eitaa logo
همسفران دیار طغرالجرد
591 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
50 فایل
مذهبی ،اجتماعی ،تاریخی، فرهنگی. شما میتوانید نظرات انتقادات ، پیشنهادات و مطالب مفید خود را ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همسفران دیار طغرالجرد
🍂✨🍂 #موضوع پزشکی امروز کانال همسفران دیارطغرالجرد : #حساسیت فصل پاییز : ( قسمت سوم ) #برای مقاب
🍂✨🍂 پزشکی امروز کانال همسفران دیارطغرالجرد : فصل پاییز : ( قسمت چهارم ) مقابله با حساسیت‌های فصلی ۱۳ راه غلبه بر حساسیت‌ فصل پاییز وجود دارد. راه غلبه بر حساسیت فصل پاییز : آلرژن‌ها فراوان هستند، در و پنجره‌ها را ببندید و از سیستم تصفیه هوا استفاده کنید و پنجره‌ها را در فصل پاییز ببندید و فقط در مواقع ضروری آن را باز بگذارید. بهتر است از فیلترهای هوای موجود در خانه‌ی خود استفاده کنید، این کار آلرژن‌ها را کاهش می‌دهد. می‌گویند حتی فیلترهای تهویه مطبوع ساده نیز ذرات و گرده‌های بزرگ را فیلتر می‌کنند. البته هوای پاییز برای استفاده از تهویه هوا خیلی خنک است. در این مورد به فیلترهای HEPA (جدا کننده‌ی ذرات هوا با کارایی بالا) توجه کنید، به خصوص برای اتاق خواب خود. فیلترهای HEPA برای فیلتر کردن ذرات معلق و آلرژن‌های بسیار ریز طراحی شده‌اند. 7 - در صورت امکان بعد از ساعت 10 صبح از خانه خارج شوید. مورد متغیر است، اما طبق آمار مؤسسه ملی علوم بهداشت، تعداد گرده‌ها بین ساعت 5 تا 10 صبح به بیشترین میزان خود می‌رسد. است که به دلیل برخی فعالیت‌ها مانند رفتن به محل کار مجبور شوید صبح زود از خانه بیرون بروید. می‌گویند، اگر حق انتخاب دارید، نزدیک ظهر یا بعد از ظهر بهترین زمانی است که می‌توانید خانه را ترک کنید. راه غلبه بر حساسیت فصل پاییز، در پست بعدی " موضوع پزشکی، بشرط همراهی شما🙏 ✨سرزنده و سلامت باشید.✨ https://eitaa.com/Yareanehamra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷🔷🔷 مناسبت های ۲۱ ربیع الاول (هشتادمین روز سال) ▪️۱۴۱۳ق. درگذشت محمدابراهیم اعرافی پدر علیرضا اعرافی امام جمعه میبد (۲۸ شهریور ۱۳۷۱ش) 🍃 ۱۴۳۰ق. توشیح قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان توسط حامد کرزی، رییس جمهور وقت افغانستان. (۲۹ اسفند،۱۳۸۷ش) 🌹 ۱۴۳۷ق. شهادت( اعدام) نمر باقر النمر از عالمان شیعه و منتقد حکومت عربستان (۱۲ دی ۱۳۹۴ش/۲ ژانویه ۲۰۱۶م) ✅۱۴۴۴ق. برگزاری اولین کنگره اُمَناءُ الرُّسُل با تجلیل از سید محمدمهدی خرسان در نجف ((۲۵ مهر ۱۴۰۱ش) 💪 ۱۴۴۵ق. حمله حماس علیه اسرائیل موسوم به عملیات طوفان الاقصی (۱۵ مهر ۱۴۰۲ش) 🌸🌴https://eitaa.com/Yareanehamra
وضعیت هوای امروز شهر کرمان ☀️ صاف تا کمی ابری همراه با وزش ملایم باد تغییرات دمای امروز 🔺 ۳۵ 🔻۱۳ 🌡 دمای فعلی ۲۳ درجه ی سانتی گراد
22.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌼🍃🍃🌼 فیلم کامل سخنرانی رئیس جمهوری اسلامی ایران در هفتاد و نهمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل https://eitaa.com/Yareanehamra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷🌷 #قسمت دویست و دوم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگی نامه شهید شهید وهاب صیفوری طغ
🌷🌷 دویست و سوم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) نامه شهید شهید وهاب صیفوری طغرالجردی (قسمت چهارم ) آخر : محمّد محسن بیگی ☆زنگ تفریح بود و دانش آموزان در حیاط آموزشگاه بودند. بعضی ها با یکدیگر بازی می‌کردند. عده ای دست در گردن هم انداخته بودند و جدول ضرب حفظ می‌کردند. تعدادی مشغول خوردن خوراکی بودند و چند نفری هم داشتند تکالیف خود را می‌نوشتند تا ساعت بعد مورد مؤاخذه و تنبیه قرار نگیرند.  ☆من هم با چند نفر از دوستانم در محوطه مدرسه قدم می زدم. زنگ به صدا در آمد و دانش آموزان دوان دوان به سمت کلاس هایشان روانه شدند. ما هم به سمت کلاس حرکت کردیم. معلّمی‌که نزدیک ما بود رو به من کرد و چون قد و قامتم از دیگر بچه‌ها بلندتر بود و هیکل درشت تری داشتم به من گفت: « آهای دراز، برو درب مدرسه را ببند». ☆پدرم همیشه سفارش می‌کرد که باید احترام بزرگترها و خصوصا معلم ها را داشته باشیم. لذااز این خطاب معلّم ناراحت نشدم، بلافاصله دویدم و درب حیاط مدرسه را بستم و دوان دوان قبل از معلّم، خود را به کلاس رساندم. چند روزی گذشت اما دیگر آن معلّم را ندیدم. ازدیگر معلّم ها و مدیر مدرسه شنیدم که راهی جبهه شده است. ☆ما دانش آموزان را به جبهه نمی‌بردند مگر آن‌ها که قد بلند و جثه ی بزرگی داشتند، یا اینکه به سن قانونی رسیده بودند و رضایت پدر و مادر را به همراه داشتند. ☆خوشبختانه من جثه و هیکلم بزرگ بود و از طرفی سماجت و جدیت زیادی داشتم که به جبهه بروم، لذا با دست بردن در فتوکپی شناسنامه و پوشیدن تعداد زیادی لباس و کفش پاشنه دار، خودم را به جبهه رساندم. ☆در گردان رزمی سازمان‌دهی شدم. هنوز چند روزی از آمدنم به جبهه سپری نشده بود که به من خبر دادند یک نفر مشتاقانه سراغت را می‌گیرد. ☆در سنگر استراحت می‌کردم که فردی از بیرون چادر صدا زد: «آقای محمّد محسن بیگی در این سنگر هستند؟» من با شنیدن صدا بلند شدم و از سنگر بیرون رفتم.  ☆در کمال تعجب با همان معلّم مدرسه روبه رو شدم. سلا م کردم و از خجالت سرم را پایین انداختم. معلّم پس از جواب سلام، دست دراز کرد و دستم را به گرمی فشرد. من سر از پا نمی‌شناختم. هر لحظه مهر و لطف و محبت ایشان بیشتر می‌شد. ☆برایم سؤال بود که این همه مهربانی برای چیست؟تا اینکه گفت: « آقا محمّد باید مرا عفو کنی و از سر تقصیراتم بگذری. من آن روز در حیاط مدرسه علاوه بر این‌که به شما امر و نهی کردم شما را با لقب نامناسبی صدا زدم و از آن روز به خاطر این بی احترامی، از خودم ناراحتم تا اینکه فهمیدم عازم جبهه شدید و اینجا تشریف دارید. آمدم تا حلالیت بگیرم». ادامه دارد... منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا