چند وقتیه دارم رو مؤلفه های فرهنگی تمرکز میکنم. اینکه منِ ساکن در قرنِ ۱۵ هجری شمسی، عقبهای دارم به درازای هزاران سال. که نژادهای گوناگون بشری خلق شدهاند لِتَعارفوا. بشناسیم فرهنگمون رو، سرزمین آباء اجدادیمون رو، ویژگیهای شخصیتی تاریخیمون رو، و وقتی شناختیم اونوقت گاهی درس بگیریم، گاهی یادآوری کنیم، گاهی تصحیح کنیم و گاهی عمل کنیم.
خواهرم میگفت : اگر میبینی راهِت درسته اصلا وقتتو صرف این نکن که به حرف اون برخیهایی که منعِت میکنند گوش بدی، چه برسه به اینکه توجه کنی.
به نظرتون ملجا الآن با قدیم فرق میکنه؟ چه تغییری کرده؟ بگید بهم کجا تغییر داشته و این تغییر خوب بوده یا بد؟
https://harfeto.timefriend.net/17333338630020
#فکتِ بیست و دوم : برای اثبات خودت نیازی به لفظ و واژه و بیان نداری. آنکس که باید بفهمد، میفهمد. مابقی نیازی نیست.
•| مَلْجَأ |•
غمش در نهانخانه دل نشیند؛ به نازی که لیلی به محمل نشیند
به دنبال مَحمِل چنان زار گریم ؛ که از گریهام ناقه در گل نشیند
سالها بعد در کتب سیاسی اسامی چه کسانی به عنوان نظریهپردازان موج جدید تئوریکِ روابط بین الملل درج میشود؟ اگر این ضرورت را دریافتیم، اهمیت تلاش جدّی(بله با همین تشدیدِ غلیظ) و مستمر در جهت پژوهش علمی را درک خواهیم کرد.
امان از افکار تقلیلگرایانه درباره انسان که خط بطلان بر قبول مسئولیت انسان میکشند. درحالی که ما نه تنها در قبال زیستِ عصر خودمان مسئولیم، بلکه در قبال نسلهای آتی نیز باید پاسخگو باشیم. انسان دو شانه دارد که بار مسئولیت را به دوش بکشد و تا غایتِ آمال بشری پیش رود. تقلیل گرایی آفتِ معرفت است.
#یکڪلام
•| مَلْجَأ |•
میگفت : _ با اطرافیانت مهربون باش. یهو بزنه به سرت که پاشی بری گلزار شهدا تو راه به کسایی که نیازمن
پیروی سخن ایشان : با اطرافیانت مهربان باش. نه لفظی، که رفتاری. حتی شده در حد کمک به کتابدار در مرتب کردن صندلیهای سالن مطالعه.
•| مَلْجَأ |•
حرکت چشمها روی متن [نُقطِه]
صدای کیبورد و ورق خوردن جزوه [نُقطِه]