•| مَلْجَأ |•
http : لینک منسوخ شد خیلی وقته شعر نخوندیم . . .
_ جان رفت و ما به آرزوی دل نمیرسیم ....
هرچند میرویم به منزل نمیرسیم !
+ میرسیم یه روز؛ قول!
_ از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم
+ ما هم همینطور همایتایی ؛
ما هم همینطور
_ پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب تا در این پرده جز اندیشه او ننگارم ...
+ میگفت نگهبان دلت باش؛ خلاصه که آره!
_ زبانِ خامه ندارد سرِ بیان فِراق
وگرنهشرحدهمباتوداستانِ فراق
دریغمدتعمرم که برامیدِ وصال
بهسررسیدونیامدبهسرزمانِ فِراق
چگونه بازکنم بال درهوایِ وصال
کهریختمرغِدلمپَردرآشیانِ فِراق
+ اوجِ غمِ فراق از تکرار قافیه مشخصه دیگه.
_ نمیدانم چه شد در من
فقط دیدم پریشانم
+ پریشاااانمممم
_ قبل ما لاله به خونین جگری
شهرت داشت
بعد تو ، لاله به "دلداری" ما
میآمد ....
+ چه کرد او؟
_ ماه هم بیرون نیامد چونکه
میداند خودش
سبزه ی ما اعتبار از هر سفیدی میبرد..
+ با دو خط فیتیلهی آپارتاید رو پیچیدیم به هم^^
یک فلسطینی نوشته بود:
ما تصمیم گرفتهایم که یک بار بمیریم
به جای هر روز مردن؛
صادقانه و شجاعانه میجنگیم!
بیا بریم به دهه شصت و از حاج احمد متوسلیان بشنویم :
« با اسرائیل وارد جنگ خواهيم شد و عملياتمان را عليه آنها شروع خواهيم كرد. هر كس با ماست؛ بسمالله. هر كس با ما نيست، خداحافظ. ما با ايمانمان مىجنگيم؛ جندالله با ايمانش مىجنگد.
روزى را نزديك خواهيم نمود كه اسرائيل چنان بترسد و در فكر اين باشد كه مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بيرون بيايد. باشد كه ما شبانگاهان بر سرشان بريزيم؛ همچون عقابان تيزپروازى كه شب و روز برایشان معنا ندارد. و باشد آنجايى به هم برسيم كه با گرفتن هزاران اسير از صهيونيستها به جهانيان ثابت كنيم كه ما به اتكا به سلاح ايمانمان مىجنگيم؛ نه به اتكاى هواپيما، نه با موشکهاى سام، نه با تانک، نه با توپ، نه با آتش جنگافزارهاى مادىمان؛ ان شاءالله»