💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿
لبیک یا امیرالمومنین علیه السلام...
تا یادم هست از مردم کوفه متنفر بودم ... به نظرم آدمهای کم هوش و نادانی بودند که قدر گوهر را نمیشناختند و همیشه در بزنگاهها کار را خراب میکردند ... واقعا چقــــــدر استعداد شوم بی لیاقت بودن لازم است که مردم یک شهر موفق شوند سه امام مفترض الطاعه را خون به دل کنند ...
اما وقتی بیشتر در تاریخ اسلام تعمق کردم، دیدم ای بابا، مردم کوفه انقدرها هم آدمهای بدی نبودند. کوفه شهری بود که از اصل و اساس به دست مسلمانان بنا شده بود، و لوکیشنش را شیعیان نابی مثل سلمان فارسی و حذیفه طی مدتها تحقیق و بررسی تعیین کرده بودند . بعد از به حکومت رسیدن حضرت امیر، از اقصی نقاط عالم اسلام شیعیان و محبین حضرت امیر به آنجا آمدند، و شهری با اکثریت شیعیان بنیاد نهاده شد ... خداییش را بخواهید مردم این شهر چندین سال پای حضرت امیر علیه السلام ایستادند، و لااقل خیلی بهتر از مردم مدینه بودند که دلهایشان با ایشان نبود ... یا مردم شام که نان حرام معاویه کلا از آدمیت دورشان کرده بود ...
آن بندگان خدا هم از اول اینقدر منفور نبودند ... آنها هم مثل ماها آدمهایی بودند که امامشان را دوست داشتند، و او را ولی امر خود میدانستند ... لاید آنها هم کلی به شیعه بودنشان غره بودند و در عید غدیر با گردنی افراشته " الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابیطالب" میگفتند ... آنهم کجا؟ زیر سایه خود خود امیرالمومنین ...
اما اشکال کار اینجا بود که همه این خوبیها فقط به زبان و فقط تا وقتی بود که بوی فتح و ظفر می آمد ... آنها هم مثل خودمان صبر و تحملشان اندازه داشت و وقتی کار جنگ و جهاد با دشمنی حیله گر مثل معاویه به درازا کشید و امتحان سخت شد، بهانه گیریهایشان شروع شد ... و کار را به جایی رساندند که بارها و بارها حضرت امیر از انها گلایه کردند و دردمندانه گفتند:
" چون به شما در فصل گرما دستور آمادگی جهاد دادم گفتید به ما مهلت ده تا گرما بگذرد وچون در زمستان شما را به جهاد خواندم گفتید مهلت ده تا سرما بگذرد ... صبح صفوفتان را استوار میكنم، غروب چون كمان خم میشوید. ای كسانیكه جسمهایتان حاضر اما عقلتان غایب است! شما که به هنگام جنگ در پایمردی چون آزادگان نیستید و در هنگام سختی و بلا نمیشود مثل یک برادر به شما اعتماد کرد ... "
معاویه و عمر و عاص اگرچه در دشمنی چیز کم نگذاشتند، اما تکلیفشان معلوم بود. سر و کارشان با شمشیر حضرت بود، و همه هم میدانستند که اینها دشمنند. اما چه میشود کرد با آن دوستی که ادعای دوستی دارد، اما نمیشود روی دوستیش حساب کرد ... چه میشود کرد با کسی که ادعای محبت دارد، اما وقتی باید محبتش را ثابت کند با هزار عذر و بهانه شانه خالی میکند و قلب امام زمانش را آنقدر به درد می آورد که میگویند :
" میخواهم داروی دردم باشید، در حالیكه درد من خود شما هستید. مانند كسی كه بخواهد خاری را كه در بدنش فرو رفته، باخار درآورد. وای بر شما آیا دنیا را بر آخرت ترجیح میدهید؟ ... وقتیكه شما را دعوت به جهاد با دشمن میكنم مانند كسی كه در حالت مرگ است چشمهایتان میچرخد. .. دوست داشتم خداوند بین من وشما فاصله میانداخت و مرا به میان افراد شایستهتری میبرد ... دوست داشتم اصلاً شما را ندیده و نمیشناختم. خدا شما را هلاك گرداند. قلبم را چركین و سینهام را از خشم لبریز كردید و با بی اعتنایی و نافرمانی تان اندیشهام را آلودید تا اینکه قریش گفتند پسر ابوطالب مرد دلیری است، اما از دانشجنگ چیزی نمیداند …
یادم هست که وقتی این خطاب و عتابها را در نهج البلاعه میخواندم، تنم میلرزید و خدا را شکر میکردم که خداوند جهاد را بر ما خانمها واجب نکرده است، وگرنه هیچ بعید نبود ما هم همین معامله را با اماممان بکنیم ... هیچ بعید نبود ما هم در عین اینکه اماممان را دوست داریم و او را ولی امر خود میدانیم، وقتی حکم جهاد ایشان با سلیقه و شرایط و منافعمان ما جور در نیامد، رویمان را از ایشان برگردانیم و با پررویی تمام به دنبال خواست دلمان برویم ... واقعا که جهاد کار ساده ای نیست. از خود گذشتن میخواهد، و از جان گذشتن، و از دلبستگیها دل بریدن ... خیلی سخت است، مگرنه؟
#پست_هشتاد_و_هفتم (بخش_اول)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰
#پست_هشتاد_و_هفتم (بخش دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
خدا را شکر ...
اما درست وقتی در این خیال خام فرو رفته بودم ، و فکر میکردم دیگر هیچ خطری متوجهم نیست، این آیه از قرآن مقابلم قد کشید و حقیقت تلخی را یادآوری کرد ... این حقیقت که همه باید امتحان بشوند ... در هر زمانی، در هر مکانی، چه مرد باشند و چه زن ... این قانون خداست:
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنینَ وَلیجَةًوَ اللَّهُ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ
آیا گمان کرده اید که رها شده اید؟ و خداوند آن کسانی از شما، که در راه او جهاد میکنند و تحت تاثیر هیچکس بجز خدا و رسولش و مؤمنین حقیقی نیستند، را نمی شناسد ؟ ... در حالیکه خدا از آنچه میکنید باخبر و آگاه است.
و بعد به این کلام از حضرت امیر برخوردم، که فرمان یک جهاد دائمی را برای تمام زنان تا روز قیامت صادر کرده است :
كَتَبَ اللّهُ الْجِهادَ عَلَي الرِّجالِ وَالنِّساءِ، فَجِهادُ الرَّجُلِ بَذْلُ مالِهِ وَنَفْسِهِ حَتّي يُقْتَلَ في سَبيلِ اللّه، وَجِهادُ الْمَرْئَةِ أنْ تَصْبِرَ عَلي ماتَري مِنْ أذي زَوْجِها وَغِيْرَتِهِ. ( وسائل الشّيعة، ج 15، ص 23 )
امام علي - عليه السلام - فرمود: خداوند جهاد را هم بر مردان و هم بر زنان واجب کرده است ... پس جهاد مرد، آن است كه از مال و جانش بگذرد تا جائي كه در راه خدا كشته و شهيد شود. و جهاد زن آن است كه در مقابل زحمات و اذیتهایی که از شوهر به او می رسد، و بر غيرت او صبر نمايد.
و دیدم ای واااای بر من! ... پس هیچ بعید نیست که من هم ...
مولای من! ای آنکه در آسمانها و زمین امیرالمومنین هستید!
شرمنده ام که اینهمه سال ادعای محبتتان را داشته ایم، اما از دستور واضح جهادی که به ما دادید سرپیچی کردیم ... شرمنده ام که هر بار بداخلاقیهای همسرانمان را دیدیم، به هر چیزی فکر کردیم، الا اینکه شما از قبل به ما دخترانتان هشدار داده اید که در زندگی با یک مرد باید صبور بود ...
شرمنده ام که بسیاری از ما خانمهای شیعه هم مثل مردم کوفه مدام آزارتان میدهم و حواسمان پی هر چیزی هست، الا اینکه باید راهی برای اجرای این صبر جمیل پیدا کنیم ... شرمنده ام که هیچ حواسمان نیست که این دستور مستقیم شما به ماست ...
شاید اگر گوشهایمان کمی شنوا بود، می توانستیم خطبه تان را بشنویم که در مذمت کم صبریها و بهانه گیریهای ما زنان برای شانه خالی کردن از جهادمان ، ایراد کرده اید ...
اینکه شما ما را به جهاد میخوانید و از ما میخواهید در برخورد با ناملایمات زندگی مشترک، صبورانه برخود کنیم ، اما ما هر بار یک بهانه می آوریم ... یا میگوییم همسرمن آنقدر بد اخلاق است که به هیچ صراطی مستقیم نیست ... یا همسرم خیلی ناسپاس است و قدر محبتهای من را نمیداند ... یک بار پای خانواده اش را وسط می کشیم که نمیگذارند خوب زندگی کنیم ... یک بار میگوییم زمانه عوض شده و دیگر نمیشود از این صبر و تحملها به خرج داد ... یک بار وضعیت مالی نه چندان خوب همسرمان را بهانه میکنیم و میگوییم همچین مردی ارزشش را ندارد ... یک بار به قیافه اش گیر میدهیم که ایده آلمان نیست ... و یک بار سطح تحصیلاتش را وسط میکشیم که در شان ما نیست ... و کللللی بهانه های ریز و درشت دیگر ...
اما حقیقت این است که شما از ما دخترانتان، از ما شیعیانتان، از ما زنانی که ادعای محبتتان را داریم فقط همین یک چیز را خواسته اید ... صبر ... اینکه حتی اگر چیزی از همسرمان دیدیم که به مذاقمان خوش نمی آمد، سریع همه چیز را به هم نریزیم و مقابله به مثل نکنیم ... بلکه به یاد بیاوریم که این نقطه شروع جهاد ماست ... و دقیقا همان جاییست که باید صبر کرد ... صبری جــــــمیل ...
