✅مردی از اميرالمؤمنين امام علی(علیه السلام) درخواست كرد که اخلاق حضرت رسول اكرم(ص) را برايش وصف کند و بشمارد.
حضرت(ع) فرمود : تو نعمتهای دنيا را بشمار تا من نيز اخلاق آن حضرت(ص) را برايت بشمارم.
آن مرد گفت : چگونه ممكن است نعمتهای دنيا را إحصاء كرد و به شمارش آورد، در حالی که خداوند در قرآن کریم مي فرمايد:
«وَ إِنْ تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لَاتُحْصُوهَا»
♦️اگر نعمت های خداوند را بشماريد، نمی توانيد آن را به پايان برسانيد.(نحل/۱۸)
اميرالمؤمنين(ص) فرمود :
خداوند تمام نعمت های دنيا را قليل و كم می داند، در اين آيه كه مي فرمايد :
«قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ»
♦️بگو متاع دنيا اندك است.(نساء/۷۷)
در حالی که خداوند متعال اخلاق رسول اكرم(ص) را در اين آيه عظيم شمرده و چنانچه مي فرمايد:
«وَ إِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ»
♦️تو را خوئی بسيار بزرگ است.(قلم/۴)
اينك تو چيزی كه قليل است نمی توانی بشماری، من چگونه چيزی كه عظيم و بزرگ است، شمارش كنم؟!!
ولی همين قدر بدان، تمام پيامبران مظهر يكی از اخلاق پسنديده بودند، چون نوبت به آن حضرت(ص) رسيد، تمام اخلاق پسنديده را جمع كرد و از اين رو فرمود :
«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»
♦️من برانگيخته شدم تا اخلاق نيكو را تمام كنم و به کمال برسانم.(۱)
📚منبع :
۱)السُنن الکبری بیهقی، ج۱۰، ص۳۲۳
@TarikhEslam
9⃣1⃣برگزاری «سقیفه بنی ساعده» و بیعت گرفتن از مردم مدینه برای خلافت «ابوبکر بن ابی قحافه» :👇
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روز_شمار_شهادت_پیغمبر
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
#روز_شمار_فاطمیه
@TarikhEslam
✅در حالی که هنوز بدن مطهر حضرت رسول اکرم(ص) دفن نشده بود، که غاصبین خلافت در صدد فتنه برآمدند.
بعد از رحلت رسول اکرم(ص) مردم سه دسته شدند:
🔹۱)گروهی در منزل امام علی(ع) که مشغول آماده سازی مقدمات تشییع رسول اکرم(ص) بود، تجمع کردند.
🔹۲)مهاجرین در مسجد به رهبری ابوبکر بن ابی قحافه تجمع کردند.
🔹۳)انصار در سقیفه بنی ساعده به رهبری سعد بن عباده رئیس قبیله خزرج تجمع کردند.
[سقیفه بنی ساعده جایگاه و ایوانی سرپوشیده و دارای سقف در مدینه بود، که مربوط به قبیله بنی ساعده بوده و مردمان در مشاوراتشان در آن گرد میآمدند.]
پس بدین ترتیب؛ مدعیان خلافت سه نفر بودند:
👤امیرالمومنین امام علی(ع)!
👤ابوبکر بن ابی قحافه!
👤سعد بن عباده!
اهل مسجد بعد از مطلع شدن از تجمع مردم در سقیفه، سریعا خود را به سقیفه رساندند و با آنان به مذاکره نشستند، هر دو گروه مدعی برتری خود بودند و به نوعی خود را می ستودند و خویش را لایق خلافت می دیدند و همه واقعه غدیر را از یاد برده بودند.
مهاجرین مدعی بودند که خلیفه باید از مهاجرین مکه باشد، چون رسول اکرم(ص) خود از مهاجرین بوده و چون قریش بوده، پس غیر قریش بر قریش نمی تواند حکومت کند!
اما انصار مدعی بودند که آن زمان که مردم مکه رسول اکرم(ص) را راندند، این انصار بود که حضرت(ص) را حمایت کرد، پس انصار به این سِمَت خلافت لایق ترند تا مهاجرین!
تا اینکه شخصی گفت:
که دو امیر برای خلافت انتخاب گردد! یک امیر از مهاجر و امیری از انصار!
مهاجرین گفتند که دو شمشیر در یک غلاف نگنجد.
پس هیاهو بالا گرفت تا اینکه در این میان، عمر از ابوبکر خواست که دستش را جلو بیاورد، تا با او بیعت کنند و ابوبکر چنین کرد و عمر با او بیعت نمود.
بهدنبال او سایر مهاجرین و انصار نیز با ابوبکر بیعت نمودند.
سقیفه کاملاً به نفع ابوبکر تمام شد و کسی در این میان به سعد بن عباده اعتنایی نکرد و همگی به سمت مسجد برای ادامه بیعت روانه شدند.
ابوبکر بن ابی قحافه بر فراز منبر نشست و مردم با او بیعت می کردند.(۱)
👤سلیم بن قیس هلالی نقل می کند :
بعد از شهادت حضرت رسول اکرم(ص)، امام علی(ع) در حال آماده سازی مقدمات غسل و تکفین و تدفین رسول اکرم(ص) بود که سلمان فارسی خبر آورد که، ای علی(ع)! مردم در مسجدالنبی(ص) جمع شده و ابوبکر از آنان به عنوان خلیفه ی رسول خدا(ص) بیعت می گیرد!
امام على(ع) فرمود :
📋《هَلْ تَدْرِي أَوَّلَ مَنْ بَايَعَهُ عَلَى مِنْبَرِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)؟》
♦️اى سلمان! هیچ مى دانى نخستین کسى که بر منبر رسول اکرم(ص) با او بیعت کرد، چه کسى بود؟
سلمان گفت :
📋《لاَ! وَ لَكِنِّي رَأَيْتُ شَيْخاً كَبِيراً مُتَوَكِّئاً عَلَى عَصَاهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ سَجَّادَةٌ شَدِيدُ اَلتَّشْمِيرِ صَعِدَ إِلَيْهِ أَوَّلَ مَنْ صَعِدَ وَ هُوَ يَبْكِي وَ يَقُولُ : اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي لَمْ يُمِتْنِي مِنَ اَلدُّنْيَا حَتَّى رَأَيْتُكَ فِي هَذَا اَلْمَكَانِ، اُبْسُطْ يَدَكَ فَبَسَطَ يَدَهُ فَبَايَعَهُ، ثُمَّ نَزَلَ فَخَرَجَ مِنَ اَلْمَسْجِدِ》
♦️نه! ولى پیرى کهنسال را دیدم که بر عصاى خویش تکیه زده بود و میان دو دیده اش اثر سجده زیادى بود و او نخستین کسى بود که از پله منبر بالا رفت؛ در حالی که مى گریست و مى گفت : ستایش خدایى را که مرا از دنیا نبرد تا تو را در این جایگاه ببینم، دستت را باز کن!
ابوبکر دستش را باز کرد و پیرمرد با او بیعت نمود و سپس از منبر پایین آمد و از مسجد بیرون رفت.
امام علی(ع) فرمود :
📋《هَلْ تَدْرِي مَنْ هُوَ؟》
♦️آیا شناختی او چه کسی بود؟
سلمان گفت :
📋《لاَ! وَلَقَدْ سَاءَتْنِي مَقَالَتُهُ كَأَنَّهُ شَامِتٌ بِمَوْتِ اَلنَّبِيِّ(ص)!》
♦️نه! ولى از کلامش بدم آمد؛ زیرا گویى از مرگ پیامبر(ص) خوشحالى مى کرد.
امام(ع) فرمود :
📋《ذَاكَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اَللَّهُ》
♦️او ابلیس بود.(۲)
📚منابع:
۱)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۶، صص۵_۱۰
۲)کتاب سلیم بن قیس هلالی، ص۱۴۴
@TarikhEslam
0⃣2⃣وارد عمل شدن «قبیله بنی اسلم» به نفع ابوبکر!👇
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روز_شمار_شهادت_پیغمبر
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
#روز_شمار_فاطمیه
@TarikhEslam
✅قبیله بنی اسلم عشیره ای بودند که هر ساله برای تهیه آذوقه به مدینه می آمدند.
از طرفی هم بنی اسلم دشمنی دیرینه با انصار داشتند.
👤شیخ مفید می نویسد :
در آن زمان، صحرانشينانِ عرب براي خريد خوار وبار، به صورت قبيله اي، به شهر مي آمدند؛ چون صحرا نا امن بود و اگر تعداد کمي از آنان مي آمدند، بارشان را مي گرفتند و خودشان را مي کشتند.
لذا افراد قبيله، همه با هم، براي خريد خواروبار حرکت مي کردند. مردان قبيله اسلم از صحرا به مدينه آمده بودند تا آذوقه تهيه کنند.
