eitaa logo
تـسـ﷽ـنیـم تفسیرقطره‌ای‌نور،حجة الاسلام قرائتی‌ #فقط‌به عشق‌علی‌ع
1.7هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
129 فایل
کانال برهان درتلکرام https://t.me/joinchat/PyZlA2oWvG-fieBb آرشیو کانال تسنیم، شروع مجدد آیات قرآن درایتا @ARSIVTASNiM کانال دیگرما درایتا @Darmahzareghora نظرات 👇-کپی+صلوات نذرظهور https://eitaa.com/joinchat/97321157Gf8faec81aa
مشاهده در ایتا
دانلود
: « ریسمان شادی، به جای دیگری بند است.» ✍ اتاق عمل شاید، توحیدی‌ترین نقطه‌ی زندگی معمولِ ما باشد که ساده از کنارش می‌گذریم. جایی که قرار است داروهایی تزریق شوند، که تنفس‌مان را از ما گرفته و به دستگاه بیهوشی بسپارند. • سالها پیش بیماری داشتم حدود چهل و هفت هشت ساله! مردی متین و وزین، که چند ماهی را در icu  بستری بود. بیماریش اما، هم ما می‌دانستیم و هم خودش که در روند طبیعی، خوب بشو نیست مگر آنکه معجزه شود. • هرچند شب یکبار منتقل می‌شد اتاق عمل، برای شستشوی حفره‌ی شکم. این جزو روند درمانش بود. بیهوش می‌شد، و محل عمل باز می‌شد و با دهها لیتر سرم، شستشو و ساکشن انجام می‌شد و دوباره .... می‌رفت تا برگردد. • همه عاشق شخصیت وزن‌دارِ این مرد بودند، هوشیار، آرام، سبک، و سرشار از نشاط ! • هر بار می‌آمد اتاق عمل، همه‌ی کادر آن شیفت، می‌آمدند و قبل از بیهوش شدنش دورش جمع می‌شدند. و من میدانستم که همه برای جذب این نور و نشاط است که دور «قاسم» جمع می‌شوند. • شب آخری که قاسم آمد من شبکار بودم! و اتفاقاً او مریضِ اتاق من بود. برانکاردش که از در اتاق آمد داخل، با اشتیاق رفتم به سمتش... گفتم: خوش آمدی قاسم جان، خوبی آقا؟ گفت: الحمدالله عالی .... از این بهتر نمی‌شود! با این جمله‌ی قاسم قلبم تکان خورد! چند دقیقه پیش، سرشیفت‌مان از من همین سؤال را پرسیده بود و من گفته بودم: «عصر و شب بودم آقاجان، تو خودت حساب کن الآن حالم چگونه است.» قاسم دید تغییر حالم را، لبخند زد و با صدای نحیفی گفت: فردا از دردِ امروز دیگر خبری نیست! دردها می‌روند و جایشان را به درد دیگری می‌دهند، مهم این است آنکه دارد نگاهت می‌کند و یک لحظه چشم از تو برنمی‌دارد، تو را نه فقط راضی، که شاد ببیند! گفتم: قاسم جان، تو الآن شادی ؟ گفت: بله «الحمدالله» و دکتر داروی بیهوشی را تزریق کرد و چشمان قاسم آرام روی هم افتاد. • تمام مدت عمل، اشکهای من ریز ریز به لبه‌ی ماسکم گیر می‌کرد و قلبِ به درد آمده از سبک‌وزنی‌ام، را خنک می‌کرد. و من به خودم فکر می‌کردم و تفاوتم با قاسم! «قاسم» چقدر عاشق است که لحظه‌ای نمی‌خواهد دلبرش حتی «چهره‌اش را هم نِق‌آلود ببیند». • صبح شد و بعد از تحویل شیفت رفتم icu ببینمش. قاسم خواب بود، جوری خواب بود که انگار در یک بغل بزرگ، عاشقانه به خواب رفته است. من تفاوت جنس خوابیدنش را می‌فهمیدم. کمی که ایستادم کنارش، چشمانش را باز کرد و گفت: از شما برای همه زحماتتان ممنونم، اگر باز ندیدمتان مرا حلال کنید همه‌تان. • شیفت بعد، جای قاسم بیمار دیگری در خواب بود ! خوش بحال بچه‌های icu که چند ماه پرستار آن بدن نورانی بودند. و خوش بحال من، که پرستار آخرین عمل قاسم بودم... قاسم به دلبرش رسید و من از خاطره‌ی عشق او هنوز ارتزاق می‌کنم. montazer.ir 🍃 @Tasniim الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
√ مشکلات و بلاها امکان نداره راحت بگذرن برات، مگر در یک حالت! (ویدئو رو ببین و تمرین کن) منبع: جلسه چهارم از مبحث سبک زندگی شاد montazer.ir 🍃 @Tasniim الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
√ ظاهر مشکلی که الآن باهاش درگیری، یه باطن داره، که قابل دیدنه! (باید یاد بگیری ببینیش) منبع: جلسه چهلم از مبحث راه های مبارزه با غم montazer.ir 🍃 @Tasniim الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج .
مکتب زینبی.mp3
5.4M
| اسم سه تا مسئله مهم یا مشکلی که الآن باهاش درگیرید رو بنویسید! 👈 حالا برای یه سنجش خودشناسی، این پادکست رو گوش کنید! montazer.ir 🍃 @Tasniim الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج .
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨ همه‌ی عمر یادمان دادند، نگران آینده باشیم! فلان کار را نکنی، آینده‌ات خراب می‌شود، فلان رفتار را نیاموزی، آینده‌ات نابود می‌شود، و .... اما هیچ کس آینده را برایمان تعریف نکرد! • آینده چیست؟ • چیزی که اصلاً نیست و قرار است روزی بیاید؟ • روزی که معلوم نیست ما اصلاً به آن برسیم یا نه ... چرا اینقدر اهمیت دارد؟
※ از آینده بسیار شنیدیم و بقدر قدرت وهم و خیال‌مان تصورش کردیم، غافل از اینکه، حقیقی‌ترین، ملموس‌ترین و دیدنی‌ترین قسمتِ تاریخ است که با عقل و فوق‌عقل لمس می‌شود، و اگر کسی به درکِ درست آینده برسد، عملاً از بند تمام تلخی‌های گذشته و آرزوهای دور و دراز اما بی‌مقدار آینده رها می‌شود. ※ تنها یک مکتب در عالَم است که آینده را درست تفسیر و تبیین می‌کند! مکتبِ الله،  خالق همه‌ی آنچه در تاریخ جریان دارد! و مکتب الله وقتی به بلوغ خویش و رونمایی آخرین پیامبر می‌رسد، در آخرین کتاب کلمات خداوند، از حقیقت آینده، پرده برمی‌دارد!
آینده، یک بازه‌ی زمانی در پیشِ روی تاریخ نیست، که قرار است روزی فرا برسد، و ما در آن اهل سعادت باشیم یا نه! ما قرار نیست روزی به آینده برسیم، ما هم‌اکنون در بخشی از آینده، در حالِ ایفایِ نقش خویشیم و نمی‌دانیم! آینده، زمان نیست! یک "جریان" است که در بستر زمان تکمیل می‌شود و در نهایت به یک خروجیِ کامل شده می‌انجامد!
※ خداوند در قرآن، جریان آینده‌ زمین را اینگونه  معرفی می‌کند: وَ لَقَدْ کتَبْنَا فی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّلِحُون.  انبیاء/۱۰۵ در «زبور» بعد از ذکر (تورات) حکم کردیم: «بندگان شایسته ام وارث حکومت زمین خواهند شد!» ※ جریان مبارزه‌ی صالحان (آینده سازی) از اولین انسان شروع شد و تا به امروز ادامه دارد! این جریان، در تمام تاریخ در حال تکمیل بوده است که خروجیِ آن " دولت کریمه‌ی صالحان" خواهد بود. پس تکلیف آنان که از دنیا رفتند و به این آینده نرسیدند، چه می‌شود؟
※ شناخت حقیقت آینده‌ و علم آینده‌پژوهی، یکی از ابزارهای رشدِ نَفْسِ انسان در کوتاهترین زمان، به وسیع‌ترین مقدار ممکن است. کسی که حقیقت آینده را از تعاریف کوچک و بی‌ارزشی که مکاتب گوناگون از آینده ارائه می‌دهند، تمییز می‌دهد، قادر است خود را بر این جریان همراه ساخته، و نقشِ آینده‌ی خود را در ایفا کند. شاید عمرش به حکومت صالحان نرسد، اما در زمان حال، سهم خود را در چینش و ساخت آن، ایفا کرده است.
※ شاید بتوان به یقین گفت که کاملترین مفهوم از آینده، که بر اساس آیات و روایات با دقیق‌ترین و منطقی‌ترین استدلال ارائه شده، در کتاب انقلاب اسلامی و آینده جهان به قلم مطرح شده باشد. زمان‌شناسی که بخشی از درونمایه‌ی قدرتمند این کتاب را تشکیل می‌دهد، انسان را در هر عصری که باشد، به آینده و ایفای نقش در آن، بمنظور طی مسیر جاودانگی و تکامل انسانی، پیوند می‌دهد. شاید این روزها، ضرورت خوانش و فهم این کتاب بیش از همه‌ی زمانها احساس می‌شود. ※ لینک نسخه فیزیکی کتاب. لازم به ذکر است که مفاهیم این کتاب بی‌نظیر بصورت با همین هشتگ و در همین صفحه قابل دریافت است. 🍃 @Tasniim الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج .
Panahian-Roze-DalilByGhararyHazrateZeynab.mp3
2.41M
🚩 دلیل بی‌قراری حضرت زینب(س) حجت الاسلام 🍃 @Tasniim الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج .
🏴 وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد 🍃 @Tasniim الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج .
▪️ای دعای سحر عمه‌ی سادات بیا.... 🍃 @Tasniim الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹️🍃🔹️ ❣❣ 🔹️السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا اِبْنَ اَلْأَقْمَارِ اَلسَّاطِعَةِ... 🍃سلام بر تو ای فرزند ماه‌های روشنی‌بخش... 🔹️سلام بر تو و بر روزی که شب‌تیره چشمهای ما، به ماه روی‌تو روشن می‌گردد. 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب‌الامر در سرداب مقدس، ص610. 🔹️🍃🔹️ 🍃 @Tasniim الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج .
34.Saba.25-27.mp3
3.19M
🍃بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین🍃 ‌‌ 🎧 📖 ۲۲ تفسیر آیه 25_26سوره سبأ http://sokhanrani.iranseda.ir/detailsalbum/?g=201638 تفسیر آیه 27 سوزه سبأ http://sokhanrani.iranseda.ir/detailsalbum/?g=201639 بااین لینک👆 همیشه به‌این آیه دسترسی دارید . 👈حجة الاسلام قرائتي 🌦 @Tasniim ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
⃟🌿 ⃟🌺 💠 تفسیر آیه ۲۵ و ۲۶ سوره سبا 🕊 🍃 قُل لَّا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۲۵) 🍃 قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ (۲۶) ترجمه :🔶 🍃 بگو: (شما) از آن چه ما مرتكب شده ايم باز خواست نخواهيد شد، و ما (نيز) از آن چه شما انجام مى دهيد باز خواست نخواهيم شد 🍃 بگو: پروردگار ما، ما و شما را (در قيامت) گرد مى آورد، سپس بين ما و شما به حقّ داورى خواهد كرد و اوست داور دانا. كلمه ى «فتح» به معناى برطرف كردن پيچيدگى است، خواه در ظاهر باشد مثل باز كردن قفل و خواه در باطن مثل خاتمه دادن به نزاع. «فتّاح» يكى از اسماى حسناى خداوند است. 📌 پیام ها🔷 🌿 اصرار انبيا بر هدايت مردم، از روى دلسوزى است نه به خاطر آن كه جبران گناه مردم بر عهده ى انبيا باشد و يا بالعكس. «قل لا تسئلون عما اجرمنا» 🌿 تواضع و ادب وسيله ى موفقيّت است. (كار خود را «جرم» و كار ديگران را «عمل» معرّفى مى كند.) «اجرمنا - تعملون» 🌿 اگر ارشاد شما در دنيا مؤثّر واقع نشد، نگران نباشيد زيرا در قيامت به حساب همه رسيدگى خواهد شد. «قل يجمع بيننا ربّنا» 🌿 روز قيامت، هم يوم الجمع است، (روز گرد آمدن همه ى مردم) «يجمع بيننا» و هم يوم الفصل. (روز جدايى مجرمان از نيكان) «ثم يفتح» 🌿 داورى در قيامت بر اساس حقّ است. «يفتح بيننا بالحقّ» 🌿 توجّه به معاد، انسان را در موضع گيرى ها و عملكردها حفظ مى كند. «يفتح بيننا بالحقّ» (پرونده ى همه ى حيله ها و نفاق ها و زدوبندها و پيچيدگى هاى سياسى و اجتماعى و...، روزى باز مى شود و مورد باز خواست قرار مى گيرد.) 🌿 كسى جز خداوند، نه توان باز كردن پيچيدگى ها را دارد و نه از همه ى آنها آگاه است. «هو الفتاح العليم» eitaa.com/Tasniim ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج ✨ .
⃟🌿 ⃟🌺 💠تفسیر آیه ۲۷ سوره سبا 🕊 🍃 قُلْ أَرُونِي الَّذِينَ أَلْحَقْتُم بِهِ شُرَكَاء كَلَّا بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ترجمه 🔶 🍃 بگو: كسانى را كه به عنوان شريك به خداوند ملحق كرده ايد به من نشان دهيد. هرگز چنين نيست، بلكه اوست خداى نفوذناپذير حكيم. در اين آيه و آيات قبل، شيوه ى تدريجى و گام به گام و مدارا در گفتگو با مخالفان را بيان مى كند، از جمله: اوّلاً: در آيه ۲۴ دعوت به تفكّر مى كند. «چه كسى از آسمان و زمين به شما رزق مى دهد؟»، «من يرزقكم من السموات والارض» پس فكر كنيد. ثانياً: با انصاف برخورد كنيم و بگوييم: «يا ما يا شما يكى بر حقّ است»، «انّا او اياكم» در بحث، طرف خود را فوراً و با قاطعيّت محكوم نكنيم. ثالثاً: در آيه ى ۲۵ مى فرمايد: هر كس پاسخگوى فكر و عملكرد خويش است. اصرار ما بايد از روى دلسوزى باشد. رابعاً: در آيه ى ۲۶ مى فرمايد: در بحث ها، به قيامت اشاره كنيم كه روز ظهور حقّ است. «يفتح بيننا بالحقّ...» خامساً: در بحث و گفتگو، از طرف مقابل دليل و سند بخواهيم. «به من نشان دهيد بت هايى كه به عنوان شريك او مى دانيد چه كرده اند». (همين آيه) 📌 پیام ها🔷 🌿 سؤال همراه با توبيخ، وسيله اى است براى بيدار كردن وجدان هاى خفته. «قل أرونى» 🌿 هيچ يك از معبودها (چه حضرت عيسى، چه فرشتگان، چه بت ها) خودشان را شريك خدا نمى دانند؛ اين شما هستيد كه آنها را به عنوان شريك به او ملحق مى كنيد. «الحقتم به شركاء» 🌿 عزّت و نفوذ ناپذيرى خداوند، مانع از هر گونه الحاق معبودهاى خيالى و ساختگى به اوست. «و هو العزيز الحكيم» eitaa.com/Tasniim ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج ✨ .
موضوع: سیری موشکافانه به باطن خطبه حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در شام ✍️ خطبه‌ی دخت حیدر در شام، خطبه‌ای دقیق و نقطه‌زن برای شکست و افشای ظلم و فساد بنی‌امیه بود. مجموعه‌ای از آرایه‌های ادبی و فنون کلامی و سخن‌وری بود، که به شکلی هنرمندانه به ترکیب منظم و مدون مفاهیم پرداخته بود. محتوای خطبه کاملاً منطبق با قرآن بود. بطوریکه حضرت به تفسیر زندۀ قرآن پرداختند. • ایشان که فصاحت و بلاغت را به ارث برده بودند، کوبنده‌ترین کلام را در قدرت‌مندانه‌ترین حالت به زبان آوردند؛ قدرتی باطنی که هیچ بلا و مصیبتی نمی‌توانست به آن خدشه وارد کند. این کلماتِ انسان‌ساز در وضعیت روحی خاصی ارائه شدند، که هر انسانی از گفتن جملات معمولی هم ناتوان است. ※ مقاله زیر در بلاگ تخصصی منتظر این خطبه را از چند بُعد مختلف مورد بررسی قرار داده است. آنرا در لینک زیر مطالعه بفرمایید👇 blog.montazer.ir/hazrat-zainabs-sermon-in-sham/ 🍃 @Tasniim الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج .
✘ رفاقت با خدا، هر چه بیشتر می‌شود، تداوم یاد او نیز در انسان بیشتر می‌شود! یعنی: • تعداد لحظه‌هایی که انسان در شلوغی روز به یاد خدا هست و از او غافل نمی‌شود هم ذره ذره زیاد می‌شود. • و این رشد آنقدر ادامه می‌یابد تا رویِ قلب انسان، کاملاً و بی‌هیچ انقطاعی متوجه خدا می‌گردد: «و إلیٰ ربّک فَارْغَب» | montaze.ir 🍃 @Tasniim الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج .
یاد خدا ۱۷.mp3
10.78M
مجموعه ۱۷ | √ همه‌ی رفیق‌های صمیمیِ خدا، از «دو تا مرحله» عبور می‌کنند، تا به رفاقت می‌رسند! ✘ این دو مرحله برای همه یکسانه، اول باید بشناسیش، بعد با اراده جدی، شروع کنی! montaze.ir 🍃 @Tasniim الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج .
: «باطن زیبا و نورانی، در ظاهر زیبا و نورانی جا می‌شود!» ✍️ پیرمردی است شاید حدود هشتاد ساله! هر روز نیم ساعت قبل از اذان صبح عصا زنان می‌آید حرم حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام و بعد از نماز جماعت زیارت می‌کند و عصا زنان هم می‌رود. • همیشه پیراهن سفید به تن دارد و پیراهنش لک ندارد! آنقدر نور به دست و صورتش نشسته که انگار جز لباس سفید چیزی به او نمی‌آید اصلاً. از کنارت که می‌گذرد، رد بوی عطرش می‌‎ماند و اگر بشناسی عطرش را، می‌فهمی قبلاً از آنجا عبور کرده. • یک ماهی بود ندیده بودمش! هر روز می‌ایستادم در حیاط، همانجا که خودش همیشه می‌‌ایستاد و یکی یکی با صدای بلند بچه ها و دامادها و عروسهایش را به اسم دعا می‌کرد، می‌ایستادم و برای اینکه سالم باشد و باز سحرها بیاید حرم دعا می‌کردم. می‌توانستم حدس بزنم که نیامدنش به هر علّتی هم باشد، این ساعت دلش حتماً هوایی اینجاست. • بعد از یک ماه دیدم لاغرتر از قبل و آهسته‌تر از همیشه دارد از درب بازارچه وارد می‌شود. رفتم جلو و از خوشحالی سلامش کردم. • ایستاد و انگار که نفس نداشته باشد دیگر ... کمی نگاهم کرد و مرا به جا آورد، لبخند زد و گفت: سلام باباجان، خوبی؟! گفتم: تمام این حدود یکماهی که نبودید مثل شما همانجا ایستادم و دعایتان کردم. من میتوانستم حالتان را در آن لحظات بفهمم. خدا رو شکر که امروز اینجایید. گفت : قبلاً که برایت گفته بودم، من از جوانی‌ با همسرم سحرها مهمان سیدالکریم بودیم. هر سحر بیدار می‌شدیم و شبیه یک عروس و داماد لباسهای سفیدمان را می‌پوشیدیم و باهم قدم‌زنان می‌آمدیم خدمت آقایمان. من هر سحر موهایش را می‌بافتم و او برایم عطر می‌زد! این آدابِ زیبنده شدن‌مان برای مولایمان بود. آفتاب که طلوع می‎‌کرد من میرفتم بازار، و او می‌رفت سراغ خانه و ضبط و ربط اُمورش. همسرم تقریباً بیست سال است که به رحمت خدا رفته و فرزندان من هم جابجا شده ‌اند. اما من هنوز سحرها لباس سفیدم را می‌پوشم و عطر می‌زنم و به سمت حرم می‎‌آیم، با این تفاوت که او هنوز هم در کنار من است و با من قدم برمی‌دارد. تازه من برایش شعر هم می‌خوانم در راهِ آمدن. • حرفهایش، اصلاً عجیب نبود! این مرد نورانی اگر جز این بود، باید تعجب می‌کردم. • رو کرد به گنبد و گفت؛ بابا جان، خوب کسی را برای رفاقت برگزیدید! او اگر شما را در رفاقت، ثابت و استوار ببیند، حتی اگر روزی هم نشد اینجا حاضر شوید، خودش می‌آید سراغتان. یکماه است که نگذاشته من در بستر بیماری غم دوری‌اش آزارم دهد. گفتم بابا: این آقا خودش که هیچ، رفقایش هم همه‌چیز تمامند. افتخار می‌کنم روبروی شما ایستاده‌ام و از حکمتهای جان شما می‌نوشم. • گفت : خدا ما را همنشین این آقا گرداند در بهشتِ او، إن‌شاءالله. 🍃 @Tasniim الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| شیعیان شلخته و ناآراسته، آبروی اهل بیت علیهم‌السلام رو می‌برن! (اینو امام باقر علیه‌السلام گفتنا) منبع: جلسه ۳۶۶ از مبحث خانواده آسمانی montazer.ir 🍃 @Tasniim الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج .