eitaa logo
📃دیوار احادیث📃
17 دنبال‌کننده
37 عکس
23 ویدیو
0 فایل
#فقط؛ احاديث حضرات چهارده معصوم عليه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
بخش ششم: «ثُمَّ قالَ(ع) لَهُ: صافَحْتَ الْحَجَرَ وَ وَقَفْتَ بِمَقامِ اِبْراهِیمَ ( علیه السلام ) وَصَلَّیْتَ بِهِ رَکْعَتَینِ؟ قالَ: نَعَمْ فَصاحَ(ع) صَیْحَةً کادَ یُفارِقُ الدُّنیا ثُمَّ قالَ (ع) : آهٍ آهٍ، مَنْ صافَحَ الْحَجَرَ الاَْسْوَدَ فَقَدْ صافَحَ اللّه‏َتَعالی. فَانْظُرْ یا مِسْکین لا تُضَیِّعْ اَجْرَ ما عَظُمَ حُرْمَتُهُ وَتَنْقُضِ الْمُصافَحَةَ بِالْمُخالَفَةِ وَ قَبْضِ الْحَرامِ نَظیرَاَهْلِ الآثامِ ثُمَّ قالَ(ع): نَوَیْتَ حینَ وَقَفْتَ عِنْدَ مَقامِ اِبْراهیمَ (علیه السلام) اَنَّکَ وَقَفْتَ عَلی کُلِّ طاعَةٍ وَ تَخَلَّفْتَ عَنْ کُلِّ مَعْصِیَةٍ؟ قالَ: لا قالَ(ع): فَحینَ صَلَّیْتَ فِیهِ رَکْعَتَیْنِ نَوَیْتَ اَنَّکَ صَلَّیْتَ بِصَلاةِ اِبْراهِیمَ ( علیه السلام ) وَ اَرْغَمْتَ بِصَلاتِکَ اَنْفَ الشَّیطانِ؟ قالَ: لا قالَ(ع) لَهُ: فِما صافَحتَ الحَجَر الاَسوَد وَ لا وَقَفتَ عِندَ المَقام وَ لا صَلّیتَ فیهِ رَکعَتینِ ترجمه: سپس امام(ع) به شبلی فرمود: با (۸) مصافحه کردی و به آن دست کشیدی و در (ع) ایستادی و در آن مقام دو رکعت نماز گزاردی؟ شبلی گفت: آری در این هنگام، امام(ع) فریادی سوزناک برآورد و حالتی به او دست داد که نزدیک بود از دنیا برود (و روح مطهرش از شوق و خشیّت خداوند، به ملکوت آسمان‏ها پرواز کند)! سپس (به خود آمد و به ناله) گفت: آه...! آه…! و آن گاه فرمود: کسی که با مصافحه کند و به آن دست دهد، همانا با خداوند متعال مصافحه کرده است! پس، ای مسکین! نیک بنگر که مبادا حرمت آن را تباه سازی و پیمانی این چنین عظیم را بشکنی و دستی را که در دست خداوند نهاده‏‌ای، به گناهانی بیالایی که گنهکاران به آن آلوده ‏اند سپس امام(ع) فرمود: هنگامی که در مقام ابراهیم ایستادی، نیت کردی که بر عهد و فرمان خداوند، بایستی و از تمامی گناهان روی گردان شوی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: آن هنگام که در مقام ابراهیم نماز می‏خواندی، قصدت این بود که نمازی چونان ابراهیم(ع) بخوانی و با آن نماز، بینی را به خاک بمالی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) به او فرمود: پس، نه با حجرالاسود مصافحه کرده ‌ای و نه در مقام ابراهیم ایستاده ‌ای و نه در آنجا نماز گزارده‌‏ای! بخش هفتم ثُمَّ قَالَ (ع) لَهُ: أَشْرَفْتَ عَلَی بِئْرِ زَمْزَمَوَ شَرِبْتَ مِنْ مَائِهَا؟ قَالَ: نَعَمْ قَالَ(ع): نَوَیْتَ أَنَّکَ أَشْرَفْتَ عَلَی الطَّاعَةِ وَ غَضَضْتَ طَرْفَکَ عَنِ الْمَعْصِیَةِ؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَمَا أَشْرَفْتَ عَلَیْهَا وَ لَا شَرِبْتَ مِنْ مَائِهَا! ترجمه: سپس امام (ع) به او فرمود: آیا به سر رفتی و از آب آن نوشیدی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) فرمود: آیا در آن هنگام، در این اندیشه بودی که بر سرطاعت خداوند رفته ‏ای و چشمان خویش را از گناهان فرو پوشیده ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: پس، نه بر سر چاه زمزم رفته‏ ای و نه از آب آن نوشیده ‏ای! بخش هشتم ثُمَّ قَالَ لَهُ(ع): أَسَعَیْتَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ مَشَیْتَ وَ تَرَدَّدْتَ بَیْنَهُمَا؟ قَالَ: نَعَمْ قَالَ لَه(ع)ُ: نَوَیْتَ أَنَّکَ بَیْنَ الرَّجَاءِ وَ الْخَوْفِ؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَمَا سَعَیْتَ وَ لَا مَشَیْتَ وَ لَا تَرَدَّدْتَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَة ترجمه: سپس امام (ع) به او فرمود: آیا میان دو کوه » و ، کردی و بین آن دو، راه پیمودی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) به او فرمود: آیا در آن حال چنین اندیشیدی که میان و و ترس وامید هستی (و خشیت و رحمت خداوند را یکجا در جان خویش فراهم آوردی)؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: پس، سعی نکرده ‏ای و میان صفا و مروه راه نپیمودی! بخش نهم «ثُمَّ قَالَ(ع): أَ خَرَجْتَ إِلَی مِنًی؟ قَالَ: نَعَمْ قَالَ(ع): نَوَیْتَ أَنَّکَ آمَنْتَ النَّاسَ مِنْ لِسَانِکَ وَ قَلْبِکَ وَ یَدِکَ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَمَا خَرَجْتَ إِلَی مِنی ترجمه: سپس امام (ع) فرمود: آیا از به سوی رفتی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) فرمود: آیا در منا، نیت و اندیشه ‏ات این بود که مردم را از زبان و قلب و دست خویش در امان بداری؟ گفت: نه! امام(ع) فرمود: پس، به منا نرفته ‏ای! ص ۳ از ۶ صفحه
سپس امام (ع) فرمود: هنگامی که در مقام ابراهیم ایستادی، نیت کردی که بر عهد و فرمان خداوند، بایستی و از تمامی گناهان روی گردان شوی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن هنگام که در مقام ابراهیم نماز می‏خواندی، قصدت این بود که نمازی چونان ابراهیم علیه السلام بخوانی و با آن نماز، بینی را به خاک بمالی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) به او فرمود: پس، نه با حجر‌الاسود مصافحه کرده ‏ای و نه در مقام ابراهیم ایستاده ‏ای و نه در آنجا نماز گزارده ‏ای سپس امام (ع) به او فرمود: آیا به سر رفتی و از آب آن نوشیدی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: آیا در آن هنگام، در این اندیشه بودی که بر سرطاعت خداوند رفته ‏ای و چشمان خویش را از گناهان فرو پوشیده ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، نه بر سر چاه زمزم رفته ‏ای و نه از آب آن نوشیده‏ ای! سپس امام (ع) به او فرمود: آیا میان دو کوه و ، کردی و بین آن دو، راه پیمودی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) به او فرمود: آیا در آن حال چنین اندیشیدی که میان و و ترس و امید هستی(و خشیت و رحمت خداوند را یکجا در جان خویش فراهم آوردی)؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، سعی نکرده‏ ای و میان صفا و مروه راه نپیمودی! سپس امام (ع) فرمود: آیا از مکه به سوی رفتی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: آیا در منا، نیت و اندیشه ‏ات این بود که مردم را از زبان و قلب و دست خویش در امان بداری؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، به منا نرفته ‏ای! سپس امام (ع) به او فرمود: آیا در صحرای توقف کردی و بر (کوه رحمت) بالا رفتی و را شناختی و نزد و خداوند را خواندی و با وی به مناجات پرداختی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: آیا هنگام توقف در عرفات در این اندیشه بودی و این معرفت را فاصله یافتی که همه معارف و دانش‏ها از آن خداوند است و نامه اعمال و لوح سرنوشت تو در دست اوست، و همو بر نهان و قلبت آگاه است؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن‏گاه که از جبل‌الرحمة بالا می‏رفتی، در این اندیشه بودی که خداوند بر هر مرد و زن با ایمان، رحمت می‏آورد و آنان را زیر لوای ولایت خویش دارد؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: نزد نمرة قصد کردی که کسی را به کاری امر نکنی، مگر آنکه خودت آنرا انجام دهی، و از کاری نهی نکنی مگر اینکه خود از آن دوری گزینی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگام توقف نزد علم و نمرات به یاد داشتی که آنها شاهد تو و طاعت ‏هایت هستند و همراه با نگهبانان الهی و به فرمان پروردگار آسمان‏ها، نگهبان تواند؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، در عرفات توقف نکرده ‏ای و بر کوه رحمت بالا نرفته ‏ای و نمرة رانشناخته ‏ای و دعا نخوانده ‏ای و نزد نمرات درنگ ننموده ‏ای! سپس امام (ع) فرمود: از میان (دو علم) گذر کردی و پیش از آن، دو رکعت نماز گزاردی و به سوی وادی راه پیمودی و از آنجا سنگ‏های ریز برداشتی و به رفتی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: هنگام نماز گزاردن، چنین اندیشیدی که این، شکر است در شب دهم ذی ‌الحجه که سختی‏ها را آسان می‏گرداند و آرامش و آسایش به ارمغان می‏آورد؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن هنگام که از میان دو علم می‏گذشتی و به راست و چپ منحرف نمی‏شدی، آیا در نیت و اندیشه ‏ات قصد کردی که با قلب و زبان و دیگر اعضای بدنت از دین حق منحرف نگردی؛ نه به راست و نه به چپ؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگام رفتن به مزدلفه وجمع آوری ریگ‏ها، آیا قصدت این بود که هر گناه و جهلی را از خویشتن دورسازی و به جای آن، علم و عمل بنشانی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن گاه که مشعرالحرام رفتی، قصدت این بود که شعار و شعور اهل تقوا و خشیت الهی را به قلبت بچشانی و با پارسایان همساز گردی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، از میان آن دو علم عبور نکرده ‏ای و دو رکعت نماز نخوانده ‏ای وبه مزدلفه نرفته ‏ای و از آنجا ریگ بر نداشته‏‌ای و به مشعرالحرام وارد نشده‌ای! ص ۲ از ۳ صفحه