eitaa logo
غرب شناسی|استاد جواهری
332 دنبال‌کننده
57 عکس
4 ویدیو
6 فایل
▫️یک دوره مختصر غرب شناسی مقدماتی ▫️آشنایی با تاریخ تمدن غرب از یونان تا مدرنیته ▫️معرفی و بررسی مکاتب فکری و فلسفی ✍️نویسنده های کانال، طلاب شرکت کننده در کلاس هستند. ادمین: @smojtabaamin
مشاهده در ایتا
دانلود
2_144216344881352454.mp3
29.58M
جلسه ۷۱ غرب شناسی بررسی الگوی توسعه
🔹 گزارش درس غرب شناسی 🔹 استاد سید مجتبی امین جواهری 🔹جلسه هفتاد و یکم 🔹بررسی الگوی توسعه ✍ امیر مهدی هیزجی در جلسه گذشته اهمیت مساله توسعه در نگاه مدرن بیان شد. ✅نکته در پست مدرن به صورت خاص از مبنای اصلی سوبژکتیویسم جدا نمی‌شود بلکه تبعات آن مدرنیته کنار گذاشته می‌شود مثل تقدس زدایی. ✅نکته: پست مدرن امتداد سیاسی و اجتماعی نداشته علت اینکه بین روشنفکران و عوام و الگوهای حکمرانی تفاوت وجود دارد این است که مطالبه مردم پست مدرن است ولی حکومت با الگوهای پوزیتیویستی پیش می‌رود. ✅نکته: برای اداره کشور در امور مختلف الگوی توسعه آن کشور آن را می‌چیند. ✅ خلاصه متن کتاب : یکی از مفروضات اعتقادی مدرنیته اصل پیشرفت است. که موتور محرک این پیشرفت یکی استیلاجویی و یکی سرمایه است. هرچه قدرت متمرکزتر باشد حکومت می‌تواند فشار بیشتری بر مردم بیاورد مثل مالیات بستن. و اینجاست که دولت شکل می‌گیرد یه جهت تمرکز بیشتر. بر اساس این نظریه انسان با عبور از اندیشه‌های دینی و عقلی رومی و با روش اومانیستی به پیشرفت بسزایی دست پیدا کرده است. ✅نکته : چرا باید پیشرفت صورت بگیرد ؟ مبنای مدرنیته بر استیلای حداکثری است. نظر رهبری : تا جایی که ممکن است باید پیشرفت صورت بگیرد برای مثال اگر نفتی موجود است حتماً باید استخراج شود تا استفاده شود چرا که مبنای دین بر استکمال است. و این را خداوند اهدا کرده تا هزینه استکمال شود. ولی نه با استیلاجویی بلکه برای آن آرمان هایی که داریم. و با پیشرفتی که صورت دادیم باید وقت های اضافی را که می‌آوریم را صرف کارهای مهم‌تری کنیم. ✅نکته: ص ۱۸ : اعتقاد به اصل پیشرفت که در بحث صحبت‌های کانت وجود داشت پس‌از ظهور نهیلیسم پسامدرن نیچه مورد انکار جدی قرار گرفت ولی به هر حال ازشاخص های مدرنیته حساب میشود. ✅نکته: تا صفحه ۲۲ خوانده شود(استاد نخواند) ✅نکته ص ۲۲: فیلسوفان رنسانس با بازنگری میراث ادبی و فرهنگی یونانی متافیزیک باستانی را مورد باز خوانی قرار دادند و عوض کردند و با تکیه بر عقل خود بنیاد و سوبژکتیویستی اساس ساختار فکری فعلی را قرار دادند (اومانیسم) ​ 🚦@Westernstudies
2_144216344881352676.mp3
21.78M
جلسه ۷۲ غرب شناسی نمود های نهیلیسم _ماکیاولی
درس غرب شناسی 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری 🔹جلسه هفتاد و دوم 🔹نمودهای نهیلیسم_ ماکیاولی ✍ تنظیم از: امین حسین مهدیان صفحه 20 کتاب خوانده شد 🔸نهیلیسم در زمینه های مختلف نمود های متفاوتی دارد مثلا افراط در خراب کردن طبیعت برخواسته از این است که ما احترامی برای طبیعت قائل نیستیم و موجودی بی جان است. درواقع هر معنایی که بتواند در رسیدن انسان به سعادت انسدادی ایجاد کند میتوان آن را انشعابی از نهیلیسم دانست مثلا شخصی بگوید معنویت دیگر تمام شد و برای اقای بهجت و علامه قاضی و... بود و دیگر نمیتوان معنویت و عرفان به آن شکل را تحصیل کرد. این میشود نمودی از نهیلیسم عرفانی 🔸عنوان دِئیسم: به معنای خدا انگاری بدون دین است یعنی خدارا قبول کنیم اما بگوییم دینی وجود ندارد و خدا کاری به ما ندارد صرفا خدا هست و عبادت میشود. این هم میشود نوعی نهیلیسم در اسلام (یا برای مثال انجمن حجتیه که معتقد است قبل از امام زمان نباید حکومتی تشکیل شود و به شکل افراطی میگویند باید جهان را رو به فساد و نابودی ببریم تا ظهور شکل بگیرد) 🔸نیکولو ماکیاولی: کشیشی است که کتاب شهریار او معروف است و ایده او در آن کتاب ایده ی حفظ قدرت با دید اومانیسمی و درمقابل سیاست دینی مسیحیت است. همچنین جمله ی معروفی دارد که میگوید: هدف وسیله را توجیه میکند و برای حفظ قدرت میتوان هر کاری انجام داد 🔺ماکیاولی را پدر علم سیاست و مفاهیم دولت و قدرت مدرن مینامند. او معتقد بود برای آزادی باید استیلا جو بود و میگفت سیاست وسیله ای برای حفظ قدرت است. 🔺درواقع ماکیاولی و امثال او پدر علوم انسانی هستند که ما باید اسلامی آن را تولید کنیم. 🟣در پایان به یکی از ریز موضوعات علوم انسانی اشاره شد: در قضیه حجاب یکی از ایده های مخالف این است که میگوید ما مفهومی داریم به نام اِستیت یا همان دولت مدرن. یکی از وظایف این دولت قانون گذاری است و قانون گذاری دولت مدرن یک پروسه ای دارد که ربطی با شریعت ندارد. لذا ما باید مفهوم دولت اسلامی که درمقابل دولت مدرن است را معنا کنیم ​🚦@Westernstudies
2_144216344881355059.mp3
27.49M
جلسه ۷۳ غرب شناسی فلسفه دکارت و عقل از منظر اسلام
🔹گزارش درس غرب شناسی 🔹استاد: سید امین مجتبی جواهری 🔹جلسه: هفتاد وسوم۷۳ 🔹موضوع: (فلسفه دکارت وعقل از منظر اسلام) ✍:سیدمحمد حسین نظاری 📗منبع فلسفه:کتاب روشنفکری درایران آقای زرشناس ج۱ ص۳۴ فلسفه دکارت 🔹فلسفه دکارت با اثبات نفس فردی وسوبژکتویسم آغاز می گرددوخدای که درفلسفه دکارت تعریف می شود برای رفع نواقص فلسفه ای است که دکارت نیز بخاطر این نواقص قائل به وجود خدا بود اما بازهم خدای مفهومی دکارت متکی به نفس آدمی است ودر بسط تفکر اومانیستی دوام نمی آورد وبه دست هیوم به ماتریالیسم می انجامد 🔺ریشه مادیگرایی (ماتریالیسم) ازهیوم منشا گرفت هیومی که این را ازشخصیت عقل گرا به نام دکارت به ارث برده بود.وبعداز اودیگر خدا را انکار کردند. نکته انتهایی:دکارت عقل را راه اصلی کشف واقعیت می دانست 🔸عقل از منظر اسلام نکته قابل توجه این است که عقل از نظر اسلام یکی از مراتب وجودی انسان است که چون همه ی انسان ها داری او(عقل) هستند از آن دردنیای خود استفاده می کنن. ⭕مراتب سه گانه عالم: ۱)عقل ۲)مثال یا برزخ( فقط اندازه) ۳)طبیعت (جرم واندازه) هرکدام ازمراتب بالایی علتی برای مرتبه پایین خود هستند. اعمال ما درعالم طبیعت جسم مثالی مارا می سازند. ودر عالم برزخ اشیا اندازه ای دارند اما جرم ندارند.درعالم خواب درواقع انسان درعالم مثال سیر می کند وازوقایع عالم ماده درآینده باخبر می شود. اما انسان باعالم عقل ارتباطی ندارد مگر پیامبران، می توان مرتبه عقل را که یک مخلوق و جبرئیل امین دانست نکته: تصرفات وکرامات علما ازباب عالم مثال است وارتباط با عالم مثال صرفا ازراه اسلام نمی باشد ومرتاضان نیز تصرفاتشان ازهمین باب است لیکن با این تفاوت که مرتاضان سقفی دارند وجلوتر نمیروند برخلاف انسان فانی درانسان کامل زیرا که انسان کامل ازاین نگاه فلسفی که ما می گویم با آن عقل فلسفی وحدت دارد ♦️کلام ناب ازبزرگان: علامه طباطبایی(رحمت الله علیه) می فرمایند: بهترینِ مراقبله غفلت است وامام (رحمت الله علیه) می فرمایند: عالم محضر خداست ⭕️مبحث ثواب وعقاب مبحث ثواب وعقاب را بد متوجه شده ایم مثلا پدری اگر به فرزندش بگوید اگر کنکور قبول شدی موتور برات می خرم برای ما طبیعی و به نظر ثواب خوبی مدنظر گرفته می شود این مثال اول واما مثال دوم می گوید اگر کنکو قبول شدی دانشگاه میری درمثال اول بین عمل ونتیجه(ثواب) آن هیچ ارتباطی نیست.ولی ما فکر می کنیم درست است ما ثواب و عقاب رااینگونه می دانیم که اشتباه است اما برای واضح شدن واهمیت مثال دوم کافی است شما فرض کنید که نمی دانید چراباید کنکور بخوانید ویک نفرشلاق می زند ومی گوید درس بخوان ویک نبی می آید درجواب ندانستن ما می گوید اگرکنکور قبول شوی به دانشگاه می روی حالا متوجه می شویم که این واقعا نتیجه(ثواب) می باشد ومرتبط است حالا شخص اگربفهمد وبخواهد درس می خواند . 💠مثال قرآنی آیه ۱۳سوره حدید: يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ ﴿١٣﴾ و باز آن روز مردان و زنان منافق به اهل ایمان گویند: به ما فرصتی دهید تا ما هم از نور شما روشنایی برگیریم. در پاسخ به آنها گویند: واپس گردید (یعنی اگر می‌توانید به دنیا بازگردید) و از آنجا نور طلبید. در این گفتگو باشند که بین آن دوزخیان با اهل بهشت حصاری حایل گردد و بر آن حصار دری باشد که باطن و درون آن در، بهشت رحمت است و از جانب ظاهر آن عذاب جهنم خواهد بود. خلاصه خداوند می فرمایند: من به تو رحمت می دهم ولی تو ازآن عذاب می بینی (باب باطنه فیه الرحمه وظاهره من قبله العذاب) یا به نقل از بزرگی که ایشان می فرمودند خداوند اصرار دارد که مار بهشتی کند دستمون را می گیرد که ببرد بهشت یه عده نیازمند به پافشاری بیشتردارن خب دستشون کشیده میشه چون خودشون زور میزنن دستت رابه خدا بده تادستت، دردنگیره والا دستت درد می گیره چون خداوند می خواهد همه بهشت برن واین خودتی که نشستی ومی گویی من نمیام ودستت هم درد می گیره. ⭕️آیا جهنم وبهشت مکان هستند⁉️ خیر وجالب است که بدانید علامه طباطبایی(رحمت الله) درمورد بهشت وجهنم درفصل آخر«رساله انسان بعد دنیا» می خواهد ازجهنم بگوید نمی گوید جهنم می گوید نار یعنی مکان وزمان برای جهنم وبهشت معنی نمی هد. 📒منبع پیشنهادی برای مطالعه فلسفه غرب کتاب تاریخ فلسفه«غرب»(اثر فردریک جالز کاپلستون) ​🚦@Westernstudies
🔹درس غرب شناسی 🔹 استاد سید مجتبی امین جواهری 🔹 جلسه هفتاد و چهارم 🔹 کاست روشنفکری ✍تنظیم از محمدرضا زارع صفحه ۴۰: کاست (طبقه) روشنفکری کاست به معنای طبقه می‌باشد که کشور هند کاست به بدترین نوع خود ظهور دارد. پاستا روشنفکری به عنوان مبلغ و مروج و مدافع جهان بینی مدرن که روح این تفکر را به زبانی ساده و اغلب در قالب ایدئولوژی‌های مدرن در میان مردم نشر می‌دهد. روشنفکری فرزند غربی و ناسیونالیست دکارتی می‌باشد. صفحه ۴۱ اشاره‌ای به ویژگی‌های فیلسوفان روشنفکر در قرن ۱۸: ۱) اندیشه‌های نخستین جلوه‌های روح مدرن و تفکر اومانیستی را در اندیشه‌های سیاسی و خودآگاهی مدرن به زبان ساده و در قالب تجاری و ادبی بیان کردند. ۲) این گروه مبنایی‌ترین تفکرات اندیشه غربی را به ویژه در معرفت شناسی و دین شناسی تبیین کردند اما بنیانگذار مبنایی دقیق نبودند. ۳) آراء این گروه بیشتر وجه فلسفی و معرفت شناختی را داشته است اما با ظهور روشنفکران و برخی دیگران از روشنفکران تفکرات اجمالی بست یافته را بیان کردن و یک ایدئولوژی را بنا کردند‌. ۴) روشنفکران افرادی یدئولوژی زده‌اند چه در ناحیه نظر و چه در ناحیه عمل. ​🚦@Westernstudies
2_144216344881356779.mp3
22.04M
جلسه ۷۵ غرب شناسی 👈🏻 تنها راه برون رفت از انسداد روشنفکری در ایران امروز: شناخت تحول امام خمینی (ره) در عقلانیت تاریخی بشر و آغاز دوره جدید 🚦@Westernstudies
🔹درس غرب شناسی 🔹استاد سید مجتبی امین جواهری 🔹جلسه هفتاد و پنجم 🔹عقلانیت جدید ✍️تنظیم از: مصطفی جعفرزاده نکته اول: جریان روشنفکری مدرن رسالت خودش را در این می‌دیده که فلسفه‌اش را با زبان همه‌فهم توضیح دهد. به همین خاطر به خواندن رمان، فیلمنامه، نمایشنامه و گاهی فیلم توصیه میکنم. ما عمیق‌ترین مبانی عرفانی را داریم اما دستمان برای‌اینکه آن‌ها را به مردم برسانیم خالی است و زحمت صورت‌بندی کردن یک مفهوم فلسفی در قالب یک داستان و یا مدیوم را به خودمان نمی‌دهیم نکته دوم: تفاوت روشن‌فکر و فیلسوف فیلسوف اندیشه را تولید می‌کند اما روشن‌فکر یک رسالتی در ساختار اجتماعی کردن این تفکر دارد و مبلغ هم هست نکته سوم کارکردهای کاست روشنفکری : ۱_ تبیین ساده و روشن ۲_ ترویج اصالت علم جدید به عنوان یگانه صورت معرفت ۳_ پیوند تنگاتنگ روشنفکران با سیاست مدرن ( یکی از کارکردهای مهم روشنفکران فعالیت در مقام رهبران سیاسی است.) ۴_ نقش آن‌ها به عنوان تئوریسین و معلم جوامع غربی ⭕️ نکته چهارم: امام یک کارکرد فلسفی عرفانی داشت یک وجه سیاسی و انقلابی یک بعد کم‌تر دیده‌شده ایشان عارف و فیلسوف و دین‌شناس است که بعد دوم یعنی مصلح اجتماعی حجاب شده‌است برای این بعد اول مسئله این است که امام در فقه صاحب مکتب است و یک زاویه نگاه فقهی دارد، در فلسفه و عرفان هم همین‌طور حالا با توجه به مبانی فلسفه تاریخ و ملاک تقسیم دوره‌های تاریخی، یکی از بحث‌های جدی در فلسفه تاریخ عقلانیت تاریخی است. یعنی عقلانیت رایج در آن دوره مثلاً عقلانیت قرون وسطی یک جایگاهی برای کلیسا تعریف می‌کند و عقل مدرن جایگاهی دیگر پس یک ملاک برای انتقال دوره‌ها، پیدایش عقلانیت جدید است. و این جمله‌ی معروف « مورخین فلسفه می‌نویسند و فلاسفه تاریخ» ناظر به همین مطلب است. این جمله‌ که لیبرالیسم پایان تاریخ است یک وجه آن این است که سرمایه‌داری دیگر قابل مقابله نیست اما وجه دیگر هم این است که یعنی عقلانیتی دیگری در مقابل آن ظهور پیدا نمی‌کنند و آنتی تزی ندارد. ما وقتی از امام خمینی رحمه‌الله و ولایت فقیه صحبت میکنیم، داریم درمورد عقلانیت جدید امام صحبت می‌کنیم که این عقلانیت خمیر مایه لیبرالیسم را که اومانیسم یا سوبژکتیویسم است این را رد می‌کند و مبتنی بر رئالیسم دارد یک انسان سعادتمند را در معنویت و دنیا بازتعریف می‌کند این حرف جدیدی برای عقلانیت تاریخی است و انقلاب اسلامی برای همین مبدأ تاریخ می‌شود. حالا این عقلانیت چیست؟ مثلاً شما وقتی دانشجویان معترض به جنایت‌های رژیم صهیونیستی را در اروپا و آمریکا می‌بینید وقتی بررسی می‌کنید می‌بینید این دانشجو به نظام سرمایه‌داری و قدرت کمپانی‌ها هم حساس است به نژادپرستی نیز حساس است به اسلام هراسی هم حساس شده‌است و این‌ها را که کنار هم می‌گذاری می‌بینی کم‌کم روایت غرب از لیبرالیسم پیش این دانشجو دارد شکسته می‌شود و دیگر آنطور که آن لیبرال می‌خواهد نمی‌فهمد. ما رسانه نداریم به‌خاطر همین فکر می‌کنند ایران و داعش یکی هستند اما مدیریت میدان داریم در تحولات منطقه، چون صحنه را طوری برای دشمن می‌چینیم که با برنامه‌ریزی، خودش خودش را رسوا کند و روایت غرب از خودش شکست بخورد. شروع روشن‌فکری به‌معنای درست یعنی تو بتوانی با امامِ تولیدکننده فکر، ارتباط برقرار کنیی مشکل ما این است که حتی جوان مذهبی ما هم بعد مصلح اجتماعی امام برایش پررنگ‌تر است امام با خطابات قانونی مثل یک بمب اصول را منفجر میکند و ایشان در عرفان هم مبانی‌ای دارد که با این مبنای اصولی‌شان هماهنگ است شریعت یک مرحله اعتباری است برای سعادت انسان این در عرفان و در امتداد آن در فقه می‌فرماید هدف مولا از امرونهی قانون‌گذاری است و همه‌ی نظر امام منوط بر اجرای شریعت است اگر کسی مبتنی بر فقه سنتی بگوید کجای شریعت آمده که حکومت باید زن‌ها را موظف به حجاب کنند امام می‌گوید اصلاً فلسفه حکومت اجرای احکام دین است و همان امری که به حجاب تعلق گرفت تکلیف ساز است برای حکومت، حالا وقتی با این ذهنیت وارد ادله می‌شویم می‌بینیم که تنها صنفی که می‌تواند این کار را برعهده بگیرد فقها هستند و این‌گونه ولایت‌فقیه یک چیز بدیهی است 🚦@Westernstudies
2_144216344881357192.mp3
30.09M
جلسه ۷۶ غرب شناسی مقدمات و ضرورت بحث از مقوله ولایت فقیه 🚦@Westernstudies
🔹گزارش درس غرب شناسی 🔹استاد امین جواهری 🔹جلسه هفتاد و ششم 🔹مقدمات و ضرورت بحث از مقوله ولایت فقیه ✍ تنظیم از سید محمد موسوی 🔸ولایت فقیه یک نظریه چند بعدی از نظر علمی و معرفتی است و یک نظریه صرفا فقهی یا عرفانی و... نیست. یک مجموعه ای از مبانی فلسفی، فقهی، الهیاتی، عرفانی و قرآنی است که هر کدام از جهت خودشان این نظریه را تایید میکنند ما الان جمعیت زیادی و جریان پررنگی در فضای حوزه علمیه قم داریم که این ها فقهایی هستند که اساسا مبانی فلسفی فقهی معرفتی را زیاد دخیل در نگاهشان به اسلام نمیکنند وقتی دین را به صورت جامع مطالعه کنیم هر کدام از این ها به نوع خود موجب تحول خواهند بود. سوال:ما شریعت را چه میدانیم❓ احکام شرعی قرار است با ما چه کار کند❓ مثلا میگوییم قرار است در دنیا و آخرت ما را سعادتمند کند ، اگر واقعا معتقدیم که فقه و شریعت کارشان این است که برنامه برای انسان به ما بدهد ، چگونه این را از کسانی اخذ میکنید که خودشان معصوم نیستند❗️ ما از بعثت تا غیبت حدود ۲۵۰ سال یک عنصری داریم به نام عصمت که ولایت ظاهری را معصوم از خطا میکند شما هر فعلی را معصوم نسبت دهید قطعا حرام نیست الان ۱۴۰۰ ۱۵۰۰ سال از راویان حدیث تا فقها و... همه غیر معصوم اند، ما بعضی مسائل فقهی داریم که چند حکم در آن داریم، مثلا یک نفر میگوید حرام یکی واجب یکی مستحب حکمی که یک سوره برای آن داریم (سوره جمعه و بحث نماز جمعه) این اختلاف از نبود امام معصوم آمده است ،کدام مسئله هست که در فقه اختلافی نباشد؟؟ حالا ما مباحث طهارت و احکام و اینا ها را میگوییم فضلاً از مسائل کلانی که هنوز تولید نشده است یکی میگوید اقتصاد اسلامی نداریم یکی میگوید داريم به کدام عمل کنیم راه سعادت است؟؟ کدام سعادت؟؟ ما آخرت را دلیلش و غیبش رو نمی‌فهمیم،  این دنیا را که دیگر می‌فهمیم، که مثلا اقتصاد داشته باشیم یا نه چه تاثیری دارد،  آخرت رو حواله به جهلمان میکنیم  ولی نسبت به این دنیا که نمیتوانیم کتمان کنیم این شریعت چیست❓ چقدر است که این اسلام آمده است، کی قرار است یک سری چیز ها تولید شود؟ مگر این نیست که برنامه برای سعادت است فقیه مثلا پیش خود میگوید خب قرار است این شریعت بهشت من را تضمین کند ، بهشت مقوله و مئونه خاصی ندارد و با نیت ها و گذشت شارع و این ها حل میشود، کسی میتواند شراب خورده باشد به این نیت که فکر میکرده آب است و به بهشت برود بعد یکی میگوید این دنیا پس چه؟؟ فقیه میگوید خب برنامه ای برای این نداریم و اینکه یکی میگوید مثلا اسلام اقتصاد ندارد، چیز عجیبی نیست ما حرف از برنامه و سعادت در دنیا  وآخرت میدهیم درحالی که تازه اولین چالشمان اختلافات بین فقهاست آخرت را حواله به بهشت بدهیم ولی دیگر امور دنیوی که از محسوسات و ملموسات است‼️ اینجوری که با شریعت مواجه شدیم، به ناچار مجبوریم توقع خود را از شریعت کم کنیم دنیا هیچ ولی این شریعت در آخرت میتواند به من سیر و سلوک دهد و ما را به اعلی علیین برساند؟؟ احکام واجب ما چیست؟ نماز و سالی یک بار روزه که ترک است، یک بار حج در صورت استطاعت و خمس و... اینهاعملا در طول روز چقدر از ما زمان می‌گیرد؟ مابقی آن داریم زندگی روزمره خود را میکنیم من رساله عملیه را خط به خط به آن عمل کنم چقدر از من وقت میگیرد، نهایت روزی نیم ۳۰ دقیقه ۴۰ دقیقه کسی با این میزان از تذکر و توجه که به اعلی علیین نمیرسد! بعد میگوییم یک سری مستحبات هم داریم نماز شب بخوان، زیارت برو، بعد میگوییم اعمال روز و ماه و سال مفاتیح الجنان رو هم انجام بده بعد گفته میشود من اگر بخواهم به همه این ها عمل کنم که دیگر نمیتوانم زندگی کنم، شغل دارم، زن و بچه دارم و...   ناچاریم بگوییم بهشت برای همه است ولی سیر سلوک و این ها برای همه نیست و یکسری نسخه هایی هست مثلا اگر میخواهی به اعلی درجات و بیشترین قرب به خدا برسی ازدواج نکن یا زنت رو طلاق بده یکی از کار هایی که در نسخه ها باید انجام دهیم و تقریبا در حال حاضر برای ما غیر ممکن و یا خیلی مشکل هست اولین آن ضبط خیال است ، ما ذهنمان پر از صدا و تصویر و تصورات مختلف است چون در این زمان دائما در کثرات هستیم مجبوريم دنیا رو تا میتوانیم حداقلی کنیم که آن هم  ممکن نیست و این یعنی انسداد در عرفان و معنویت! یا باید بگوییم نهایت سعادت ما همان بهشت است یا اگر ادعا می‌کنیم که شریعت برای دنیا و آخرت ما برنامه سعادت دارد باید بگوییم چگونه؟ آیا با همین اعمال و واجبات حداقلی؟؟ که بعید است چون قرب و کمال توجه تام میخواهد و ما با زندگی الان خود قادر نیستیم لذا باید عوام را به بهشت حواله دهیم و سیر سلوک رو برای یک عده خاص که بتوانند با حداقلی کردن دنیا به مراتبی از درجات دست یابند، تنها راه این است که توقع خود را از شریعت پایین بیاریم که قول دو صنف است👇