2_144205349513345567.mp3
35.67M
جلسه ۶۰ غرب شناسی
#غرب_شناسی
#امین_جواهری
شروع پوزیتیویسم
🔹 #گزارش درس غرب شناسی
🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری
🔹جلسه شصتم
🔹 شروع پوزیتیویسم
✍ تنظیم از: مصطفی جعفرزاده
ابتدای کلاس استاد درمورد ضرورت مطالعه ولایت فقیه و قانون اساسی توضیحاتی دادند، سپس نقشه کلاس را بازخوانی کردیم و بعد موضوع پوزیتیویسم را شروع شد.
در نظریه امام ما مجالس قانونگذاری نداریم قانونگذار فقط خداست بلکه مجلس، مجلس برنامهریزی برای رفع نیازهای مردم است. بههمین خاطر هم هست که شرط اجتهاد ندارد.
شورای نگهبان هم برای این است که برنامههایی که برای رفع نیازهای مردم توسط مجلس ریخته شدهاست نقض قوانین شرعی نباشد هرچند در بلندمدت، بهعنوان مثال آمریکا بیمه تعیین میکند برای زنانی که بچههای نامشروع دارند خب این تعیین بیمه عمل خلاف شرعی نیست اما مدتی بعد از این که این بیمه قرار داده میشود جمعیت آنها چند برابر میشود. تعیین بیمه عمل خلاف شرعی نیست بلکه یک نوع حمایت است اما در این مورد باعث ترویج عمل نامشروع میشود.
شورای نگهبان باید این را تشخیص بدهد.
نمایندهها منتخب مردم هستند چون نیاز مردم را فهمیدن حالا شورای نگهبان باید مراقبت کند که راه نامشروع برای برنامهریزی برای رفع نیازها توسط نمایندهها پیموده نشود. حفظ حریم بایدهای ثابت با شورای نگهبان است
⭕️ نقشهی کلاس از بالا
ما میخواهیم اندیشهها و تاریخ تمدنها را به صورت درهمتنیده مورد بررسی قرار دهیم.
در ابتدا از دورههای تاریخی و بحث کردن در رابطه با حکماء یونان، قرون وسطی، امپراتوری بیزانس، عصر روشنگری و مدرن شروع کردیم.
سپس توضیحاتی در رابطه با متفکرینی مثل دکارت، هیوم، کانت و غیره دادیم.
یک مقدار در رنسانس از فرهنگ بحث کردیم
دورههای اجتماعی را هم گفتیم؛ دوره بردهداری و فئودالیسم و غیره
از نظر سیاسی هم امپراتوریها اختلافات و جنگها را توضیح داد.
پس بهطورکلی موضوعاتی که ما از آنها بحث میکنیم چهار موضوع است :
سیاسیاجتماعی که همان انقلاب صنعتی، دورههای اجتماعی امپراتوریها و غیره بود
فکری و فلسفی بیان متفکرین و ادعاهای آنها دکارت شک نظاممند او تغییر موضوع فلسفه و مکاتب
فرهنگی مقداری در رنسانس به آن پرداخته شد.
علمی تنها چیزی که از آن بحث نکردهایم همین جنبه علم است.
⭕️ پوزیتیویسم
ما یک دوئیت بین فلسفه و علم قائل شدیم.
از قدیم بهترین طبیب ما بوعلی بوده و مهمترین فیلسوف هم بوعلی بودهاست. حالا چرا علم از فلسفه جدا میشود؟!
چون به یک جایی میرسد که نهاد بازگو کننده علم از نهاد بازگو کننده دین جدا میشود. بهخاطر تعارض دستاوردهای علم با آنچه که کلیسا میگفت.
مسأله تعارض ذاتی این دو نیست مسئله این است که آن کسی که میگفت خدا هست معتقد به تخت بودن زمین بود اما حالا که نظریههای علمی اثبات کرد که زمین گرد است تعارض بین این دو پیش امد و نهاد بازگو کننده علم از دین جدا شد.
برخلاف تعارض میان ماتریالیسم و دین که تعارض ذاتی است.