صبری به زیبایی همان صبر ۲۵ ساله ی خودتان ... صبری نه از سر ناتوانی و بیچارگی، بلکه صبری آگاهانه و هوشمندانه و هدفمند ... صبری برای پایدار نگه داشتن کانون مقدسی که گرانبها ترین نهاد در نزد خداست ... و پرهیز از طلاقی که عرش خدا را به لرزه در می آورد ... صبری که بوسیله آن شرایط را آرام نگه داریم و همزمان تلاش کنیم تا اوضاع را بهبود ببخشیم ...
و شما چه زیبا و عادلانه چنین صبر زیبا و مقدسی را همسنگ جهاد با مال و جان در راه خدا قرار داده اید ... واقعا که با این حساب هر کس همسر بد اخلاقتر یا غیرتمندتری داشته باشد، جهادش هیجان انگیزتر و پرماجراتر خواهد بود ... و خوبیش به این است که شما حاضر و ناظر تمام تلاشهای ما هستید و می بینید و لبخند میزنید و لذت میبرید و به زندگیهایمان برکت میدهید ... و چه بسا در بحبوحه تلاشهایمان، دست پدرانه ای از مهر بر سرمان میکشید ...
#پست_هشتاد_و_هفتم (بخش_دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰
#پست_هشتاد_و_هفتم (بخش سوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
امام خوب من ... ای پدر مهربان ...
امشب شب قدر است ... شبی که نمیدانم به خاطر کدام حکمت خداوند تا ابد با نام شما زینت داده شده است ... و ما تقدیر یک سال آیندمان را، در میان اشکهایی که به یاد مصائب شما بر چهره داریم از خدا طلب میکنیم ...
امشب در حقمان پدری کنید و از خدا بخواهید که تقدیرمان را محبت حقیقی به شما قرار دهد ... اینکه حقیقتا دوستتان داشته باشیم و با جان و دل تابع محض اوامرتان باشیم ... کمکمان کنید که بفهمیم بهشت را به بها میدهند، نه به بهانه ... کمکمان کنید که ثابت کنیم لیاقت تاج افتخار شیعه شما بودن را داریم ... و این فقط زمانی حاصل میشود که منم منم ها و "من خودم میدانم" هایمان را کنار بگذاریم و در مقابل دستورات شما، که یقین داریم دستور خداست، فقط بگوییم " سمعاً و طاعتاً" ... کمکمان کنید در این جهاد سختی، که خودتان خوب میدانید برای هر لحظه اش باید چقدر تدبیر کرد و زحمت کشید و صبوری به خرج داد ...
کمکمان کنید که خودمان را به دستهای مهربان شما بسپاریم و دیگر نگران چیزی نباشیم، و یقین داشته باشیم نتیجه هر چه باشد جز پیروزی نیست ... کمکمان کنید که آنقدر به درستی جهادمان ایمان داشته باشیم، که در پایان هر روز جهاد سخت و طاقت فرسا، حتی اگر نتیجه دنیایی چندانی هم عایدمان نشده باشد، فقط به خاطر توفیق جهاد ، سجده شکر به جا بیاوریم ...
و به تبعیت از دختر نازنینتان پس از آن زیباترین جهاد تاریخ، قهرمانانه بگوییم:
" و ما رایتُ الا جمیلا " ...
من جز زیبایی ندیدم ...
-----------------------------------------------
چندتا از دوستان عزیز در👈 اینجا👉 یه حرکت خوبی رو شروع کرده اند که واقعا قابل تقدیره. لطفا هر کس به نسبت توان و تخصصش یه گوشه کار رو بگیره تا به امید خدا یه فضای خوب ایجاد بشه و همه از برکاتش استفاده کنیم ...
#پست_هشتاد_و_هفتم (بخش_سوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
بسم الله الرحمن الرحیم
📝 سلام صبح خنک پاییزی تون بخیر و شادی🌷 پیامتونو ناشناس برای من بفرستید... پیشنهادی ... انتقادی... حرف دلی... عذرخواهی میکنم که امکان پاسخ ندارم اما با کمال افتخار پیامهای خوبتون رو میخونم...
نکته مهم: چون این لینک مشترک هست حتما اول پیام اسم کانال رو بگید که متوجه بشم در مورد کدوم کانال صحبت میکنید💚
https://harfeto.timefriend.net/16668472641467
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴
بِأیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟!
◾️ضمن محکوم کردن حمله تروریستی عوامل تکفیری به حرم مطهر حضرت احمدبن موسی شاهچراغ علیه السلام شهادت تعدادی از هموطنان عزیزمان در شهر شیراز را تسلیت عرض میکنیم.
◾️از خداوند بزرگ برای مجروحان طلب شفای عاجل و برای شهدای عزیز این حادثه علو درجات را خواستاریم.
