♦️معرفی کتاب «عصر روشنگری» اثر #جانامدان با ترجمه مهدی حقیقت خواه
🔰سید مجتبی امین جواهری
کتاب «عصر روشنگری» تحلیلی جامع از تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اروپا در قرون هفدهم و هجدهم میلادی ارائه میدهد. این اثر که در هفت فصل تنظیم شده، با تمرکز بر جریانهای فکری و عملی متفکران این دوره، بهویژه نقش چهرههایی مانند جان لاک، دیدرو و #ولتر، تأثیرات جنبش روشنگری بر ساختارهای قدرت، نهادهای مذهبی و تحولات جامعه اروپا را بررسی میکند. محور اصلی کتاب، واکاوی پیوند میان اندیشههای روشنگران و تغییرات عینی در حوزههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است، نه پرداختن به مباحث انتزاعی فلسفه مدرن.
▫️ساختار کتاب و مفاهیم محوری
۱. ریشههای تاریخی روشنگری
این فصل به تأثیرات رنسانس، انقلاب علمی و افول تدریجی اقتدار کلیسای کاتولیک در شکلگیری بستر فکری روشنگری میپردازد. نویسنده نشان میدهد چگونه ایدههای انسانمحورانه و کشفیات دانشمندانی مانند #نیوتن، زمینه را برای ترویج عقلگرایی و نقد سنتهای پیشین فراهم کرد.
۲. فرانسه و بلوغ جنبش روشنگری
تمرکز این بخش بر نقش محوری فرانسه به عنوان کانون اصلی فعالیتهای روشنگران است. تحلیل اقدامات #ولتر در نقد استبداد، فعالیتهای دیدرو در تدوین دانشنامه، و تلاش برای ترویج آزادی بیان، از جمله موضوعات کلیدی این فصل است.
۳. نقد نهادهای دینی
روشنگران در این دوره بهصورت سیستماتیک به نقد ساختار کلیسا، تقابل عقل و ایمان، و ترویج اخلاق سکولار پرداختند. این فصل به بررسی استراتژیهای متفکران برای جایگزینی ارزشهای مبتنی بر خرد به جای آموزههای مذهبی اختصاص دارد.
۴. تنشهای درونی جنبش
با وجود محوریت عقلگرایی، جنبش روشنگری با چالشهای داخلی نیز روبهرو بود. انتقادات #ژانژاکروسو به علم به عنوان عاملی برای دوری انسان از طبیعت، و ظهور جریانهای احساسمحور در برابر خردگرایی افراطی، از جمله مواردی است که در این بخش تحلیل شده است.
۵. اصلاحات سیاسی و اجتماعی
این فصل به تلاش روشنگران برای نوسازی ساختارهای حکومتی و حقوقی میپردازد. ایدههای #مونتسکیو درباره تفکیک قوا، نظریه حقوق طبیعی #جانلاک، و پیشنهادات #بکاریا برای اصلاح سیستم قضایی، نمونههایی هستند که نشان میدهند چگونه این اندیشهها به شکلگیری نظامهای دموکراتیک مدرن کمک کردند.
۶. زوال تدریجی روشنگری
نویسنده در این بخش تضادهای جنبش، از جمله گسترش ایدههای آزادیخواهانه در برابر مقاومت سنتگرایان و حکومتهای مستبد، و همچنین محدودیتهای عملی اندیشه روشنگری را بررسی میکند.
۷. انقلاب فرانسه و آغاز عصر جدید
فصل پایانی کتاب، ارتباط میان افول روشنگری و وقوع انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ را تحلیل میکند. اگرچه این جنبش بهصورت رسمی با انقلاب پایان یافت، اما ایدههای آن به عنوان پایههای حقوق بشر، دموکراسی و دولتهای مدرن در غرب تداوم یافت.
▫️اهمیت کتاب در مطالعات غربشناسی
اثر جان ام. دان با ترکیب رویکرد تاریخی و تحلیل چندبعدی، نشان میدهد روشنگری صرفاً یک جنبش فکری نبود، بلکه محصول تعامل پیچیده عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بود. برای نمونه، گسترش صنعت چاپ در انتشار ایدهها، تأثیر اکتشافات جغرافیایی بر نگرش اروپاییان به «دیگری»، و نقش روشنگری در توجیه استعمار، از جمله موضوعاتی است که به درک عمیقتر این دوره کمک میکند.
ترجمه دقیق و روان مهدی حقیقتخواه، به مخاطب فارسیزبان امکان میدهد بهراحتی با مفاهیم پیچیده این دوره ارتباط برقرار کند. این کتاب برای پژوهشگرانی که به دنبال درک ریشههای تحولات فرهنگی و سیاسی غرب مدرن هستند، منبعی ارزشمند محسوب میشود.
🚦@Westernstudies
Asre_Roshangari.pdf
9.53M
فایل PDF کتاب «عصر روشنگری» اثر #جانامدان با ترجمه مهدی حقیقت خواه
یادداشت معرفی کتاب
🚦@Westernstudies
♦️«اختراع بازار» و ضرورت نسخه بومی آن
🔰 سید مجتبی امین جواهری
▫️کتاب «اختراع بازار» نوشتهٔ لیزا هرتسک، با بررسی اندیشههای آدام اسمیت و هگل، نشان میدهد که مفهوم بازار در چارچوب فکری این دو متفکر، تنها یک مکان برای مبادله کالا نیست، بلکه نهادی پیچیده با ابعاد اخلاقی، اجتماعی و فلسفی است. اسمیت بازار را بهعنوان یک نظام خودتنظیمگر در نظر میگیرد که از طریق سازوکارهای طبیعیِ عرضه و تقاضا، هماهنگی اجتماعی را ایجاد میکند. در مقابل، هگل بازار را نهتنها عرصهای برای مبادله اقتصادی، بلکه بستری برای تحقق آزادی و توسعهٔ خودآگاهی فردی و اجتماعی میبیند. در این میان، پرسشی اساسی مطرح میشود: اگر بخواهیم منظومهٔ فکری اسلام را مبنا قرار دهیم، بازار در جامعهٔ اسلامی چه جایگاهی پیدا میکند؟
ادامه...
🚦@Westernstudies
♦️«اختراع بازار» و ضرورت نسخه بومی آن
🔰 سید مجتبی امین جواهری
▫️کتاب «اختراع بازار» نوشتهٔ لیزا هرتسک، با بررسی اندیشههای آدام اسمیت و هگل، نشان میدهد که مفهوم بازار در چارچوب فکری این دو متفکر، تنها یک مکان برای مبادله کالا نیست، بلکه نهادی پیچیده با ابعاد اخلاقی، اجتماعی و فلسفی است. اسمیت بازار را بهعنوان یک نظام خودتنظیمگر در نظر میگیرد که از طریق سازوکارهای طبیعیِ عرضه و تقاضا، هماهنگی اجتماعی را ایجاد میکند. در مقابل، هگل بازار را نهتنها عرصهای برای مبادله اقتصادی، بلکه بستری برای تحقق آزادی و توسعهٔ خودآگاهی فردی و اجتماعی میبیند. در این میان، پرسشی اساسی مطرح میشود: اگر بخواهیم منظومهٔ فکری اسلام را مبنا قرار دهیم، بازار در جامعهٔ اسلامی چه جایگاهی پیدا میکند؟
▫️در اندیشهٔ اسلامی، بازار صرفاً یک ساختار اقتصادی نیست، بلکه مفهومی نهادینه در بستر اخلاق، عدالت و مسئولیت اجتماعی است. برخلاف نگاه لیبرالی که به سود فردی و رقابت آزاد بها میدهد، اسلام بازار را بهعنوان بستری برای عدالت اقتصادی، تعاون و برآوردن نیازهای عمومی در نظر میگیرد. در این راستا، اصولی مانند حرمت احتکار، رعایت انصاف در معاملات، نظارت بر قیمتها و لزوم هماهنگی با اجزای دیگر حکمرانی در جامعه، بازار را از یک فضای صرفاً سودمحور به نهادی سیاسی، اخلاقی و اقتصادی تبدیل میکند.
▫️حال اگر بخواهیم پروژهای مشابه کتاب «اختراع بازار» را در فضای تمدن اسلامی قرن ۲۱ دنبال کنیم، لازم است ابتدا مبانی اسلامی دربارهٔ اقتصاد و بازار را با روشهای مدرن بازخوانی کنیم. این کار مستلزم بازخوانی اندیشههای فیلسوفان و فقیهان موثر در تاریخ اسلام است. از میان ایشان بزرگترین ظرفیت فکری در اندیشه امام خمینی (ره) موجود است که اقتصاد را در نظام کلان حکمرانی بازتعریف می کنند.
▫️بازخوانی اندیشه های بنیادین امام خمینی (ره) در کنار نظریات اقتصادی مدرن و تجربه زیستی نیم قرن از حیات انقلاب اسلامی میتواند ما را به سمت طراحی یک بازار اسلامیِ نوین هدایت کند که نهتنها با ارزشهای اسلامی هماهنگ باشد، بلکه قابلیت اجرا در دنیای مدرن را نیز داشته باشد. برای تحقق چنین ایدهای، نیازمند الگوهای عملی هستیم که سازوکارهایی مانند تأمین مالی اسلامی، وقف اقتصادی، مشارکتهای عادلانه و شفافیت در معاملات را اجرایی کنند. همچنین، باید به تجربههای موفق کشورهای اسلامی مانند مدلهای بانکداری اسلامی و بازارهای مبتنی بر مشارکت عادلانه توجه کنیم.
▫️بنابراین، مطالعهٔ «اختراع بازار» نهتنها به ما امکان درک دقیقتری از بازار در اندیشهٔ غربی را میدهد، بلکه میتواند الهامبخش پروژهای گستردهتر برای بازنمایی مفاهیم اسلامی در چارچوبی نوین باشد. همانطور که هرتسوک مفهوم بازار را در بستر اندیشهٔ اسمیت و هگل تحلیل کرده است، ما نیز میتوانیم بازار اسلامی را در چارچوب معرفتشناسی اسلامی و بر اساس نیازهای تمدنیِ قرن ۲۱ بازتعریف کنیم. این مسیر، نهتنها امکان احیای اصول اقتصادی اسلام را فراهم میآورد، بلکه راهی برای ارائهٔ جایگزینی معنادار در برابر چالشهای اقتصادی معاصر خواهد بود.
🚦@Westernstudies
♦️از لیلای مهرجویی تا سمیرای زخم کاری
(بازنمایی رسانه ای از هویت جدید زن ایرانی پس از انقلاب)
🔰سید مجتبی امین جواهری
در طول دو دهه اخیر، رسانههای ایرانی از جمله صداوسیما، شبکه نمایش خانگی و سینما، تحولات قابلتوجهی را در بازنمایی تصویر زنان تجربه کردهاند. این تغییرات نهتنها در قالبهای روایی بلکه در نوع شخصیتپردازی زنان و جایگاه اجتماعی و فرهنگی آنها نیز به وضوح دیده میشود.
ادامه مطلب...
🚦@Westernstudies
♦️از لیلای مهرجویی تا سمیرای زخم کاری
(بازنمایی رسانه ای از هویت جدید زن ایرانی پس از انقلاب)
در طول دو دهه اخیر، رسانههای ایرانی از جمله صداوسیما، شبکه نمایش خانگی و سینما، تحولات قابلتوجهی را در بازنمایی تصویر زنان تجربه کردهاند. این تغییرات نهتنها در قالبهای روایی بلکه در نوع شخصیتپردازی زنان و جایگاه اجتماعی و فرهنگی آنها نیز به وضوح دیده میشود.
🔰سید مجتبی امین جواهری
در سالهای ابتدایی این دوره، زنان غالباً بهعنوان شخصیتهای منفعل، ترسو و وابسته به تصمیمهای مردان به تصویر کشیده میشدند. در آثاری مانند "پس از باران" یا "فیلم سینمایی لیلا"، "رگ خواب" و... زنان شخصیتهایی بودند که در برابر مشکلات، واکنشی تدافعی و منفعلانه داشتند. این شخصیتها معمولاً نقش مادر، همسر و دخترانی را ایفا میکردند که تصمیمهای اصلی زندگیشان توسط مردان گرفته میشد. چنین تصویری تا حد زیادی با نگرش سنتی به نقش زنان در جامعه همخوانی داشت.
اما در سالهای اخیر، تغییر قابلملاحظهای در نحوه نمایش زنان در رسانهها به وجود آمده است. شخصیتهایی مانند شهرزاد در سریال "شهرزاد" یا نقش هایی در سریال های:
▫️جیران
▫️درانتهای شب
▫️کیمیا
▫️پایتخت
▫️خاتون
▫️بانوی عمارت
▫️فیلم سینمایی نفس
▫️نوبت لیلی
حتی ایده زن در سریال شبکه مخفی زنان
و...
نشان میدهند که زنان میتوانند مستقل، مبارز، و تأثیرگذار باشند. این تغییر، انعکاسی از تحولات اجتماعی و فرهنگی در ایران است که زنان را بهعنوان عناصر فعال در جامعه نشان میدهد.
همزمان با پررنگ شدن زنان توانمند و تدبیرگر، نوع جدیدی از شخصیتهای زن نیز در رسانهها ظاهر شده است: زنانی یاغی، ترسناک و فریبنده. در سریالهایی مانند "زخم کاری (نقش سمیرا)" و "مانکن"، جیران (نقش مادر ناصرالدین شاه) حتی سریال طنز روزی روزگاری مریخ شخصیتهای زن نهتنها منفعل نیستند، بلکه در مواردی قدرت و نفوذشان به شکل اغراقشدهای نمایش داده شده است. این نوع شخصیتپردازی، گاهی نتیجه واکنشی به تصویر کلیشهای زن مطیع و منفعل بوده و در برخی موارد، با هدف ایجاد تنش در داستانهای درام به کار گرفته شده است.
شاید بتوان گفت فتنه زن، زندگی آزادی بازتابی سیاست زده از سردرگمی هویتی نقش زن در جامعه مدرن بعد از انقلاب ایرانی است که معلول یا علت تولید این دسته از محصولات فرهنگی هستند.
تبدیل تصویر زن منفعل به زن فعال و حتی زن یاغی، نشانه تغییر نگرش جامعه به جایگاه زنان است. این تحول، علاوه بر تأثیرپذیری از جریانهای اجتماعی، تحت تأثیر پیشرفتهای جهانی در تصویرسازی زنان نیز قرار گرفته است. با این حال، در برخی موارد، نمایش زنان یاغی و طغیانگر همچون شخصیت سمیرا در "زخم کاری"، چهرهای اغراقشده از زنان ارائه داده است که میتواند به بازتولید کلیشههای جدیدی منجر شود.
جریان فرهنگی انقلاب اسلامی در بستر حکمرانی اگر نتواند جایگاه دینی، اجتماعی و هویتی زنان در جامعه ایران امروز را با لحاظ تکثر فرهنگی موجود بازنمایی کند، ناچار است تصویر جدید بیگانه از خود را بپذیرد. قدر متیقن این است که زن ایرانی امروز هیچ راه بازگشتی به کلیشه زن سنتی ایرانی ندارد.
🚦@Westernstudies
هدایت شده از المرسلات
♦️درس خارجی که سالها منتظرش بودم...(۴)
یادداشت اول
یادداشت دوم
یادداشت سوم
خلط دو معنا از وجوب (باید) و لازمه آن در جبرگرایی اسپینوزا
🔰سید مجتبی امین جواهری
امروز در درس خارج اصول #استادفرحانی مطلب بسیار مهمی در تمایز دو معنا از باید و وجوب ارائه شد (رک:جلسه ۱۱۶ ) که بسیاری از مناقشات امروز رو تصحیح و تدقیق می کند. این مطلب ذیل بحث جایگاه دلالت تصوری در استنباط و زبانشناسی فقه معاصر و در بحث دلالت تابع اراده متکلم طرح شد.
نکته استاد مرا یاد مغالطه عمیق اسپینوزا در اثبات جبر از ضرورت هستی شناختی انداخت. در متن زیر این مطلب را بصورت کوتاه تقریر کردم:
وجوب یا #بایدها را می توان در دو حوزه معنا کرد:
۱. «باید» در حوزه هستیشناسی یا حکمت نظری
در مباحث فلسفی، «باید» به عنوان بیانگر ضرورتهای هستیشناختی مطرح میشود. این مفهوم به رابطهای ضروری بین پدیدهها اشاره دارد که از طریق روابط علیتی قابل استنتاج است. این نوع «باید» بیانگر یک ضرورت منطقی و وجودی است که در فلسفه به آن «ضرورت بالقیاس الی الغیر» می گویند، یعنی ضرورتهایی که از روابط علی معلولی بین پدیدهها ناشی میشوند. در منطق ذیل بحث از کیفیت نسب قضایا و موجهات از آن سخن میگویند.
۲. «باید» در حوزه اعتباری یا حکمت عملی
در مقابل، در حوزه حکمت عملی و اخلاقی، «باید» به عنوان یک گزاره اعتباری به کار میرود. این نوع «باید» به مجموعهای از الزامات ارزشی اشاره دارد که افراد برای تحقق معیارهای حقوقی و عملی از آن تبعیت میکنند. در این زمینه، اختلاف نظرهایی میان متفکرین وجود دارد. برخی مانند مرحوم آیتالله مصباح یزدی معتقدند که این «بایدها» حقیقی هستند، در حالی که برخی دیگر مانند آیتالله جوادی آملی آنها را اعتباری میدانند. این تمایز برای تحلیل دقیق مباحث فلسفی و دینی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
۳. اهمیت تمایز و جلوگیری از مغالطات
تمایز دقیق بین این دو نوع «باید» از بروز مغالطات فلسفی جلوگیری میکند. به عنوان مثال، #اسپینوزا در نظام فلسفی خود با ادغام نادرست بین ضرورتهای هستیشناسی و الزامات اعتباری، به جبرگرایی مطلق رسید. اسپینوزا در تفکر خود، با یکپارچگی هستی و وحدت مطلق آن، به تفسیری یگانه از خدا و وجود دست یافت. او تمامی پدیدهها، از جمله طبیعت و بدن انسان، را به عنوان امتداد هستی خدا تلقی کرد و بر وجود اتحاد میان خدا و مخلوقات تأکید نمود. این رویکرد منجر به نتیجهای مبنی بر جبرگرایی مطلق در افعال انسانی شد؛ به گونهای که تنها تفاوت بین فرد مجبور و مختار در آگاهی و تسلیم فرد است. در این چارچوب، افعال انسانی به عنوان پدیدههایی تبیین میشوند که ناشی از یک ضرورت علیتی در حوزه هستیشناسی هستند و لذا آزادی واقعی در تصمیمگیری و عمل به چنان سطحی محدود میشود که تنها در سطح آگاهی فردی میتوان تفاوت قائل شد. به همین دلیل اسپینوزا تمایلات رواقی گری و عرفانی دارد.
این نتیجهگیری با مخالفتهای شدیدی از سوی پیروان یهودی و مسیحی در عصر روشنگری، مواجه گردید؛ چرا که بر اساس باورهای دینی، مفاهیمی همچون بهشت، جهنم، هدایت و شریعت، مستلزم آزادی اراده و استقلال فردی هستند. از این رو می توان گفت جبرگرایی مطلق اسپینوزا که از ادغام نادرست بین ضرورتهای هستیشناسی و الزامهای اعتباری ناشی میشود، زائیده یک مغالطه بنیادین است.
۴. نتیجهگیری
تحلیل دقیق دو معنای «باید» نه تنها تفاوتهای اساسی بین ضرورتهای وجودی و الزامات ارزشی را روشن میسازد، بلکه زمینهای برای دقت در طرح بحث علوم انسانی اسلامی فراهم میآورد. تبیین صحیح این دو معنا میتواند از اشتباهات معرفتی و روشی ناظر بر تولید علم جلوگیری کرده و به توسعه نظریات نوین در حوزههای علوم انسانی و اسلامی کمک نماید.
#المرسلات #استاد_علی_فرحانی
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
اسپینوزا یکی از فیلسوفان مهم فلسفه مدرن است. به تعبیر هگل شما یا با اسپینوزا همراه هستید یا اصلا فیلسوف نیستید.
این متن را دیروز بمناسبت مطلب استاد فرحانی در درس خارج اصول نوشتم و اینجا چند صفحه از کتاب اخلاق اسپینوزا رو به همین مناسبت گذاشتم👆
درباره اسپینوزا خیلی باید بیشتر حرف بزنیم در فلسفه او وجود و خدا یکی است.
ان شاء الله درآینده...
🚦@Westernstudies