اصلاً دین از همینجا شکل گرفت دین در مقابل علم مدرن شکل گرفت شروع جدایی دین از علم یک رفتار اجتماعی بود اما این اتفاق در اسلام نیفتاد چون رفتار کلیسا را ما نداشتیم دادگاه تفتیش عقاید نداشتیم.
دینشناسی مال غرب است چون علم شناسی مال غرب است فرهنگ هم مال غرب است.
ما وقتی سراغ جریانشناسی فرهنگی عصر باستان میرویم هرچه از فرهنگ وجود دارد همه محتوای دینی است چون دین فرهنگ بود. دین، فرهنگ، علم همه یک پایگاه داشت. دین غرب غیر از دینی است که ما میگوییم.
منشأ مشروعیتش غیرعلمی است
دستاوردهای علمی مخالف کلیسا، این اتفاق آنقدر بزرگ بود که برای فلاسفه تردید فلسفی ایجاد کرد بهجای اینکه بگوید به من اشتباه گفتهاند گفت اصلاً از کجا معلوم میشود شناخت؟
ترک برداشتن سازه کلیسا اثری روی دکارت گذاشت که درهمه چیز شک کرد. این عظمت فلسفهی اسکولاستیک را میرساند.
پوزیتیویسم
اثباتگرایی، تجربهگرایی، فلسفی محصلی اینها نامه های دیگر پوزیتیویسم است.
فرانسیس بیکن دانشمندی که پادشاه انگلیس هم بود، کتابی مینویسد بهنام ارغنون جدید مقابله با ارسطو.
« ارسطو با قیاس یک منطقی داشت ولی من معتقدم آن چیزی که میتواند به ما کمک کند استقراء است نه قیاس.»
حالا این پیوند میخورد با حسگرایی دیگر قیاس به دردمان نمیخورد.
برای اثبات یک چیز، باید استقراء کنیم منطق جدیدی نوشته میشود و علم دارد شکل میگیرد و هر چه که علم نیست من شود دین یا شبه علم
این منطق از نظر معرفتشناسی حسگرا و از جهت منطق اثبات گزارهها با سیستم تجربه کار میکند.
اگر کسی بپرسد تجربه که خطاپذیر است او میگوید: انسان واقعیت را اینگونه تجربه میکند و تا وقتی کسی چیز جدیدی نیاورد من با همین کار میکنم اصلاً مگر قطعیتی داریم؟!
این پایه علوم انسانی امروز است برای همین اگوست کنت تقسیم دورهها دارد
دوره خرافهپرستی _دین
فلاسفه _ علیت
دوره علم که میشود الان
حالا پوزیتیویسم فلسفه دارد برای خودش و این غیر از فلسفه ارسطویی است بعد اندیشههای سیاسی اجتماعی از همین بیرون میآید. اگوست کنت اولین کسی است که
جامعهشناسی را از فلسفه جدا میکند این میشود مادر علوم انسانی.
مادر علوم انسانی جامعهشناسی علمی است و از دل همین سیاست اقتصاد و غیره درمیآید. اصلاً یک نظریه او همین تقسیم علوم بود
الان نسبت این علم با دین چیست؟ اگر شما به زمانهای گذشته سفر کنید جدایی علم از دین را اصلاً نمیفهمیدند مثل اینکه بخواهیم فقه را از اسلام جدا کنیم.
دکتر گلشن کسی است که میگوید بشر دارد به سمت دین برمیگردد قرن بیست و یک بشر میآید سراغ دین و فلسفه
برخی سؤالاتی دارد که میگوید اینها را علم نمیتواند پاسخ دهد این پاسخش نزد دین است.
🚦@Westernstudies
2_144205349525872106.mp3
29.89M
جلسه ۶۱ غرب شناسی
#غرب_شناسی
#امین_جواهری
آثار پوزیتیویسم
🔹 گزارش درس غرب شناسی
🔹 استاد سید مجتبی امین جواهری
🔹جلسه شصت و یکم
🔹آثار پوزیتیویسم
✍محمد مهدی عابدی
منشأ پوزیتیویسم از حسگرایی بود، حسگرایی بهطورکلی از انگلیس نشأت گرفت و بنیانگذاران پوزیتیویسم فرانسیس بیکن و هیوم بودند، آنها میگفتند چیزی که قابل تجربه حسی نیست ارزش شناختی ندارد و آنچه تجربی نباشد اصلاً در کلام نمیگنجد، مثل اینکه بگویید خدا موجود است و تمام آنچه از ماوراء الطبیعت و مفاهیم انتزاعی میگویید بیمعنی هستند.
حس گرایی میگوید معرفت یقینی نداریم اما پوزیتیویسم معتقد است معرفت یقینی داریم اما همراه با حس.
ایده پوزیتیویسم نتیجه تفکرات کانت نبود و قبلاز او نیز چنین ایدهای وجود داشت اما کانت تأثیرات بسیاری بر روی آن گذاشت.
آثار پوزیتیویسم:
۱. حسگرایی و تجربهگرایی که ارغنون نو آن را توضیح میدهد.
۲. افول فلسفه و بیاعتباری ماوراءالطبیعه.
۳. رونق گرفتن فلسفه تحلیلی، زبانی. که پشتیبان پوزیتیویسم است، یعنی صحبت دربارهی اینکه چگونه میتوان از تجربیات دیگران استفاده کرد و همان علم زبانشناسی.
برای همین آنها به ریاضی که میرسند متوقف میشوند چون خیلی از مفاهیم ریاضی قابلیتی برای تجربه ندارند، مثل اعداد منفی.
بنابراین فلسفه بهجای اینکه مادر علوم باشد در خدمت علوم درآمد.
۴. بیاعتباری الهیات: تمام محتویات دین در پوزیتیویسم رد شد. در زمانهای قدیم اگر کسی تب میکرد میگفتند خدا تب را در بدن او به وجود آورده است یعنی خداوند تب را ساخته و در بدن او گذاشته است، اما بعد از گذشت مدتی، دانشمندان به این رسیدند که علت تب میکروبها هستند. این سیر پیدا کردن علت پدیدهها و عقبنشینی خداوند از ذهن مردم درباره علت بودن پدیدهها، باعث شد دین بهطورکلی از میان برود و علم جایگزین آن بشود.
۵. بیاعتباری اخلاق: چون ریشهاش فطرت و وجدان است.
۶. علم پرستی ا(نقلاب صنعتی و رشد فناوری): بسیاری از شخصیتها توانستند بدون مراجعه و استفاده از دین، مسائل مهم علمی را حل کنند. درواقع این حرف را میزدند که دین در زندگی و پیشرفت آن دخلی ندارد و مشکلی حل نمیکند، مانند گالیله و کوپرنیک.
۷. ایجاد توسعه و قدرت: بااینکه پوزیتیویست ها از بین رفتند اما آثارشان باقی ماند و واقعیت غرب هماکنون همان پوزیتیویسم است.
۸. پوزیتیویسم منطقی: ریشه پوزیتیویسم منطقی درواقع کنگره وین است که جمعی از اندیشمندان و پوزیتیویست ها در آنجا گردهم میآمدند و درباره مسائل و مشکلات آن بحث میکردند. نهایتاً پوزیتیویسم منطقی شکل گرفت یعنی نوع تکاملیافته ایدههای حسی تجربهگرایی فلسفهی کلاسیک و تبدیل آن به یک زبان منطقی آنها کتاب منطق نوشتند و برای آن فرمول تولید کردند.
۹. ظهور پراگماتیسم: پراگماتیسم یعنی فایدهگرایی و سردسته آن ویلیام جیمز بود. پراگماتیسم درواقع برای جبران ناکامی پوزیتیویسم به وجود آمد، مثلاً پوزیتیویسم نمیتواند به ما بگوید بسیاری از مسائل ریاضی قابل حس هست یا خیر، اما پراگماتیسم میگوید این حرفها اصلاً مهم نیست. حق و باطل، درست و غلط و... اصلاً مهم نیستند. مهم این است که چه فایدهای برای زندگی ما دارند، یعنی اینکه ریاضی حس میشود یا نه اهمیتی ندارد و مهم این است منفعتی در زندگی انسان دارد یا نه.
