🔺عکس آخرین ضریح امامان بقیع(ع) (ساخت اصفهان) که توسط وهابیها تکه تکه شد!
✅ وهابیون ضریح فولادیی را هم که ایرانی ها در اصفهان ساخته و با پیگیری زیاد بر مزار امامان بقیع نصب شده بود را کندند و تکه تکه کردند. آنگاه برای ایجاد حصار دور بقیع از آن سود جستند!!
✅ گفتنی است قبرستان بقیع، در موارد مختلفی مورد تعرض سعودیها و وهابیون قرار گرفت و خسارات فراوانی بر پیکر آن وارد گردید که در این میان٬ دو بار به طور کلی تخریب شد.
یکبار در سال ۱۸۰۶ میلادی و یکبار در سال ۱۹۲۶ میلادی
@TarikhEslam
🔺تصویری دیگر از قبور باشکوه امامان بقیع(ع) قبل از تخریب
@TarikhEslam
🎙به مناسبت فرا رسیدن دوازدهم اردیبهشت سالگرد شهادت مظلومانه شهید العلماء و عالم الشهداء «استاد شهید مرتضی مطهری(رضوان الله علیه)» سخنی چند از «استاد رسول جعفریان» در وصف این بزرگ مرد تاریخ علم و قلم و سخن!
#سخن_علماء
#استاد_مطهری
@TarikhEslam
👤رسول جعفریان می نویسد :
«مطهری هنوز هم تک است!
همچنان مثل قدیم چنین میاندیشم که استاد مطهری نه یک، بلکه چندین سر و گردن از تمامی نویسندگان مسلمان ایران و جهان اسلام معاصر خود بالاتر است. آدمی فکور، معتدل، و جستجوگر.
کسی که تلاش میکرد بفهمد، و این مهم ترین خصلت او بود.
او به مهمترین مسائل اجتماعی می اندیشید و جامعه را از طریق تفکر دنبال میکرد و این تفکر را در هر جایی دنبالش میگشت و وقتی مییافت، یافته هایش را کنار هم میگذاشت، روی آنها میاندیشید، حلاجی می کرد، در سخنرانی ها با مخاطبان در میان میگذاشت، گاه چند بار، همه جزئیات آنچه را یافته بود مینوشت، و نتیجه را به صورت یک کتاب منتشر میکرد.
این درست است که برخی از افکار مطهری به دلیل رواج برخی از مسائل جاری آن زمان مانند مارکسیسم، رنگ گذشته به خود گرفته، امّا همچنان و همچنان آثار او نتیجه تفکری است پویا، جهت دار، معتدل و معقول و سرشار از تازهها.
بحثهایی که بسیاری از آنها همچنان تازه است و مدعیان اندیشه، تاکنون از آنها غفلت ورزیدهاند.
مطهری نه شعاری است، نه تفریطی و جمودگر، نه سطحی و بیعمق، بلکه تفکرش، تلاشی است یکسره پویا، با تعمق در سنتها، با ملاحظه واقعیات خارجی، همراه با مَثَلهای زنده اجتماعی، و خودش، معتقد به تحول و تطور و در عین حال مخالف با تندروی، روشی که دشمن تفکر است.
مطهری نه فقط در کتابها که بیش از همه در یادداشتهایش نشان داده که چطور مسائل را حلاجی میکرده، چه مقدار بر افکاری جاری جامعه تسلط داشته و به رغم آن که در چهارچوب زندگی عادی اجتماعی و دانشگاهیش بوده، امّا از روند تفکر، جریانهای مهم فکری دنیا و از دیدگاههای رایج مطلع بوده است.
افکار او رنگ اسلامی و قرآنی داشت، امّا نه اسلام اخباری و صوری!
او درک میکرد که باید برای هر فکری، حرمت قائل شد.
طبعاً برای صاحب آن فکر را هم باید حرمتش را داشت.
از چنین آدمی، انتظار نمیرفت که به سادگی کسی را طرد کند. چنان که درباره کتابهایی هم که میدید، همین حرمت را قائل بود. آنها را با دقت میخواند، از آنها استفاده میکرد، یادداشت بر میداشت و به موقع، جای آنها را در نظام فکریش مشخص میکرد. انتقاد داشت، امّا نه هیچ گاه یکسره رد میکرد و نه دربست آن را میپذیرفت.
جنس مطهری، جنس فکری بود، نه سیاسی.
مطهری مردی دانشی بود، مردی که میکوشید با فکر و اندیشه دنیای خودش را بسازد.
بدون شک، هیچ کس جای مطهری را نگرفته است و همچنان ما نیازمند اندیشههای او هستیم. باشد کسانی که متولی نشر افکارش هستند، بیش از پیش به این مهم بپردازند و به خصوص تازههای فکر او را به جامعه بشناسانند.»
