا كَرَاهِيَةُ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فلما أَفَاقَ قال أَلَمْ أَنْهَكُمْ أَنْ تَلُدُّونِي قُلْنَا كَرَاهِيَةَ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فقال لَا يَبْقَي أَحَدٌ في الْبَيْتِ إلا لُدَّ وأنا أَنْظُرُ إلا الْعَبَّاسَ فإنه لم يَشْهَدْكُمْ» ♦️عايشه گفته است در دهان رسول خدا(ص) در زمان مريضي ايشان به زور دوا ريختيم، پس با اشاره به ما فهماندند كه به من دوا نخورانيد، ما با خود گفتيم اين از آن جهت است كه مريض از دوا بدش مي آيد و وقتي حضرت(ع) بهتر شد، فرمودند : آيا من شما را از اين كه به من دوا بخورانيد نهي نكردم؟ پس فرمودند : بايد در دهان هر كسي كه در اين خانه است، در جلوي چشم من دوا ريخته شود؛ غير از عباس كه او شاهد ماجرا نبوده است.(۱) 📚منبع : ۱)صحيح بخاری، ج۴، ص۱۶۱۸ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅امام صادق(علیه السلام) فرمودند : 📋《مَنْ أُصِيبَ بِمُصِيبَةٍ فَلْيَذْكُرْ مُصَابَهُ بِالنَّبِيِّ فَإِنَّهُ مِنْ أَعْظَمِ اَلْمَصَائِبِ》 ♦️هر كس گرفتار مصيبتى شد، مصيبت وفات رسول اکرم(ص) را به ياد بیاورد كه از بزرگ‌ترين مصائب بود.(۱) 📋《فَإِنَّ الْخَلْقَ لَمْ يُصَابُوا بِمِثْلِهِ قَطُّ》 ♦️هيچ كس از مخلوقات مانند رسول اکرم(ص) دچار مصائب نشد.(۲) در برخی از روایات تعبیر به《أَصْعَبُ اَلْمَصَائِبِ》یعنی سخترین مصیبت ها!(۳) مصائبی که در راه هدایت و ارشاد مردم دید و زحمت هایی را متحمل شد و همواره ملجاء و پناهگاه نه تنها مسلمانان، بلکه پناهگاه خود اهل بیت(ع) نیز بود و در جای جای تاریخ، توسل خود اهل بیت(ع) به ایشان مشهود است. به طور مثال ؛ 1⃣ :👇 وقتی غاصبین امام علی(ع) را برای بیعت اجباری به مسجد می بردند و او را بعد از آن قضایایی که گفته شد آزاد نمودند، امام(ع) سریعا خود را به قبر مطهر پیامبر(ص) رساند. در تاریخ آمده است ؛ 📋《فَلَحِقَ عَلِيٌّ(ع) بِقَبْرِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) يَصِيحُ وَ يَبْكِي وَ يُنَادِي : يَ‍اِبْنَ أُمَّ! إِنَّ اَلْقَوْمَ اِسْتَضْعَفُونِي وَ كٰادُوا يَقْتُلُونَنِي》 ♦️پس علی(ع) خود را به کنار قبر پیامبر اکرم(ص) رساند، در حالی که فریاد می زد و گریه می کرد و ندا می داد که ؛ ای پسر مادرم! همانا این قوم مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند و نزدیک بود که مرا بکشند!(۴) 2⃣ :👇 وقتی مهاجمین به خانه امام علی(ع) حمله ور شدند، حضرت زهرا(س) به پشت درآمد و بعد از جسارت عمر به ایشان، در این هنگام حضرت فاطمه(س) فرياد جانسوزی سر داد و فرمود : 📋《یا اَبتاهُ! یا رَسُولَ الله(ص)! اَهکَذا کانَ یُفْعَلُ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ؟》 ♦️یا ابتاه! یا رسول الله(ص)! آیا اینگونه با حبیبه و دخترت رفتار می کنند؟