eitaa logo
تار
64 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
پرِ کاهی تقدیم به ساحت کبریایی امام زمان عج ابوالفضل تشت‌زر دانش‌آموخته علوم حدیث نشر مطالب با ذکر لینک بلامانع است. در زمینه‌های تاریخ، حدیث و رجال مطلب می‌نویسم. سوالات خود را به لینک ادمین ارسال کنید. @Tarnote ادمین جهت پاسخگویی @tashtzar_abolfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌••••✾• بسم الله الرحمن الرحیم •✾••• ❓چرا لفظ «شمس» مؤنث و «قمر» مذکر است؟! 1⃣دوره جاهلیت، بت را به عنوان جلوه‌ی خدا می‌دانستند. «اللّه» را به عنوان خدای حقیقی، قبول داشتند اما برای او شریک و فرزند قائل بودند. بت‌ها را پرستش مى‌کردند و از آنها یاری می‌خواستند و معتقد بوند که: «مٰا نَعْبُدُهُمْ إِلاّٰ لِيُقَرِّبُونٰا إِلَى اَللّٰهِ زُلْفىٰ‌» ما بت‌ها را (به این دلیل) مى‌پرستیم که این (بت‌ها) ما را به خداى واقعى نزدیک مى‌کنند. 2⃣هرکدام از بت‌ها، مظهری از مظاهر خدا بود و نام مختص به خود داشتند. معروف‌ترین آن‌ها؛ «وََدّ» و «سُواع» و «یَغُوث» و «یَعُوق» و «نَسر» بود. ناگفته نماند این بت‌های پنج گانه که در سوره نوح از آن یاد شده بت‌های معروف در دوره حضرت نوح علیه السلام است و بت‌های «لات» و «منات» و «عُزّی» را دختران خدا می‌پنداشتند. 3⃣عرب‌هایی که در جنوب یمن زیست می‌کردند الهه‌های خود را «ثالوث مقدس» می‌نامیدند. بت «لات» مظهر خدای «خورشید» و از سنگ سفید بود. بت «وَدّ» از نام‌های «ماه» و «عُزّی» برای زهره می‌دانستند. 4⃣بت «لات» مظهر خورشید (شمس) و دارای «تاء تأنیث» بود لذا در دوره جاهلی لفظ «شمس» مؤنث دانستند و تا امروز نیز چنین است. همچنین بت «وَدّ» مظهر ماه (قمر) و عاری از علامت تأنیث بود لذا لفظ «قمر» را مذکر قلمداد کردند. ابوالفضل تشت‌زر 🌿 پی‌نوشت‌ زمر، آیه ۳. نوح، آیه ۲۳. العصر الجاهلي، شوقي ضيف، ص 29. موسوعة التاريخ الإسلامي، ج 1، ص111. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈┈••••✾•🌿🌸🌿•✾•••┈┈ تار کانالی برای تأمل در تاریخ و حدیث https://eitaa.com/Tarnote
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌••••✾• بسم الله الرحمن الرحیم •✾••• شُرْطَةُ الخَمیس 1️⃣«شُرطه» در لغت به معنای شرط و پیمان و در اصطلاح به اولین دسته‌ای که در میدان جنگ حاضر می‌شود و تا پای جان، آماده جنگ هستند. در حدیثی از ابن مسعود آمده که می‌گوید: دسته‌ای که عهد می‌بندند برای فداشدن که تا پیروز نشوند، برنمی‌گردند. 2️⃣«الخمیس» کنایه از لشکر است. ساختار لشکر متشکل از پنج قسمت است که عبارت است از: «مقدمه»؛ جلو، «میمنه»؛ جناح سمت راست، «قلب»؛ مرکز، «میسره»؛ جناح سمت چپ، «ساق»؛ پشت یا عقبه لشکر. 3️⃣در این که تعدا نفرات «شُرْطَةُ الخَمیس» چند نفر هستند اختلاف وجود دارد. برخی مانند شیخ مفید تعداد آن را شش هزار نفر و برخی دیگر دوازده هزار یا چهل هزار نفر نیز شمرده‌اند. کشی در رجال خود تعدا را شش هزار نفر یا پنج هزار نفر ذکر می‌کند و حدیثی از امام باقر علیه السلام ذکر می‌کند که تنها فقط پنجاه نفر به معنای حقیقی کلمه نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام معرفت داشتند. 4️⃣از معروف‌ترین نیروهای شرطةالخمیس می‌توان به مقداد، عمار یاسر، ابوسنان انصاری، ابو عمرو انصاری، سهل بن حنیف، عثمان بن حنیف، جابر بن عبدالله انصاری، حکیم بن سعید حنفی(ابویحیی)، عبدالله بن یحیی حضرمی، سلیم بن قیس هلالی، عبیده سلمانی مرادی، یحیی حضرمی، قیس بن سعد، اصبغ بن نباته و نعیم بن دجاجه اشاره کرد. 5️⃣از مجموع آنچه که در تاریخ نقل شده می‌توان وظایف زیر را برای این دسته‌ی جان‌فدا نقل کرد: آمادگی صددرصدی به مانند یگان ویژه‌ای که همیشه آماده‌ فدا شدن هستند. حافظ امنیت شهر کوفه، اجرای حدود الهی، آماده‌سازی لشکر برای جنگ‌ها برعهده‌ی آنان بود و در جنگ‌ها مقدم سپاه بودند. 6⃣شخصی از اصبغ بن نباته سؤال می‌پرسد که چرا شما را «شُرْطَةُ الخَمیس» نامیدند در پاسخ گفت: به دلیل این که ما تضمین کردیم که برای او (امیرالمؤمنین علیه‌السلام) فدا شویم او نیز برای ما پیروزی (بهشت) را تضمین داد. ابوالفضل تشت‌زر 🌷 پی‌نوشت لسان العرب، ابن منظور اختیار معرفة الرجال، کشی وقعةالصفین، نصربن مزاحم الکافی، شیخ کلینی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈┈••••✾•🌿🌸🌿•✾•••┈┈ تار، کانالی برای تأمل در تاریخ و حدیث https://eitaa.com/Tarnote
‌‌‌ ┈••••✾•بسم‌الله الرّحمن الرّحیم•✾•••┈ 🔸فضائل اهل‌بیت علیهم السلام و رویکرد مخالفین 1⃣خداوند در قرآن کریم، محبت و مودت نسبت به اهل‌بیت علیهم السلام را اجر و مزد رسالت دانسته است «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏؛ ای پیامبر بگو: من از شما هیچ گونه مزد و پاداشی جز مودت و محبت به اهل‌بیتم نمی‌خواهم». (شوری: 23). 2⃣مسلمانان در طول تاریخ پرفرازونشیب خود تلاش کرده و می‌کنند تا ارادت خود را به خاندان رسالت به هر نحو ممکن ابراز کنند؛ گاهی با بذل جان، گاهی بذل مال، گاهی خدمت خالصانه و گاهی... . 3⃣ علمای دین، با قلم خود به تبیین جایگاه، شأن و فضائل اهل‌بیت علیهم السلام پرداخته‌اند. نه تنها علمای شیعه و بلکه علمای اهل سنت (1) نیز با بهره‌گیری از قرآن کریم(2) به این مهم، پرداخته‌اند. 4⃣ عکس‌العمل مسلمانان به هنگام مواجه‌شدن با خصائص و فضائل اهل بیت علیهم السلام بسیار حائز اهمیت است. محبین و ارادتمندان به خاندان پیامبر بعد از اطمینان به صدور اینگونه روایات، آن را استماع و باجان دل پذیرفته و از عمق جان سرمست می‌شوند. 5⃣ در مقابل برخی به‌گونه‌ای دیگر برخورد می‌کنند که به نظر می‌رسد ریشه‌ی این گونه برخوردهای زننده ناشی از عدم ایمان به خدا، حسادت، کینه‌ورزی، دنیاپرستی، حب جاه و مقام و ... است. 6⃣ واکنش ارادتمندان و محبین، عجیب و دور از ذهن نیست لذا برآنیم در سلسله نوشتارهای کوتاه، رویکرد معاندین و مخالفین ائمه اطهار علیهم السلام را به هنگام مواجهه با فضائل آنها را کنکاش و مورد بررسی قرار دهیم. ان شاءالله 🔺پایان بخش اول ✍ ابوالفضل تشت‌زر ——————————————————— پی نوشت: (1) به عنوان نمونه؛ نسائی، احمد بن شعیب، کتاب «خصائص امیرالمؤمنین علیه السلام» را نوشت. (2) «كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِى السَّمَاءِ * تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا؛ همچون درخت پاكيزه اى كه ريشه آن ثابت و شاخه هاى آن در آسمان است و هر زمان به اذن پروردگار ميوه خود را [در اختيار طالبان و جويندگان] قرار مى دهد». 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 ╔═∞══❀🔷•○🔶○🔷❀══∞═╗ تار، کانالی برای تأمل در تاریخ و حدیث https://eitaa.com/Tarnote ╚═∞══❀🔸•○🔹○🔸❀══∞═╝
‌‌‌ ┈••••✾•بسم‌الله الرّحمن الرّحیم•✾•••┈ 🔸فضائل اهل‌بیت علیهم السلام و رویکرد مخالفین ❇️کتمان و منع نقل 1⃣ اولین رویکرد مخالفین با فضائل أهل‌بیت علیهم‌السلام، مرحله‌ی کتمان فضائل از سمع و نظر مردم بود. این مرحله به‌عنوان دوره «منع تدوین حدیث» مشهور شد. به گمان می‌آید انگیزه اصلی این دوره، جلوگیری از نشر فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام و اختفای روایات متضمن نکوهش و مطاعن خلفاست. 2⃣ صیانت قرآن کریم از مخلوط شدن آن با کلام پیامبر، تنها بهانه‌ مخالفین، برای نشر احادیث خصوصا احادیث مشتمل بر فضل اهل‌بیت علیهم‌السلام، بود. با اندک تأملی بطلان این نظر قابل درک است چنانچه خداوند در قرآن کریم از حفاظت آن سخن به میان آورده است. (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ) 3⃣ مشهور بر آنند که دوره‌ی «منع تدوین حدیث» از آغازین روزهای خلافت خلیفه اول شروع شد ولی قرآئن نشان می‌دهد که از آخرین روزهای عمر شریف پیامبر زمانی که در بستر بیماری بودند اولین جرقه آن توسط عمر بن خطاب زده شد. ▫️«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: يَوْمُ الْخَمِيسِ وَمَا يَوْمُ الْخَمِيسِ قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم ائْتُونِي بِاللَّوْحِ، وَالدَّوَاةِ، أَوِ الْكَتِفِ، وَالدَّوَاةِ لِأَكْتُبَ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا قَالُوا: رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَهْجُرُ؛ ابن عباس گفت: روز پنج شنبه و چه روزی بود پنج شنبه، رسول خدا فرمود: به من لوح و مرکب یا (استخوان) کتف و مرکب بدهید تا برایتان مطلبی بنویسم که بعد از (نوشتن این مطلب) هرگز گمراه نشوید. عده‌ای گفتند پیامبر (نعوذ بالله) هزیان می‌گوید» . این حدیث بعدها معروف به حدیث دوات و قلم شد. (تقریباً) همه محققان برآنند که پیامبر قصد داشت مسئله جانشینی امیرالمؤمنین علی را مکتوب کنند (۱) و به‌ این واسطه، مسیر هدایت و سعادت بشر را هموار سازند. 4⃣آن کس که مانع نوشتن پیامبر شد، عمر بن خطاب بود. ▫️فَقَالَ عُمَرُ إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ، وَعِنْدَكُمُ الْقُرْآنُ، حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ؛ عمر گفت همانا پیامبر درد بر او غلبه پیدا کرده (نعوذ بالله هزیان میگوید) در حالی که قرآن نزد شماست و کتاب خدا ما را کفایت می کند. (۲) 5⃣ ابن ابی الحدید می‌نویسد: بنى‌امیّه از آشکار شدن فضایل على جلوگیرى کردند و هر کس روایتى را دراین‌باره نقل می‌کرد، مجازات می‌کردند: تا آنجا که اگر کسى می‌خواست روایتى را از آن حضرت حتّى روایتى که مربوط به فضیلت وى نبود و درباره احکام دینى بود نقل کند، جرأت نداشت، نام آن حضرت را ببرد، بلکه می‌گفت: «عن ابى زینب» یعنى ابوزینب چنین گفته است! درحالی‌که همه می‌دانند کنیه امیرالمؤمنین، ابوالحسن است. 6⃣این دوره (منع تدوین حدیث) تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز نوه دختری عمر بن خطاب ادامه داشت که حدود صدسال به طول انجامید. عمر بن عبدالعزیز در دوران حاکمیت خود، بخش‌نامه‌ی عدم نقل حدیث و سبّ و لعن امیرالمؤمنین را ابطال کرد.(۳) 🔺 پایان بخش دوم ✍ ابوالفضل تشت‌زر ______________________________ پی نوشت ۱. شرف‌الدین، سیدعبدالحسین، المراجعات، ص۴۷۲. ۲. صحیح بخاری، ج5، ص 146. ۳. برخی بر این باورند که عمر بن عبدالعزیز این کارها را بر اساس ایمان و محبتی که به اهل‌بیت داشته انجام داد ولی آنچه از شواهد به دست می‌آید او انگیزه‌ای جز امتداد حکومت بنی‌امیه نداشته است. وی با این گونه اصلاحات توانست زمان حکومت بنی امیه را تا چهل سال دیگر حیات ببخشد. امام سجاد درباره او می‌فرماید: فَإِذَا هُوَ مَاتَ لَعَنَهُ أَهْلُ السَّمَاءِ وَاسْتَغَفَرْ لَهُ أَهْلُ الْأَرْضِ زمانی که او بمیرد اهل آسمان او را لعن می‌کنند درحالی‌که اهل زمین برای او طلب آمرزش می‌کنند. (المناقب ابن شهر آشوب، ج ٤، ص١٤٣) ۵. برای مطالعه بیشتر می‌توان کتاب «منع تدوین حدیث» نوشته سیدعلی شهرستانی مراجعه کرد. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 ╔═∞══❀🔷•○🔶○🔷❀══∞═╗ تار، کانالی برای تأمل در تاریخ و حدیث https://eitaa.com/Tarnote ╚═∞══❀🔸•○🔹○🔸❀══∞═╝
‌‌‌ ┈••••✾•بسم‌الله الرّحمن الرّحیم•✾•••┈ 🔸فضائل اهل‌بیت علیهم السلام و رویکرد مخالفین ❇️وضع حدیث (بخش اول) 1️⃣ انتساب کذب به شخصیت‌های بزرگ و تأثیرگذار جامعه توسط انسان‌های فرومایه، سابقه‌ای دیرین داشته که جامعه مسلمانی از این منقصت در امان نبوده است. برخی به‌ظاهر مسلمان ولی در باطن سرشار از کفر، برای رسیدن به مطامع خود، حق را باطل و باطل را حق جلوه می‌دادند که گاهی حفظ ظواهر، باعث عدم شناخت آنها شده است. 2⃣ غافل نباید ماند که فقط منافقین یا مخالفین دست به جعل حدیث می‌زدند گاهی کسانی از روی خیرخواهی و ملتزم کردن مسلمانان به مسائل دین، دست به چنین اقدامی زده‌اند که به هر روی، مسئله جعل حدیث، مورد نکوهش است. 3⃣مسئله از آنجا خطرناک‌تر می‌شود که این اکاذیب به شخص اول جهان اسلام نسبت داده شود که در آن وقت سره از ناسره تشخیص داده نمی‌شود. پیامبر در زمان حیات خود به این امر ناجوانمردانه هشدار داده و می‌فرماید: دروغ بستن بر من مانند دروغ بستن بر دیگر افراد نیست (اگر کسی چنین کند) قطعاً جایگاه او آتش است. سلیم بن قیس هلالی از امیرالمؤمنین نقل می‌کند که حضرت فرمود: در زمان حیات پیامبر، به حضرت دروغ‌هایی نسبت دادند. تا اینکه حضرت ایستاد و خطبه خواند و فرمود: ای مردم! چقدر زیاد شده است که بر من دروغ می‌بندند. پس هر کس بر من به عمد دروغی را نسبت دهد قطعاً جایگاه او آتش است. بعد از (رحلت) او نیز به او دروغ بستند.(۱) 4⃣این شیوه غیراخلاقی و باطلِ دروغ بستن به شخص پیامبر و ائمه را «جعل حدیث» یا «وضع حدیث» می‌نامند. در میراث حدیثی اسلام مسئله «جعل حدیث» بزرگ‌ترین مشکل حدیث است. همه فرق اسلامی بالاتفاق این پدیده شوم را محکوم می‌کنند؛ اما در اینکه این پدیده از چه زمانی، چگونه و توسط چه کسانی شروع شده است اختلاف وجود دارد. روایتی که ذکر شد و روایات مشابه بیانگر آن است که این پدیده شوم در زمان خود پیامبر شروع شده و تا حدود قرن ششم ادامه داشته است. ادامه دارد... ✍ ابوالفضل تشت‌زر _______________________________ 🔽پی نوشت ۱. الکافي ج ۱، ص ۶۲؛ كِتَابُ فَضْلِ اَلْعِلْمِ، بَابُ اِخْتِلاَفِ اَلْحَدِيثِ؛ «قَدْ كُذِبَ عَلَى رسول‌الله صلی‌الله عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌ عَلَى عَهْدِهِ حَتَّى قَامَ خَطِيباً فَقَالَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ قَدْ كَثُرَتْ عَلَيَّ اَلْكَذَّابَةُ فَمَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ اَلنَّارِ ثُمَّ كُذِبَ عَلَيْهِ مِنْ بَعْدِه» 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 ╔═∞══❀🔷•○🔶○🔷❀══∞═╗ تار، کانالی برای تأمل در تاریخ و حدیث https://eitaa.com/Tarnote ╚═∞══❀🔸•○🔹○🔸❀══∞═╝
┈••••✾•بسم‌الله الرّحمن الرّحیم•✾•••┈ 🔸فضائل اهل‌بیت علیهم السلام و رویکرد مخالفین ❇️وضع حدیث (بخش دوم) 💠 شیوه و روش‌‌های جعل روش های وضع حدیث که جاعلان به کار برده‌اند متفاوت است که به مهم‌ترین و شایع‌ترین شیوه‌ها اشاره خواهد شد؛ 1️⃣ جعل یک حدیث کامل؛ شایع‌ترین شیوه و روش، سرهم کردن کلماتی است که تمام آن کلمات ساخته‌وپرداخته واضع است که آن را به یکی از معصومین علیهم‌السلام نسبت می‌داد. این شیوه مصداق کامل دروغ بستن بر پیامبر است. برخی از علمای اهل سنت مانند مزّی به نقل از بخاری ماجرای عجیب جعل خطبه‌ی پیامبر توسط عمر بن صبح را اینگونه بیان می‌کند: علی بن جریر گفت: شنیدم که عمر بن صبح می‌گفت: من خطبه پیامبر را جعل کردم. (1) 2️⃣درج لفظ در حدیث؛ از دیگر روش‌های جاعلان حدیث، اضافه‌کردن لفظ یا الفاظی در یک حدیث صحیح است. اضافه لفظ، گاه می‌تواند در ابتدای حدیث، گاه در اثنای حدیث باشد. «يَا عَلِيُّ إِنَّ الْمَدِينَةَ لا تَصْلُحُ لا بِي وَ بِكَ وَ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى»؛ ای علی! مدینه شهر مدینه زیبنده نیست جز برای من یا برای تو و تو نسبت به من به منزله هارون هستی برای موسی. ابن‌حجر می‌نویسد: قسم دوم حدیث مشهور است اما قسم اول شناخته شده نیست. یا حدیث مشهور و معروف «أنَا مَدینةُ العِلم وَ عَلیٌ بَابُها»؛ را اینگونه تغییر دادند؛ «انا مدینه العلم و ابوبکر اساسها و عمر حیطانها و عثمان سقفها و معاویه حلقتها». (2) 3️⃣سرقت حدیث؛ در این شیوه، جاعل، حدیثی را که از طریق راوی خاصی ذکر شده را به نام خود یا به نام راوی دیگری نقل کند در این مورد متن حدیث دست‌نخورده باقی می‌ماند؛ ولی این خود نیز یکی از انواع سرقت است که البته در ادامه به انواع