۱۰. تقسیم علوم.
۱۱. دورههای سهگانه آگوست کنت: آگوست کنت دورههای تاریخی را به سه بخش تقسیم میکند:
۱. ربانی: که مردم علت همهچیز را خدا یا خدایان میدانستند که به سه بخش تقسیم میشود: ۱. بتپرستی ۲. چندخدایی ۳. یکتاپرستی
۲. فلسفی: بشر به اصل علیت پی برده بود و حکم میکرد هر اتفاقی در طبیعت علتی دارد و یکسری قوا در طبیعت شناخت که عامل اتفاقات طبیعی بود.
۳. علمی: بشر به تفصیل، علت اشیاء در طبیعت را شناخته است. بشر در این دوره از روش فلسفی بهطور کامل روی گردانید و به تجربه گرایی روی آورد و برایش روشن شد که یک رابطه زنجیری پدیدهها را بههم مربوط میکند. در واقع بهجای اینکه از یک قاعده کلی به جزئیات برسد از جزئیات به قاعده کلی میرسید.
۱۲. نقد پوزیتیویسم.
🚦@Westernstudies
2_144205349532260510.mp3
31.18M
جلسه ۶۲ غرب شناسی
#غرب_شناسی
#امین_جواهری
#گزارش درس غرب شناسی
🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری
🔹جلسه شصت و دوم
🔹دین انسانیت
✍ تنظیم از: امین حسین مهدیان
🔸فروید را میتوان پدر روانشناسی معرفی کرد و میتوان اذعان کرد که هرچه روانشناسی دارد از فروید دارد. اما درمانی که روانشناس انجام میدهد امری خارج از چارچوب پوزتیویسم است که به آن شبه علم گفته میشود.
🔻این موضوع میتواند مرتبط باشد با توضیحی که شهید مطهری درمورد تخصص گرایی دادند که چطور تخصص در یک زمینه فردیت انسان را از بین میبرد هرچند برای حرکت جامعه به سمت جلو موثر باشد.
🔻درواقع این تخصص گرایی انسان را شبیه رباتی میکند که فقط به فکر گذراندن اوقات خودش و کسب سرمایه و خرج کردن آن است و این پرسش که «برای چه زندگی میکند؟» و «هدف او از زندگی چیست؟» اصلا پیش روی او وجود ندارد
🔻همه اینها نتیجه ی جدایی علوم از فلسفه ست. درست درمقابل ابن سینا که هم فیلسوف بود و هم طبیب و یا ادبای ما که هم ادیب بودند و هم حکیم
🔸 آگوست کنت درواقع تقدس وحی و خدا را به سمت انسان سوق داد و عقاید مسیحیت با این نگاه بازخوانی شدند و همین جریان بود که خدابودن مسیح را بسیار پررنگ کرد. به همین دلیل است که میگوییم اومانیسم و مدرنیته از قلب مسیحیت بیرون آمد.
🟣پس دین انسانیت توسط آگوست کنت مطرح شد. در کتاب ازادی معنوی به این موضوع اشاره شده. درصفحه 248 اینطور آمده که:
دراواسط قرن19 مسئله ی دین انسانیت مطرح شد. آگوست کنت معتقد بود دین برای انسان ضروری است و مشکلاتی که درجامعه وجود دارد بخاطر کمرنگ بودن دین است.
اما او دین کاتولیگ را مناسب عصر خود که به آن عصر علم میگفت نمیدانست و میگفت انسان الان تفکر ماوراء الطبیعة را نمیپذیرد لذا دینی اختراع کرد منهای ریشه ی غیبی آن.
این مسئله بعدها باعث بوجود آمدن عرفان ها و معنویت هایی شد که خدا در آنها وجود نداشت و صرفا مرتبط با انسان بود.
🔺پائولو کوئیلو نویسنده ی برزیلی است که کتاب کیمیاگر او بسیار معروف است اما عرفان او از نوع عرفان های اومانیسمی است.
🔸این جریان حذف شدن غیب و خدا از زندگی انسان ادامه پیدا میکند تا اینکه به واسطه جنگ های جهانی ازبین میرود. درواقع جنگ های جهانی نتیجه ی هیچ بود. به همین دلیل است که بعد از این جنگ ها سر و کله ی جریان نهیلیسم و پوچ گرایی پیدا میشود.
▫️البته لیبرالیسم و قدرت طلبی غرب ازبین نرفت و تا همین الان هم ادامه دارد به همین دلیل است که نهضت های سیاسی اجتماعی در 100سال اخیر بسیار افزایش پیدا کرده و ما شاهد تقابل ملت ها با دولت ها هستیم و میبینیم که مثلا مردم کشور های غربی حامی فلسطین هستند اما دولت هایشان رویکرد دیگری دارند.
🟣ارزش انقلاب اسلامی اینجا مشخص میشود که چطور یک دولتی تشکیل میشود که برخلاف سلطه جویی غرب است. تا قبل از انقلاب اسلامی آزادی خواهان به دنبال آنارشیسم بودند (اینکه هیچ نظم اجتماعی نمیتواند حاکم باشد و اگر دولتی برای ازادی تشکیل شود تبدیل به ضد خودش میشود و باز مردم را سرکوب کرده و قدرت طلب میشو. کتاب قلعه حیوانات درهمین زمینه است) اما نکته همینجاست که چطور ایران دارای یک قدرت سیاسی است اما در این مدت به ضد خودش تبدیل نشده و تبدیل به یک دولت لیبرال و سلطه جو نشده است.
🟡بیان رهبری که فرمودند مردم ایران نسبت به اوایل انقلاب دیندار تر شده اند به همین معناست که علی رغم تمام تلاش های غرب و شیطان و زرق و برق دنیا مردم ایران خدا را از زندگی خودشان کنار نگذاشتند
🚦@Westernstudies
2_144210847129421465.mp3
28.07M
جلسه ۶۳ غرب شناسی
#غرب_شناسی
#امین_جواهری
بنیان های شناسایی علمی
🔹 گزارش درس غرب شناسی
🔹 استاد سید مجتبی امین جواهری
🔹جلسه شصت و سوم
🔹بنیان های شناسایی علمی
✍محمد مهدی عابدی
پایان مدرنیته در واقع بعد از جنگ جهانی دوم بود. بعد از جنگ جهانی دوم نسلی سرخورده به وجود آمد از کنار گذاشتن خدا و مفاهیم الهی. بعد از آن نوبت به ظهور دورهای جدید رسید به اسم پوچگرایی و نهیلیسم یعنی هیچ امر مقدسی در بشر وجود ندارد و جهان هیچ معنایی ندارد. بعد از این بود که کمکم غربیها به عرفانهای شرقی روی آوردند زیرا بهدنبال معنا بودند برای زندگی.
بعد از جنگ جهانی دوم غرب تمایل پیدا کرد به ادیان شرقی برای همین مباحث عرفان شرقی و عرفان بودا در غرب جدی شد و علامه طباطبایی کسی بود که به شبهات آن جواب داد.
پوزیتیویست ها میگویند اگر یک شناسایی علمی باشد درست است و مابقی تخیل هستند. سوال: چه شناسایی ای علمی است؟
بنیانهای شناسایی علمی:
۱. مشاهده: شروع از شناسایی سطحی، یعنی مطالعه کردن و نگاه کردن حول موضوع مورد بحث. مثلاً کسی که پزشک است دنبال دیدن میکروب است و درباره آن مطالعه میکند.
۲. پیدایش فرضیه: بعد از مشاهده در عالم خارج، نوبت به ذهن و مغز میرسد. بعد از اینکه چشم چیزی را دید، مغز شروع میکند به فکر کردن و فعالیت تا علت آن پدیده را پیدا کند و نهایتاً به یک فرضیه میرسد. مثلاً پزشک میکروبی را میبیند و پساز آن فکر احتمال میدهد عامل بیماری سیگار کشیدن باشد.
۳. آزمایش: تا در ذهن فرضی به وجود میآید بار دیگر به عالم خارج میرویم و آن را آزمایش میکنیم. مثلاً روی یک موش آزمایش میکنند که آیا اگر موادی خاص در بدنش برود همان بیماری موردنظر را میگیرد؟ اگر گرفت و چند بار هم تکرار شد یعنی این مواد علت بیماری هستند، البته نه علت منحصر
۴. تعمیم: بعد از آزمایش، انسان برای مرتبه دوم وارد ذهن میشود و میگوید این عامل را روی هزار موش آزمایش کردیم و دیدیم همهی موشها بیمار شدند، پس این علت را تعمیم میدهیم به موارد دیگر.
اینگونه است که یک شناسایی علمی انجام می شود.
🚦@Westernstudies
جلسه شصت و چهارم غرب شناسی.mp3
20.85M
#غرب_شناسی
#امین_جواهری
مسأله جهان بینی و شناخت
🔹 گزارش درس غرب شناسی
🔹 استاد سید مجتبی امین جواهری
🔹جلسه شصت و چهارم
🔹بررسی کتب شهید مطهری (ره) و اشاره به مسئله جهان بینی و شناخت
✍🏻#حسن_احمدی_منش
🔸٩٩ کتاب از کتب شهید مطهری معرفی شد و بیان شد که خواندن این کتب، لازم و ضروری میباشد.
🔸در رابطه با کتاب عدل الهی گفته شد که، آیت الله سبحانی حفظه الله، مطلبی را درباره این کتاب بیان نمودند، اینکه: در طی تاریخ کلام، چنین کتابی که با این جامعیت عدل الهی را تبیین نموده باشد، وجود ندارد.
🔺در کنار هر مسأله ای که در توضیح المسائل بیان میشود لازم است، یک فقه استدلالی نوشته شود که همه فهم باشد و شبهات مردم در رابطه با از کجا بوجود آمدن این حکم و منابع آن، روشن شود. مانند کتاب (مساله حجاب) شهید مطهری (ره) یا مانند کتاب (آداب الصلاة) امام خمینی (ره) که در رابطه با توضیحات مسائل و جزئیات نماز است.
متاسفانه مشی امروزه یا این است که فقط توضیح المسائل گفته شود. لکن کار تأثیر گذار تبیین مسأله و رفع شبهه میباشد.
🔺نکته ای که قابل توجه است، اینست که این کتب به صورت اثباتی که در درس خارج میباشد، لازم نیست بیان شود بلکه به طور اجمالی سیر کار توضیح داده شود. در این صورت، دانسته میشود که این حکم دارای مباحث و مقدمات زیادی میباشد.
نکته: در کنار تبیین مباحث و احکام ظاهری، لازم است که احکام باطنی نیز تبیین شود تا این پک احکام کامل شود. زیرا یکی از مهمترین اصول زندگی، اخلاق و عرفان است.
🔸نکته: شیوه درس فعلی، کلام جدید نمیباشد، زیرا کلام جدید مسأله محور است و بعنوان مثال مساله را مطرح و درباره آن بحث مینمایند. لکن در شیوه فعلی، ادوار و مکاتب غرب و فلاسفه آن بررسی میشود و به عبارت دیگر، شیوه فعلی غرب شناسی است.
🔸کتاب (مقالات فلسفی)، کتابی است که پس از خواندن فلسفه، بسیار لازم و نیاز است که خوانده شود.
نکته: از فهم کامل آثار شهید مطهری (ره)، یک دکتری الهیات و یا بالاتر تربیت میشود.
🔸بحث جهان بینی و شناخت:
چرا جهان بینی ها مختلف است؟
بعلت تعدد دیدگاه ها این اخلاف پیش میآید!
از نظر شهید مطهری (ره) ابتدا باید به سراغ روش درست شاخت رفت و این مسأله را از ریشه حل نمود.
🚦@Westernstudies
جلسه شصت و پنجم غرب شناسی.mp3
27.8M
#غرب_شناسی
#امین_جواهری
مسأله شناخت در کتاب جهان بینی توحیدی