(۵) 3⃣ :👇 هنگامی که امام حسن مجتبی(ع) توسط جعده بنت اشعث مسموم شد، به امام حسین(ع) وصیت کرد که بعد از شهادتش پیکر او را جهت دیدار به روضه مبارک حضرت رسول اکرم(ص) ببرند. ایشان فرمود : 📋《فَإِذَا قَضَیْتُ فَغَمِّضْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنِّی وَ احْمِلْنِی عَلَى سَرِیرِی إِلَى قَبْرِ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ(ص) لِأُجَدِّدَ بِهِ عَهْداً》 ♦️هر گاه من از دنیا رفتم چشم مرا بپوشان و غسل بده و کفن کن و بر تابوتی گذارده؛ کنار مزار جدم رسول خدا(ص) ببر تا تجدید عهدى کنم. بعد از شهادت امام(ع)، امام حسین(ع) طبق وصیت، برادر را غسل داد و کفن کرد و بر روى سریری گذاشت تا براى آخرین وداع، بدن مطهرش را کنار قبر مقدس رسول خدا(ص) ببرد. مروان و سایر بنی امیه که جزو دار و دسته او بودند یقین کردند که مردم مشایعت کننده قصد دارند، بدن مطهر را در کنار رسول خدا(ص) به خاک بسپارند. از این رو خود را مجهز به تجهیزات نبرد کردند و با اجتماع خود راه را بر کاروان بستند و مانع شدند.(۶) 4⃣ :👇 امام حسین(ع) وقتی قصد ترک مدینه را به مقصد مکه داشت، دو شب متوالی در شبانگاهان کنار قبر جدّش رفت و عرض کرد : 📋《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّهِ! أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ فاطِمَةَ، أَنَا فَرْخُکَ وَابْنُ فَرْخَتِکَ، وَ سِبْطُکَ فی الْخَلَفِ الَّذی خَلَّفْتَ عَلى أُمَّتِکَ، فَاشْهَدْ عَلَیْهِمْ یا نَبِىَّ اللّهِ. أَنَّهُمْ قَدْ خَذَلُونی وَ ضَیَّعُونی وَ أَنَّهُمْ لَمْ یَحْفِظُونی، وَ هذا شَکْواىَ إِلَیْکَ حَتّى أَلْقاکَ》 ♦️سلام بر تو اى رسول خدا(ص)! من حسین پسر فاطمه ام؛ منم فرزند دلبند تو و فرزند دختر تو و من سبط تو هستم که مرا میان امّت به یادگار گذاشتى. اى پیامبر خدا! گواه باش که آنان دست از یارى من برداشتند و مقام مرا پاس نداشتند؛ این شِکوه من است نزد تو، تا آنگاه که تو را ملاقات کنم.(۷) 5⃣ :👇 در ظهر عاشورا وقتی حضرت زینب (س) دید دشمن برادرش را محاصره کرده و بدن صد پاره امام(ع) داخل قتلگاه افتاده، رو به مدینه کرد و با صدایی غم انگیز، ندبه کنان خطاب به پیامبر اکرم(ص) عرضه داشت : 📋《وامُحَمّداه، صَلّيٰ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هَذا حَسَينٌ(ع) بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاءِ..》 ♦️وامحمّداه! درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين(ع) است كه عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است!(۸) 📚منابع : ۱)الکافی شیخ کلینی، ج۵، ص۵۵۰ ۲)الکافی شیخ کلینی، ج۸، ص۱۶۸ ۳)زاد المعاد مجلسی، ص۳۵۸ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۲۸، ص۳۵۷ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ ۶)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۷ ۷)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۲۷ ۸)اللهوف ابن طاووس، ص۱۳۳ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜حضرت رسول اکرم(ص) برای اهل بیت(علیهم السلام) گریه می کند :👇 @TarikhEslam
✅حضرت رسول اکرم(ص) از مصیبت هایی که قرار بود؛ برای اهل بیتشان اتفاق بیافتد، آگاه بود و همواره با دیدن آنها، به یاد آن مصیبت های پیش روی آنها می افتادند و گریه می کردند. روایات زیادی این صحنه ها را به تصویر کشیده است. 1⃣گریه برای :👇 در روایتی آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) به همراه امام علی(ع) از مکانی عبور می کردند که به مناسبتی حضرت رسول اکرم(ع) بلند بلند گریستند. امام علی(ع) علت را جویا شدند و پرسیدند : 📋《يَا رَسُولَ اَللَّهِ(ص)! مَا يُبْكِيكَ؟ ♦️یا رسول الله(ص)! علت گریه شما چیست؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود : 📋《یَا اَخِی! ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ أَقْوَامٍ لاَ يُبْدُونَهَا إِلاَّ بَعْدِي》 ♦️ای برادرم علی جان! كينه ها و حقدهایی را مى‌بينم كه در سينه‌هاى این مردم نسبت به تو پنهان داشته اند، و آن را اظهار نخواهند كرد مگر بعد از من!(۱) 2⃣گریه برای :👇 از ابن عباس روایت شده است که؛ در زمان حیات حضرت رسول اکرم(ص) وقتی که زمان رحلت ایشان نزدیک شد؛ 📋《بَكَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ فَقِیلَ لَهُ : یَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! مَا یُبْكِیكَ؟》 ♦️آن حضرت(ص) به قدرى گریست كه محاسن مباركش تر شد. عرض شد : یا رسول الله(ص)! چرا گریه مى كنى؟ حضرت(ص) فرمود : 📋《أَبْكِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی كَأَنِّی بِفَاطِمَةَ(س) بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی : یَا أَبَتَاهْ! فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی!》 ♦️براى ذرّیّه و فرزندانم و آن ستم هایى كه از جفاكاران امّتم بعد از من به ایشان مى رسد، مى گریم. گویا مى بینم دخترم فاطمه زهرا(ص) بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا مى زند : یا ابتاه! احدى از امّت من به فریاد او نمى رسد.(۲) 3⃣گریه برای :👇 از امام علی(ع) نقل شده است که فرمود : 📋《بَيْنَا أَنَا وَ فَاطِمَةُ(س) وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَيْنُ(ع) عِنْدَ رَسُولِ اللهِ(ص) إِذِ الْتَفَتَ إِلَيْنَا فَبَكَى فَقُلْتُ مَا يُبْكِيكَ يَا رَسُولَ اللهِ؟!! فَقَالَ : أَبْكِي مِمَّا يُصْنَعُ بِكُمْ بَعْدِي! فَقُلْتُ وَ مَا ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟》 ♦️من، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع)، پیش رسول خدا(ص) بودیم که ناگهان، نگاهی به ما کرد و گریست. گفتم : یا رسول الله(ص)! برای چه می گریید؟ فرمود : به آن چه پس از من بر شما فرود خواهد آمد. گفتم : یا رسول الله(ص)! آن چیست؟ بعد حضرت(ص) درباره امام حسن فرمود : 📋《قَالَ : أَبْكِي من طَعْنَةِ الْحَسَنِ(ع) فِي الْفَخِذِ وَ السَّمِّ الَّذِي يُسْقَى》 ♦️گریه ام از آن نیزه ای است که بر پای حسن(ع) می زنند و از زهری که او را مسموم می سازد!(۳) 4⃣گریه برای :👇 ابن قولویه روایتی را از امام باقر(ع) نقل می کند که ایشان می فرماید : 📋《كَانَ رَسُولُ الله(ص) إِذَا دَخَلَ الْحُسَيْنُ(ع) اِجْتَذَبَهُ إِلَيْهِ》 ♦️هرگاه سيّدالشهداء(ع) نزد حضرت رسول اکرم(ص) می آمد، حضرت(ص) تمام آغوش خود را می گشود و او را دنبال می کرد. سپس به امام علی(ع) می فرمود : 📋《أَمْسِكْهُ! ثُمَّ يَقَعُ عَلَيْهِ فَيُقَبِّلُهُ وَ يَبْكِي》 ♦️او را نگاه دار! سپس پیامبر(ص) روی حسین(ع) می افتاد و او را پیوسته می بوسید و گریه می کرد. امام حسین(ع) عرض کرد : 📋《يَا أَبَهْ! لِمَ تَبْكِي؟》 ♦️پدر جان! علت گریه ی شما چیست؟ پیامبر اکرم(ص) می فرمود : 📋《يَا بُنَيَّ! أُقَبِّلُ مَوْضِعَ السُّيُوفِ مِنْكَ وَ أَبْكِي》 ♦️پسرم! جای شمشیرها را می بوسم و گریه می کنم.(۴) 5⃣گریه برای :👇 هنگامی که حضرت زینب(س) به دنیا آمد، قنداقه ایشان را خدمت حضرت رسول اکرم(ص) بردند. در این هنگام؛ 📋《فَهَبَطَ جِبرَائِيلُ يَقرَأُ عَلَى النَّبِيِّ(ص) السَّلَامَ مِن اللهِ الجَلِيلِ وَ قَالَ لَهُ : سَمِّ هَذِهِ المَولَودِةِ زَینَبُ(س)!》 ♦️جبرائیل بر رسول اکرم(ص) نازل شد و از طرف خداوند متعال سلام رساند و گفت : نام این مولود را زینب(س) نامگذاری کن! 📋《ثُمَّ أَخبَرَهُ بِمَا يَجرِي عَلَيهَا مِن المَصَائِبِ فَبَكَى النَبِیُّ(ص)》 ♦️سپس جبرائیل به مصائبی که در آینده برای زینب کبری(س) رخ خواهد داد را به رسول اکرم(ص) خبر داد، سپس رسول اکرم(ص) گریستند و فرمودند : 📋《مَنْ بَكَی عَلَی مُصَابِ هَذِهِ الْبِنْتِ، كَانَ كَمَنْ بَكَی عَلَی اَخَوَیْهَا الْحَسَنِ(ع) وَ الْحُسَیْنِ(ع)》 ♦️كسی كه بر مصیبتهای این دختر گریه كند، همانند كسی است كه برای برادرش، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) گریسته است.(۵) 📚منابع : ۱)المسترشد طبری شیعی، ص۳۴۱ ۲)امالی شیخ طوسی، ص۱۸۸ ۳)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۴ ۴)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۴ ۵)زینب الکبری(س) من المهد الی اللحد قزوینی، ص۳۵ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«کَرِیمُ السَّجَایَا، جَمِیلُ الشِّیَم نَبِیُّ البَرَایَا، شَفِیعُ الاُمَمِ» 💠وصف زیبای اخلاق حضرت رسول اکرم(ص) در بیان :👇 @TarikhEslam
✅مردی از اميرالمؤمنين امام علی(علیه السلام) درخواست كرد که اخلاق حضرت رسول اكرم(ص) را برايش وصف کند و بشمارد. حضرت(ع) فرمود : تو نعمتهای دنيا را بشمار تا من نيز اخلاق آن حضرت(ص) را برايت بشمارم. آن مرد گفت : چگونه ممكن است نعمتهای دنيا را إحصاء كرد و به شمارش آورد، در حالی که خداوند در قرآن کریم مي فرمايد: «وَ إِنْ تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لَاتُحْصُوهَا» ♦️اگر نعمت های خداوند را بشماريد، نمی توانيد آن را به پايان برسانيد.(نحل/۱۸) اميرالمؤمنين(ص) فرمود : خداوند تمام نعمت های دنيا را قليل و كم می داند، در اين آيه كه مي فرمايد : «قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ» ♦️بگو متاع دنيا اندك است.(نساء/۷۷) در حالی که خداوند متعال اخلاق رسول اكرم(ص) را در اين آيه عظيم شمرده و چنانچه مي فرمايد: «وَ إِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ» ♦️تو را خوئی بسيار بزرگ است.(قلم/۴) اينك تو چيزی كه قليل است نمی توانی بشماری، من چگونه چيزی كه عظيم و بزرگ است، شمارش كنم؟!! ولی همين قدر بدان، تمام پيامبران مظهر يكی از اخلاق پسنديده بودند، چون نوبت به آن حضرت(ص) رسيد، تمام اخلاق پسنديده را جمع كرد و از اين رو فرمود : «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» ♦️من برانگيخته شدم تا اخلاق نيكو را تمام كنم و به کمال برسانم.(۱) 📚منبع : ۱)السُنن الکبری بیهقی، ج۱۰، ص۳۲۳ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9⃣1⃣برگزاری «سقیفه بنی ساعده» و بیعت گرفتن از مردم مدینه برای خلافت «ابوبکر بن ابی قحافه» :👇 @TarikhEslam
✅در حالی که هنوز بدن مطهر حضرت رسول اکرم(ص) دفن نشده بود، که غاصبین خلافت در صدد فتنه برآمدند. بعد از رحلت رسول اکرم(ص) مردم سه دسته شدند: 🔹۱)گروهی در منزل امام علی(ع) که مشغول آماده سازی مقدمات تشییع رسول اکرم(ص) بود، تجمع کردند. 🔹۲)مهاجرین در مسجد به رهبری ابوبکر بن ابی قحافه تجمع کردند. 🔹۳)انصار در سقیفه بنی ساعده به رهبری سعد بن عباده رئیس قبیله خزرج تجمع کردند. [سقیفه بنی ساعده جایگاه و ایوانی سرپوشیده و دارای سقف در مدینه بود، که مربوط به قبیله بنی ساعده بوده و مردمان در مشاوراتشان در آن گرد می‌آمدند.] پس بدین ترتیب؛ مدعیان خلافت سه نفر بودند: 👤امیرالمومنین امام علی(ع)! 👤ابوبکر بن ابی قحافه! 👤سعد بن عباده! اهل مسجد بعد از مطلع شدن از تجمع مردم در سقیفه، سریعا خود را به سقیفه رساندند و با آنان به مذاکره نشستند، هر دو گروه مدعی برتری خود بودند و به نوعی خود را می ستودند و خویش را لایق خلافت می دیدند و همه واقعه غدیر را از یاد برده بودند. مهاجرین مدعی بودند که خلیفه باید از مهاجرین مکه باشد، چون رسول اکرم(ص) خود از مهاجرین بوده و چون قریش بوده، پس غیر قریش بر قریش نمی تواند حکومت کند! اما انصار مدعی بودند که آن زمان که مردم مکه رسول اکرم(ص) را راندند، این انصار بود که حضرت(ص) را حمایت کرد، پس انصار به این سِمَت خلافت لایق ترند تا مهاجرین! تا اینکه شخصی گفت: که دو امیر برای خلافت انتخاب گردد! یک امیر از مهاجر و امیری از انصار! مهاجرین گفتند که دو شمشیر در یک غلاف نگنجد. پس هیاهو بالا گرفت تا اینکه در این میان، عمر از ابوبکر خواست که دستش را جلو بیاورد، تا با او بیعت کنند و ابوبکر چنین کرد و عمر با او بیعت نمود. به‌دنبال او سایر مهاجرین و انصار نیز با ابوبکر بیعت نمودند. سقیفه کاملاً به نفع ابوبکر تمام شد و کسی در این میان به سعد بن عباده اعتنایی نکرد و همگی به سمت مسجد برای ادامه بیعت روانه شدند. ابوبکر بن ابی قحافه بر فراز منبر نشست و مردم با او بیعت می کردند.(۱) 👤سلیم بن قیس هلالی نقل می کند : بعد از شهادت حضرت رسول اکرم(ص)، امام علی(ع) در حال آماده سازی مقدمات غسل و تکفین و تدفین رسول اکرم(ص) بود که سلمان فارسی خبر آورد که، ای علی(ع)! مردم در مسجدالنبی(ص) جمع شده و ابوبکر از آنان به عنوان خلیفه ی رسول خدا(ص) بیعت می گیرد! امام على(ع) فرمود : 📋《هَلْ تَدْرِي أَوَّلَ مَنْ بَايَعَهُ عَلَى مِنْبَرِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)؟》 ♦️اى سلمان! هیچ مى‏ دانى نخستین کسى که بر منبر رسول اکرم(ص) با او بیعت کرد، چه کسى بود؟ سلمان گفت : 📋《لاَ! وَ لَكِنِّي رَأَيْتُ شَيْخاً كَبِيراً مُتَوَكِّئاً عَلَى عَصَاهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ سَجَّادَةٌ شَدِيدُ اَلتَّشْمِيرِ صَعِدَ إِلَيْهِ أَوَّلَ مَنْ صَعِدَ وَ هُوَ يَبْكِي وَ يَقُولُ : اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي لَمْ يُمِتْنِي مِنَ اَلدُّنْيَا حَتَّى رَأَيْتُكَ فِي هَذَا اَلْمَكَانِ، اُبْسُطْ يَدَكَ فَبَسَطَ يَدَهُ فَبَايَعَهُ، ثُمَّ نَزَلَ فَخَرَجَ مِنَ اَلْمَسْجِدِ》 ♦️نه! ولى پیرى کهنسال را دیدم که بر عصاى خویش تکیه زده بود و میان دو دیده‏ اش اثر سجده زیادى بود و او نخستین کسى بود که از پله منبر بالا رفت؛ در حالی که مى‏ گریست و مى‏ گفت : ستایش خدایى را که مرا از دنیا نبرد تا تو را در این جایگاه ببینم، دستت را باز کن! ابوبکر دستش را باز کرد و پیرمرد با او بیعت نمود و سپس از منبر پایین آمد و از مسجد بیرون رفت. امام علی(ع) فرمود : 📋《هَلْ تَدْرِي مَنْ هُوَ؟》 ♦️آیا شناختی او چه کسی بود؟ سلمان گفت : 📋《لاَ! وَلَقَدْ سَاءَتْنِي مَقَالَتُهُ كَأَنَّهُ شَامِتٌ بِمَوْتِ اَلنَّبِيِّ(ص)!》 ♦️نه! ولى از کلامش بدم آمد؛ زیرا گویى از مرگ پیامبر(ص) خوشحالى مى‏ کرد. امام(ع) فرمود : 📋《ذَاكَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اَللَّهُ》 ♦️او ابلیس بود.(۲) 📚منابع: ۱)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۶، صص۵_۱۰ ۲)کتاب سلیم بن قیس هلالی، ص۱۴۴ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅قبیله بنی اسلم عشیره ای بودند که هر ساله برای تهیه آذوقه به مدینه می آمدند. از طرفی هم بنی اسلم دشمنی دیرینه با انصار داشتند. 👤شیخ مفید می نویسد : در آن زمان، صحرانشينانِ عرب براي خريد خوار وبار، به صورت قبيله اي، به شهر مي آمدند؛ چون صحرا نا امن بود و اگر تعداد کمي از آنان مي آمدند، بارشان را مي گرفتند و خودشان را مي کشتند. لذا افراد قبيله، همه با هم، براي خريد خواروبار حرکت مي کردند. مردان قبيله اسلم از صحرا به مدينه آمده بودند تا آذوقه تهيه کنند. در آن زمان که وارد مدينه شدند، بيعت با ابوبکر در سقيفه انجام شده بود. عمر و بقيه به آنان گفتند : بياييد کمک کنيد براي خليفه پيامبر اکرم(ص) بيعت بگيريم، آن وقت ما هم خوار وبار رايگان به شما مي دهيم. آنها خوشحال شدند و اول خودشان ريختند و بيعت کردند، و بعد دار و دسته ابوبکر شدند؛ دامن هاي عربي خود را به کمر زدند و کوچه هاي مدينه را پُر کردند. به هر جا مي رسيدند، در بازار، کوچه، و.. هر کس را که می ديدند براي بيعت با ابوبکر مي آوردند. بدين ترتيب، ابوبکر به کمک قبيله اسلم خليفه شد.(۱) 👤طبری در تاریخ خود می نویسد : 📋《وَ أَقبَلَت أَسلَمُ بِجَمَاعَتِهَا حَتَّی تَضَایَقَت بِهِم السَکَکُ فَبَایَعُوهُ! فَکَانَ عمرُ یَقُولُ : مَا هُوَ إِلَّا أَن رَأَیتُ أَسلَمَ فَأَیقَنَت بِالنَصرِ》 ♦️قبیله اسلم همگی در مدینه گرد آمدند تا با ابوبکر بیعت کنند، آن قدر جمعیت زیاد بود که حتی بازارها نیز گنجایش ایشان را نداشت. عمر در این هنگام می گفت : قبیله اسلم را که دیدم یقین به پیروزی پیدا کردم.(۲) بدین ترتیب ابوبکر خلیفه شد و اکثریت مسلمانان با وی بیعت کردند، اما در این میان ابوبکر نیاز به شرعی کردن بیعت خود را دارد که این مهم فقط با بیعت کردن امام علی(ع) و همراهان وی از قبیل سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و زییر و ابن عباس و..عملی می شد. پس باید برای بیعت علی(ع) را هم به مسجد بخوانند. 👤ابن ابی الحدید معتزلی درباره نقش قبیله اسلم می گوید : 📋《قَد بُویِعَ أَبُوبَکرِِ فَلَم أَلبَث وَ إِذَاً أنَا بِأَبِی بَکرِِ قَد أَقبَلَ وَ مَعَهُ عُمَرُ وَ أَبُوعُبَیدَةِِ وَ جَمَاعَةُ مِن أَصحَابِ السَّقِیفَةِ وَ هُم مُحتَجِزُونَ بِالأَزَرِ الصَنعَانِیَّةِ لَایَمُرُّونَ بِأَحَدِِ إِلَّا خَبطَوَهِِ وَ قَدَّمُوهُ فَمَدُّوا یَدَهُ فَمَسَحُوهَا عَلَى یَدِ أَبِی بَکرِِ یُبَایِعُهُ شَاءَ ذَلِکَ》 ♦️پس از سقیفه أبوبکر و عمر و ابوعبیده جراح و گروهی چماق به دست را دیدم که ژست حمله و تهاجم بخود گرفته و به هر کس مى‌رسیدند وى را کتک مى‌زدند و به زور دست او را گرفته، بعنوان بیعت ، چه بخواهد و چه نخواهد، بر روى دست ابوبکر مى‌کشیدند.(۳) 📚منابع : ۱)الجمل شیخ مفید ، ص۴۳ ۲)تاریخ طبرى، ج۲، ص۴۵۸ ۳)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۱۹ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅شیخ مفید می نویسد : ابوسفيان در آن حال كه امام علی(ع) و عباس بن عبد المطلب سرگرم و نگران كار رسول اکرم(ص) بودند، به در خانۀ رسول اکرم(ص)آمد و این شعر را خواند : 📋《بَنِي هَاشِمٍ لاَ تُطْمِعُوا اَلنَّاسَ فِيكُمْ، وَ لاَ سِيَّمَا تَيْمُ بْنُ مُرَّةَ أَوْ عَدِيٌّ، فَمَا اَلْأَمْرُ إِلاَّ فِيكُمْ وَ إِلَيْكُمْ، وَ لَيْسَ لَهَا إِلاَّ أَبُو حَسَنٍ عَلِيٌّ، أَبَا حَسَنٍ! فَاشْدُدْ بِهَا كَفَّ حَازِمٍ، فَإِنَّكَ بِالْأَمْرِ اَلَّذِي يُرْتَجَى مَلِيٌّ》 ♦️اى بنى هاشم! [مواظب باشید] که مردم در حق شما طمع نبندند، به ويژه قبيلۀ تيم[قبیله ابو بكر] و قبيلۀ عدى[قبیله عمر]! پس اين امر خلافت و زمام دارى نيست مگر در ميان شما،( و هيچ كس شايستۀ آن نيست مگر ابو الحسن على بن ابى طالب(ع)! پس اى ابو الحسن! دست گيرندۀ خود را براى آن ببند، زيرا تو به اين كار كه ديگران اميد آن را دارند تواناتر هستى. سپس با صدای بلند خود فرياد زد : 📋《يَا بَنِي هَاشِمٍ! يَا بَنِي عَبْدِ مَنَافٍ! أَ رَضِيتُمْ أَنْ يَلِي عَلَيْكُمْ أَبُو فَصِيلٍ اَلرَّذْلُ بْنُ اَلرَّذْلِ؟ أَمَا وَ اَللَّهِ لَئِنْ شِئْتُمْ لَأَمْلَأَنَّهَا خَيْلاً وَ رَجِلاً》 ♦️اى فرزندان هاشم! اى فرزندان عبد مناف! آيا به خلافت أبوبكر كه خود مردى فرومايه و پسر مردى فرومايه است، تن می دهید که بر شما حكومت كند؟! آگاه باشيد که به خدا سوگند، اگر بخواهيد اين شهر را بر ايشان از سواره و پياده پر كنم؟(و به پيشتيبانى از شما و بازگرفتن خلافت هر چه لشكر بخواهيد بياورم)؟ امير المؤمنين(ع) به او پاسخ داد و فرمود : 📋《اِرْجِعْ يَا بَا سُفْيَانَ!فَوَ اَللَّهِ مَا تُرِيدُ اَللَّهَ بِمَا تَقُولُ وَ مَا زِلْتَ تَكِيدُ اَلْإِسْلاَمَ وَ أَهْلَهُ وَ نَحْنُ مَشَاغِيلُ بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَى كُلِّ اِمْرِئٍ مَا اِكْتَسَبَ وَ هُوَ وَلِيُّ مَا اِحْتَقَبَ》 ♦️اى ابا سفيان! باز گرد! كه به خدا سوگند از اين سخنان كه گوئى خداى را منظور ندارى و براى خدا اقدام به اين كار نكرده‌اى و همواره دربارۀ اسلام و مسلمين مكر و حیله انديشى كردۀ (و هيچ گاه دلسوز اسلام و مسلمين نبوده‌اى) و ما اكنون سرگرم كار رسول خدا(ص) هستيم و هر كس در گرو كردار خويش است و صاحب اختيار چيزى است كه بدست آورده است.(۱) 👤طبری مورخ سنی می نویسد : در این هنگام امام علی(ع) خطاب به ابوسفیان فرمود : 📋《إِنَّكَ وَاللهِ مَا أَرَدتُ بِهَذَا إِلَّا اَلْفِتْنَةِ وَ إِنَّكَ وَاللهِ  طَالَمَاً بَغَيْتَ اَلْإِسْلاَمَ شَرَّاً لَا حَاجَةَ لَنَا فِي نَصِيحَتِكَ》 ♦️تو از اين كارها جز فتنه چيز ديگری نمی خواهی و مدتی است طولانی كه با اسلام به بدب رفتار كرده ای و اینک ما احتياج به خير خواهی تو نداريم.(۲) در این هنگام؛ أبوسفيان (كه از اينجا نتيجه به دست نياورده بود) به مسجد آمد و ديد بنى امية گرد يك ديگر جمع شده‌اند. پس آنان را به گرفتن خلافت (از چنگ أبوبكر) برانگيخت ولى آنان به گفتارش گوش نكردند.(۳) ✍ابوسفیان در ادعای خویش صداقت نداشت و وقتی كه ديد خلافت از امام علی(ع) گرفته شده و در اختيار ابوبكر و عمر است، تصميم گرفت از اين موضوع به نفع خودش استفاده كند که ناکام ماند. 📚منابع : ۱)الإرشاد شيخ المفيد، ج۱، ص۱۹۰ ۲)تاريخ الطبری، ج۲، ص۲۳۷ ۳)شرح نهج‌البلاغه‌ی ابن ابی‌الحدید، ج۶، ص۱۸ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوال2⃣7⃣1⃣ : منظور از ارتداد امّت که در روایت امام باقر(علیه السلام) «اِرْتَدَّ النّاسُ بَعْدَ اَلنَّبِيِّ(ص) إِلَّا ثَلَاثَةَ» به آن اشاره شده است، چیست؟ پاسخ از :👆 @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎙تحلیل و بیان حوادث لحظات آخر عمر شریف حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) در بیان :👇 @TarikhEslam
مهدی طائب.mp3
16.94M
🎙👤🎙👤🎙👤🎙👤🎙 @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوال3⃣7⃣1⃣ : چگونه ممکن است در ماجرای «سقیفه» کسی از مهاجر و انصار، متذکر «واقعه غدیر» نشده باشد؟ 🎙جواب به این سوال :👆 @TarikhEslam