eitaa logo
همسفران دیار طغرالجرد
588 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
52 فایل
مذهبی ،اجتماعی ،تاریخی، فرهنگی. شما میتوانید نظرات انتقادات ، پیشنهادات و مطالب مفید خود را ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃 هایی از فرهنگ گویش محلی (طغرالجرد )" شماره (16) پُلُخمون : خون خشک شده روی زخم پُلماسو : کورمال پُلِنگ : بار آسیای کم که بی نوبت آرد میکردند پَلوار کردن : چاق کردن گوسفند و گاو در خانه، پروار پُلیشیدن : سوختن موی کله پاچه هر موی دیگر پَلو : پهلو پَلته : فتیله پَنگُل کشیدن : ایجاد خراش با ناخن پَنوم کردن : پنهان کردن پَنبِو زدن : کفک زدن پوتر : خاشاک پوتر پوتر : ریز ریز "برگرفته از کتاب "تبارنامه " "نویسنده " آقای جواد رشیدی طغرالجردی https://eitaa.com/Yareanehamra
✨🌸✨🌸 هایی از فرهنگ گویش محلی (طغرالجرد )" شماره (17) پوره : مقدار کم پیتاسک : نخ و پارچه پوسیده پیرزاده : فرزند همسر پیرو : پلاسیده پیش آدم : وقتی چیزی پیش کسی پرت میکنند میگویند : اظهار ادب را میرساند. پیش رایی: پیش راهی ، نان و خوراکی که جلو تابوت مرده میبرند و به فقیر میدهند. پیِلنگ : ریشه زخم پیله : چربی روی ماست پیلور : پیله ور، دکان دار همه چیز فروش : فروشنده دوره گرد : عمید پیسکو : وشگون "برگرفته از کتاب "تبارنامه " "نویسنده " آقای جواد رشیدی طغرالجردی https://eitaa.com/Yareanehamra
🌸✨🌸✨ هایی از فرهنگ گویش محلی (طغرالجرد )" شماره (18) "ت" تافک : تخته سنگ بزرگ تاقو : چغاله تال بردن : درز داشتن،تَرَک برداشتن تاله : طالع ، بخت تاله : بوته های جالیزی چون خربزه،هندوانه تامون : تُنبان، شلوار تای چه : جوال کوچک برای بردن گندم به آسیا تایه : دایه تپکوزدن : به تحقیر کف دست را بر سر کسی زدن تِترکو : بیماری شبیه آبله تِجگو : دمل کوچک تخت کش : گیوه کش، کسی که کف گیوه از پارچه کهنه و نخ مویی و پوست گاو درست میکند تخت پشت خوابیدن : به پشت دراز کشیدن "برگرفته از کتاب "تبارنامه " "نویسنده " آقای جواد رشیدی طغرالجردی هرکجا هستند.برایشان آرزوی سلامتی داریم" https://eitaa.com/Yareanehamra
✨🌸✨🌸 هایی از فرهنگ گویش محلی (طغرالجرد )" شماره (19) تخته کردن : زمین کشاورزی را پس از بذرپاشی با تخته ایکه به گاو بسته میشود صاف کردن تخته کردن : خود را به بیهوشی زدن تخته کلاه : متلاشی ، از هم پاشیده شدن تخم : تخم پرنده،بذر ،بیضه، تخمه تخمی : مخلوطی از دانه های گیاهی مانند زیره و سیاهدانه و گیاهان خشکی برگ پیاز و گل خشت که همان کاجیره است هنگام پخت نان روی خمیر میریزند تِرپوندن : دواندن حیوانات تُرتُر : صدای ریختن آب تُرسیدن : پاره و نخ نما شدن لباس در برخورد با زمین یا چیز سخت دیگر تُرُنگ : ابشار مانندی که برای گرفتن شیب تند زمین در مسیر اب میسازند تُرِشو : خشک شده گوجه،زردآلو و هلو تُرُش بالا : آبکش ، ترشی پالا ( پاور چی، (۱۳۸۹: ۱۰۳) : آشپزی دوره صفوی تُرُش تیر : بز ماده در سال بارداری : پیش از یک سالگی کّهره و سپس گیسه و بعد ترش تیر تَرکه : جوانه بریده شده از درخت تُروش : زمین کشاورزی آیش شده که به کود کمتری نیاز دارد "برگرفته از کتاب "تبارنامه " "نویسنده " آقای جواد رشیدی طغرالجردی https://eitaa.com/Yareanehamra
‍ ✨🌸✨🌸 هایی از فرهنگ گویش محلی (طغرالجرد )" شماره (20) تَرهوَس بودن : کسی که هر چه دید میل به داشتن آن میکند تَریمون کردن : ترکمون کردن، دست شویی کردن آخر عمر ( در حالت نفرین به کسی میگویند) مثل نفرین این عاشق به معشوقه اش....‌ اللهی باد و بارونت بگیره / میون را ( ه) تریمونت بگیره تشته : ساعت آبی مخصوص تقسیم آب کشاورزی تَش لَرد کردن : هدر دادن چیزی، خراب کردن محصولي تِصّدُق سری : صدقه ، محترمانه نیست تغارو : تغار کوجک زبری که در آن کشک می سابند، کشک مال تَغَرسه : تگرگ تِفاق داشتن : کسی که در موقع نیاز به امداد دوستان نیازمند می آید،باهمت، مخالف نفاق ،این واژه در گویش کرمانی به جای وفاق ( سازگاری) به کار می رود تَک : پایین دل چو آینه ام تیره شد در این پَستی / بس است چند نشینم چو آب در تَک چاه : وحشی بافقی تِک بُن : هر چیز در حال تمام شدن، آردا اَ تک و بنه،داره تموم میشه تَک توری : تک توری وَرهَم کشیدن ،به معنی نشان دادن خشم و غضب خشن تر از اَخم است تکِ دِو : پیگیری کاری جهت انجام رساندن آن، سگ دِو زدن ، تکاپکا "برگرفته از کتاب "تبارنامه " "نویسنده " آقای جواد رشیدی طغرالجردی همسفران دیارطغرالجرد برایشان آرزوی توفیق و سلامتی دارد. https://eitaa.com/Yareanehamra
‍ ▪️▪️▪️ هایی از فرهنگ گویش محلی (طغرالجرد )" شماره (21) تک کردن : پایین کردن میوه های خشکبار چون پسته،بادام،گردو از درخت و صاف کردن مو و پشم چیده شده با شانه ی مخصوص تکلیف کردن : دعوت کردن ( بطوریکه اشاره شد، ک به، ی تبدیل میشود، تَیلیف تل : برآمدگی زمین کوچکتر از کوه تَلخ بودن هوا : غیر طبیعی بودن هوا، سرد و بورانی بودن هوا، تو این هوا تلخ نمیشه بری بیرون تِلِزگ : قسمت کوچکی از خوشه انگور تِلِلنگ : بِشکَن تِلِکی : هُل دادن تُلّو : دارکوب : در زرند تِلِو میگویند تُلّه : شفته ی گل و آهک ، ادیب قاسمی آن را تُعله گفته همه حوضش از تعله آهک ولی / هم از سنگ سویش روان جدولی ( قاسمی ، ۱۳۷۲ : ۶۷ ) تُنبیدن : آوار شدن تَنا خوارو : تنها خوار، طحال تَنخا : تنخواه ، در عوض : این دومن گندم تنخا طلببتان تُنُک کردن : پهن کردن "برگرفته از کتاب "تبارنامه " "نویسنده " آقای جواد رشیدی طغرالجردی کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
‍ ▪️▪️▪️ هایی از فرهنگ گویش محلی (طغرالجرد )" شماره (22) تُنگ : تسمه چرمی یا نوار پارچه ای که با آن پالان الاغ را به زیر شکمش می بندند تَنگَل : دره نسبتا طولانی که معمولا چشمه هایی در آن جوشان است و بیشتر به نام آبادی انتهای آن خوانده میشود : تنگل طغراجه ،تنگل عباس آباد، تنگل گور تِلواش : تیکه و خورده کوچکی از چیزی مثل چوب، آجر تلیس : مکمل تر، تِرِ تلیس یعنی خیلی تر تَنگو : نخی که در چرخ نخ ریسی ( چرخو) کار تسمه پروانه را انجام می داد تُنگو : کوزه ، کوزه کوچک تُوار : صدای برخورد چیزی به چیز دیگر توّّقا : توقع ، چشم داشت توکت رفتن : زندان رفتن تِوِه : تاوه ، تابه ، صفحه آهنی که روی آن نان می پزند یا چیزی برشته می کنند تِوون : تاوان تِیارت : مسخره بازی ، تئاتر ، ریشه انگلیسی دارد Theatre تیبا : سر پازدن ، سرتیپا تیر : مستقیم "برگرفته از کتاب "تبارنامه " "نویسنده " آقای جواد رشیدی طغرالجردی"هر کجا هستند برایشان آرزوی سلامتی میکنیم. کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
▪️‍ ✨▪️✨▪️ هایی از فرهنگ گویش محلی (طغرالجرد )" شماره (23) تیر : مستقیم تیرَک زدن : خروج مایع از لوله یا سوراخ با فشار تیر کمان علی : رنگین کمان تیغو : چاقو یا کارد بی دسته ، در مزارات کرمان در ذکر مناقب برهان الدین کوبنانی از کشتن شروری بنام پلنگو توسط عابری بابا عاجز نام با تیغو یاد شده ( محرابی کرمانی، ۱۳۸۳ : ۱۸۳) رسم بود مردان در کیسه خود ( جیب) دستمال و چاقو داشته باشند و پسرها به تقلید از پدر تیغویی در جیب میگذاشتند تیز بودن : تند بودن ادویه تیز بودن : بُرنده بودن کارد یا چاقو تیز بودن گوش : شنوایی زیاد ، گرفتن صدا از فاصله دور تیل : غلیظ تیله دادن : هُل دادن تیماچ : تیماج ، پوست دبّاغی شده بز تَیّه یا تِیِّه : تکیه ( ج) جاخالی وا : رفتن و هدیه بردن به خانه کسی که فرزندش ازدواج کرده یا به سفری مثل مکه رفته جاروندن : امروز و فردا کردن در پرداخت بدهی جاز : بوته خار جا کردن : بردن حیوانات به جایگاه خود ، در جوال کردن کاه و علوفه زندانی کردن کسی جِدک کردن : صمغ درخت جَر جَر : صدای باران جُر جُر : حرکت در جا "برگرفته از کتاب "تبارنامه " "نویسنده " آقای جواد رشیدی طغرالجردی کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
‍ ▪️✨🌸▪️ هایی از فرهنگ گویش محلی (طغرالجرد )" شماره (24) جِرت : صدای پاره کردن و پاره شدن پارچه و کاغذ، آوای جر دادن جِرغوز : خودنما جُرون دادن : تکان دادن ( جرونش بده بیدار شه) جُل : پارچه کهنه جَلّابی : کسیکه دسته گوسفند برای فروش می آورد، چوب دار گر بمشرق روی بسیاحی / ور بغرب روی بجلابی : سعدی جَلد : تند ، سریع ، مثل این شعر که پالان دوز طنز پردازی میخواند ، هر که را بردند پی دوزندگی / مردنش بهتر بود از زندگی هر که جُلدش دوخت ،شوم شب نداشت / هر که کُندش دوخت مرد از گشنگی جوال : کیسه بزرگی از جنس گلیم جو اَسر کسی کاشتن : طلب خود را با اصرار خواستن جوش زدن : دل واپس بودن ، نگران بودن جوش زدن : هیأت گرفتن ، نوحه خواندن جوغَن : هاون جوون : زیبا ، رعنا، مقابل زشت جیق : فریاد، جیغ "برگرفته از کتاب "تبارنامه " "نویسنده " آقای جواد رشیدی طغرالجردی منبع نشر کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
‍ ✨▪️✨▪️✨ هایی از فرهنگ گویش محلی (طغرالجرد )" شماره (25) "چ" چاپ زدن : خالی بندی چاک : سبد بزرگی که از ترکه ی گز یا بادام کوهی بافته میشد برای حمل میوه کنون بنگر آن چشم بیمارناک / چو آلوچه شَهلیده ی کنج چاک (قاسمی ، ۱۳۷۲ :۳۲۰ ) چاپیدن : تلکه کردن ، زورگرفتن چاچول باز : متقلّب حقه باز ، زبان باز چار طاق : باز بودن لنگه های در بطور کامل چاق شدن : بهبود یافتن از بیماری چاق شدن : فربه شدن چاق کردن : فربه کردن دام ، پروار کردن چاق کردن گِل : ورزدادن و لگد کردن گِل چاقیدن : روی هوا گرفتن چَبغون : باد و بوران ، برف کمی از شدت سردی هوا ببارد چپَت : کف پای شتر ، اصطلاحآ به پاهای گُنده گویند. چِپِکی : وارونه چِپِلاق : ضربه محکم زدن باکف دست جهت تنبیه به کسی، بیشتر به ران چِپِه شدن : چپ شدن ماشین ، وارونه شدن هر چیز "برگرفته از کتاب "تبارنامه " "نویسنده " آقای جواد رشیدی طغرالجردی برایشان آروزی سلامتی و موفقیت داریم. منبع نشر کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
‍ ✨🌸✨🌸✨ هایی از فرهنگ گویش محلی (طغرالجرد )" شماره (26) چِت : آوائی که گربه را دور کنند چُت چُت : صحبت خیلی آهسته دو نفر با هم ، نجوا چِخ : آوای راندن سگ چدار : چدال ، بستن یک دست و یک پای گوسفند بطور ضربدری با فاصله به هم برای کُند کردن حرکتش چراغ باد : فانوس چراغ تور : چراغ زنبوری چراغ لَمپا : چراغ فتیله ای حباب داری که پیشرفته تر از چراغ موشو بود و دود کمتر و نور بیشتری داشت چراغ موشو : چراغ نفتی فتیله داری که دود زیاد روشنایی کمی داشت : درس خوانده های قدیم دود همین چراغ را خورده اند چَرخو : چرخ نخ ریسی چرخ دونه بری : چرخ دستی برای جدا کردن پنبه دانه از پنبه ( به این پنبه گُرم میگویند) چِرکو : کثیف چِزغو : باقیمانده پیه و دنبه پس از گرفتن روغن ( چِنزو هم میگویند) چَسبِکو : چسبنده "برگرفته از کتاب "تبارنامه " "نویسنده " آقای جواد رشیدی طغرالجردی ، برای تمامی نویسندگان خوش ذوقِ شهر و دیارمان طغرالجرد آرزوی سلامتی داریم.. منبع نشر کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
‍ ✨🌸✨🌸. هایی از فرهنگ گویش محلی (طغرالجرد )" شماره (27) چِشنه خوار بودن : چشیده خوار، امیدوار بودن به بخشندگی کسی که کمک او مداومت داشته : چِشنه خوار از میراث خوار بدتر است. چِش خیره : چشم غره چِغَل دادن : پرت کردن چیزی به طرف کسی چِغوت : گنجشک چفت کردن : بستن در بطور کامل چُف وَرکَن : پاره شدن لباس در اثر برخورد به چیزهایی مثل میخ و یا زمین خوردن در جای سفت چِقاردن : چلاندن چِقو نِقو کردن : ذرّه ذرّه جمع کردن به سختی پس انداز کردن چکُشی : شعری که وزن ان درست نباشد چَکله : قطره چکنه : خورده مالک چکنه چران : چوپانی که گوسفندان چند نفر را می چراند چِکیدن : چکه کردن چِکیدن : جهیدن چِلافتن : گرفتن روی هوا ، گرفتن سریع کسی یا حیوان در حال فرار "برگرفته از کتاب "تبارنامه " "نویسنده " آقای جواد رشیدی طغرالجردی منبع نشر کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra