eitaa logo
تاملی در تاریخ اسلام
2.1هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
162 ویدیو
276 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام علی(علیه السلام) خطاب به امام حسن(علیه السلام): «وَاعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِینَ..» 📚نهج البلاغه، نامه۳۱ ✅روزی نه چندان دورِ دور، ماهم در تاریخ، ورق خواهیم خورد. @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚مقتل : @AsnadolMasaeb
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌ترسیم مسیر حرکت هجرت رسول اکرم(ص) از «مکه» تا «قُبا»:👇 @TarikhEslam
✅حضرت رسول اکرم(ص) از کوه ثور در جنوب «مکه» خارج شده و به سمت غرب درحالی‌ که کوه «السرد» را سمت راست خود و «لبینات» را در سمت چپ خود داشته، هجرت خود را آغاز کرده و بعد وارد «وادی ابراهیم» شده است. سپس به روضه «ام الهشیم» رسیده‌ است و در آنجا مستقیم به طرف شمال برگشته و از راه «حب و الحبل» درحالی‌ که «حدیبیه» گذشته و کوه‌های غربی مکه را در سمت چپ خود داشته است. بعد، از نزدیکی «الحمیمه» از وادی «مر الظهران» عبور کرده و وارد «گردنه المرار» (دره الکریمی کنونی) شده؛ درحالی‌ که سروعه و کوه ضاف را در سمت چپ خود داشته و در سمت راستش کوه مکسر بوده است. وقتی از دره الکریمی خارج شده، در دامنه شرقی کوه‌های الخشاش که در سمت چپ و وادی الصغو که در سمت راست او بوده، عبور کرده که چاه‌ها و چشمه‌های زیادی در آنجا وجود دارد. سپس شب هنگام از نزدیک عسفان گذشته و از آن دوری جسته و درحالی‌که آن را در سمت راست خود داشته، آن را پشت سر گذارده است. سپس در کنار چشمه‌هایی فرود آمده که الغولاء نامیده می‌شده است و بعد در وادی آن چشمه، حدود پنج کیلومتر راهپیمایی نموده و بعد، از سمت راست ایشان گردنه‌ای به نام گردنه نقری پدیدار شده است که با پیمودن آن، مسیر او به جاده عمومی در نزدیکی کویر رسیده است. بعد مجبور شده تا در شب حرکت کند. با طی این مسیر، به الدف در صد کیلومتری مکه رسیده است. هنگام صبح به دره‌ای عمیق بین کوه‌های جمدان پناه برده است. امروزه در این دره درختی وجود دارد که مردم با اعتقاد به اینکه آثاری به جامانده از آثار پیامبر خدا است، آن را زیارت می‌کنند. چون شب فرا رسید، در آخر شب، از پناهگاه خود خارج شده و به حرکت خود در این مسیر ادامه داده و در پایین امج فرود آمده و بعد گردنه لفت (الفیت امروزی) را پشت سر گذارده و این همان جاده بزرگ و اصلی بوده است که پیامبر(ص) مجبور بوده تا از آن عبور کند. بعد در قدید فرود آمده و آن را در روز پیموده است. سپس از ضاف و ام‌معبد در نزدیکی جایگاه بت مناة عبور نموده و از آنجا از گردنه المشلل بالا رفته و در دوران فرود آمده که متعلق به بنی‌مدلج و خزاعه بوده و هر دو قبیله در آن مشترک بوده‌اند. در آنجا با «سراقه» برخورد نموده است. سپس از وادی کلیه گذشته و در روز سوم از کناره و انتهای سنگلاخ‌ها حرکت کرده تا هنگام فرا رسیدن شب چهارم، از نزدیکی جحفه در شرق آن، درحالی‌که آن را می‌دیده، عبور نموده است. بعد از عبور از جحفه، از وادی الخرار به حرکت خود ادامه داده و بعد به طرف راست به سمت شرق حرکت کرده و از غدیر خم گذشته و بعد در وادی مر (وادی رابغ امروزی) عبور کرده و به طرف مشرق پیش رفته تا به وادی حیاء رسیده و در آنجا چاه‌هایی هست که به چاه‌های المُرّه معروفند. بعد به سمت چپ به طرف شمال حرکت کرده و از سنگلاخ الشیباء عبور کرده و وارد وادی الفرع شده و در نزدیکی مصب لقف آن را پشت سر گذارده و از آن عبور نموده تا به مدالج رسیده و یکی بعد از دیگری چنانچه در گذشته ذکر کردیم، از آنها عبور نموده و هنگام عبور از آنها از العصوین و مرجح و نقاط دیگری مانند ام کشد و اجیرد هم عبور نموده است. زمانی که وارد تعهّن شده، در القاحه و در نزدیکی السقیا، در سمتی که به طرف مکه است، راهپیمایی کرده و پیش از القاحه از السقیا و چاه الطلوب گذشته و راهی جز این را نمی‌توانسته انتخاب نماید. زمانی که به چاه الطلوب رسیده، برای انتخاب مسیر درست و مناسب خود، مستقیم به طرف شمال در دره‌ای به نام فید در مقابل منزلگاه رأی العین پیش رفته و در ابتدای وادی الیدعه الشرقی فرود آمده و سپس از گردنه عقنقل عبور کرده و وارد وادی الحلقه شده است. بعد، از الغائر بالا رفته و همه این نقاط در خط سیر او مانند دانه‌های مروارید منظم شده‌اند. کسی که ادعا می‌کند حضرت از العرج عبور نموده، سخنی نادرست گفته است؛ زیرا متضمن مسافت طولانی و تحمل مشقت و سختی بسیار و غیر ضروری است و اگر انسان شکل طبیعی زمین را مورد دقت قرار دهد، در می‌یابد که چنین کاری بعید به نظر می‌رسد. از الغائر، مسیر جاده را به سمت شمال در وادی العقیق ادامه داده و از شرق حمراء الاسد عبور نموده و بعد، از دامنه غربی کوه عیر حرکت کرده و سپس به قباء رسیده است. 📚منبع: کتاب مسیر هجرت رسول خدا(ص) عاتق بلادی، ص۳۴۲ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال6️⃣:اقدامات بعد از خروج حضرت رسول اکرم(ص) و همراهان به سمت «یثرب» چه بود؟👇 @TarikhEslam
✍پاسخ : حضرت رسول اکرم(ص) به امام علی(ع) دستور داد که پس از ایشان در مکّه بماند و امانت هایى را که مردم به حضرت(ص) سپرده بودند به صاحبانش باز گرداند، سپس به اتّفاق حضرت فاطمه(س) و دیگر بانوان بنى‌هاشم فاطمه بنت اسد و فاطمه بنت زبیر که به «فواطم ثلاث» معروف شدند در قبا به آن حضرت(ص) بپیوندد. پس حضرت(ع) سه شبانه روز در مکه ماند و امانت‌های مردم را که نزد رسول‌ خدا بود، به صاحبانش رسانید، و هنگامی که از این کار فراغت یافت به مدینه هجرت کرد.(۱) 📚منبع: ۱)التنبیه و الاشراف مسعودی، ص۲۰۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚔تعقیب حضرت رسول اکرم(ص) توسط مشرکان قریش مکه:👇 @TarikhEslam
✅حضرت رسول اکرم(ص) شبانه از غار ثور بیرون آمد و همراه راهنمایی مورد اعتماد به سوی مدینه راه افتاد. از مکه تا مدینه بیش از چهارصد کیلومتر فاصله بود. برای اینکه دشمنان رسول اکرم(ص) را پیدا نکنند، آن حضرت(ص) شبها راه می رفت و روزها گوشه ای به استراحت می پرداخت. فردی به نام «سراقه بن مالک» که از اسب سواران ماهر حجاز بود، از محل حرکت رسول اکرم(ص) باخبر شد. سپس سوار بر اسب تند روی خود شد و باسرعت به سمت مدینه تاخت تا رسول اکرم(ص) را دستگیر کند، یا به قتل برساند و صد شتر از قریش جایزه بگیرد. سراقه به سرعت پیش تاخت تا سرانجام به نزدیکی محلی رسید که رسول اکرم(ص) وهمراهانش در آنجا استراحت کرده بودند. بر اساس نوشته ابن کثیر از دانشمندان اهل سنت، ابوبکر از دیدن این وضع باز ترسید و رسول اکرم(ص) او را دل داری داد و فرمود: 📋 لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا》 ♦️نترس واندوهگین مباش! خدا با ماست! سراقه که خود را در صد قدمی گرفتن جایزه می دید، خوشحال پیش می رفت که اسب تند رو او رم کرد و سراقه را بر زمین کوفت. برای نخستین باری بود که سراقه از روی اسبی به زمین می غلتید. سراقه به سرعت برخاست و با خشم سوار بر اسب شد و فریاد زنان تاخت. او از رسول اکرم(ص) وهمراهانش خواست که بایستند و اگر توقف نکنند، با تیر های زهر آلود کشته خواهند شد. نگاه رسول خدا(ص) به آسمان دوخته شد و از خدای خود کمک و یاری می خواست و عرضه داشت : 📋《اللَّهُمَّ! اكْفِنَاهُ بِمَا شِئْتَ》 ♦️خدایا! شرّ او را به هر گونه که اراده میکنی، از سر ما کم کن. پس در این هنگام؛ 📋《فَسَاخَتْ فَرَسُهُ إِلَى بَطْنِهَا فِي أَرْضٍ صَلْدٍ، وَ وَثَبَ عَنْهَا》 ♦️که ناگهان پاهای اسب تندرو همراه خود سراقه در شن فرو رفت و سراقه از اسب بر زمین افتاد. ناله و فریاد سراقه بلند شد و فهمید این کارها از طرف خداوند برای پشتیبانی ونجات رسول اکرم(ص) است. سراقه گفت : 📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ هَذَا عَمَلُكَ، فَادْعُ اللَّهَ أَنْ يُنَجِّيَنِي مِمَّا أَنَا فِيهِ، فَوَاللَّهِ لأَعْمِيَنَّ عَلَى مَنْ وَرَائِي مِنَ الطَّلَبِ》 ♦️ای محمد(ص)! دانستم که این عقوبت کار و درخواست توست. پس از خدا بخواه که مرا از آن چیزی که دچارش شدم، نجات دهد. به خدا سوگند که از تعقیب شما صرف نظر خواهم کرد. پس اینچنین از رسول اکرم(ص) کمک خواست و طلب آمرزش کرد و حضرت(ص) که انسان مهربانی بود وحتی دشمنان خود را دوست داشت و همیشه در هدایت و راهنمایی آنان می کوشید به سوی سراقه برگشت واو را از دل شن ها بیرون آورد. سراقه گریست واز کاری که کرده بود اظهار پشیمانی کرد و گفت:من در انجام هرگونه امری حاضرم و اگر می خواهید اسب وغلام من هم همراه شما باشد. رسول اکرم(ص) فرمود : نه سراقه! ما به تو نیازی نداریم برگرد ودیگران را از تعقیب ما باز گردان! سراقه با شرمساری بازگشت، ولی باور نمی کرد که از آن شن زار، جان سالم به در برده است. زیرا در حجاز هرکس در شن زار فرو می رفت همان جا دفن می شد. سراقه در بازگشت هرکس را که در سر راه خود دید، گفت : بی خود جلو نروید! محمد(ص) را نخواهید یافت و او از این راه نرفته است! بدین ترتیب همه دوستانی که می خواستند، به خاطر جایزه، رسول اکرم(ص) را تعقیب کنند برگشتند، و حضرت(ص) سالم به مدینه رسید.(۱) 📚منبع: ۱)اسد الغابه ابن أثير، ج۳، ص۳۱۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍ 5️⃣ :📚 کتاب «مسیر هجرت رسول خدا(ص)» بازیابی و بیان نقطه به نقطه مسیر حرکت حضرت رسول اکرم(ص) هنگام هجرت؛ اثر عاتق بن غیث بلادی📚 @TarikhEslam
hejrat.pdf
2.66M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚 کتاب «مسیر هجرت رسول خدا(ص)» @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال7️⃣:منظور از جنگ های «رَدّه» که بعد از شهادت حضرت رسول اکرم(ص) در زمان خلافت «ابوبکر بن ابی قحافه» به راه افتاد، چه بود؟👇 @TarikhEslam
✍پاسخ : منظور از «حروب ردّه» يا «جنگ‌ های ارتداد» سلسله جنگ‌هايی بودند كه توسط خليفه اول، «ابوبکر» به راه افتاد. بهانه او نيز مبارزه با افرادی بود كه پس از رحلت رسول اکرم(ص) دست از دين اسلام برداشته بودند. در اين جنگ‌ها عده بی شماری از مسلمانان بی گناه كشته و زنان و كودكان آنان به بردگی کشیده شدند. با استناد به منابع تاریخی مي‌توان علت را در سركوب طرفداران اميرالمومنين علی(ع)، كسب درآمد از طريق جمع‌آوری غنايم و وجوهات برای تداوم حكومت‌ و انحراف اذهان اعراب كم درآمد و گرسنه از مسئله جانشينی امام(ص) و در نهایت ایجاد رعب و تهدید در عین حال مشروعیت بخشیدن به حکومت خود جستجو نمود. پس به اين نتيجه می رسيم كه در واقع همه آن‌ها جنگ‌ با مرتد شدگان نبوده است بلكه بايد آن‌ها را به چند گروه تقسيم كرد : 1⃣گروهی كه ادعای نبوت كرده بودند، مانند : «مسيلمه کذاب» و «سجاح بنت حارث» که از اين دسته بودند. 2⃣كسانی كه دين اسلام را رها كرده و به آيين جاهلی خود بازگشته بودند. اين گروه با انتشار خبر رحلت رسول اکرم(ص) ميان قبايل عرب، دست از اسلام برداشتند. مانند مردم بحرين آن زمان که دين اسلام را پس از رحلت رسول اکرم(ص) رها كرده و مرتد شدند.(۱)(۲) 3⃣مسلمانانی كه فقط با مسئله زكات مشكل داشتند. گروه اخير خود به سه دسته تقسيم مي‌شدند : ۱)دسته‌اي كه مايل به پرداخت زكات نبودند، نه به ابوبكر و نه به هيچ كس ديگر! ۲)دسته‌اي كه منكر حكم فقهی زكات نبودند، بلكه پرداخت آن را به ابوبكر نمی پذيرفتند و مي‌گفتند : ما زكات را از اغنيايپی خود گرفته و به فقرايمان می دهيم، اما به كسی كه كتاب و سنت پرداخت چيزی را از جانب ما به او، لازم نشمرده نخواهيم داد. ۳)دسته‌ای كه مايل به پرداخت زكات به حكومت مدينه نبودند، اما حاضر به پرداخت آن به اهل‌بيت رسول اکرم(ص) بودند. باور اين دسته آن بود كه مهاجرين و انصار به دليل حسادت مانع روی كار آمدن اهل بيت(ع) شده‌اند. مانند طايفه‌اي از كنده ساكن در «حضرموت» بودند و به عامل جمع آوري زكات گفتند : «تا رسول خدا(ص) زنده بود از ایشان اطاعت مي‌كرديم. اكنون نيز اگر مردی از خاندان او زمام امور را در دست گيرد از او اطاعت خواهيم نمود. اما ابن ابي‌قحافه، نه با او بيعت كرده‌ايم و نه از او اطاعت خواهيم كرد.» اين گروه به طور آشكار از خلافت اميرالمومنين(ع) حمايت می كردند كه به شدت سركوب شدند. برای نمونه؛ «مالک بن نویره» از صحابه رسول خدا(ص) و از اشراف و بزرگان جاهلیت و اسلام محسوب می شد. او نماینده رسول اکرم(ص) در گرفتن صدقات و زکات قبیله اش بود. پس از رحلت رسول اکرم(ص) با خودداری از بیعت با ابوبکر، خالد بن ولید به سوی قبیله‌ اش رفت و با اینکه مالک آهنگ جنگ نداشت، خالد دستور داد گردنش را زدند و همسرش را اسیر کرد و همان شب با همسرش همبستر شد. در پی این اقدام ابوبکر با خالد برخوردی نکرد و گفت : خالد در اجتهاد خود خطا کرده و دیه مالک را از بیت المال پرداخت.(۳) این عمل تا جایی شنیع و ناشایست بود که حتی عمر بن خطاب نیز به آن عکس العمل نشان داد و به خالد اعتراض کرد. طبری می نویسد : عمر بعد از بازگشت خالد، به او گفت : 《قَتَلتَ اِمرَءَاً مُسلِمَاً ثُمَّ نَزوتَ عَلَى اِمرَأتِهِ؟ وَاللهِ لَأَرجُمَنَّكَ بِأَحجَارِكَ!》 مرد مسلمانی را می‌کشی و سپس با همسرش هم بستر می‌شوی و اکنون خود را قهرمان اسلام می‌دانی؟! به خدا قسم سنگسارت می‌کنم.(۴) 📚منابع : ۱)كتاب الردّه واقدی، صص۴۸-۵۱ ۲)فتوح‏ البلدان بلاذری، ص۱۲۱ ۳)اسد الغابة ابن اثیر، ج۴، ص۴۰ ۴)تاريخ الطبری، ج۲، ص۵۰۴ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜حفظ و صیانت از اصل حکومت اسلامی؛ سیره ائمه(ع) پس از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) در بیان :👇 @TarikhEslam
✅از زمان رحلت حضرت رسول اکرم(ص) همواره سیره ائمه اطهار(علیهم السلام) بر این بوده است که «خان‌ سالاری» به وجود نیاید. حضرت امیرالمومنین(ع) در جریان جنگ‌های ردّه، هیچ دخالتی نکرد؛ جنگ‌هایی که به دلیل امتناع برخی از شهرها از دادن زکات به غاصبان خلافت، به وجود آمده بود. در جریان جنگ با ایران نیز حضرت(ع) در مقام مشورت، خلیفه دوم را از خارج ‌شدن از شهر نهی کرد؛ زیرا باعث تضعیف حکومت مرکزی می‌شد. در زمان امام حسن مجتبی(ع) نیز حضرت(ع) اگر چه با معاویه در جنگ بود، اما هرگز خوارجِ مخالف با معاویه را تأیید و تقویت نکرد. در جریان حرکت‌ها و قیام‌های پس از کربلا نیز حضرت سجاد(ع) همین موضع‌گیری را داشت. ایده حضرات معصومین(علیهم السلام) در این درگیری‌ها، دفع افسد به فاسد بود. آن‌ها با حفظ اتحاد، دو مقصود را پیگیری می‌کردند : ۱)اولا؛ صیانت از اصل حکومت اسلامی و جلوگیری از تقویت دشمنان اسلام. ۲)ثانیا؛ هنگامی که فرصت حکومت برای اهل‌بیت(علیهم السلام) پیش بیاید، ایشان با در دست ‌گرفتن زمام حکومت مرکزی، برای ادامه کار مشکلی نخواهند داشت. اما درصورتی‌که هرج‌ و مرج در جامعه به وجود بیاید، کار بسیار دشوار خواهد بود. 📚منبع : تبار انحراف طائب(پژوهشی در جریان‌شناسی انحرافات تاریخی)، ص۱۸۱ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📆پنجم ربیع الاول سال ۱۱۷ هجری قمری، درگذشت در مدینه :👇 @TarikhEslam
✅«امرؤالقیس بن عَدی» مردی نصرانی بود که در زمان خلیفه دوم مسلمان شد. او سه دختر به نامهای «مُحَیَّاة» و «سَلمی» و «رباب» داشت که از فرط علاقه و ارادت به امیرالمومنین(علیه السلام) به ترتیب به ازدواج امام علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) درآورد. ابن عساکر می نویسد : امروء القیس گفت : 📋《قَدْ أَنكَحتُكَ يَا أَبَاالْحَسَنِ(ع) الْمُحَيَّاةَ، وَ أَنكَحتُ حَسَنَاً سَلمَی وَ أَنكَحتُ حُسَيْناً الرُّبَابَ》 ♦️ای علی(ع)! من مُحیّاه را به تزویج تو و سلمی را به تزویج حسن(ع) و رباب را به تزویج حسین(ع) در می آورم.(۱) امام حسین(ع) بعد از ازدواج با رباب(س)، صاحب دختری به نام سکینه(س) و پسری به نام علی(ع) شد.(۲) امام حسین(ع) نسبت به رباب(س) و دخترش سکینه(س) علاقه زیادى داشت. حتی درباب آنان شعر سروده است : 📋《اِنِّى لَاَُحِبُّ دَارَاً تَکُونُ بِهَا السَّكِينَةُ وَ الرُّبَابُ أُحِبُّهُمَا وَ اَبذِلُ جُلَّ مَالِي وَ لَيسَ لِعَاتِبِِ عِندِي عِتَابُ》 ♦️من آن خانه اى را که سکینه و رباب در آن باشند را دوست دارم. آن دو را دوست می دارم و مالم را بذل می كنم، و عتاب كننده را نزد من حق عتاب نيست.(۳) سکینه(س) را زنی باوقار، عالمه و با اخلاق‌، عابده و باتقوا و با سخاوت و بلیغ و اهل فصاحت در سخن معرفی کرده اند. امام حسین(ع) سکینه را بنده‌ای غرق در ذات الهی معرفی کرده که نشان دهنده فضل و کمال اوست. هنگامی که حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی(ع)، سکینه(س) را از امام حسین(ع) خواستگاری كرد، حضرت(ع) فرمود : سكينه براي زندگی تو مناسب نيست، 📋《کَانَ الغَالِبُ عَلَيهَا الاِستِغرِاقَ فِي اللهِ》 ♦️او غالباً غرق جلال و جمال خداست. اما خواهر سكينه(س) آن دختر ديگرم برای ازدواج با تو آماده است و فاطمه(س) دختر دیگر امام(ع) به ازدواج حسن مثنی در آمد.(۴) حضرت سکینه(س) در کربلا به همراه مادرش رباب(س) حضور داشت. در روز عاشورا؛ هنگامی که امام حسین(ع) قصد وداع با اهل خیام کرد، به سمت خیمه گاه رفت و صدا زد : 📋《یَا زَینَبُ(س)، یَا اُمَّ کُلثُومِِ(س) یَا سَّكِينَةُ(س) عَلَیْکُنَّ مِنِّی السَّلَامُ! فَنَادَتْهُ سَّكِينَةُ(س) : یَا أَبَهْ اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟! فَقَالَ : کَیْفَ لَا یَسْتَسْلِمُ مَنْ لَا نَاصِرَ لَهُ وَ لَا مُعِینَ؟!》 ♦️ای زینب(س)، ای ام کلثوم(س) ای سکینه(س) خداحافظ! در این هنگام، حضرت سکینه(س) عرض کرد : ای پدر! آیا تن به مرگ دادی؟ امام حسین(ع) در جواب به او فرمود : چگونه تسلیم مرگ نشود، کسی که یاوری ندارد؟ حضرت سکینه(س) در این هنگام، پدر را به آغوش کشید و عرض کرد : 📋《یَا أَبَهْ! رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا》 ♦️پدر جان! ما را به مدینه برگردان! حضرت(ع) فرمود : 📋《هَیْهَاتَ لَوْ تُرِكَ القَطَا لَنَامَ فَتَصَارَخنَ النِّسَاءُ فَسَكَتَهُنَّ الحُسَينُ(ع)》 ♦️هيهات! اگر صیادان مرغ قطا را باز مى‏ گذاردند، آرام می گرفت. در این هنگام؛ زنان حرم شيون كردند و امام حسين(ع) آنها را آرام كرد.(۵) اما در این میان حضرت سکینه(س) آرام نمی گرفت. 📋《هِيَ صَارِخَةٌ وَ کَانَ یُحِبُّهُ حُبَّاً شَدِیدَاً، فَضَمَّهَا إلَى صَدرِهِ وَ مَسَحَ دُمُوعَهَا》 ♦️سكينه(س) همچنان شيون ‏می کرد و امام حسين(ع) از آنجایی که او را بسيار دوست مى ‏داشت، او را به سينه چسبانيد و اشكهايش را پاك كرد.(۶) امام حسین(ع) آماده حرکت شد و قدری فاصله گرفت که در این هنگام، سکینه(س) گریه کنان به پدر عرض کرد : 📋《يَا أبَتَاه! قِف لِي هَنِيَئةََ لِأَتَزَوَّدَ مِنكَ، فَهَذَا وِدَاعُ لَا تَلَاقِي بَعدَه》 ♦️پدر جان! لحظه ای صبر کن تا از تو بهره ای بگیرم! (تو را خوب ببینم) این وداعی است که بعد از آن دیداری نیست. 📋《وَانكَبَّت عَلَى يَديَهِ وَ رِجلَيهِ تَقَبَّلَهُمَا وَتَبكِي فَبَكَى الحُسَينُ(ع) رَحمَةََ لَهَا، ثُمَّ مَسَحَ دُمُوعُهَا بِكَمِّهِ وَأَخَذَهَا فَتَرَكَهَا فِي حِجرِه وَ مَسَحَ دُمُوعَها بِكَفِّهِ》 ♦️سکینه(س) خود را روی دست و پای پدر انداخت و آنها را می بوسید و گریه می کرد. امام حسین(ع) دلش به حال دخترش سوخت و ایشان نیز گریه کردند و سکینه(س) را به در آغوش کشیدند و به سینه مبارک چسبانید و پیشانی او را بوسید و اشکهایش را با دست مبارکش و سر آستین پاک کرد.(۷) در این هنگام که امام(ع) کاملا از این صحنه پریشان شده بود، خطاب به دخترش فرمود : 📋《سَیَطُولُ بَعدِی یَا سَکِینَةَ فَاعْلَمِی مِنْکِ الْبُکَاءُ إِذَا الْحَمَامُ دَهَانِی لَا تُحْرِقِی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَهً مَا دَامَ مِنِّی الرُّوحُ فِی جُثْمَانِی وَ إِذَا قُتِلْتُ فَأَنْتِ أَوْلَى بِالَّذِی تَأْتِینَهُ یَا خَیْرَهَ النِّسْوَانِ》 ♦️ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود. @TarikhEslam ادامه مطالب :👇
تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.‌ ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری!(۸) امام حسین(ع) راهی میدان نبرد شد، طولی نکشید که مرکب ایشان به حالت خون آلود و پریشان، بدون امام(ع) به سمت خیمه ها آمد‌. خوارزمی می نویسد : 📋《أَقْبَلَ فَرَسُ الحُسَینِ(ع) وَ قَدْ عَدَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ أَنْ لَا یُؤْخَذَ فَوَضَعَ نَاصِیَتَهُ فِی دَمِ الحُسَینِ(ع) ثُمَّ أَقْبَلَ یَرْکُضُ نَحْوَ خَیْمَهِ النِّسَاءِ، وَ هُوَ یَصهَلُ وَ یَضْرِبُ الْأَرْضَ بِرَأْسِهِ عِنْدَ الْخَیْمَهِ》 ♦️در روز عاشورا؛ اسب امام حسین(ع) از میان لشکر ابن سعد دوید که دستگیر نشود. پیشانى خود را به خون آن بزرگوار رنگین نمود. سپس به سوی خیمه ی زنان تاخت و نزد خیمه شیهه می‌کشید و سر خود را به زمین مى‏ کوبید.(۹) امام زمان(عج) اینگونه وصف می کند : 📋《فَلَمَّا رَاَینَ النِّسَاءُ جَوَادَكَ مَخْزِيَّاً وَ نَظَرْنَ سَرْجِكَ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ناشِراتِ الّشُعُورِ عَلَى الْخُدُودِ لاطِمَاتٍ لِلوُجُوهِ سافِراتٍ وَ بِالْعَويلِ دَاعِيَاتٍ》 ♦️و زنان خیام مشاهده کردند که؛ اسب تو بلا زده به خیمه ها رسید و در حالی که زنان زين تو را بر اسب واژگونه يافتند، پس اهل خیام آمدند درحالی که خود را پريشان ساخته بودند و گیسوانشان را بر چهره ها ریخته بودند و سيلی بر صورت هايشان مي زدند و با صداي بلند گريه می کردند و ناله و فريادکنان تو را می خواندند.(۱۰) گویی مرکب امام حسین(ع) آمده بود که خبر شهادت امام حسین(ع) را به اهل خیام برساند و آنان را به سمت قتلگاه ببرد. در مقاتل آمده است که؛ سکینه(س) خود را بر بالین بدن بی جان پدر رساند. «ابراهیم بن علی کفعمى» از حضرت سکینه(س) روایت مى کند که وقتی پدرم شهید شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغماء برایم روى داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى فرمود : 📋《شِیْعَتِی مَهْمِا شَرِبْتُم مَاءِ عَذْبٍ فَأَذکُرُونِی، اَوْ سَمِعْتُم بِغَرِیبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونِی》 ♦️ای شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید. و یا هنگامی که از غریبی یا شهیدی خبری شنیدید، بر من ندبه کنید. 📋《فَأَنَا السِّبْطُ الَّذِی مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ قَتِلُونِی، وَ بِجَردِ الخَیْلِ بَعْد القَتْلِ عَمْدَاً سَحِقُوُنِی》 ♦️من، نوه ی رسول اکرم(ص) هستم که مرا بی گناه کشتند و پس از آن از روی عمد، مرا پایمال سمّ اسبان کردند.(۱۱) 📋《ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ(ع) فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ》 ♦️حضرت سكينه(س) پيكر پدرش امام حسين(ع) را در آغوش كشيد، اما گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه(س) را از روی بدن پدرش کنار زدند.(۱۲) حضرت سکینه(س) آخرین یادگار و بازمانده حادثه غم انگیز کربلاست. هر چند امام محمدباقر(ع) نیز در کربلا حضور داشته است و یعقوبی در این باره نقل می کند که امام(ع) در پاسخ به سؤال فردی که از ایشان پرسید؛ آیا شما زمان امام حسین(ع) را درک کرده اید؟ فرمود : 📋《قُتِلَ جَدِّی الْحُسَینُ(ع) وَ لِی اَرْبَعُ سِنینَ وَ اِنّی لَاَذْكُرُ مَقْتَلَهُ وَ مَا نَالَنَا فِی ذَلِكَ الْوَقْتِ》 ♦️هنگامی كه جدّم امام حسین(ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت(ع) و آنچه در آن روز بر ما گذشت همه را به یاد دارم.(۱۳) ولی امام محمد باقر(ع) در سال ۱۱۴ قمری به شهادت رسیده است.(۱۴) و حضرت سکینه(س) در سال ۱۱۷ هجری وفات نموده است.(۱۵) و از این جهت، ایشان آخرین بازمانده کربلا محسوب می شود. 📚منابع : ۱)تاريخ مدينه دمشق ابن عساكر، ج۶۹، ص۱۱۹ ۲)الإرشاد شيخ مفيد، ج۲، ص۱۳۵ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷ ۴)مقتل الحسين(ع) مقرّم، ص۳۰۷ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷ ۶)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹ ۷)المجالس الفاخرة، شرف الدين، ج۱، ص۲۸۵ ۸)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹ ۹)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۷ ۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۴۰ ۱۱)المصباح کفهمی، ص۷۴۱ ۱۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۸۰ ۱۳)تاریخ یعقوبى، ج‏۲، ص۳۲۰ ۱۴)فرق الشیعة نوبختی، ص۶۱ ۱۵)تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر، ج۶۹، ص۴۲۱ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال8️⃣ : آیا حضرت سکینه(سلام الله علیها) در مدینه «مجالس غنا» برگزار می کردند؟ و آیا حضرت سکینه(سلام الله علیها) با «مصعب بن زبیر» ازدواج کرده اند؟👇 @TarikhEslam
4_5911443925079426933.mp3
9.98M
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️ @TarikhEslam