🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
اللّهُمَّ_عَجِّلْ_لَوِلیِڪَ_اَلْفَرَجْ
#صبحتون_معطربه_عطرشهدا
#التماس_دعا
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
❣تلاوت دسته جمعی قرآن کریم هدیه به روح پاک و مطهر همه شهدا برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله
صفحه117
#قرآن_کریم
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
❣هر روز صد صلوات هدیه
❣به روح پاک و مطهر همه شهدا
❣برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله
هدیه به روح پاک و مطهر
شهید محمود واحدی
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
بخش هفتم آیه ۲ سوره اعراف .mp3
31.26M
۴۷۰ مین صوت
شب جمعه ۶ شعبان ۱۴۴۵
۱۴۰۲/۱۱/۲۶
آیه ۲ سوره مبارکه #اعراف
بخش هفتم
موضوع :
ذکر و یادآوری
فطرت کمال طلب
_
eitaa.com/majmaenashr 👈ایتا
t.me/majmaenashr 👈تلگرام
🌼🌺🌼
تفسیر جامع وبروز قرآن کریم
برای گوش دادن وآشنایی بیشتر با آیات قرآن ترجیحا از قرآن استفاده شود
🌸🌼🌸
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولا تحسین الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#تاپول_نگیرم_نمیام
#ازلسان_مادر_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
#اصغر_فصیحی
یک شب مهمونی داشتیم که پاسی از شب رفته بود و مهمونمون هنوز نرسیده بود ، برقها هم رفته بود و همه جا تاریک بود ،به اصغر که حالا اوایل نوجوانیش بود گفتم مامان جون عزیز دلم بیا فانوس رو بردار وهمراه من تا سر دوتا کوچه بیا بریم ببینیم اثری از مهمونمون هست یانه ،اصغر گفت: تا بیست تومان (دویست ریال آن موقع )به من ندین نمیام ، گفتم حالا بیا بریم فردا پولو بهت میدم ،با کمی تعلل حاضر شد و همراهم اومد. به سر کوچه ی اول که رسیدیم روی یک سکو نشست و گفت تا پول منو ندی من نمیام ، اون وقت شب و تاریکی و من و پسرم هم تنها ، از من اصرار که بیا تا دوتا کوچه دیگه بریم مهمونو ندیدیم برمیگردیم بهت پول رو میدم ، ولی از اصغر هم اصرار که همین الان من پول میگیرم همراهیت میکنم ، من هم که از دست کارهایش هم خندم میگرفت و هم عصبانی میشدم تسلیم شدم و پول رو دادم تا دوتا کوچه ی بعد رو با من اومد ، خواستم جلوتر برم که دیدم دوباره ایستاد ، گفتم چرا نمی آیی؟ گفت: بیست تومان پول اومدنم تا همین جا بود ، جلوتر بخواین برید باید بیشتر پول بدین ، منم برگشتم گفتم: نمی خوام بیای برمیگردیم خونه مهمونمون هم برقها که اومد خودش پیداش میشه ، و برگشتیم ، ولی در مسیر برگشت با خنده میگفت: هر کاری دارین بگین ولی پولش رو هم حساب کنین .
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398