سرقت حدیث اشاره می‌شود. مواردی وجود دارد که برای یک متن جعل شده سندی ساخته می‌شود. مانند: «مَا فِي الْجَنَّةِ شَجَرَةٌ إِلَّا مَكْتُوبٌ عَلَى كُلِّ وَرَقَةٍ‌: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ‌، أَبُو بَكْرٍ الصِّدِّيقُ‌، عُمَرُ الْفَارُوقُ‌، عُثْمَانُ ذُو النُّورَيْن»؛ در بهشت هیچ درختی وجود ندارد مگر اینکه بر روی هر برگ آن درخت نوشته شده است محمد رسول‌الله، ابوبکر صدیق، عمر فاروق و عثمان ذوالنور است. این حدیث را یحیی بن سعید از یاسین بن معاذ زیّات سرقت کرده این در حالی است ‌که اصل حدیث، جعلی است. (3) 4️⃣موارد دیگری از شیوه‌های وضع مانند؛ دست‌کاری در نوشته‌ها و کتب محدثان و ساخت مجموعه‌ای از احادیث جعلی با سندهای ساختگی را می‌توان نام برد. برای عدم اطاله کلام فقط به ذکر آنها اکتفا می‌شود. 5️⃣ بیشترین کسی که علیه او حدیث جعل شد، امیرالمؤمنین علیه السلام است. ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج‌البلاغه از ابوجعفر اسکافی نقل می‌کند: معاویه گروهی از صحابه و تابعین را مأمور کرد تا روایات ناپسند را علیه علی جعل کنند که در بر دارنده نقض، طعنه و باعث بیزاری از آن حضرت شود و برای حضرت روایاتی را جعل کردند که مورد رضایت معاویه بود. (۴) 6️⃣از جمله جاعلان و وضّاعان مشهور می‌توان به؛ ابوهریره، عمرو عاص، مغیره بن شعبه، عروه بن زبیر، مره همدانی، اسود بن یزید، مسروق اجدع، ابو وائل شقیق، ابوعبدالرحمن سلّمی، قیس بن مزاحم و سعید بن مسیب، زهری، مکحول و حریز بن عثمان و ... اشاره کرد. والله المستعان ادامه دارد... ✍️ابوالفضل تشت‌زر ________________________________ پی‌نوشت (1) المزی، جمال الدین، «تهذیب الکمال فی أسماء الرجال»، ج 21، ص 398. (2) الغدير، ج7 ، ص 198. (3) رفیعی محمدی، ناصر، «درسنامه وضع حدیث»، 168 به نقل از کتاب الوضع فی الحدیث، ج 2، ص 41. (۴)شرح نهج‌البلاغه، ج ۴، ص۶۳. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 ╔═∞══❀🔷•○🔶○🔷❀══∞═╗ تار، کانالی برای تأمل در تاریخ و حدیث https://eitaa.com/Tarnote ╚═∞══❀🔸•○🔹○🔸❀══∞═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┈••••✾•بسم‌الله الرّحمن الرّحیم•✾•••┈ 🔸فضائل اهل‌بیت علیهم السلام و رویکرد مخالفین ❇️مشابه‌سازی 1⃣اقدام دیگر مخالفین نسبت به فضائل اهل‌بیت، مشابه‌سازی روایاتی بود که پیامبر در مقام و منزلت اهلبیت بیان کرده بود. اتخاذ این رویکرد به دلیل آن‌که انکار برخی از فضائل، قدری مشکل بود و ممکن نبود آن احادیث را محو نمود لذا ترفند مشابه‌سازی را در پیش گرفتند. 2⃣ مخالفین خصوصاً بنی امیه تلاش مذبوحانه‌ای کردند تا فضائلی که خاص اهل‌بیت هستند را برای خلفا یا برخی از صحابه و زنان پیامبر منتسب کنند. معاویه از کارگزاران خود خواست از مردم بخواهند تا روایتی در فضیلت صحابه و خلفای سه‌گانه جعل کنند تا اینکه در فضیلت امیرالمؤمنین علیه السلام حدیثی نباشد مگر اینکه روایتی همانند آن در فضل خلفای نخستین مشابه بیاورند. 3⃣به عنوان نمونه به دو مورد، ذیلا اشاره خواهد شد ؛ 🔸 روایت «الْحَسَنُ‌ وَ الْحُسَيْنُ‌ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّة» در منابع اهل سنت و هم در منابع شیعه به حد تواتر ذکر شده است. بنی امیه، مشابه این روایت مشهور را در حق ابوبکر و عمر، معادل و مشابه‌سازی کرده‌اند. حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ حُجْرٍ، أَخْبَرَنَا الْوَلِيدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُوَقَّرِيُّ‌، عَنْ الزُّهْرِيِّ‌، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ‌ ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ‌ ، قَالَ‌: «كُنْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ إِذْ طَلَعَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ‌ : «هَذَانِ سَيِّدَا كُهُولِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنْ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ إِلَّا النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ يَا، عَلِيُّ لَا تُخْبِرْهُمَا» 🔸ماجرای «ولادت امیرالمومنین علیه السلام در کعبه» را که یکی از اختصاصات حضرت هست، در منابع حدیثی و تاریخی بسیاری منعکس گردیده است. من جمله حاکم نیشابوری از علمای اهل سنت می‌گوید: ولادت علی در خانه خدا یکی از گزارش‌های متواتر است. (۱) در برابر فضیلت و منقبت ذکرشده که به نقل حاکم نیشابوری از گزارش‌های متواتر است، برخی این فضیلت را به "حکیم بن حزام" نیز نسبت داده‌اند. مسلم نیشابوری در صحیح خود نقل می‌کند که حکیم بن حزام در خانه خدا متولد شد. قال مسلم بن الحجاج: ولد حكيم بن حزام في جوف الكعبة وعاش مائة وعشرين سنة (۲) والله المستعان ادامه دارد... ✍️ابوالفضل تشت‌زر ____________________________ پی‌نوشت ۱. مستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص ۴۸۳. ۲. صحيح مسلم، ج ٥، مسلم النيسابوري، ص ١١. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 تار؛ کانالی برای تأمل در تاریخ و حدیث https://eitaa.com/Tarnote
┈••••✾•بسم‌الله الرّحمن الرّحیم•✾•••┈ ✅«یا علی» گفتن هنگام برخاستن 🔸معاویه، بدعتگذار سبّ و لعن امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام است.‌ معاویه و دودمان او یعنی بنی امیه، سالها تلاش کردند بغض و کینه‌ی امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را بین مردم نهادینه کنند. 🔹 آنها برای رسیدن به این هدف، کارهای متعددی مانند؛ ۱. ارسال بخشنامه به سراسر بلاد اسلامی برای لعن حضرت علیه‌السلام. ۲. پرداخت هزینه‌های هنگفت به راویان برای جعل حدیث در مذمت و منقصت حضرت علیه‌السلام. ۳. قتل عام و شکنجه محبّین حضرت علیه‌السلام. ۴. منع از نام گذاری فرزندان به نام «علی». و در آخر هر کاری که موجب نفرت مردم از امیرالمؤمنین علیه‌السلام شود. 🔸در این مدت طولانی و غمبار، اهل بیت علیهم‌السلام، علما و شیعیان برای مبارزه با این بدعت شوم بیکار ننشسته و تمام توان خود را برای خنثی کردن این توطئه به کار می‌بستند. یکی از شروط صلح امام حسن علیه‌السلام با معاویه، این بود که علی علیه السلام در قنوت نمازها لعن نشود. 🔹به نظر می‌رسد این که هنگام برخاستن «یا علی» گفته می‌شود خود یک نوع مبارزه با این بدعت‌های اموی باشد (که گذشتگان شیعه آن را نهادینه کرده‌اند) چرا که در تاریخ ذکر شده است، هیچ یک از بنی‌امیه از جای خود بلند نمی‌شد مگر اینکه نعوذ باللّه به حضرت علیه‌السلام، ناسزا می‌گفتند. «حدثنا محمد بن على ثنا الحسين بن محمد بن حماد ثنا عمرو بن عثمان ثنا خالد ابن يزيد عن جعونة قال: كان لا يقوم أحد من بنى أمية إلا سب عليا». ✍ابوالفضل تشت‌زر ________________________________ 🌿پی نوشت: تاریخ دمشق، ج 5، ص96 حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، ج ۵، ص ۳۲۲ الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 402 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 تار؛ کانالی برای تأمل در تاریخ و حدیث https://eitaa.com/Tarnote
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┈••••✾•بسم‌الله الرّحمن الرّحیم•✾•••┈ ✅دلایل عَمرو بن حَمِق خُزاعی برای بیعت با امیرالمؤمنین علیه‌السلام 🔺عمرو بن حمق، از اصحاب رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، شیفته و دلداده‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود. او در تمام جنگ‌های حضرت شرکت داشت به عبارتی فدایی و جان بر کف حضرت بود. 🔺او دلیل شیفتگی خود را به حضرت اینگونه بیان می‌دارد: یا علی به خدا قسم به خاطر اینکه بین من و تو دوستی و نزدیکی است و یا به خاطر پول و یا به خاطر پست و مقام که بخواهم به واسطه آن اسمم بزرگ شود تو را اجابت و با تو بیعت نکردم بلکه به دلیل آن‌که؛ 1⃣ تو (علی علیه السلام) پسر عموی پیامبر صلی الله علیه و آله هستی. 2⃣ اولین کسی هستی که به او ایمان آوردی. 3⃣ همسر حضرت فاطمه سلام الله علیها سیده‌ی زنان امت هستی. 4⃣ پدر فرزندانِ ذریه‌ی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله هستی. 5⃣ با عظمت‌ترین مرد در میان مهاجرین هستی که بیشترین سهم در جهاد (در راه خدا) را داری. امیرالمؤمنین علیه‌السلام او را دعا کرد و فرمود: ای کاش صد نفر مثل تو در لشکرم داشتم. قال عمرو بن الحمق: إني و اللّه يا أمير المؤمنين ما أجبتك و لا بايعتك على قرابة بيني و بينك، و لا إرادة مال تؤتينيه، و لا التماس سلطان يرفع ذكري به، و لكن أجبتك لخمس خصال: أنك ابن عمّ رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله. و أوّل من آمن به. و زوج سيّدة نساء الأمة فاطمة بنت محمد صلّى اللّه عليه و آله. و أبو الذرية التي بقيت فينا من رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله. و أعظم رجل من المهاجرين سهما في الجهاد ... فقال أمير المؤمنين: اللهم نوّر قلبه بالتّقى، و اهده إلى صراط مستقيم، ليت أنّ في جندي مائة مثلك. ✍ ابوالفضل تشت‌زر ____________________________ موسوعة التاريخ الاسلامي، الشيخ محمد هادي الیوسفی الغروی، ج 5، ص80. وقعة صفين، ص 103، 104. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 تار؛ کانالی برای تأمل در تاریخ و حدیث https://eitaa.com/Tarnote