🌷🌷🌷 #دویست و سی و دومین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگی‌نامه شهید علی فتاحی ( قسمت اول) شهید علی فتاحی طغرالجردی نام پدر: حسن نام مادر: کبری فتاحی تاریخ تولد: 15/10/1343 محل تولد: طغرالجرد شغل: بسیجی، محصل وضعیت تأهل: مجرد تاریخ شهادت: 21/10/1365 محل شهادت: شلمچه عملیات: کربلای پنج محل دفن: گلزار شهدای طغرالجرد  ☆شهید علی فتاحی در ۱۵ دی ماه سال ۱۳۴۳ در روستای طغرالجرد چشم به جهان گشود. او که فرزند سوم خانواده بود، علاوه بر درس خواندن در کشاورزی به پدرش کمک می‌کرد. عشق و علاقه اش نسبت به خانواده و به ویژه پدر و مادر غیرقابل توصیف بود. ☆در سال ۱۳۵۷ او و برادرش، محمّد که نوجوانانی کم سن و سالی بودند با مبارزان راه آزادی همگام و هم صداشدند. روزها به درس و مدرسه مشغول بودند و شب‌ها دور از چشم دیگران به فعالیت‌های انقلابی می پرداختند. برروی پلاکاردها شعار مرگ بر شاه و درود بر خمینی می نوشتند و بر دیوارهای منطقه نصب می‌کردند. شبی از همین شب‌ها که در حال شعار نوشتن بودند، مورد حمله مزدوران شاه قرار گرفتنداما این موضوع، خللی در عزم آن‌ها ایجاد نکرد و شب‌ها و روزهای بعد با روحیه ای بالاتر به کار خود ادامه دادند.  #حضور در جنگ و نشان های افتخاری که بر پیکرش نشست. #راوی: رزمنده ی جانباز، حاج شیخ #اسماعیل فتاحی (دایی شهید) ☆علی تا سوم راهنمایی درسش را ادامه داد و با آغاز جنگ تحمیلی به ندای امام لبیک گفت و به جبهه رفت. اوحضور در جنگ را واجب تر از درس و در روستا ماندن دانست و حدود سی ماه از عمر خود را در جبهه و جنگ گذراند. ☆زمانی که در عملیات والفجر ۳ مجروح شده بود و در بیمارستان شریعتی تهران بستری بود برای عیادتش به آنجا رفتیم. در نگاه اوّل مشکل بود که او را بشناسیم. بدنش ضعیف و لاغر شده بود امّا روحیه ای بسیار عالی داشت و خداوند را به خاطر سرنوشتی که برای او مقدر کرده، سپاس می‌گفت. #زخم هایی که گام هایش را استوارتر کرد: ادامه دارد... #منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra

🌷🌷🌷 #دویست و سی و سومین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگی‌نامه شهید علی فتاحی ( قسمت آخر) #زخم هایی که گام هایش را استوارتر کرد. ☆در عملیات والفجر ۳ چند تیر به شکمش اصابت کرد و به سختی مجروح شد. روده بزرگش جراحی شد و روده ی مصنوعی جایگزین گردید. ☆با آن وضعیت دیگر نمی توانست در کشاورزی کمک حال پدر باشد و از این بابت بسیار غصه می خورد.  ☆با این‌که هنوز جراحت هایش بهبود نیافته بودند اما هوای بازگشت به جبهه را در سر می پروراند و حضور در جنگ را مغتنم می دانست. #بال در بال برادر تا خدا ☆زمانی که عملیاتی بود در جبهه حضور پیدا می‌کرد. در عملیات کربلای چهار و پنج همراه برادرش، محمد، شرکت کرد. در شلمچه بود که به او خبر دادند محمّد زخمی شده. با ناباوری پرسیده بود: «زخمی شده؟»گویی اطمینان داشت که برادر به شهادت رسیده. هنگامی‌که دریافته بود محمد به شهادت رسیده حال و هوای دیگری پیدا کرده بود. ☆خواسته بودند او را به عقب برگردانند ولی نپذیرفته بود، انگار در انتظار تحقق وعده ای بود. چیزی نگذشت که وعده محقق گشت و او همسفر برادر شد. #بخشهایی از وصیتنامه شهید علی فتاحی ☆ای مردم! بیدار باشید زمان همان زمان صدر اسلام و زمان امام حسین علیه السلام است و جوان‌هایی که دعایشان توفیق شهادت از خداست همان جوان هایی هستند که عشق به خداوند دارند و در جبهه‌ها حاضر می‌شوند و با وضوی خون نماز عشق می‌خوانند و به دیدار معبودشان می شتابند و کسانی که بی‌خبر از دستورات اسلام هستند همانند حیوانات توجه به آخور دارند و به غیر آن نمی اندیشند به اینها و حماسه های این ها می خندند. ☆ای کوردلان! و کسانی که مهر سیاه بر دلهایتان زده شده و حقیقت را درک نمی‌کنید و نخواهید درک کرد بدانید که فرزندان این انقلاب مردمی هستند درس فداکاری و شهادت و شجاعت را از مولایشان آموخته اند و تا رفتن ظلم و ظالم و احیاء ارزش‌های اسلامی اسلحه هايشان بر زمین نخواهند گذاشت. ☆از شما عزیزان تقاضا دارم به منظور پیوستن به شیرمردان غیور به آن‌ها بپیوندید که ان. شاءالله این قرن، قرن علیه مستضعفین بر مستکبرین است. #ازخواهران مسلمان جدا تقاضا دارم حجاب و عفت خود را حفظ کنند و از پدر و مادر مهربانم میخواهم که برای من گریه نکنید و ناراحت نباشید از اینکه فرزندتان شهید شد خوشحال باشید راهی رفت که سرور و مولایمان اباعبدالله الحسین علیه السلام رفت و از همه برادران و خواهران امید عفو و بخشش دارم.  «والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته » #منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra