eitaa logo
🎀 کانال یا امیرالمؤمنین علیه السلام 🎀
906 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
21 فایل
💞گلچینی از احادیث ، داستانها، ﻓﻀﺎﺋﻞ و قضاوتهای حضرت امیرالمؤمنین و معصومین علیهم السلام به همراه مطالب بصیرت افزا « تبادل نداریم » کپی آزاد به عشق ائمه معصومین علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
♻️ چرا با این که می‌دانی مأمون طاغی و ظالم است، داخل در امور او شدی و ولایت عهدی او را پذیرفتی ؟؟؟؟ ✅ اسلحه مسموم در توبره ⬇️ مرحوم راوندی به نقل از محمّد بن زید رزامی حکایت کند: روزی در خدمت حضرت علی بن موسی الرّضا علیهما السلام بودم، که شخصی از گروه - که درون توبره و خورجین خود نوعی نهاده و کرده بود - وارد شد. آن شخص به دوستان خود گفته بود: او گمان کرده است، که چون فرزند رسول اللّه است، می‌تواند ولیعهدی طاغوت زمان را بپذیرد، می‌روم و از او سؤالی می‌پرسم، چنانچه جواب صحیحی نداد، او را با این سلاح نابود می‌سازم. پس چون در محضر مبارک امام رضا علیه السلام نشست، سؤال خود را مطرح کرد. حضرت فرمود : سؤالت را به یک شرط پاسخ می‌گویم؟ منافق گفت: به چه شرطی می‌خواهی جواب مرا بدهی؟ امام علیه السلام فرمود: چنانچه جواب صحیحی دریافت کردی و قانع و راضی شدی، آنچه در توبره خود پنهان کرده ای، درآوری و آن را بشکنی و دور بیندازی. آن شخص با شنیدن چنین سخن و مشاهده چنین برخوردی شد و آنچه در توبره نهاده بود، بیرون آورد و شکست؛ و بعد از آن اظهار داشت: ⬅️ یا ابن رسول اللّه! با این که می‌دانی مأمون طاغی و ظالم است، چرا داخل در امور او شدی و ولایتعهدی او را پذیرفتی، با این که آنها کافر هستند؟! 🌷 امام رضا علیه السلام فرمود: آیا کفر این‌ها بدتر است ، یا کفر پادشاه مصر و درباریانش؟ آیا این‌ها به ظاهر مسلمان نیستند و معتقد به وحدانیّت خدا نمی باشند؟ و سپس فرمود: حضرت علیه السلام با این که پیغمبر و پسر پیغمبر و نوه پیغمبر بود، از پادشاه مصر تقاضا کرد تا دارائی و خزینه دار اموال و دیگر امور مملکت مصر گردد و حتّی در جای فرعون می‌نشست، در حالی که می‌دانست او می‌باشد. و من نیز یکی از فرزندان رسول اللّه صلی الله علیه و آله هستم و تقاضای دخالت در امور حکومت را نداشتم؛ بلکه آنان مرا بر چنین امری کردند و به و بدون رضایت قلبی در چنین موقعیّتی قرار گرفتم. آن شخص جواب حضرت را و تشکّر و کرد؛ و از گمان باطل خود . 📗 الخرایج و الجرایح: ج ۲، ص ۷۶۶، ح ۸۶. 💖 اللهم صل علی علی ابن موسی الرضا علیه السلام 💖 @Valayat61
♻ آشكار شدن حضرت امیرالمؤمنین (ع) بعد از گذشت ۱۳۰ سال هنگامی كه حضرت علی (ع) به شهادت رسيد ، فرزندانش جنازه آن بزرگوار را به طور دفن كردند ، و محل قبرش مخفی بود ، زيرا آن حضرت دشمنان كينه توز بسيار داشت ، بخصوص و ، آن قدر با او دشمن بودند كه احتمال آن حضرت در ميان بود . گذشت ، همچنان قبر آن حضرت مخفی بود ، تا اينكه در زمان خلافت هارون الرشيد حادثه ای موجب پيدا شدن قبر آن حضرت گرديد (۱) آن حادثه اين بود : ⬇️ عبدالله بن حازم می گويد : روزی برای شكار همراه هارون از كوفه بيرون رفتيم ، در بيابان به ناحيه غريين ، رسيديم ، در آنجا آهوانی را ديديم ، بازها و سگهای شکاری را به سوی آنها فرستاديم ، آن آهوان به تپه ای كه در آنجا بود پناه بردند ، و بالای همان تپه ايستادند ، ناگهان بازها در كنار آن فرود آمدند ، و سگهای شکاری بازگشتند . هارون از اين جريان در شد كه اين چه رازی است كه آهوان به آن تپه پناه می برند ، و بازها و سگها جرئت رفتن به آنجا را ندارند ؟ ! بار ديگر ديديم ؛ آهوان از آن تپه فرود آمدند ، و سگها به سوی آنها رفتند ، آهوان به سوی آن تپه رفتند و بازها و سگها از رفتن به سوی تپه باز ايستادند و اين حادثه سه بار تكرار شد . هارون به من گفت : بشتاب به پرداز ، احتمالا اين تپه مكان مقدسی است و در آن نهفته است . ما به جستجو پرداختيم تا از طائفه بنی اسد را يافتيم ، او را نزد هارون آورديم . هارون از او سوالاتی كرد . پيرمرد گفت : آيا در امان هستم ؟ هارون به او امان داد . پيرمرد گفت : پدرم از پدرش حديث كرد كه آنها گفتند : حضرت علی (ع) در اين تپه است ، و خداوند آنجا را قرار داده است ، و هیچ كس به آنجا پناه نمی برد مگر اينكه گردد . هارون از اسب شد و آبی طلبيد و گرفت و كنار آن تپه رفت و در آن جا خواند و خود را به خاک آن ماليد و كرد سپس از آن جا به سوی كوفه بازگشتيم (۲) . به اين ترتيب قبر مقدس امام (ع) پس از حدود ۱۳۰ سال مخفی بودن ، آشكار گرديد . 💓💦💓💦💓💦💓💦💓💦 ۱ . با توجه به آغاز خلافت هارون كه در سال ۱۷۰ هجري اتفاق افتاده و باتوجه به سال شهادت امام علی (ع) كه سال ۴۰ هجری بود ، بدست مي آوريم كه بيش از ۱۳۰ سال ، قبر علی (ع) مخفی بوده است . ۲ . ترجمه ارشاد مفيد (ره) ج ۱ ، ص ۲۳ و ۲۴ 💖 اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام 💖 @Valayat61
♻️ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را با زبان دوست داریم یا با قلب و زبان ؟؟؟ روزى از روزها امیرالمؤمنین على (ع) در مسجد كوفه نشسته بود. مردى از اهل كوفه به خدمت آن حضرت رسيده و بعد از سلام عرض كرد: من شما را دوست دارم. امام (ع) فرمودند: با يا و زبان؟ جواب داد: با قلب و زبان شما را دوست دارم. حضرت فرمودند: انشاءالله به تو نشان خواهم داد كه چه كسى مرا با دل و زبان دوست دارد. امام (ع) فرمودند: برخيز با من بيا. از كوفه بيرون رفتند و حضرت فرمودند: چشمت را روى هم بگذار. آن مرد چشمانش را روى هم گذاشت و سه قدم برداشت . حضرت فرمودند: چشمت را باز كن، چشمش را باز كرد. خودش را در شهرى بزرگ ديد كه مردم آن بعضى و برخى بودند. امام فرمودند: با من بيا تا و زبانى را به تو معرفى كنم. رفتند تا به دكان قصابى رسيدند. امام درهمى به آن مرد داده و فرمودند: از اين قصاب گوشت خريدارى كن. مرد كوفى درهم را گرفت و به سوى رفت و گفت: اين درهم را بگير و به من گوشت بده. قصاب او را ديده، لذا از او پرسيد: اهل كجايى؟ گفت: اهل كوفه هستم. قصاب گفت: تو از شهر مولاى من (ع) هستى؟ گفت: بله. قصاب گفت: بايد امشب مهمان من باشى به خاطر على مرتضى (ع). كوفى گفت: رفيقى هم دارم. قصاب گفت: . كوفى به خدمت امام (ع) آمده و جريان را به عرض آن حضرت رسانيد و باهم بر در دكان قصاب رفتند. قصاب با خوشحالى پرسيد: شما از كوفه، شهر مولاى من امیرالمؤمنین (ع) هستيد؟ جواب دادند: بله. قصاب دكانش را بست و باهم به خانه آمدند. قصاب به همسرش گفت: دو مرد غريب از شهر مولايم على ابن ابى طالب (ع) نزد من آمدند، آنها را گرامى بدار. قصاب با برخاست و براى آنها مكان لايقى را فرش كرده و مشغول خدمت شد. امام (ع) نگاهى به داخل خانه كرد، مثل دو ستاره درخشان مشاهده كرد. شبانگاه قصاب به خانه آمد به همسر خود گفت: چه كردى؟ گفت: آنچه دستور دادى انجام دادم. مغرب شد و امام به نماز مشغول گرديد. قصاب به آن بزرگوار اقتدا كرد. بعد از نماز مغرب شخصى در خانه قصاب را كوبيد. قصاب بيرون آمد و جلادى را ديد و گفت: چه كار دارى؟ گفت: پادشاه دستور داده تو را به برسانم و خونت را براى او ببرم. چرا كه او شده و براى اطباء خون محب على (ع) را تجويز كرده اند. قصاب گفت: من مهمان دارم، اجازه بده سفارش آنها را به همسرم بكنم. داخل خانه شد و به همسرش گفت: اى يار وفادار و بانوى نيكوكار، مهمانان را گرامى بدار كه شنيده ام مولاى من مهمان را زياد دوست دارد. من بيرون منزل كارى دارم. اين را گفت و از خانه بيرون رفت. بلافاصله كودكانش از پى پدر بيرون رفتند و پدر متوجه نشد. جلاد قصاب را زير تيغ خوابانيد. ناگاه پسر بزرگتر پيش رفت و گفت: اى جلاد پدرم را رها كن و مرا به جاى او به قتل برسان. جلاد طفل را زير تيغ خوابانيد، خواست سر از بدنش جدا كند برادر كوچك خود را روى برادر بزرگتر افكند. جلاد را كشت و خون آنها را گرفته به نزد پادشاه برد و تمام ماجرا را نقل كرد. قصاب با چشم پرآب و جگر كباب سر و تن فرزندان خود را برداشته و از همسرش در زاويه خانه اش گذاشت و نزد همسرش رفت و گفت: غذا را حاضر كن. سپس به خدمت امام آمد و ديد نمازشان تمام شده است. سفره را گسترده و را آورد و گفت: بفرماييد و غذا ميل كنيد. امام فرمودند: تا بچه ها نيايند غذا نمى خوريم ! ادامه دارد ..... @Valayat61
⭕️ امام زمان(ع) گم و نیست. ما گم هستیم، ما و مهجوریم، چطور ما در روز همه کارها هستیم ولی از امام ما باید به این حد برسد وگرنه خداوند متعال ۱۱ فرستاد ولی جامعه ها درد نداشتند. آنها ولی الله نداشتند. وقتی ولی الله در جامعه ای نباشد، همین طور می شود. یکی تبعید می شود، یکی می شود و یکی هم سر مبارکش به می رود. 👤
9.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزاداری و اشک فاطمیه، اگر در درون تو، به کشفِ یک رمز مهم و نینجامد، یعنی؛ تو در این حَرَم، مَحرم نشده‌ای ❗️ سلام‌الله‌علیها عج ✨اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ✨ @Valayat61
