🍃🌷▪️🍃🌷▪️
📷حزب الله: پیکر سیدحسن نصرالله در ضاحیه جنوبی بیروت دفن میشود.
«محمود قماطی» نایب رئیس شورای سیاسی حزبالله لبنان به خبرگزاری رویترز اعلام کرد:
🌷پیکر سید حسن نصرالله در لبنان است و وی در ضاحیه جنوبی بیروت زمانی که شرایط اجازه دهد به خاک سپرده میشود.
#قماطی درباره جانشین سیدحسن نصرالله نیز گفت:
🔹حزب الله تا زمان انتخاب دبیر کل جدید به صورت شورایی اداره میشود. انتخاب دبیر کل جدید روندی زمانبر است.
#آنچه حائز اهمیت است این است که فرماندهی مشترک برقرار باشد. روش انتخاب دبیر کل جدید برای جنبش حزب الله زمانبر و نیازمند شرایط مناسب است. به همین دلیل ما اکنون در حال مدیریت شورایی جنبش هستیم.
https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷 #قسمت دویست و هفتم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #شهید محمود صیفوری طغرالجردی ( قسمت
🌷🌷
#قسمت دویست و هشتم (کتاب
زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد )
#شهید محمود صیفوری طغرالجردی
( قسمت سوم )
#اجر پدر شهید تشرّف به محضر امام زمان (عج)بود.
راوی: پدر گرامی شهید
☆سال 1365 بود و من مدتی از فرزندانم یعنی احمد و محمود که به جبهه رفته بودند، خبری نداشتم و از این بابت نگران بودم. یک شب خواب دیدم شخصی به من گفت: «امام زمان آمده، می خواهی آقا را ببینی؟» بعد به جایی که شبیه ساختمان های مسجد صاحب الزمان کرمان بود، اشاره کرد و گفت: «به آنجا برو». باشتاب داخل ساختمان رفتم. دیدم دراتاقی که آقا در آن تشریف دارند، امام خمینی مثل یک سرباز، نزدیک در ایستاده اند. وارد اتاق شدم. امام زمان ( عجَّل الله تعالی فرجه) نشسته بودند. دستم را روی سینه گذاشتم و سلام کردم. آقا لبخندی زدند و جواب سلام مرا دادند. جلو رفتم و کتف آقا را بوسیدم. دوباره دست به سینه از اتاق بیرون آمدم. خیلی خوشحال بودم. در این حال بودم که ازخواب بیدارشدم. #ساعت تقریبا 2 نیمه شب بود. این خواب را به فال نیک گرفتم، گفتم: «انشاءالله در جنگ پیروز می شویم».
☆فردای آن روز قبل از ظهر بود که تلویزیون اطلاعیه پخش کرد و خبر آغاز عملیات کربلای پنج را اعلام کرد. وقتی این خبر را شنیدم نگران شدم. با خود گفتم: «من این خواب را دیدم حتما برای بچهها اتفاقی افتاده». آن چند روز گذشت.
☆بعد از شنیدن خبر شهادت فرزندم محمود و برگزاری مراسم تشییع، از همرزمانش شنیدیم که عملیات ساعت دو نیمه شب آغاز شده. فهمیدم آن زمانی که در عالم خواب، آقا را زیارت کردم همان وقت محمودم شهید شده بود.
#برای رفتن به جبهه دست به دامن من شد.
#راوی: مادر گرامی شهید
☆ سال 1363 زمانی که فرزندم محمود میخواست برای اولین مرتبه به جبهه برود مرا پیش پدرش واسطه کرد وگفت: «به بابا بگو به سپاه برود و اسم مرا برای جبهه بنویسد». گفتم: «تو هنوز سن وسالی نداری، قدت کوتاه است. لباسی که اندازه ات باشه نیست». گفت: «تخته ای ته پوتین میگذارم تا قدم بلند تر نشان دهد». از من نه بود و از او اصرار.
#هر چه می گفتم، حرفی برای گفتن داشت. در نهایت گفت: « اگر نیایید ثبت نامم کنید، خودم در شناسنامه ام دست می برم و تاریخ تولدم را عوض میکنم».
☆وقتی دیدم خیلی اصرار دارد، عصر همان روز وقتی پدرش از محل کار به خانه آمد، قضیه را با او در میان گذاشتم. ایشان نیز حرفهای مرا تکرار کرد؛ اما او تصمیمش را گرفته بود. وقتی دیدیم خودش این قدر علاقه به جبهه دارد، راضی شدیم. روز بعد، پدرش به سپاه رفت و ثبت نامش کرد.
#خوابی که به من گفت محمود رفت و تو جا ماندی.
#راوی: پاسدارجانباز محمّدجواد صیفوری (پسرعموی شهید)
ادامه دارد.
منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد 🌷
https://eitaa.com/Yareanehamra
May 11
✨🌸✨🌸
#نکته ی سلامتی امروز کانال همسفران دیارطغرالجرد :
📣 #حتما_بخوانید.👌👌
#نان خشکی ها بعد از جمع آوری نان منازل، آنها را در محل هایی به صورت انبوه جمع آوری میکنند.
#در این مرحله با شیوع قارچ و کپک، سم افلاتوکسین تولید میشود. این سم عامل قطعی #سرطان است.
و بعد از اینکه نان خشک ها خوراک دام شد از طریق لبنیات به زنجیره غذایی انسان راه پیدا میکند.
#پس لطفا نان را به اندازه ای بخرید که بیات و خشک نشود. ولی اگه خشک شد، یا از آن برای غذا دادن به پرنده ها استفاده کنید، یا تبدیل به پودر سوخاری کنید.
#نان خشک مقدس تر از جان آدم ها نیست...
https://t.me/Yareanehamra
▪️▪️▪️
#هوالباقی
#بمناسبت مراسم جهلمین رور درگذشت مرحوم مغفور شادروان کربلایی محمدرضا شاهرخی پنجشنبه ۷/۱۹ / ۱۴۰۳ از ساعت ۳۰ : ۱۴ تا ۳۰ : ۱۶ در مسجد جامع طغرالجرد برگزار، سپس بر آرامگاه ابدیش گرد هم می آییم تا یاد و خاطره اش را گرامی بداریم.
✍حضور شما سروران گرامی موجب شادی روح آن مرحوم و تسلی خاطر بازماندگان خواهد شد.
#کانال همسفران دیار طغرالجرد برای خانواده و بازماندگان این عزیز از دست رفته، آرزوی صبر و سلامتی دارد.
https://eitaa.com/Yareanehamra
🍃🌸🌸🍃
#یک تلنگر به خودمان 👌👌
#این نیز بگذرد.....
✍️ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﮐﻔﺸﻬﺎی ﮔﺮﺍﻧﻘﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ میگریست. ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ : ﺍﯾﻦ ﻫﻢ میگذرد ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﮔﻔﺖ: #ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﻫﯿﺰﻡ میفروختم، ﺣﺎﻝ ﺻﺎﺣﺐ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪﺍﻡ.
#ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ؟ ﮔﻔﺖ: ﺁﻣﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺎﺯ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ: ﺍﯾﻦ ﻫﻢ میگذرد.
《گر به دولت برسی، مست نگردی مردی....
گر به ذلت برسی، پست نگردی مردی....
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگردی مردی....》
کانال همسفران دیار طغرالجرد ⏬
https://eitaa.com/Yareanehamra