#شیراز_تسلیت #شاهچراغ
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃امروز دم غروب، عدهای از شیعیانت وقتی که دور عاشقی میزدند در حرم شاهچراغ، پادشاه عالم چراغ بختشان را روشن کرد و آنها را برای یک مهمانی ابدی پذیرفت. خوشا به سعادتشان و سر تو به سلامت.
🍃 برای عاقبت ما هم اگر شهادت در رکابت را مرحمت نمیکنی، شهادت در زیارت یا هیئت را رقم بزن.
خون آنها بر زمین ریخت و دل تو خون شد؛ اما آقا! از عمق دلمان میگوییم: جان همۀ ما به فدایت که ما برای کشته شدن در راه شما، سر از پا نمیشناسیم.
سرت به سلامت صاحب عزا!
#شیراز_تسلیت #شاهچراغ
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 پیام حضرت آیتالله خامنهای در پی حادثهی تروریستی در حرم حضرت احمد بن موسی (شاهچراغ) شیراز
🔻 بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
جنایت شقاوتآمیز در حرم مطهّر حضرت احمد بن موسی علیهماالسلام که به شهادت و مجروح شدن دهها مرد و زن و کودک بیگناه انجامید، دلها را اندوهگین و داغدار کرد. عامل یا عاملان این جنایت اندوهبار یقیناً مجازات خواهند شد ولی داغ عزیزان و نیز هتک حرمت حرم اهل بیت علیهمالسلام جز با جستجو از سررشتهی این فاجعهآفرینیها و اقدام قاطع و خردمندانه دربارهی آن، جبران نخواهد شد. همه در مقابله با دست دشمن آتشافروز و عوامل خائن یا جاهل و غافل او وظائفی برعهده داریم؛ از دستگاههای حافظ امنیت و قوهی قضائیه تا فعالان عرصهی فکر و تبلیغ و تا آحاد مردم عزیز باید ید واحدهئی باشند در مقابل جریانی که به جان مردم و امنیت آنان و مقدسات آنان بیاعتنائی و بیاحترامی روا میدارد. ملت عزیز و دستگاههای مسئول یقیناً بر توطئهی خباثتآمیز دشمنان فائق خواهند آمد، انشاءالله.
🔺 اینجانب به خانوادههای عزادار این حادثه و به مردم شیراز و به همهی ملت ایران تسلیت میگویم و شفای مجروحان را از خداوند متعال مسألت میکنم.
سید علی خامنهای
۵ آبان ۱۴۰۱
💻 Farsi.Khamenei.ir
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿
تاریخ آنقدرها هم مردانه نیست...
پیش از آنکه سریال امام علی – علیه السلام – را ببینم ، نمیدانستم اصلا زنی به نام قُطام هم در تاریخ وجود داشته است. با اینکه هیچوقت نتوانستم این سریال را کامل ببینم، اما لااقل فهمیدم نه تنها چنین زنی وجود داشته، بلکه در شهادت حضرت امیر نقشی به این مهمی داشته است ... در تاریخ آمده که ابن ملجم با تمام شقاوتش در شب آخر پاهایش سست شده بود و تصمیم داشت از این کار شیطانی صرف نظر کند، اما قطام تمام حیله های زنانه اش را به کار بست و چنان قلب و روح آن بیچاره را تسخیر کرد که دوباره به انجام آن کار مصمم شد ... و شد آنچه که شد و ما در این روزها عزادار آن هستیم ...
بعدها فهمیدم که این که میگویند " همیشه پای یک زن در میان است " آنقدر ها بیراه نیست ... و این مشخصا در زندگی حضرت امیر علیه السلام به شدت پر رنگ است ...
میان آنهمه مرد در جامعه آن روز مدینه، فقط بانویی به نام فاطمه – سلام الله علیها - همه ی هست و نیستش، و حتی جانش را بر سر دفاع از ولایت میگذارد، و از میان آنهمه مرد، فقط زنی به نام عایشه اولین عَلَم مخالفت با اولین حکومت ولایی را بر می افرازد و آنقدر در دشمنی با ایشان پیش میرود که با شنیدن خبر شهادت حضرت امیر سجده شکر میکند! ... خانمی به نام اسماء در قلب خانه دشمن، دلش با امام زمانش است و پنهانی ایشان را از توطئه قتلشان آگاه میکند، و زنی به نام قطام مهریه خود را قتل همان امام قرار میدهد ...
عجبا! ... انگار تاریخ انقدرها هم مردانه نیست ... انگار بر سر هر پیچ مهم تاریخ، زنی ایستاده است ... یکی از همین زنهای به ظاهر خانه نشین و ناتوان ... زنی مثل من، مثل شما ...
من کاری ندارم که طلحه اولین کسی بود که با شور و شوق فراوان با حضرت امیر بیعت کرد، و بعد آنطور ناجوانمردانه به رویشان شمشیر کشید ... کاری ندارم به زبیر که زمانی برای دفاع از حریم ولایت در مقابل هجوم آورندگان به خانه سینه سپر کرد و شمشیرش شکست، و زمانی همین آدم فرمانده سپاه دشمنان ولایت بود ... اما برایم مهم است که هر دو آنها فرمانبردار زنی بودند به نام عایشه ... عایشه ای که علنا با فرمان صریح خدا که گفته بود: " و قرن فی بیوتکن" مخالفت کرده و سوار بر یک شتر سرخ مو به جنگ ولایت آمده بود ...
اگرچه حالم از موجود پلیدی به نام اشعث بن قیس به میخورد، و اگرچه میدانم تا چه حد خودش و پسرش ناجوانمرد بودند، اما لااقل آنها دستشان مستقیما به خون امامی آغشته نیست، و همیشه جرمشان "معاونت در قتل" است ... اما این دخترش جعده بود که با دست خودش و در کمال خونسردی بهترین همسر عالم در زمان خودش را به شهادت رساند ، به طمع اینکه معاویه او را به عقد پسرش یزید دربیاورد ... چه معامله ی عجیب و احمقانه ای : سرور جوانان اهل بهشت کجا؟ ، و یک شرابخوار بوزینه باز کجا؟ ... واقعا یک زن تا کجاها میتواند پست باشد ...
من فقط زنان کوفه را میشناسم که یکی یکی آمدند و همسرانشان را از لشکر مسلم بن عقیل بیرون کشیدند ... و گرنه اگر مسلم فرصت میکرد ماموریتش را در کوفه انجام دهد، کربلایی رقم نمیخورد ...
و بالاخره دینی که آنهمه مردان پهلوان و قهرمان در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله برای بوجود آوردنش شمشیر زده بودند، و مردان مجاهد عاشورایی برای از نو زنده کردنش در خون خود غلتیده بودند، در کربلا همراه خیمه ها سوخت و در زیر خاکستر جهالت مردم دفن شد ...
و این اَبَــربانویی به نام زینب – سلام الله علیها - ،به همراه زنان و دختران اسیر بودند که آن را از زیر خاکسترها بیرون کشیدند و دوباره زنده کردند ... از پاهای کوچک زخمی دختربچه ای سه ساله بگیر، تا مادری به نام رباب که با وجود داغی ۶ماهه بر قلب، با افتخار سرش را بالا گرفته بود ... و فراتر از تمام اینها بانوی به ظاهر اسیری که عقل انسان از درک مقامش عاجز است ... مگر نه اینکه او دختر همان مادریست که هرکس به حقیقت مقامش را درک کند، به اسرار ناشناخته ی شب قدر پی برده است؟ ... و ما ادراک ما لیله القدر؟ ...
نه ... تاریخ آنقدرها هم مردانه نیست ...
اصلا اگر با دقت نگاه کنیم خیلی هم زنانه است، چون همه میدانند که در پشت هر مرد موفق و ناموفقی، زنی ایستاده است، که مسئول اصلی موفقیت یا ناموفقی اوست ... پس اگر الان بعد از ۱۲ قرن هنوز ۳۱۳ نفر انسان صالح و ناب بوجود نیامده تا حجت تمام شود و پرده های غیبت کنار برود، باید قبول کنیم که بخش بزرگی از اشکال متوجه ما خانمهاست ...
#پست_هشتاد_و_هشتم (بخش_اول)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰
#پست_هشتاد_و_هشتم (بخش دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
و حالا ما بر سر یک پیچ تاریخی دیگر ایستاده ایم ... پیچی که میتواند به سمت راست بپیچد و ما را به دروان طلایی ظهور برساند و میتواند به سمت چپ بپیچد و ما را از اینهم که هستیم بیچاره تر کند ...
به خودمان فکر کنیم و به نقش زنانه مان در این روزها و ساعتها و دقایق حساس و سونوشت ساز حیات بشریت ... فکر کنیم ... اینکه میگویند یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد ساعت عبادت است، برای همین موقعهاست ...
یکی حضرت مادر سلام الله علیها ... آنجا که در توقیع شریفشان فرموند: و لی فی ابنته رسول الله اسوه حسنه ...
و دیگری از بانو زینب سلام الله علیها ... آنجا که در جریان تشرف شیخ حسین سامرایی، به زبان شیرین فارسی به او فرمودند : به مردم بگویید خدا به را به حق عمه ام زینب سلام الله علیها قسم بدهند که در فرج من تعجیل کند ...
یادمان باشد که اینها کلام امام معصوم است ... و کلام یک امام، هرگز بیهوده و همینطوری نیست ... آیا اینکه ایشان حضرت مادر را به عنوان الگوی خودشان معرفی میکنند، به این معنا نیست که میخواهند ما هم به ایشان تاسی کرده و از حضرت مادر الگو بگیریم؟ ...
و آیا شایسته نیست که پیش خودمان فکر کنیم، چرا امام مشخصاً از حضرت زینب – سلام الله علیها – نام برده اند؟ چرا کلید ظهور مولا در دست بانویی ست که عقیله بنی هاشم است ... در دست یک بانوی خردمند ... در دست یک بانوی دانشمند ... کسی که همیشه در حریم خانه بوده، اما آنقدر از فرصتهای زندگیش خوب استفاده کرده و وجودش را اعتلا بخشیده که میتواند در موقع مقتضی چنین نقش عطیمی را در تاریخ ایفا کند، و با دست و زبانش ، دین خدا را اینقدر زیبا یاری کند ...
امام از ما میخواهند به سرور بانوان دو جهان نگاه کنیم که چطور در مقابل مظلومیت امام زمانش بی تفاوت نماند و سیلی خورد، اما ایستادگی کرد و پرچم ولایت را بالا نگه داشت ... به دخترشان حضرت زینب سلام الله علیها نگاه کنیم که چطور فرزندانش را فدایی امام زمانشان تربیت کرد ... و وقتی آن امام به شهادت رسید، خودش را سپر بلای امام زمان بعدی کرد تا مبادا زمین از حجت خالی شود ...
شاید امام علیه السلام میخواهند ما را به نکته ای متوجه کنند: به یک وجه مشترک بزرگ بین این دو بانو:
اینکه هر دو آنها درست در زمانی از امام زمانشان پشتیبانی کردند که از دست مردان کاری ساخته نبود ... و هردو آنها در بحبوحه تلاشهایشان خطبه های آتشینی خواندند که دلها را متحول کرد پیام مظلومیت دین را تا مغز استخوان مردم نفوذ داد ... خطبه هایی که از شمشیر بران تر بود ...
امشب شب قدر است و هرکس حقیقت وجود حضرت مادر را درک کند، حقیقت این شب را درک کرده است ... امشب شب قدر است و حقیقت این شب کسی ست که تنزل الملائکه و الروح به مقصد شرفیابی به حضور مقدس اوست ... امشب شب قدر است ... شب فاطمه، شب علی، شب ولایت ... و ما اگر میخواهیم که تقدیرمان تغییر کند و با ولایت گره بخورد، باید تکانی به خودمان بدهیم ... ان الله لا یغیر ما بقومٍ، حتی یغیروا ما بانفسهم ...
و من فکر میکنم کلید ظهور امام علیه السلام ، بیش از آنکه در دست نیرومند مردان باشد، در دستهای ظریف ما خانمهاست ... امام علیه السلام میخواهند به ما خانمهای شیعه پیام بدهند که اگر میخواهید من بیایم و روزگارتان تغییر کند، باید فاطمه گونه و زینب گونه یاریم کنید ... عقیله باشید، عالمه باشید ، برایم یار تربیت کنید و از هر فرصتی برای رساندن پیام نهضت من به دیگران استفاده کنید، تا دلها و ذهنهای انسانها برای آمدنم آماده شود ... تا ماجرای آمدن من یک رویای انتظار کشیدنی باشد، نه همان آرماگدون خونین که در ذهن بیشتر آدمهای دنیا جا انداخته اند ...
۱۲۰۰ سال به ما خانمها فرصت دادند که ۳۱۳ نفر آدم صالح درجه یک تربیت کنیم، برای فرماندهی ... و تعدادی انسان صالح با درجات ایمانی پایینتر برای سربازی و رتق و فتق امور ... اما وقتی خود ما خانمها صالح نباشیم، چطور میتوانیم دامنمان صالح پرور باشد؟ مگر نه اینکه از دامن زن، مرد به معراج می رود؟ ...
۱۲۰۰ سال فرصت کمی نیست، و مادران ما در طول تاریخ جز عده ای معدود، این فرصت را به بطالت تلف کردند ... تا پیش از این با خاله زنک بازی و حرف و حدیثهای زنانه، و از آن بدتر در دهه های اخیر با افتادن به دام فمینیسم و نقشهای مردانه در اجتماع ... دردآور است، اما مادران ما تمام فرصت هنرنمایی زنانه شان برای خدا را، به همین سادگی به باد دادند ...
#پست_هشتاد_و_هشتم (بخش_دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰
#پست_هشتاد_و_هشتم (بخش سوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
و حالا اگر چه دیر است، اما هنوز فرصت هست ... کسی چه میداند، شاید فقط یک قدم مانده باشد ... یک قدم به اندازه همت ما ... به اندازه محبت ما ... به اندازه از خود گذشتن ما ... امام ما در پس پرده غیبت، منتظر همت ما خانمهاست ... منتظر اینکه یک لحظه سرمان از از روی اینهمه مشغله های ریز و درشت و بیهوده زندگی بلند کنیم و به تنهایی او نگاه کنیم ... شاید به خودمان بیاییم و کم کاری 1200 ساله ی مادرانمان را جبران کنیم ...
او منتظر ماست ... منتظر زنانی که عقیله باشند ، عالمه باشند ... بانوانی خردمند و دانشمند ... بانوانی آگاه به زمان ... بانوانی که میدانند جایگاهشان کجاست و وظیفه شان چیست و لا تخافون لومه لائم ، تمام توانشان را برای انجام آن میگذارند ... و دیگر کاری ندارند که دیده میشوند، یا نه؟ ... از آنها تقدیر میشود، یا نه؟ .... در روز زن به عنوان زنان نمونه اجتماع معرفی میشوند، یا نه؟ ... زنانی که فقط به این فکر میکنند که امام زمانشان تنهاست، و فقط آنها میتوانند یاریش کنند ...
امشب شب قدر است ... فرصتی برای تغییر مقدرات و رسیدن به احسن الحال ... یادمان نرد که و من ادرک فاطمه حق معرفتها، فقد ادرک لیله القدر ... هر کس بداند که فاطمه سلام الله علیها که بود و چه کرد، می تواند تقدیری زیباتر را برای بشریت رقم بزند ...
***
کسی چه میداند؟ ... شاید در تاریخی که بعد از ظهور و در آن دوران طلایی نوشته خواهد شد از زنانی صحبت شود که در آخرین سالها و ماههای غیبت، و در یک شب قدر تصمیم گرفتند ورق را برگردانند ... زنانی که فهمیدند هیچ جامعه ای اصلاح نمیشود، مگر اینکه زنانش اصلاح شوند ... و آن زنان صالح همسران صالح و فرزندان صالحی را به عرصه فرستادند تا ورق تقدیر الهی را به نفع مولایشان برگردانند ... زنانی که لکه ننگی که زنان کوفه برای تمام زنان تاریخ به بار آورده بودند را به زیبایی پاک کردند ...
شاید آن زنان در هیچ کجا دیده نشدند، شاید در میان یاران امام مهربانیها و در بحبوحه میدان نبرد، اثری از آنها نبود ... اما قلب نازنین امام همیشه از به یاد آوردن آنها و بودنشان شاد بود ... آنها در خانه هایشان بودند در حال نماز ، در حال قرائت و تدبر در قران ، در حال تلاش برای فهم حقیقت هستی و پیدا کردن راههایی برای بندگی زیباتر و عاشقانه تر ... آنها را همیشه میشد در حال زیباتر و آسمانی تر کردن محیط خانه یافت ... و در کنار تمام اینها در پشت مانیتورها برای رساندن پیام این قیام به همه جای عالم ... طوری که قبل از اینکه پای یاران امام برای فتح به سرزمینی برسد، قلب و فکر مردم آن سرزمین با روشنگریهای آن بانوان خردمند، و آن طلایه داران اندیشه و آگاهی، تسلیم دین خدا شده بود ...
آنها مجاهدان گمنامی بودند که امامشان دوستشان داشت ... کسانی که نسل آینده بشریت و کسانی که قرار بود در دوران طلایی حیات بشریت زندگی و آن را اداره کنند را در دامان پر مهرشان تربیت میکردند ... تا دیگر امامشان آنقدر غریب نماند که بگوید : " هل من ناصر ینصرنی ؟ " ...
زنانی که شاید مثل اویس قرنی هیچوقت چشمشان به دیدار مولایشان روشن نشد، اما امام رایحه خوش اخلاصشان را از ورای تمام فاصله ها میشنید، و سلامهایی که صبح به صبح بعد از دعای عهد به او میدادند را با محبت جواب میداد ...
زنانی که نمیدانستند وقتی به کودکانشان یاد میدانند که: " یادت باشد سالها بعد، وقتی بزرگ شدی و به خدمت آقا رسیدی، سلام مرا به او برسان و بگو همیشه دوستشان داشته ام" ، خودِ خود امام، صدایشان را میشنید و سلامی که قرار بود در آینده ابلاغ شود را در زمان حال جواب میداد ...
امشب شب رقم خوردن تقدیرهاست ... به این فکر کنیم که در تاریخ مابعد الظهور از ما چه خواهند گفت؟ ...
و فراموش نکنیم که : و من ادرک فاطمه حق معرفتها، فقد ادرک لیله القدر ...
#پست_هشتاد_و_هشتم (بخش_سوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿
پرسش و پاسخ Q & A - پاسخ به سوال انار جان و سارا جان
این پست در پاسخ به سوال انار جان و سارا سارا جان در بخش نظرات پست قبلی نوشته شده ... از همه دوستان عذر میخوام که نتونستم زودتر بیام. دوباره مودمم خراب شده بود و تونستم فقط با گوشی اینجا رو چک کنم، برای همین امکان جواب دادن به نظرات رو نداشتم ...با تشکر از تمام دوستان این کامنتدونی هیئتی که در غیاب من نکات مهم رو بیان کردند، چندتا مطلبی که به ذهنم رسید رو به مطالب گفته شده، اضافه میکنم.
-----
انار جان اول از همه بذار ابراز احساسات کنم بابت اینکه خدا رو شکر تا این حد از زندگیت راضی هستی و همسرت هم تا این حد همراهه ... تولد گل قشنگت هم پیشاپیش مبارک …
فکر کنم شما همون انار جان هستی که همون اوایل برام کامنت گذاشتی و بهم کتاب " هفت عادت مردمان موثر" رو پیشنهاد کردی. اگر همون عزیز هستی یه تشکر هم بهت بدهکارم ، چون از مطالب اون کتاب خیلی استفاده کردم.