"سفارش هایی از عليه السلام" ⬇️ جابر جعفی نقل می كند: بعد از خاتمه اعمال حج ، با جمعی به خدمت عليه السلام رسيديم. هنگامي كه خواستيم با حضرت وداع كنيم ، عرض كرديم توصيه ای بفرمايند! 🌷 اظهار داشتند : اقويای شما به ضعفا كنند! اغنيا از فقرا نمايند! هر يك از شما برادر دینی اش باشد. و آنچه برای خود می خواهد برای او نيز بخواهد! ما را از نااهلان داريد، و مردم را بر ما مسلط نكنيد! به گفته های ما و آنچه از ما به شما می رسانند كنيد؛ اگر ديديد است، آن را و چنانچه آن را موافق قرآن نيافتيد، بر زمين بياندازيد! اگر مطلبی بر شما شد، درباره آن و آن را به ما عرضه داريد تا آن طور كه لازم است برای شما تشريح كنيم. اگر شما چنين بوديد كه توصيه شد و از اين حدود تجاوز نكرديد و پيش از زمان قائم ما کسی از شما بميرد، از دنيا رفته است. هر كس قائم ما را درک كند و در ركاب او كشته شود، دو شهيد دارد و هر كس در ركاب او یکی از دشمنان ما را به قتل برساند، ثواب بيست شهيد خواهد داشت. 📗 بحارالانوار ، ج ۲ ، ص ۲۳۶ 💖 اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام 💖
♻️ وصاياي حضرت فاطمه زهرا (س) حضرت زهراء مظلومه عليها السلام، آن سرور زنان در آخرين لحظات عمر خود، به همسرش اميرالمؤمنين، امام علي عليه السلام خطاب كرد و چنين اظهار نمود: يا علي ! تو خود گواهي كه در دوران زندگي از من دروغ و خيانتي سر نزده است، در تمام مسائل و جريانات گوناگون زندگي، من با تو مخالفتي نداشته ام، بلكه هميشه در تمام لحظات سعي كرده‌ام كه يار و ياور تو بوده باشم. اكنون از تو مي‌خواهم، چنانچه بعد از من خواستي همسري برگزيني، أمامه دختر خواهرم را انتخاب نمائي، كه او براي فرزندانم چون مادري دلسوز و مهربان است. ☑️ تابوتي برايم تهيه كنيد و جنازه‌ام را درون آن قرار دهيد تا هنگام تشييع، بدنم پنهان و پوشيده باشد و مورد ديد افراد و توجه نامحرمان قرار نگيرد. ☑️ هنگامي كه شب فرا رسيد و افراد در خانه هاي خود خوابيدند، جنازه‌ام را حمل و تشييع كنيد، تا اشخاصي كه بر من ظلم كردند و حق ما را نمودند، در تشييع جنازه‌ام شركت نكنند، چون كه آنان دشمن من و دشمن رسول خدا هستند. ☑️ اجازه ندهيد، آن هائي كه بر ما ظلم كرده اند و كساني كه تابع ايشان شده اند بر جنازه من نماز بخوانند. ☑️ سپس افزود: اي پسر عمو ! وقتي روح از بدنم خارج شد و خواستي مرا غسل دهي، بدنم را برهنه منما، چون كه من خود را شسته ام. و مرا پس از غسل، از باقيمانده حنوط پدرم، رسول الله صلي الله عليه و آله، حنوط كن. و خودت به همراه ديگر نزديكان و ياران باوفا، نماز را بر اقامه كنيد. ☑️و آن گاه بدون آگاهي و اطلاع ديگران، مرا در محلي مخفي، دفن نمائيد تا آن كه محل دفنم نيز، از نامحرمان و غاصبان و ظالمان پنهان و مستور باشد. ☑️و ضمن آن كه هيچ يك از آن هائي كه بر من و تو ظلم كردند نبايد در مراسم دفن من شركت كنند، محل نيز باشد. 📚 منابع ؛ بحارالانوار: ج 43، ص 191، ح 20، فاطمة الزهراء عليها السلام: ص 337 340 و اءعيان الشيعة: ج 1، ص 321. ✨اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ✨ 💖 اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام 💖