eitaa logo
کافه شعر و ادب
746 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.9هزار ویدیو
3 فایل
خوش آمدید بزرگواران کپی آزاد اگه دوست داشتی یه صلوات هم بفرست خادم Yasamanha@
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نبودی ؛ یا گمت کردم؟ نبودم ؛ یا گمم کردی؟ فقط این یادمه هر شب، دلم میخواست برگردی 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا گر بی‌توام، غم نیست از هجران و تنهایی به هر چیزی که روی آرم، در او روی تو می‌بینم 🌴🕯🌴 @Yas138488
گوشه‌ی ابرو که با چشمت تبانی می‌کند این دلِ خاموش را آتش‌فشانی می‌کند گاه می‌خواهد قلم در شعر تصویرت کند عفو کن او را اگر گاهی جوانی می‌کند روی زردی دارم اما کس نمی‌داند درست آنچه با من عطرِ شالی ارغوانی می‌کند عاشق چشمت شدم، فرقی ندارد بعد از این مهربانی می‌کند، نامهربانی می‌کند ماه من! شعرم زمینی بود اما آخرش عشق تو، یک روز ما را آسمانی می‌کند ‏ 🌴🕯🌴
مانند کویر در پی بارانم دور از تو در این بادیه سرگردانم بلبل شده ام از غم هجرانت دوست هر روز به شوق دیدنت می خوانم 🌴🕯🌴
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل رُبایانه دگر بر سرِ ناز آمده‌ای از دل ما چه به جا مانده که باز آمده‌ای؟ 🌴🕯🌴
نه می شود که ترا عشق من جواب کنم نه آنکه این دل وا مانده را مجاب کنم میان غصه ی تنهائی و غم عشقت غم زلال ترا بی شک انتخاب کنم دچار مهر تو ام، جان بخواه می میرم مباد اینکه از امر تو اجتناب کنم بناز پنجره وا کن ببینمت ای ماه بمیرم آنکه اگر رو بر آفتاب کنم بنوش یک دو غزل از لبم که تا دم صبح ترا ببوسم و ترک از شراب ناب کنم زلال شبنم صبحی و همدم گل سرخ خطاست پیش تو صحبت من از گلاب کنم من از نگاه تو خواندم که دوستم داری اجازه هست ترا دلبرم خطاب کنم 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیهوده مرا از قفسِ عشق مترسان پروانه خودش حاصلِ یک پیله ی تنگ است 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با او بگو چه می کشم از درد اشتیاق شاید وفا کند ، بشتابد به یاری ام 🌴🕯🌴
شعر میگویی و میگویم چه زیبا نغمه ای گوش من را می‌نوازد چون نسیمی لحظه ای وعده ی دیدار توهرلحظه بر دل میدهم دوریت دیوانه ام کرد، پس ناخوش احوالی چرا؟ 🌴🕯🌴
در دلم غوغاست، اما رازداری بهتر است چشم می‌دوزم به دَر، امیدواری بهتر است استکان دیگری را لب به لب پُر می‌کنم خوابِ مستی لااقل از هوشیاری بهتر است یوسفِ من، دستگیرِ مردم افتاده بود تا بگیرم دامنش را، خاکساری بهتر است حُسنِ روزافزونِ او در اشکِ من تکثیر شد خانه‌ی چشمٍ مرا آیینه‌‌کاری بهتر است عشق عمرم را به غارت برد و او لبخند زد گفت: هنگام مصیبت،  بردباری بهتر است حسین دهلوی  🌴🕯🌴
هرچند رسیده جانِ عالم به گلو با اشک گرفته‌ایم هر صبح وضو پشتش به امامِ عصر گرم است علی او تکیه به کوه کرده ما تکیه به او✧ محمدجواد منوچهری 🌴🕯🌴
کافه شعر و ادب
شعر میگویی و میگویم چه زیبا نغمه ای گوش من را می‌نوازد چون نسیمی لحظه ای وعده ی دیدار توهرلحظه بر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر میگویی و میگویم چه زیبا نغمه ای گوش من را می‌نوازد چون نسیمی لحظه ای وعده ی دیدار توهرلحظه بر دل میدهم دوریت دیوانه ام کرد، پس ناخوش احوالی چرا؟ 🌴🕯🌴
در اوج غصــه هم طلب همـــدلی نکن همچون‌ انار خون به جگر باش و تاجدار! 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه خوش است در فراقی همه عمر کردن... به امید آن که روزی به کف افتد ... یافارس الحجاز ادرکنی 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسراف کرده ایم خودمان را به پای عشق چون کودکی که در پی یک توپ پاره بود... 🌴🕯🌴
مرا گر بی‌توام، غم نیست از هجران و تنهایی به هر چیزی که روی آرم، در او روی تو می‌بینم 🌴🕯🌴
مثل موجی سیلی‌ات تنها برای صخره بود پیش چشمِ سرکش تو این سزای صخره بود سخت و طوفانی به من می تاختی، غافل که آه این سکوتِ مرگ آور از حیای صخره بود تهمتت دلسنگی و جرمم تماشا کردنت صخره عاشق بود و این تنها خطای صخره بود رامِ خورشید این رقیب خانمان سوزم شدی صبح آرام تو آغازِ عزای صخره بود بغض کردم، گریه کردم تا ترک برداشتم این همان فریادِ تلخِ بی صدای صخره بود عاقبت واگویه‌هایم ساحلِ امن تو شد تکه تکه ریختم ،این انتهای صخره بود... 🌴🕯🌴
حال من سخت خراب است رهایم بکنید زندگی نقش بر آب است رهایم بکنید دل فرهاد چو شد مطمئن از رفتن او گفت: این تیشه جواب است رهایم بکنید تیشه اش زد به سر و گفت: اجل میخواهم خون عاشق مِی ناب است رهایم بکنید دل من چون دل فرهاد که بی شیرین سوخت درب گاهی به عذاب است رهایم بکنید گفتی از یاد بَرم رفتن جانسوزش را گفتم این چاره به خواب است رهایم بکنید 🌴🕯🌴
زبان حـــــال دلم را کسی نمی‌‌فهمد کتیبه‌‌های ترک ‌خورده خواندنش سخت است ... 🌴🕯🌴
به جز تو جور عاشق را کسی گردن نمی گیرد خطایش را زلیخا کرد یوسف گشت زندانی 🌴🕯🌴