✍رسول جعفریان، یادداشت سال ۹۳
@TarikhEslam
✅جنگ احد از غزوههای مشهور حضرت رسول اکرم(ص) با مشرکان مکه می باشد.
این غزوه در سال سوم هجری در کنار کوه اُحُد به وقوع پیوست.
قریشیان پس از شکست در غزوه بدر و به خونخواهی کشتگان بدر، آماده نبردی دیگر به فرماندهی ابوسفیان، با رسول اکرم(ص) و مسلمانان شدند.
مشرکان با لشکری که شمار آن را سه هزار نفر گفتهاند، به سوی مدینه حرکت کردند.
نقشه رسول اکرم(ص) و بزرگان مهاجران و انصار برای رویارویی با حمله قریش آن بود که از مدینه خارج نشوند و همان جا دفاع کنند، ولی جوانان وحمزه عموی پیامبر(ص)، خواهان جنگ در بیرون مدینه بودند که سرانجام پیامبر اکرم(ص) تصمیم گرفت برای جنگ از شهر خارج شود.
رسول اکرم(ص) نیز با لشکر هزار نفری مسلمانان از مدینه بیرون شد.
سرانجام در هفتم شوال دو سپاه باهم رو در رو شدند.
رسول اکرم(ص) لشکر را مرتب کرد و کوه احد را پشت سر نهاد و عدهای تیرانداز به فرماندهی عبدالله بن جبیر بر کوه عینین که سمت چپ احد بود گماشت و مشرکان نیز صف آراستند و بر سمت راست خالد بن ولید و بر سمت چپ عکرمه پسر ابوجهل فرماندهی داشت.
رسول اکرم(ص) پیش از آغاز جنگ خطبه ای خواند و به تیراندازان تأکید کرد تا مراقب پشت سر مسلمانان باشند و هیچگاه موضع خود را ترک نکنند.
نتیجه اولیه این جنگ، شکست مشرکان بود.
آغاز پیکار، یکی از جنگجویان مشرکان به نام طلحة بن ابی طلحه مبارز طلبید و امام علی(ع) به کارزار او رفت و سر انجام به خاکش افکند، مسلمانان شادمان از نخستین پیروزی، تکبیر گویان یکباره به صف مشرکان حمله بردند و مسلمانان به سرعت غالب آمدند و مشرکان فرار کردند.
اما گروهی از تیراندازان که رسول اکرم(ص) آنان را به فرماندهی عبدالله بن جبیر بر کوه عینین در سمت چپ کوه احد قرار داده بود، به گمان پیروزی، کوه را ترک کردند و مشرکان نیز با عبور از همین منطقه، از پشت به مسلمانان حمله کردند و آنان را شکست دادند.
شیخ مفید از ابن مسعود نقل می کند :
پریشانی مسلمین به جایی رسید که همگی گریختند و جز علی بن ابی طالب، کسی با رسول خدا(ص) باقی نماند.
سپس چند نفر، از جمله :
پیش از همه عاصم بن ثابت و ابودجانه و سهل بن حنیفبه رسول خدا(ص) پیوستند.
در این جنگ، خسارت سنگینی به مسلمانان رسید؛ از جمله شهادت حدود هفتاد نفر از مسلمانان، شهادت حضرت حمزة بن عبدالمطلب و مُثلهشدن او، جراحت بر صورت رسول اکرم(ص) و شکستن دندان ایشان!
این واقعه در آیات ۱۲۱ تا ۱۲۹ سوره آل عمران اشاره شده است.
📚منابع :
۱)المغازی واقدی، ج۱، ص۲۰۷
۲)تاریخ طبری، ج۲، ص۵۰۰
@TarikhEslam
✅در لحظات بحرانی و سرنوشت ساز جنگ احد، نـقـش بزرگ امام على(ع) به عنوان تنها مدافع خستگىناپذیر نمایان گردید، زیرا امام على(ع) با شجاعت و رشادتى بى نظیر در كنار رسول اکرم(ص) شمشیر مى زد و از وجود مقدّس پیشواى عظیم الشّان اسلام در برابر یورشهاى مكرّر فوجهاى متعدد مشركان حراست مىكرد.
ابن اثیر در تاریخ خود مىنویسد :
رسول اکرم(ص) گروهى از مشركین را مشاهده كرد كه آماده حمله بودند، بـه عـلى(ع) دستور داد به آنان حمله كند، حضرت على(ع) به فرمان پیامبر به آنان حمله كرد و با كشتن چندین تن موجبات فرار آنان را فراهم ساخت.
رسول اکرم(ص) سپس گروه دیگرى را مشاهده كرد و به امام على(ع) دستور حمله داد و حضرت على(ع) آنان را كشت و متفرّق ساخت.
در این هنگام فرشته وحى به رسول اکرم(ص) فرمود :
این نهایت فداكارى است كه على(ع) از خود نشان مىدهد.
رسول خدا(ص) فرمود : او از من و من از او هستم.
در این هنگام، صدایى از آسمان طنین انداز شد که ؛
📋《لا فَتَى اِلاّ عَلِىّ(ع)، لا سَیفَ اِلاّ ذُو الفَقَارِ》
♦️جوانمرد شجاعى چون على(ع) و شمشیرى چون ذوالفقار وجود ندارد.(۱)
عشق امیرمؤمنان(ع) به دفاع از اسلام و ارزشهای والای اسلامی، او را به حضور در صحنههای نبرد با دشمنان خدا وا میداشت.
او به جز جنگ تبوک که به دستور رسول خدا(ص) در مدینه ماند، در تمام جنگها در کنار رسول خدا(ص) و در صف مقدم، به حمایت از دین خدا پرداخت.
او خط شکنی فاتح بود.
تا جایی که حضرت فاطمه(س) در خطبه معروف خود خطاب به مردم مهاجر و انصار درباره امام علی(ع) فرمود :
📋《کلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ، أَوْ نَجَمَ قَرْنٌ لِلشَّیطَانِ، وَ فَغَرَتْ فَاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ، قَذَفَ أَخَاهُ فِی لَهَوَاتِهَا، فَلَا ینْکفِئُ حَتَّى یطَأَ صِمَاخَهَا بِأَخْمَصِهِ، وَ یخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَیفِهِ》
♦️هنگامی که هر زمان آتش اخگر به هیزم و هیمه فتنه افکندند، خداوند آن را خاموش ساخت و هر گاه شاخ شیطان نمایان مىگشت و یا مشرکى دهان به یاوه گویى مىگشود، او برادرش على(ع) را در کام آن مىافکند.
امام على(ع) هم در مقابل تا آن زمان که بر مغز و سر مخالفان نمىکوبید و بینى آنها را به خاک مذلّت نمىمالید، ترک امر نمىنمود.(۲)
در جای جای بدن امیرمؤمنان(ع) از فرق مبارک که در جنگ بدر و احد آسیب دید، تا کف پای او که در جنگ صفین تیری به آن اصابت کرد، آثار زخم و شمشیر و نیزه و تیر وجود داشت.
فقط در جنگ احد نود جراحت بر بدن مبارکش وارد آمد.
به گفته مورخان جایی در بدنش سالم نماند و مانند گوشت جویده شدهای، روی زیر اندازی از پوست به استراحت می پرداخت.
شیخ مفید ضمن بر شمردن هفتاد خصلت برای امیرمؤمنان(ع)، به مسئله آثار هزار زخم شمشیر اشاره کرده و چنین می فرماید :
📋《فَعُدَّ مَا بِهِ مِنْ أَثَرِ الْجِرَاحَاتِ عِنْدَ خُرُوجِهِ مِنَ الدُّنْيَا فَكَانَت أَلْفَ جِرَاحَةٍ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ!》
♦️آثار زخم را در بدن علی(ع) به هنگامی که از دنیا رفت برشمردند که هزار اثر جراحت از فرق سر تا کف پایش بود.(۳)
📚منابع :
۱)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۲۵۱
۲)شرح الأخبار قاضی نعمان مغربی، ج۳، ص۳۴
۳)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۵۳
@TarikhEslam
⚔فرار ابوبكر و عمر در جنگهای صدر اسلام علی الخصوص در جنگ احد؛ در بیان آیت الله #استاد_میلانی :👇
@TarikhEslam
✅بزرگان محقّقين و اعلام اهل سيره و تاريخ و حديث از اهل سنّت تصريح كرده اند كه در جنگ احد، در شرايطى كه مشركين بعد از شكست ابتدائى، برگشتند و قصد قتل رسول خدا(ص) و انهدام قواى مسلمين را داشتند، ابوبكر و عمر نيز چونان ديگران، آن سرور را در درياى دشمن رها كرده و تنها گذاشته و براى حفظ جان خودشان پا به فرار گذاشتند، براى نمونه به مدارك زير در باب جنگ احد مراجعه شود :
۱)ابو داود طيالسى در كتاب «سنن».
۲)ابن سعد در كتاب «الطّبقات الكبرى».
۳)طبرانى در كتاب «معجم».
۴)ابوبكر بزّار در كتاب «مسند».
۵)ابن حبّان در كتاب «صحيح».
۶)دارقطنى در كتاب «سنن».
۷)ابو نعيم اصفهانى در «حلية الاولياء».
۸)ابن عساكر در «تاريخ مدينة دمشق».
۹)ضياء مقدسى در «المختارة».
۱۰)متّقى هندى در «كنز العمّال»(۱).
و امّا در جنگ حنين، حاكم نيشابورى به سند صحيح از ابن عبّاس نقل مى كند كه تنها كسى كه در آن جنگ با رسول خدا(ص) ماند و استقامت كرد، علىّ بن ابيطالب عليه السّلام بود، و همه پا به فرار گذاشتند.(۲)
امّا در جنگ خيبر، اعلام و محقّقين از اهل سنّت فرار ابوبكر و عمر را ذكر كرده اند كه از آن جمله :
۱)احمد بن حنبل در كتاب «المسند».
۲)ابن ابى شيبه در «المصنَّف».
۳)ابن ماجه قزوينى در «سنن المصطفى(ص)».
۴)ابوبكر بزّار در «المسند».
۵)طبرى در «تفسير و تاريخ».
۶)طبرانى در «المعجم الكبير».
۷)حاكم نيشابورى در «المستدرك».
۸)بيهقى در «السّنن الكبرى».
۹)ضياء مقدسى در «المختارة».
۱۰)هيثمى در «مجمع الزّوائد».
و متّقى هندى در كتاب «كنز العمّال»(3) واقعه فرار را از افراد فوق الذّكر نقل مى كند.
امّا در جنگ خندق كه معروف است كه رسول خدا(ص) فرمودند :
♦️《لَضَرْبَةُ عَليٍّ في يَوْمِ الخَنْدقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَيْنِ》
ضربه علىّ بن ابيطالب(ص) در جنگ خندق، از عبادت جنّ و انس نزد خداى تعالى برتر است، و در بعضى از نقلها اين چنين آمده است :
《اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الاُمَّةِ إلى يَوْمِ القِيَامَة》برتر است از عبادت تمامى امّت تا روز قيامت.(۴)
شرط شجاعت از يكطرف، فرار شيخين در اين مواقف حسّاس از زندگانى رسول خدا(ص) از طرف ديگر، اهل سنّت را دچار گرفتارى كرده است، فكر كردند و كردند تا اينكه شيخ الاسلامشان يعنى جناب «ابن تيميّه» كه در چنين مواردى حلاّل مشاكل!! آنان است فكرى بكر و چاره اى معقول!! انديشيده، چنين مى گويد :
شكّى نيست كه ما در خليفه و حاكم اسلام به لزوم وجود صفت شجاعت قائليم، ولكن شجاعت بر دو قسم است:
۱)شجاعت قلبى
۲)شجاعت بدنى
و ابوبكر درست است از شجاعت بدنى بى بهره بوده، ولى او داراى شجاعت قلبى بوده، و همين مقدار از شجاعت براى حاكم اسلامى كافى است!! و در ادامه سخنانش مى گويد:
و اگر شما مى گوئيد على(ع) اهل جهاد و قتال بوده، ما مى گوئيم :
عمر بن خطّاب نيز اهل قتال و جنگ در راه خداوند بوده است، ولى بايد دانست كه قتال بر دو قسم است:
۱)قتال با شمشير
۲)قتال با دعاء
و عمر بن خطّاب با دعاء، در راه خداوند قتال كرده است.
سپس ابن تيميّه براى اثبات شجاعت بدنى ابوبكر ابن ابى قحافه ـ در قبال شجاعتها و مبارزه هاى محيّرالعقول اميرالمؤمنين(ع) با مشركين ـ تمسّك به واقعه زير نموده، چنين مى نگارد:
بخارى و مسلم در كتاب خودشان آورده اند كه: عروة بن زبير مى گويد :
من از عبدالله فرزند عمرو بن عاص پرسيدم كه :
سخت ترين رفتار مشركين با رسول خدا(ص) كدام بود؟
جواب داد :
روزى رسول خدا(ص) مشغول نماز بودند كه عُقْبَة بن ابى مُعَيْط آمد و رداء آن حضرت(ص) را به دور گردن مبارك پيچيده و به شدّت فشار داد، در همين حال ابوبكر آمده و شانه عُقْبه را گرفت و او را به كنارى زد و گفت: آيا مردى را مى كشيد كه مى گويد :
رَبِّيَ الله؟(۵)
قضاوت در گفتار ابن تيميّه را به اهل انصاف واگذار مى كنيم.
اين بود موقعيّت ابوبكر در ارتباط با صفت شجاعت كه به اجماع اهل سنّت، در جانشين پيامبر و خليفه مسلمين معتبر است.
📚منابع :
۱)كنز العمّال متقی هندی، ج۱۰، ص۴۲۴
۲)المستدرك حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۱۱
۳)كنز العمّال متقی هندی، ج۱، ص۳۷۱
۴)المستدرك حاکم نیشابوری، ج۳، ص۳۲
۵)منهاج السنّة ابن تیمیه، ج۸، ص۸۵
@TarikhEslam