این خـــون
تا قیامٺ جاریست
مـن و شمـا
باید مواظب باشـیم
تا حـرمـتِ
چنین خون هایی نشڪند ...
#رزقک_شهادت
┅─═इई 🌺❄️❄️🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بچههای حاج قاسم پای تابوت شهید سیدرضی
┅─═इई 🌺❄️❄️🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
25.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌دیدار به یادماندنی حاجقاسم با خانواده سیدرضی
🔹خواهر شهید موسوی در خصوص تنها دیداری که حاج قاسم میهمان خانه مادرش بود میگوید: وقتی سردار را دیدم شروع کردم گلایه و اینکه ما بیش از ۳۰ سال است که دلتنگ برادرمان سید رضی هستیم. ایشان جملهای گفت که بسیار متعجب شدم
┅─═इई 🌺❄️❄️🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
رمان #اسطورهام_باش_مادر💞
#قسمت_اول 1⃣
📕زینب سادات ایستاد. چادرش را سفت گرفت. چشمانش سرخ بود و صورتش خیس، اما صدایش محکم ماند: از دادگاه تقاضای اشدمجازات را دارم.
ایلیا دستش را گرفت. صدرا ایستاد و رو به قاضی کرد: جناب قاضی!
همانطور که موکلم عرض کردند، ایشان و برادرشان به عنوان اولیای دم، تقاضای اشد مجازات را دارند.
دادگاه تمام شد. رها، زینب سادات را در آغوش داشت. ایلیا دستان زینب سادات را رها نکرد و همراهشان رفت. همه آمده بودند. صدرا و رها، سایه و سیدمحمد، محسن و مهدی، حتی محمدصادق! امانبود ارمیا،نبودآیه، زیادی خار چشم همه بود.
زینب سادات گفت: می شه بریم پیش حاج بابا؟ دلم براش تنگ شده.
سیدمحمد او را در آغوش کشید. هنوز ایلیا سفت دستانش را گرفته بود و رها نمیکرد. حتی وقتی محسن و مهدی کنارش قرار گرفتند و سیدمحمد سخت زینب را در آغوش داشت.
زینب سادات دست برادرش را فشرد. میدانست که او بیشتر از همه احساس غریبی میکند.
زینب به یاد آورد
آن شب بود که همه چیز فهمید. سومین روز از تدفین پدر مادرشان گذشته بود که با صدای گریه ایلیا به سمت اتاقش رفت. روی تختش نشست و ایلیا به آغوش خواهرش رفت.
زینب: چی شده داداشی؟
ایلیا: حالا من چکار کنم؟ من هیچ کسی را جز تو ندارم.
زینب: چی داری میگی؟ چرا هیچ کس رو نداری؟ پس من چی هستم؟
ایلیا: شنیدم که عمو گفت میخواد تو رو ببره پیش خودش. گفت برادر زادش رو خودش نگه میداره. گفت مواظب یادگار برادرش هست! تو رو ببرن من چکار کنم؟ حالا که حاج بابا هم بیمارستانه و معلومنیست زنده بمونه، من چکار کنم؟ مثل بابا ارمیا منو میبرن پرورشگاه!
زینب او را محکم در آغوش گرفت: تو منو داری! من هیچ وقت بدون تو جایی نمیرم. عمو محمد هم گفت برادرزاده هاش! چرا فکر میکنی تو رو نمیخواد؟ تو برای عمومحمد از منم عزیز تری! تو عزیز ترین منی! من بدون تو جایی نمیرم.
همیشه خواهر برادریم و مواظب هم! باشه؟
ایلیا هق هق میکرد: منو رها نکن زینب. منو تنها نذار! من میترسم.
زینب کنارش نشست و آنقدر موهایش را نوارش کرد تا برادرش به خواب رفت. حرف های برادرش دلش را به درد آورد.
به راستی اگر حاج علی هم رخت سفر میبست، چه میکردند؟
آن شب در اتاق ایلیا ماند و هر وقت ایلیا با گریه بیدار میشد، او را نوازش میکرد و مادرانه آرامش میکرد.
سیدمحمد گفت: خسته ای، اول بریم خونه استراحت کن بعدا میریم بیمارستان.
زینب سادات از آغوش عمو بیرون آمد و گفت: خسته نیستم بعد به ایلیا نگاه کرد و گفت: تو خسته ای؟
ایلیا سرش را به طرفین تکان داد و زیر لب گفت: نه!
حاج علی را از پشت شیشه های سی سی یو نگاه کردند. گریه کردند.
زهرا خانم که خیلی پیر و شکسته شده بود، روی صندلی نشسته و قرآن میخواند. چهار ماه تمام پشت شیشه های بیمارستان بودند. چهار ماه انتظار. چهار ماه بود که آیه و ارمیا را به دست خاک سپرده بودند. چهار ماه بی پدری، چهار ماه بی مادری، چهار ماه انتظار برای نگاه حاج علی که همان شبی که دخترش چشم از جهان فرو بست، قلبش را گرفت و پشت این شیشه ها خوابید.
محمدصادق به زینب سادات نزدیک شد. زینب سادات نگاهش را از حاج علی نگرفت. همانجا پشت شیشه ماند و ایلیا
را نزدیک خود نگاه داشت.
محمدصادق گفت: حالش خوب میشه.
زینب سادات سکوت کرد. دلیل این رفت و آمد های وقت و بی وقت محمدصادق را میدانست اما برایش اهمیتی نداشت. محمدصادق جوابش را گرفته بود.
دوباره گفت: میدونم وقت خوبی نیست اما باید قبل رفتن بگم تا بتونی فکراتو بکنی. من هنوز دوستت دارم و پای خواستگاری قبلی هستم. با این شرایطی که الان تو و ایلیا دارید، بهتره اینبارعاقلانه تر عمل کنی.
✍نویسنده: #سنیه_منصوری
#ادامه_دارد ...
┅─═इई 🌺❄️❄️🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱:۲۰
📌 هیچ وقت ندیدم #ابومهدی خسته شود.
🔹 هر کدام از ما در زندگی دنبال آرزویی هستیم آرزوی ابومهدی و حاج قاسم شهادت بود. اینها مرگ را به سخره گرفته بودند و به جای اینکه مرگ سراغشان بیاید اینها دنبال مرگ میگشتند.
◇ ما خسته میشدیم ولی ابومهدی خسته نمیشد او میتوانست خیلی راحت در اتاق فرماندهی بنشیند و کارها را پیگیری کند اما اینطور نبود و شخصا به مناطق مختلف سرکشی میکرد و همانند یک برادر با نیروهایش برخورد میکرد و به آنها محبت میکرد. ابومهدی نظرات نیروها را گوش میکرد و در تصمیمگیریها لحاظ میکرد.
📎 ابومهدی المهندس ، مستند ، سردار قاسم سلیمانی
#شهید_ابومهدی_المهندس
. ┅─═इई 🌺❄️❄️🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی:
اگر خدا کسی را دوست داشته باشد؛
محبت عشق و عاطفهاش را در دلها آکنده میکند...
#حاج_قاسم 💔
#شهیدانه 🕊 🕊
#شبتون_شهدایی_🌹
┅─═इई 🌺❄️❄️🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
-بسم الله الرحمن الرحیم-
این بنر به منظور نشر آرمانهای شهدای عزیز و انسجام فعالیت های مجازی تهیه شده است.
از شما محبین شهدا درخواست میگردد در نشر و گسترش سیرۀ اصحاب سیدالشهداء کوشا باشید.
🏴اجرتان با حضرت اباعبدالله(ع)🏴
🥀🖤🥀🖤
🔵ڪاناݪ شهید کربلایی حسن عشوری🔻
https://eitaa.com/h_ashoore313
🔵ڪانال شھیـــد احمد صالحی مله 🔻
https://eitaa.com/shahidsalehi72
🔵ڪاناݪ شهیـــد مهران شوری زاده🔻
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
🔵ڪاناݪ شهیـــد مصطفی نوروزی🔻
https://eitaa.com/shahid_nourozi
🔵ڪاناݪ شهید حسن مختار زاده🔻
https://eitaa.com/shahidhassanmokhtarzade
🔵ڪاناݪ شهیـــدرضا حاجی زاده🔻
https://eitaa.com/shahid_reza_hajizadeh
🔵ڪاناݪ قرارگاه شهیـــد فروغی🔻
https://eitaa.com/Sahid_Foroughi
🔵ڪاناݪ شهیـــد سید جواد اسدی🔻
https://eitaa.com/sh_seyyedjavadasadi
🔵ڪاناݪ شهیـــدحسن عشوری (۲)🔻
https://eitaa.com/shahid_hasan_ashoori
🔵ڪاناݪ شهیـــد محمد بلباسی 🔻
https://eitaa.com/shahid_mohammad_belbasi
🔵کانال شهید عبدالرحیم فیروزآبادی🔻
https://eitaa.com/joinchat/1652293651Cce8c19e380
🔵کانال شهید محمدتقی سالخورده🔻
https://eitaa.com/mohammadtaghisalkhordeh
🔵کانال خاکریز شهدا 🔻
https://eitaa.com/Yalesaratal_hoseein113
🔵کانال شهید محمد معافی🔻
https://eitaa.com/shahidmohammadmoafi
🔵کانال شهید سید رضا طاهر🔻
https://eitaa.com/shahid_taher
🔵کانال شهید اسماعیل دقایقی 🔻
https://eitaa.com/joinchat/3154837505C1d9b7621b3
🔵 کانال شهید گمنام 🔻
https://eitaa.com/joinchat/105185438C4324fc896c
🔵 کانال شهید رضا قربانی 🔻
https://eitaa.com/shahid_reza_ghorbani313
🔵کانال شهید حسین بواس 🔻
https://eitaa.com/shahid_Hossein_bavas
🔵کانال شهید حسین تختی بهراد نصر🔻
https://eitaa.com/shahedbhradnasr
🔵کانال شهید سید حمیدرضا هاشمی 🔻
https://eitaa.com/shahidseyedhamidrezahashemy
🔵شهید حسین غفاری نژاد 🔻
https://eitaa.com/shahid_ir135
🔵 شهید رضا شیخی 🔻
https://eitaa.com/shahid_sheykhi
🔵کانال شهید تقی جوانمرد 🔻
https://eitaa.com/shahidtaghijavanmard
🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋
💛🇮🇷💛بیست ودومین لیست از چهل شهید
اسامی شهدایی که ان شاء الله به مدت چهل روز به انها توسل میکنیم
در همان روز اطلاعات و مشخصات درباره شهید در گروه قرار خواهد گرفت
چگونگی چله👇👇
هر روز به مدت چهل روز یک شهید رامعرفی خواهیم کرد و همگی 100صلوات به ان شهید هدیه میکنیم
🕊️🤍🕊️🤍🕊️🤍
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر بحق عمه جان زینب کبری سلام ا لله علیها
🤲💚🤲💚🤲
اللهم ارزقنا توفیق الشهادت فی سبیلک
🤲😭🤲
❤️❤️🕊️🕊️
اللهم اشف کل مریض
🤲🤲🤲🤲🤲
شروع ختم 1402/9/18
🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷
1-شهیدسید مجتبی علمدار 🇮🇷
2-شهید حسین رضایی🇮🇷
3_شهید احمد صالحی مله 🇮🇷
4-شهید سید مهدی شریفی 🇮🇷
5-شهید حاج قاسم سلیمانی وهمرزمانش 🇮🇷
6-شهید سید محسن نقیبی 🇮🇷
7-شهید مصطفی نوروزی 🇮🇷
8-شهید محمود رادمهر 🇮🇷
9-شهید سعید کمالی🇮🇷
10-شهید سید جواد اسدی 🇮🇷
11-شهیدمهران شوری زاده 🇮🇷
12-شهید تقی جوانمرد 🇮🇷
13-شهید علی انتقامی🇮🇷
14-شهید مجتبی برسنجی 🇮🇷
15-شهید عزت الله تام🇮🇷
16-شهید علیرضا رستمی🇮🇷
17-شهید داوود مظفری 🇮🇷
18-شهید روح الله سلطانی 🇮🇷
19_شهید سید روح الله عمادی 🇮🇷
20-شهیدمحمد بلباسی 🇮🇷
21-شهید علیرضا بلباسی🇮🇷
22-شهید سید جعفر مظفری
23 شهیدمحمد صادق رضایی
24-شهیدسید مهدی غزالی
25-شهید محمد انتظامی
26-شهید اسدالله لطفی
27-شهید سید مصطفی اصغری
28-شهیدسید موسی حسینی
29-شهیدابو احمد معصومی
30-شهید مالجو
31-شهید علی شاکری، طلبه
32-شهید ناصر براری ورکی
33_شهیده فروغ راعی
34-شهید اسماعیل یعقوبی
35-شهید حسین بهرامی
36-شهیدسید اصغر علوی
37-شهید اردشیر اجارستاقی
38-شهید قاسم کاظمی
39_شهید سید احمد کاظمی
40-شهید مجید جعفری
🌸🌸🌸🌸🌸