اما بریم سراغ حرفهای خودمون ... من خوب منظور شما رو می فهمم و بارها و بارها اعتراف کرده ام که اگر همون جهان بینی قبلیم رو داشتم و میومدم مطالب اینجا رو میخوندم درست مثل شما برام پذیرفتنی نبود و حتی در مقابلش موضع میگرفتم ... البته شما خیلی خوب و منطقی نظرت رو بیان کردی و این نشان از شخصیت شماست و جای تقدیر داره.
الحمد لله شما که مهندس عمرانی و خودت میدونی فوندیشن یه بنا تا چه حد مهم و اساسیه ... در بنای تفکر ما هم هیمنطوره. اینکه بیس تفکر ما الهی باشه یا مادی توی دیدمون به دنیا تاثیر بنیادی داره ... اصلا کلا مسیر عوض میشه ...
من نمیتونم به دنیا فقط از دید مادی نگاه کنم. نمیتونم باور کنم که این انسانهایی که هر روز می میرن و دفن میشن دیگه همه چیز براشون تموم شده ... این حس رو مخصوصا بعد از مرگ مادربزرگم که خیلی دوستشون داشتم و در یک تصادف به طور ناگهانی از دست رفتند، درک کردم. این یه حقیقته که انسان امروز هست و فردا نیست ... و من نمیتونم بپذیرم که این دنیا با اینهمه عظمتش و اینهمه نظمش بیهوده باشه و ما بعد از مرگ نابود بشیم و تمام!
پس اگر هدفی هست، اگر بعد از مرگ، زندگی هست که ادامه و نتیجه زندگی این دنیای ماست، دیگه نمیشه کارهای این دنیا و اون دنیا رو از هم سوا کرد ... دیگه هر کاری توی این دنیا ارزشی پیدا میکنه و یه تاثیری روی سرنوشت اون دنیامون داره، ... چه مثبت و چه منفی ... پس نمیشه بگیم من هر کاری دوست دارم میکنم و هر طوری دلم خواست با آدمها و مسائل برخورد میکنم، چون دیگه تصمیم گیرنده فقط ما نیستیم، بلکه تصمیم گیرنده اصلی کسی هست که مالک هر دو جهانه و ما باید خودمون رو با خواست و راهنماییهای او تطبیق بدیم.
اما چون دلم میخواد این موضوع باز بشه، موقتا تمام اعتقاداتم به خدا و ائمه – علیهم السلام– و اینکه ما توی این دنیا بیهوده نیومدیم رو میذارم کنار ... و بقیه حرفهام از دید کسی هست که کلا لائیک هست و خدا رو قبول نداره و ایده آلش این هست که در این دنیا هفتاد هشتاد سال شاد و خوشبخت و سلامت زندگی کنه و بعدش هم با عزت و احترام به خاک سپرده بشه و تمام.
ببین عزیزم، خدا رو شکر همسر شما خوب هستن و انسانیتشون بهشون حکم میکنه که با شما همراه باشن و نتیجه این بشه که شما از زندگیت راضی هستی. اما به این فکر کن که مثل همسر شما خیلی کم پیدا میشه. به اطرافت نگاه کن. به همکارات، دوستهات و آشناهات ... مگه چند درصد مردها اینطوری هستند؟ مثل همسر شما یا مثل همسر ستاره جان؟ ... واقعا خود شما اگه خدای نکرده مشکلی با همسرت پیدا کنی چطوری برخورد میکنی؟ ...
این واقعا به شانس آدم بستگی داره ، چون حتی ممکنه مردی اولش خوب باشه ولی بعدش به هر دلیل تغییر رویه بده ... اونوقت باید چکار کرد؟ ... طلاق؟ ... خوب بعد از طلاق چی؟ ... بچه ها چی ؟ ... اصلا حتی اگه توی جامعه هم برای یک زن مطلقه مشکلی نباشه، خود زن باید با احساسات جریحه دار شده ش چکار کنه؟ ...
فرض کنیم الان منِ نوعی با همسرم مشکل دارم. چند راه پیش پامه :
۱ – به زندگی ادامه بدم با فلاکت بدبختی و هیچ تلاشی برای بهبود اوضاع نکنم >>> هیچ عقل سلیمی این رو نمیپذیره و همچین آدمی هرچی سرش بیاد، حقشه.
۲ – به زندگی ادامه بدم، ولی من هم بپرم وسط گود و هرچی شوهرم میگه دوتا بذارم روش و مشکل رو پیچیده تر کنم >>> نتیجه این میشه که یک عمر با یه جنگ و جدال زندگی کنیم و از هم بیزار باشیم. و خدا میدونه چه آدمهای وحشتناکی از توی همچین خونه ای به بار میان!
#پست_هشتاد_و_نهم (بخش_اول)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt