نماز و دعایی می می خواند دیدنی بود. از اعماق وجودش بود. فقط دوست داشتی گوشه ای بنشینی و نماز خواندنش را تماشا کنی. گاه یپیش می آمد که دعای توسل یا کمیل را خودش می خوان. عجب شور و حالی ایجاد می کرد
خرمشهر هنوز سقوط نکرده بود. داخل خانه ها را تونل مانند، به هم وصل کرده بودیم و با عراقی ها می جنگیدیم.
سید از من پرسید: محمد! نمازت را خوانده ای؟گفتم: این حرف ها چیست؟ خدا هم وسط این گیر و دار از ما نماز نمی خواهد.
گفت این حرف ها چیست که می زنی؟ بلند شو نمازت را بخوان تا اگر طوریت شد شهید از دنیا رقته باشی.
گفتم اگر نماز خواندم و وسط نماز طوریم شد چه کنم؟ گفت خیالت راحت.
در قنوت نماز بودم که خمپاره ای افتاد وسط حیاط و در شیشه ای خانه هزار تکه شد؛ اما چیزیم نشد. وقتی سید آمد و منظره و سلامت مرا دید، گریه اش گرفت. خودش هم شروع کرد به نماز خواندن دوباره.
راوی: محمد تهرانی
#شهید سید مجتبی هاشمی
#وصال
🕊🌹| @Vesal_shohada
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
وقتی شهید بهشتی در آلمان بودند در سفری با ایشان از هامبورگ به شهر دیگری می رفتیم. اول ظهر به یک ایستگاه راه آهن رسیدیم چون وقت نماز شده بود نشان قبله نما گذاشتند، قبله را مشخص کرده و روی همان سکویی که مسافران سوار قطار میشدند به نماز ایستادند.
#شهید سید محمد حسینی بهشتی
#وصال
🕊🌹| @Vesal_shohada
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
مدتها بود متوجه غیبت هاى نیمه شب مهدى شده بودم . شبى دوستم را بیدار کردم و گفتم : صبورى رفت ، پاشو بریم ببینیم کجا می ره. خواب آلود گفت : تو چکار دارى، بگیر بخواب . پتو را به سرش کشید و خوابید. بلند شدم و پاورچین مسیر حرکت مهدى را گرفتم و رفتم ، از دور مىپاییدمش ، رفت توى نخلستان ها و زیر درختى به نماز ایستاد، لحظه اى بعد صداى گریه و ناله اش بلند شد، برگشتم ، شب بعد و شب هاى بعد هر چه انتظار کشیدم ، مهدى نرفت ، بالاخره کنجکاوى امانم را برید گفتم : مهدى چرا سر پستت نمىروى؟ اخمى کرد و گفت : « تو اگر مىخواستى من سر پستم بروم آنجا را اشغال نمىکردى».
شرمنده سر به زیر انداختم . یک سؤال در ذهنم شکل گرفت ، چطور فهمیده بود؟
#شهید مهدی صبوری
#وصال
🕊🌹| @Vesal_shohada
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
رضا در حالى که هنوز قدرت مقابله داشت ، در راستاى اطاعت از فرماندهى دست از نبرد کشید و به بچه ها گفت : از این لحظه به بعد هر کس مقاومت کند، کشته مىشود و شهید به حساب نخواهد آمد، بعد خودش قامت بست و به نماز ایستاد و در حالی که کلمات نماز را زمزمه می کرد به دیدار خداوند شتافت وقتى به سراغش رفتم عطر جانماز در کنارش بود.
#شهید غلامرضا پروانه
#وصال
🕊🌹| @Vesal_shohada
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
حالى براى نماز (شهید عبد الحسین برونسى)
یک ساعتى مانده بود به اذان صبح، جلسه تمام شد، آمدیم گردان . قبل از جلسه همه رفته بودیم شناسایى. عبدالحسین طرف شیر آب رفت و وضو گرفت ، بیشتر فشار کار روى او بود و احتمالا ازهمه ما خسته تر، اما بعد از این که وضو گرفت شروع به خواندن نماز کرد.
ما همه به سنگر رفتیم تا بخوابیم ، فکر نمىکردیم او حالى براى نماز شب داشته باشد، اما او نماز شب را خواند. اذان صبح همه را براى نماز بیدار کرد. «بلند شین نمازه»، بلند شدیم ، پلک هایمان را به هم مالیدیم ، چند لحظه طول کشید، صورتش را نگاه کردم ، مثل همیشه مىخندید، انگار دیشب هم نماز باحالى خوانده بود.
#وصال
🕊🌹| @Vesal_shohada
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
دلیل محکم (شهید غلامعلى پیچک)
شهید پیچک، همیشه براى سایر برادران گردان الگو بود. زخمى شده بود و خون زیادى از او مىرفت، امداد رسانى هم کم بود و باید حتمآ به پادگان سرپل ذهاب مىرسیدیم . وقت تنگ بود و وضعیت غلامعلى اورژانسى بود. با این حال کمى برخاست و سرش را بالا آوردو نمازش را نیمه خوابیده خواند.اما قبل از آنکه به پادگان برسیم شهید شد. همین امر دلیل محکمى بود براى همه که نماز را حتماسر وقت بجا آورند.
#وصال
🕊🌹| @Vesal_shohada
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
خداوندا! چنان نیرویی به ما عنایت فرما تا در هنگامی که اسلحه دشمن سینههای ما را میدرد بهجای آخ گفتن، شکر تو و نعماتت را به جا آوریم و به تو توکل نماییم.
#شهید ابراهیم وزیری
#وصال
🕊🌹| @Vesal_shohada
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
گمنامی
تنھابرای شھدانیست..
میتونی زندهباشی وسرباز امام زمانت باشی!
امایهشرطداره؛بایدفقطبرای خدا...
کارکنی،نه....❤️🩹:))
شهید ابراهیم هادی
#وصال
🕊🌹| @Vesal_shohada
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