💞 همه به عشق بین من و آقامحسن غبطه میخوردند
💬 گزیدهای از سخنان همسر شهید محسن حُجَجی:
🌷 یادم هست سر سفره عقد که نشسته بودیم، به من گفت: «الان فقط من و تو، توی این آینه مشخص هستیم، از تو میخواهم که کمک کنی من به سعادت و شهادت برسم.» من هم همانجا قول دادم که در این مسیر کمکش کنم.
🌷 محسن واقعا راحت از من و فرزندمان دل کند. چون عشق اصلیاش خدایی بود. همه میدانستند که چقدر من و محسن به همدیگر علاقه داشتیم، همه غبطه میخوردند به عشق بین من و شوهرم. اما او همیشه میگفت «زهرا درعشق من به خودت و پسرمان علی شک نکن ولی وقتی که پای حضرت زینب (س) بیاید وسط، زهرا جان من شماها را میگذارم و میروم.»
🌷 اگر فرزندم علی آن جوری که من دوست دارم، تربیت شود و بزرگ شود، قطعا به این عکس افتخار میکند و قطعا همین مسیر را انتخاب میکند و انشالله مثل پدرش #شهادت نصیب او هم میشود. علی با همین دو تا عکس یعنی اسارت و شهادت پدرش میفهمد که او چقدر شجاع بوده، چقدر مرد بوده،با غیرت بوده، با ایمان بوده.
🌷 به هرکسی هم که به مجلس محسن میآید و گریه میکند میگویم خواهش میکنم اشکتان هدف دار باشد. برای حضرت زینب(س) اشک بریزید ،برای امام حسین(ع) اشک بریزید تا دل شهید من هم راضی بشود.
❣ @TebyanHamsangozini❣