در آن زمان که وارد مدينه شدند، بيعت با ابوبکر در سقيفه انجام شده بود. عمر و بقيه به آنان گفتند : بياييد کمک کنيد براي خليفه پيامبر اکرم(ص) بيعت بگيريم، آن وقت ما هم خوار وبار رايگان به شما مي دهيم.
آنها خوشحال شدند و اول خودشان ريختند و بيعت کردند، و بعد دار و دسته ابوبکر شدند؛ دامن هاي عربي خود را به کمر زدند و کوچه هاي مدينه را پُر کردند.
به هر جا مي رسيدند، در بازار، کوچه، و.. هر کس را که می ديدند براي بيعت با ابوبکر مي آوردند. بدين ترتيب، ابوبکر به کمک قبيله اسلم خليفه شد.(۱)
👤طبری در تاریخ خود می نویسد :
📋《وَ أَقبَلَت أَسلَمُ بِجَمَاعَتِهَا حَتَّی تَضَایَقَت بِهِم السَکَکُ فَبَایَعُوهُ!
فَکَانَ عمرُ یَقُولُ : مَا هُوَ إِلَّا أَن رَأَیتُ أَسلَمَ فَأَیقَنَت بِالنَصرِ》
♦️قبیله اسلم همگی در مدینه گرد آمدند تا با ابوبکر بیعت کنند، آن قدر جمعیت زیاد بود که حتی بازارها نیز گنجایش ایشان را نداشت.
عمر در این هنگام می گفت : قبیله اسلم را که دیدم یقین به پیروزی پیدا کردم.(۲)
بدین ترتیب ابوبکر خلیفه شد و اکثریت مسلمانان با وی بیعت کردند، اما در این میان ابوبکر نیاز به شرعی کردن بیعت خود را دارد که این مهم فقط با بیعت کردن امام علی(ع) و همراهان وی از قبیل سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و زییر و ابن عباس و..عملی می شد.
پس باید برای بیعت علی(ع) را هم به مسجد بخوانند.
👤ابن ابی الحدید معتزلی درباره نقش قبیله اسلم می گوید :
📋《قَد بُویِعَ أَبُوبَکرِِ فَلَم أَلبَث وَ إِذَاً أنَا بِأَبِی بَکرِِ قَد أَقبَلَ وَ مَعَهُ عُمَرُ وَ أَبُوعُبَیدَةِِ وَ جَمَاعَةُ مِن أَصحَابِ السَّقِیفَةِ وَ هُم مُحتَجِزُونَ بِالأَزَرِ الصَنعَانِیَّةِ لَایَمُرُّونَ بِأَحَدِِ إِلَّا خَبطَوَهِِ وَ قَدَّمُوهُ فَمَدُّوا یَدَهُ فَمَسَحُوهَا عَلَى یَدِ أَبِی بَکرِِ یُبَایِعُهُ شَاءَ ذَلِکَ》
♦️پس از سقیفه أبوبکر و عمر و ابوعبیده جراح و گروهی چماق به دست را دیدم که ژست حمله و تهاجم بخود گرفته و به هر کس مىرسیدند وى را کتک مىزدند و به زور دست او را گرفته، بعنوان بیعت ، چه بخواهد و چه نخواهد، بر روى دست ابوبکر مىکشیدند.(۳)
📚منابع :
۱)الجمل شیخ مفید ، ص۴۳
۲)تاریخ طبرى، ج۲، ص۴۵۸
۳)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۱۹
@TarikhEslam
✅شیخ مفید می نویسد :
ابوسفيان در آن حال كه امام علی(ع) و عباس بن عبد المطلب سرگرم و نگران كار رسول اکرم(ص) بودند، به در خانۀ رسول اکرم(ص)آمد و این شعر را خواند :
📋《بَنِي هَاشِمٍ لاَ تُطْمِعُوا اَلنَّاسَ فِيكُمْ،
وَ لاَ سِيَّمَا تَيْمُ بْنُ مُرَّةَ أَوْ عَدِيٌّ،
فَمَا اَلْأَمْرُ إِلاَّ فِيكُمْ وَ إِلَيْكُمْ،
وَ لَيْسَ لَهَا إِلاَّ أَبُو حَسَنٍ عَلِيٌّ،
أَبَا حَسَنٍ! فَاشْدُدْ بِهَا كَفَّ حَازِمٍ،
فَإِنَّكَ بِالْأَمْرِ اَلَّذِي يُرْتَجَى مَلِيٌّ》
♦️اى بنى هاشم! [مواظب باشید] که مردم در حق شما طمع نبندند، به ويژه قبيلۀ تيم[قبیله ابو بكر] و قبيلۀ عدى[قبیله عمر]!
پس اين امر خلافت و زمام دارى نيست مگر در ميان شما،( و هيچ كس شايستۀ آن نيست مگر ابو الحسن على بن ابى طالب(ع)!
پس اى ابو الحسن! دست گيرندۀ خود را براى آن ببند، زيرا تو به اين كار كه ديگران اميد آن را دارند تواناتر هستى.
سپس با صدای بلند خود فرياد زد :
📋《يَا بَنِي هَاشِمٍ! يَا بَنِي عَبْدِ مَنَافٍ!
أَ رَضِيتُمْ أَنْ يَلِي عَلَيْكُمْ أَبُو فَصِيلٍ اَلرَّذْلُ بْنُ اَلرَّذْلِ؟
أَمَا وَ اَللَّهِ لَئِنْ شِئْتُمْ لَأَمْلَأَنَّهَا خَيْلاً وَ رَجِلاً》
♦️اى فرزندان هاشم! اى فرزندان عبد مناف! آيا به خلافت أبوبكر كه خود مردى فرومايه و پسر مردى فرومايه است، تن می دهید که بر شما حكومت كند؟!
آگاه باشيد که به خدا سوگند، اگر بخواهيد اين شهر را بر ايشان از سواره و پياده پر كنم؟(و به پيشتيبانى از شما و بازگرفتن خلافت هر چه لشكر بخواهيد بياورم)؟
امير المؤمنين(ع) به او پاسخ داد و فرمود :
📋《اِرْجِعْ يَا بَا سُفْيَانَ!فَوَ اَللَّهِ مَا تُرِيدُ اَللَّهَ بِمَا تَقُولُ وَ مَا زِلْتَ تَكِيدُ اَلْإِسْلاَمَ وَ أَهْلَهُ وَ نَحْنُ مَشَاغِيلُ بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَى كُلِّ اِمْرِئٍ مَا اِكْتَسَبَ وَ هُوَ وَلِيُّ مَا اِحْتَقَبَ》
♦️اى ابا سفيان! باز گرد! كه به خدا سوگند از اين سخنان كه گوئى خداى را منظور ندارى و براى خدا اقدام به اين كار نكردهاى و همواره دربارۀ اسلام و مسلمين مكر و حیله انديشى كردۀ (و هيچ گاه دلسوز اسلام و مسلمين نبودهاى) و ما اكنون سرگرم كار رسول خدا(ص) هستيم و هر كس در گرو كردار خويش است و صاحب اختيار چيزى است كه بدست آورده است.(۱)
👤طبری مورخ سنی می نویسد :
در این هنگام امام علی(ع) خطاب به ابوسفیان فرمود :
📋《إِنَّكَ وَاللهِ مَا أَرَدتُ بِهَذَا إِلَّا اَلْفِتْنَةِ وَ إِنَّكَ وَاللهِ طَالَمَاً بَغَيْتَ اَلْإِسْلاَمَ شَرَّاً لَا حَاجَةَ لَنَا فِي نَصِيحَتِكَ》
♦️تو از اين كارها جز فتنه چيز ديگری نمی خواهی و مدتی است طولانی كه با اسلام به بدب رفتار كرده ای و اینک ما احتياج به خير خواهی تو نداريم.(۲)
در این هنگام؛
أبوسفيان (كه از اينجا نتيجه به دست نياورده بود) به مسجد آمد و ديد بنى امية گرد يك ديگر جمع شدهاند.
پس آنان را به گرفتن خلافت (از چنگ أبوبكر) برانگيخت ولى آنان به گفتارش گوش نكردند.(۳)
✍ابوسفیان در ادعای خویش صداقت نداشت و وقتی كه ديد خلافت از امام علی(ع) گرفته شده و در اختيار ابوبكر و عمر است، تصميم گرفت از اين موضوع به نفع خودش استفاده كند که ناکام ماند.
📚منابع :
۱)الإرشاد شيخ المفيد، ج۱، ص۱۹۰
۲)تاريخ الطبری، ج۲، ص۲۳۷
۳)شرح نهجالبلاغهی ابن ابیالحدید، ج۶، ص۱۸
@TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پرسش_و_پاسخ
سوال2⃣7⃣1⃣ : منظور از ارتداد امّت که در روایت امام باقر(علیه السلام) «اِرْتَدَّ النّاسُ بَعْدَ اَلنَّبِيِّ(ص) إِلَّا ثَلَاثَةَ» به آن اشاره شده است، چیست؟
پاسخ از #استاد_ابوالقاسمی :👆
@TarikhEslam
#سخن_استاد
🎙تحلیل و بیان حوادث لحظات آخر عمر شریف حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) در بیان #استاد_مهدی_طائب :👇
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
@TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پرسش_و_پاسخ
سوال3⃣7⃣1⃣ : چگونه ممکن است در ماجرای «سقیفه» کسی از مهاجر و انصار، متذکر «واقعه غدیر» نشده باشد؟
🎙جواب #استاد_ابوالقاسمی به این سوال :👆
@TarikhEslam
🕎نمایی از محل فعلی «سقیفه بنی ساعده» در مدینه که وهابیت همواره در صدد زنده نگه داشتن آن دارند!👆
@TarikhEslam
✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍
8⃣9⃣1⃣ #معرفی_کتاب :📚
کتاب «سقیفه» بررسی نحوه شکل گیری حکومت بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله)؛ اثر مرحوم علامه سید مرتضی عسگری✍📚👇
@TarikhEslam
📆بیست و هشتم صفر سال ۵۰ هجری قمری، سالروز شهادت دومین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت #امام_حسن_علیه_السلام تسلیت و تعزیت باد.
«اَللَّهُمَّ صَلَّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ سَیَّدَ النَّبِیَینَ وَوَصِیَّ اَمیرِالْمؤمِنینَ السَّلام ُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیَّدِ الْوَصَیّینَ اَشْهَدُ اَنَّکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمْؤمِنینَ اَمینُ اللّهِ وَابْنُ اَمیِنِه عِشْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَیْتَ شَهیداً واَشْهَدُ اَنَّکَ الْأِمامُ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمهْدِیَّ اَللّهُمَّ صَلَّ عَلَیْهِ وَبَلَّغْ رُوحَهُ وَجَسَدَهُ عَنّی فی هذهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ الْتَّحِیَّة»
✍ویژه به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام) :👇
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
@TarikhEslam
#زندگینامه_اهل_بیت_علیهم_السلام
▪️لقب ایشان مجتبی(برگزیده) و سَیِّد(سرور) و زَکیّ(پاکیزه) و کریم اهل بیت(ع) است.
▪️کُنیه ایشان ابامحمد و ابوالقاسم است.
▪️زادروز : روز پانزدهم ماه رمضان المبارک سال سوم هجری قمری.
▪️زادگاه :مدینه
▪️مدت امامت:۱۰ سال(از سال۴۰ تا ۵۰) قمری
♦️شهادت:۲۸ صفر سال ۵۰ قمری، در سن ۴۷ سالگی(به نقلی در ۷ صفر همان سال)
▪️مدفن:قبرستان بقیع، مدینه
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴
▪️امام حسن(ع) امام دوم شیعیان و چهارمین معصوم می باشد.
▪️پدر ایشان امام علی(ع) امام اول شیعیان و مادر گرامی ایشان حضرت فاطمه زهرا(س) است.
📜تقسیم بندی ادوار عمر شریف امام حسن مجتبی(علیه السلام) :👇
1⃣از زمان ولادت امام حسن(ع) تا رحلت حضرت رسول اکرم(ص) : (از سال ۳ تا ۱۰ هجری= ۷ سال)👇
ایشان کمتر از هشت سال از عمرش را در دوران حیات حضرت رسول اکرم(ص) سپری کرد.
در روایتی از امام سجاد(ع) درباره ولادت حضرت(ع) آمده است که؛
📋《لَمَّا وَلَدَتْ فَاطِمَةُ(س) اَلْحَسَنَ(ع) قَالَتْ لِعَلِيٍّ(ع) : سَمِّهِ!
فَقَالَ : مَا كُنْتُ لِأَسْبِقَ بِاسْمِهِ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) فَجَاءَهُ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) فَأَخرَجَ اِليَهِ فِي خِرقَةِِ صَفرَاءَ، فَقَالَ : أَلَم أَنهَاكُم أَن تُلَفِّوهُ فِي خِرقَةِِ صَفرَاءَ؟!!
ثُمَّ رَمَي بِهَا وَ أَخَذَ خِرقَةِِ بَيضَاءَ فَلَفَّهُ فِيهَا، ثُمَّ قَالَ لِعَلِيٍّ(ع) : هَلْ سَمَّيْتَهُ؟
فَقَالَ : مَا كُنْتُ لِأَسْبِقَكَ بِاسْمِهِ فَقَالَ : وَ مَا كُنْتُ لِأَسْبِقَ بِاسْمِهِ رَبِّي!》
♦️وقتی حضرت فاطمه(س) امام حسن(ع) را به دنيا آورد، به امام علی(ع) گفت :
برايش نامی برگزين! امام علی(ع) فرمود :
من در نام گذاری او از رسول خدا(ص) پيشی نمی گيرم.
تا اين كه حضرت رسول اکرم(ص) تشریف آوردند و طفل را در پارچه زرد رنگی به نزد ایشان بردند و رسول اكرم(ص) فرمود :
مگر من به شما نگفته بودم، كه بچه را با پارچه زرد نپيچيد؟!
سپس آن پارچه را كناری نهاد و طفل را با پارچه اي سپيد پوشانيد، سپس خطاب به امام علی(ع) فرمودند : آیا او را نامگذاری کرده اید؟
امام علی(ع) عرضه داشت : من در نام گذاری او از شما پيشی نمی گيرم.
و رسول اکرم(ص) فرمود : من نیز در نام گذاری او از پروردگارم پيشی نمی گيرم.
در این هنگام؛
📋《فَأَوْحَى اَللَّهُ تَعَالَى إِلَى جَبْرَئِيلَ أَنَّهُ قَدْ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ(ص) اِبْنٌ فَاِهْبِطْ إِلَيْهِ فَأَقْرِئْهُ اَلسَّلاَمَ وَ هَنِّئْهُ وَ قُلْ لَهُ : إِنَّ عَلِيّاً(ع) مِنْكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَسَمِّهِ بِاسْمِ اِبْنِ هَارُونَ، فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ فَهَنَّأَهُ ثُمَّ قَالَ : إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَكَ أَنْ تُسَمِّيَهُ بِاسْمِ اِبْنِ هَارُونَ!
قَالَ : وَ مَا كَانَ اِسْمُهُ؟
قَالَ : شَبَّرَ!
قَالَ: لِسَانِي عَرَبِيٌّ!
قَالَ: سَمِّهِ اَلْحَسَنَ، فَسَمَّاهُ اَلْحَسَنَ(ع)!》
♦️خداوند متعال به جبرئيل وحي كرد که برای محمد(ص) پسری متولد شده است، پس فرود بیا و او را سلام برسان و او را شادباش بگو و به او بگو : علی(ع) براي تو همانند هارون(ع) برای موسي(ع) است، پس پسرش را به اسم پسر هارون نامگذاری!
جبرئيل فرود آمد و از جانب خداوند متعال پيامبر اکرم(ص) را تهنيت و تبریک گفت.
سپس عرضه داشت : خداوند عزيز و جليل تو را مي فرمايد كه نوزاد را به اسم پسر هارون نام گذاری کن.
حضرت رسول اکرم(ص) پرسيد نام او چه بود؟
جبرئيل گفت : شُبّر!
حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : زبان من، عربي است.
جبرئيل گفت : او را حسن بنام! پس او را حسن ناميد.(۱)
👤ابن عباس نقل می کند :
حضرت رسول اکرم(ص) می فرمود :
📋《اَلْحَسَنُ(ع) وَ اَلْحُسَيْنُ(ع) سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ》
♦️حسن(ع) و حسين(ع) سرور جوانان اهل بهشتند.(۲)
و ایشان در روایتی دیگر فرمودند :
📋《إِنَّ ابْنِی هَذَا سَیِّدٌ》
♦️فرزندم حسن(ع) سیّد و بزرگوار است.(۳)
👤انس بن مالک روایت می کند :
وقتی از پیامبر اکرم(ص) پرسیدند؛
کدامیک از اهل بیت خود را بیشتر دوست می داری؟
حضرت(ص) فرمود : حسن(ع) و حسین(ع) را!
بارها رسول اکرم(ص) حسن(ع) و حسین(ع) را به سینه می فشرد و آنان را می بویید و می بوسید.(۴)
👤ابو هریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است در عین حال، اعتراف می کند که؛ رسول اکرم(ص) را دیدم که حسن(ع) و حسین(ع) را بر شانه های خویش نشانده بود و به سوی ما می آمد، وقتی به ما رسید فرمود :
هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته است و هر که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی نموده است.(۵)
@TarikhEslam
ادامه مطالب :👇