✅هر ملّتى براى خود تاریخ مشخّصى دارد و به طور معمول مبدأ آن را بزرگترین و سرنوشت سازترین حادثه سیاسى، اجتماعى، نظامى و فرهنگى که در طول حیات آن ملّت رخ داده است، قرار مىدهد.
در اسلام، از میان همه حوادث بزرگ و مهمّى همچون؛ ولادت رسول خدا(ص)، بعثت آن حضرت(ص)، هجرت مسلمانان به حبشه، مهاجرت آنان به مدینه و فتوحات سرنوشتسازى که نصیب مسلمانان شد، تنها حادثه هجرت رسول اکرم(ص) از مکّه به سوى مدینه به عنوان مبدأ تاریخ اسلام برگزیده شد و این نشان دهنده اهمیّت این حادثه در حیات اسلام و نقش مؤثّر آن در تأسیس نظام حکومتى پیامبر(ص) و دگرگون شدن شرایط سیاسى، اجتماعى و نظامى جامعه اسلامى آن روز به نفع مسلمانان است.
اعراب نیز در دوره جاهلى مبدأ تاريخ ثابتى نداشتند و هر پيشامدى را كه به نظر آنان اهميت داشت، مبدأ تاريخ حوادث ديگر قرار مى دادند.
مبدأ تاريخ هر منطقه با منطقه دیگر و اين قبيله با آن قبيله، فرق مى كرد و پس از چندى كه حادثه مهم ديگرى روى مى داد ترتيب تاريخى گذشته را از دست داده و تاريخى از نو بنياد مى نهادند. مانند فوت قصی بن کلاب جد پنجم پیامبر یا واقعه عام الفیل و غیره.
در اوائل خلافت عمر، هجرت رسول اكرم(ص) از مكه به مدينه مبدأ تاريخ مسلمين جهان شناخته شد و تا امروز هم مبدأ تاريخ هجرى قمرى و هجرى شمسى مسلمانان جهان همان هجرت است.
این رخداد در سال سوم خلافت عمر رخ داد.
مسلمانان تا این سال فاقد یک مبدا تاریخی همگانی بودند تا نامه ها وقرار دادها ودفاتر دولتی را بنابر آن، تاریخگذاری کنند.
چه بسا نامه هایی که برای سران نظامی نوشته می شد وتنها متضمن نام ماهی بود که نامه در آن ماه نوشته شده است وفاقد تاریخ سال بود.
این کار، علاوه بر نقصی که در نظام اسلام بود، مشکلاتی هم برای گیرنده نامه ایجاد می کرد، زیرا چه بسا دو دستور متناقض به دست فرمانده نظامی ویا حاکم وقت می رسید و او، به سبب دوری راه وعدم قید تاریخ در نامه ها، نمی دانست کدام یک جلوتر نوشته شده است.
خلیفه برای تعیین مبدا تاریخ اسلام، صحابه پیامبر(ص) را گرد آورد.
آنان هریک نظری دادند. برخی نظر دادند که مبدا تاریخ را میلاد پیامبر اکرم(ص) قرار دهند وبرخی دیگر پیشنهاد کردند که مبعث پیامبر(ص) مبدا تاریخ شمرده شود.
در این میان علی(ع) نظر داد که روزی که پیامبر(ص) سرزمین شرک را ترک گفت وبه سرزمین اسلام گام نهاد مبدا تاریخ اسلام باشد.
عمر از میان آراء، نظر امام(ع) را پسندید وهجرت پیامبر(ص) را مبدا تاریخ قرار داد واز آن روز تمام نامه ها واسناد ودفاتر دولتی به سال هجری نوشته شد.
📚منابع:
۱)تاريخ پيامبراسلام(ص) دکتر آیتی، ص۲۸
۲)تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۲۳
۳)تاریخ طبری، ج۲، ص۲۵۳
۴)کنز العمال متّقی هندی، ج۵، ص۲۴۴
@TarikhEslam
#پرسش_و_پاسخ
سوال8⃣7⃣1⃣ : چرا حضرت رسول اکرم(ص) یثرب را برای هجرت انتخاب کرد؟👇
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
@TarikhEslam
✅اهمیت «غار ثور» نسبت به «غار حراء» در نزد اهل تسنن و وهابیت فعلی بیشتر است!
و دلیل آن هم اینکه؛ «غار ثور» تداعی گر خاطره یار غار بودن «ابوبکر» در کنار حضرت رسول اکرم(ص)، در شب هجرت (۱۳ سال بعد از بعثت) می باشد و این افتخاری برای آنان است، و در مقابل «غار حراء» مقام و منزلت بالای امام علی(ع) را تداعی می کند.
وآن به این جهت که وقتی حضرت رسول(ص) به بعثت رسید، امام علی(ع) به فرموده ی خود؛
«در این مدتی که حضرت(ص) در غار به سر می برد، من همواره در کنار ایشان بودم و برای حضرت آب و غذا می بردم.»
و نیز حضرت(ع) در این باره می فرماید :
📋《لَقَدْ كَانَ يُجَاوِرُ فِي كُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَ لاَ يَرَاهُ غَيْرِي》
♦️رسول اکرم(ص) هر سال در کوه حرا به عبادت می پرداخت وجز من کسی او را نمی دید.(۱)
این جمله ناظر به مجاورت امام علی(ع) با پیامبر(ص)ختمی مرتبت می باشد.
امیر مؤمنان(ع) در باره شنیدن صداهای غیبی در دوران کودکی چنین می فرماید : هنگام نزول وحی بر پیامبر(ص) صدای ناله ای به گوش من رسید؛ به رسول خدا(ص) عرض کردم این ناله چیست؟
حضرت(ص) فرمود :
📋《هَذَا اَلشَّيْطَانُ قَدْ أَيِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ》
♦️این ناله شیطان است و علت ناله اش این است که پس از بعثت من، از اینکه در روی زمین مورد پرستش واقع شود، نومید شد.
سپس رسول اکرم(ص) فرمود :
📋《إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلاَّ أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ وَ لَكِنَّكَ لَوَزِيرٌ وَ إِنَّكَ لَعَلَى خَيْرٍ وَ لَقَدْ كُنْتُ مَعَهُ》
♦️تو آنچه را که من می شنوم و می بینم می شنوی و می بینی، جز اینکه تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر ویاور من هستی.(۲)
📚منابع:
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۳۸، ص۳۲۰
۲)الطرائف ابن طاووس، ج۲، ص۴۱۳
@TarikhEslam
#پرسش_و_پاسخ
سوال9⃣7⃣1⃣ : چرا حضرت رسول اکرم(ص) یثرب را برای هجرت انتخاب کرد؟👇
@TarikhEslam
پاسخ :
بیعت عقبه به بیعت مردم یثرب با حضرت رسول اکرم(ص)، پیش از هجرت آن حضرت(ص) اشاره دارد.
دو بیعت بین مردم مدینه و رسول اکرم(ص) انجام شد که اولی در سال دوازدهم و دومی در سال سیزدهم بعثت بود و هر دو به بیعت عقبه معروف است.
بعضی بیعت اول را بیعت النساء و بیعت دوم را بیعت الحرب نامیدهاند ولی بیشتر مورخان بیعت نساء را پس از فتح مکه دانستهاند.
این دو بیعت، مقدمه هجرت پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان از مکه به مدینه را فراهم نمود.
علت نامگذاری عَقَبه هم از اونجایی که عقبه در لغت به معنای گردنه راهی است که از آن به بالای کوه میروند و از آنجایی که دو بیعت پیامبر اکرم(ص) و مردم یثرب در عقبهای (گردنه) میان منا و مکه، نزدیک مِنا به وقوع پیوست، این دو بیعت به بیعت عقبه مشهور شدهاند.
فاصله این مکان با مکه حدود پنج کیلومتر است.
وقتی حضرت ابوطالب(ع) و حضرت خدیجه(س) در سال دهم بعثت از دنیا رفتند، رسول اکرم(ص) از یک سو کسی را که از او حمایت کند، نداشت و از سوی دیگر سختگیری مشرکان بر ایشان بیشتر شده بود، در سال یازدهم بعثت، آن حضرت(ص) با شش تن از مردم یثرب[مدینه] رو برو شد.
محل این ملاقات را بعضی نزدیک آن عقبه و بعضی در منا نوشتهاند.
این شش تن از قبیله خزرج بودند و رسول اکرم(ص) از هویت آنان سؤال کرد و آنها خود را از مردم خزرج معرفی کردند؛ رسول اکرم(ص) پرسیدند که شما از هم پیمانان و دوستان یهودید و پاسخ مثبت شنید.
سپس با ایشان به گفتگو نشست، و اسلام را بر آنان عرضه داشت و برایشان قرآن خواند.
اطلاعات پراکندهای که مردم یثرب از یهودیان درباره ظهور پیامبری در مکه به دست آورده بودند، موجب توجه آنان به حضرت محمد(ص) شد و این امید را ایجاد کرد که با حضور ایشان در یثرب بتوانند از ادامه دشمنی و جنگ بین دو قبیله اوس و خزرج پیشگیری کنند.
اینان چون به مدینه بازگشتند، داستان ظهور پیامبر را با مردم گفتند.
1⃣بیعت اول عقبه :👇
این بیعت در سال دوازدهم بعثت، در موسم حج صورت گرفت.
دوازده تن از هفت خانواده دو قبیله اوس و خزرج در عقبه با رسول اکرم(ص) دیدار کردند و اسلام آورده و با رسول خدا(ص) بیعت نمودند.
از قبیلۀ خزرج، اَسعَد بن زُرارة، عَوف بن حارث و برادرش مُعاذ، ذَکوان بن عبدقیس، رافع بن مالک، عبادة بن صامت، ابی عبدالرحمن یزید بن ثَعلَبَة، عباس بن عبادة بن نَضلَة، عُقبَة بن عامر بن نابی، قُطبَة بن عامر بن حدیده و از قبیلة اوس، ابوالهیثم بن تَهَّیان، عُوَیم بن ساعدة در این بیعت شرکت داشتند.
📝مفاد بیعت اول عقبه :👇
۱)در پرستش خدا شریکی برای او نگیرند.
۲)دزدی و زنا نکنند.
۳)فرزندان خود را نکشند.
۴)بهتان نزنند.
۵)رسول خدا(ص) را در آنچه به خیر و صلاح است نافرمانی نکنند.
اگر بدین بیعت وفا کردند، بهشت از آن آنان خواهد بود و اگر خلاف نمودند، با خداست که آنان را ببخشد یا عذاب کند. برخی این بیعت را بیعت النساء گفتهاند ولی با توجه به آیه ۱۲ سوره ممتحنه، بیعت نساء، بیعت پیامبر(ص) با زنان پس از فتح مکه است.
پس از این بیعت بود که رسول خدا(ص) مُصعب بن عُمیر، را همراه آنان فرستاد تا به آنها قرآن تعلیم دهد.
البته بعضی مورخان فرستادن مصعب را بعد از بیعت دوم نوشتهاند.
2⃣بیعت دوم عقبه :👇
بیعت دوم در عقبه که به بیعت الحرب هم معروف شد، در موسم حج سال سیزدهم بعثت، در درۀ سمت راست از مِنیٰبه سوی گردنه که امروز محل مسجد البیعه است، واقع شد.
در این سال هفتاد مرد یا هفتاد و دو مرد و دو زن در عقبه حاضر شدند، و از آن سو عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر(ص) نیز با رسول خدا(ص) حاضر شد.
یثربیان یکی یکی یا دوتا دوتا نزد پیامبر(ص) میآمدند.
نخستین نفر رافع بن مالک بن عَجْلان (از بنی زُرَیق) بود که نزد پیامبر(ص) رفت.
عباس به حاضران گفت :
محمد(ص) از ماست و تا آنجا که توانستهایم از او حمایت کردهایم.
اکنون او میخواهد نزد شما بیاید.
اگر توان حمایت او را دارید، چه بهتر، وگرنه او را نزد ما رها کنید.
آنان گفتند : با او بیعت (و عهد) میکنیم که با هر که جنگ کند بجنگیم و با هر که آشتی کند، در آشتی باشیم.
گفته شده بَراء بن مَعرور یا ابوالهیثم بن تهّیان یا اسعد بن زراره از نخستین بیعتکنندگان بودند.
ثمره بیعت عقبه پس از این بیعت بود که رسول خدا(ص) دوازده تن از مردم یثرب را به عنوان نقیب آنان انتخاب کرد.
این بیعت، مقدمه هجرت حضرت رسول اکرم(ص) به یثرب شد.
📚منابع :
۱)تاریخ طبری، ج۲، صص۳۴۳ـ۳۴۴
۲)سیره ابن هشام، ج۱، ص۲۸۰
۳)انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۲۷۵
@TarikhEslam
✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚
3⃣0⃣2⃣ #معرفی_کتاب:📚
کتاب «صفوه الصحیح من سیره النبی الاعظم(ص)» گزیده ۳۵ جلدی «الصحیح..» درباره شرح تاریخ زندگانی و سیره و سنت حضرت رسول اکرم(ص)؛ اثر مرحوم علامه سید جعفر مرتضی عاملی✍📚👇
@TarikhEslam