~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
بسمحق...🍂 #پارت43 پسرکفلافلفروش اینقسمت#وابستگیبهنجف _._._._._ ایام حضور هادی در نجف به چند د
بسمحق🍂
#پارت44
پسرکفلافلفروش
اینقسمت#عرفان
هادیيك انسان بسيار عادی بود.
مثل بقيه تنها تفاوت او عمل دقيق
به
دستورات دين بود.
برای همين در مسير خودسازی
و عرفان قرار گرفت.
اما مسير عرفانی زندگی اودر
نجف به چند بخش تقسيم ميشود.
مانند
آنچه كه بزرگان فلسفه و عرفان گفتهاند، مسير من الخلق الی الحق
و ... به خوبی طی نمود.
هادی زمانی كه در نجف در محضر
بزرگان تحصيل ميكرد، نيمی از روز
را مشغول تحصيل و بقيه را مشغول
كار بود.در ابتدا براي انجام كار حقوق ميگرفت، اما بعدها كارش را فقط برای
رضای خدا انجام ميداد.
شهريه نميگرفت براي كاری كه انجام
ميداد مزد نميگرفت. حتی اگر
كسی ميخواست به او مزد بدهد
ناراحت ميشد.
منزل بسياری از طلبهها و برخی
مساجد نجف را لولهكشی كرد اما
مزد
نگرفت!
توكل و اعتماد عجيبی به خدا داشت.
يك بار به هادی گفتم:
تو كه شهريه نميگيری برای كار هم
پول نميگيری پس هزينههای خودت
را چطور تأمين ميكنی؟هادی گفت:
بايد برای خدا كار كرد، خدا خودش
هوای ما را دارد.گفتم:اين درست، اما ...
يادم هست آن روز منزل يكی از
دوستانش بوديم. هادی بعد از
صحبت من، مبلغ بسيار زيادي
را از جيب خودش بيرون آورد
و به دوستش داد وگفت:
هر طور صلاح ميدانی مصرف كن!
به نوعی غير مستقيم به من فهماند
كه مشكل مالی ندارد.
خانهای وسيع و قديمی در نجف
به هادی سپرده شده بود تا از آن
نگهداری کند.
او در يکی از اتاقهای کوچک و
محقر آن سکونت داشت.
بيشتر وقتش را در خانه به عبادت
و مطالعه اختصاص داده بود. او از
صاحبخانه اجازه گرفته بود تا زائران تهيدستی که پولی ندارند را به آن خانه
بياورد و در آنجا به آنها اسکان دهد.
برای زائران غذا درست ميکرد.
در بيشتر کارها کمکحالشان بود.
اگر زائری هم نبود، به تهيدستان
اطراف خانه سکونت ميداد و
در هيچ حالی از
کمک دادن دريغ نميکرد.
ادامه دارد...
#یک_لقمه_کتاب 📚
┏━🍃🌺🍃━┓
@VESAL_180
┗━🍂━