eitaa logo
ولایتــــ ؏ــشق 🇵🇸 ♥️🌱
1.5هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
26 فایل
بِسمِ رَبِ المَهدی♥️🌱 اطلاعـاتــــ🌱 @WelayatEshgh313 شـࢪو؏۲۸ مهر ۱۴۰۲ ادامهـ اِن شاءالله تا پاے شهـادتــــ کپی؟باذکر صلوات نذر ظهور آقا امام زمان (عج) اَللّهُمَّ ارْزُقْنی تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عج).
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم✨🌱 دوستان حرم حضرت معصومه هستیم دعا گوی همه شما عزیزان هم هستیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ این شش دقیقه رو فارغ از هر تفکری که دارید با عمقِ جان بشنوید. قطعا چیزی در درونِ شما تغییر خواهد کرد.
‍ ‍ ✍️ بسم الله الرحمن الرحیم 🍃 بفرمایید یک لقمه صبحانه‌ی معنوی 🔸 یک لقمه حکمت 🌟 سید عبدالکریم کفاش، هفته‌ای یک‌ مرتبه به محضر حضرت صاحب‌الزمان (عج) مشرف می‌شد. او در «ری» و جوار سید عبدالعظیم حسنی(ع) می‌زیست. 🌹 روزی حضرت مهدی(عج) از او می‌پرسد: اگر ما را نبینی چه خواهی کرد؟ می‌گوید: می‌میرم! 🌹 حضرت به او فرمودند: اگر چنین نبودی، ما را نمی‌دیدی. 🌟 وقتی از او علت باز شدن راه ملاقات را پرسیدند، فرمود: یک شب، جدم پیامبر ختمی مرتبت(ص) را در عالم رؤیا دیدم، از ایشان تقاضای ملاقات با حضرت را نمودم؛ ✨ فرمودند: در شبانه‌روز، دو مرتبه برای فرزندم سیدالشهدا(ع) گریه کن. 💫 از خواب بیدار شدم و این برنامه را به مدت یک‌سال اجرا نمودم، لذا به تشرّف خدمت آن حضرت نایل آمدم. 🌷 خوشا دردی که درمانش حسین است 🌷 خوشا جانی که جانانش حسین است 🌷 بود فرمان‌روای کشور دل 🌷 خوش آن کشور که سلطانش حسین است 🍀 در توقیع شریف از ناحیه‌ی مقدسه‌ی امام زمان(عج) رسیده‌است: «فَلاَندُبَنَّکَ صَباحَاً وَ مَساءً وَ لَاَبکَينَّ لَکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً»؛ هر آینه صبح و شامگاهان بر تو می‌گریم و به جای اشک، برایت خون گریه می‌کنم. ✨ پس یکی از خصوصیات حضرت، گریه بر جدش حسین بن علی(ع) است و کسی که این عمل را انجام دهد، موجبات خشنودی آن حضرت را فراهم نموده است. 🍃 التماس دعا ۹۶/۰۶/۳۱ 💫 شادی روح مطهر استادحاجیه خانم‌اکبری(ره) صلوات @zaynab_ir http://eitaa.com/zaynab72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ولایتــــ ؏ــشق 🇵🇸 ♥️🌱
بِین‌ِاین‌آشُفتِگی‌هابیشتَرحِس‌میکُنیم . . جایِ‌خالی‌ِکَسی‌رادَرجَهان‌این‌روزها!💔" 💚
ولایتــــ ؏ــشق 🇵🇸 ♥️🌱
میگفت‌همه‌دارندمیگن‌شھدارفتن‌ تامابمونیم‌ولی‌من‌میگم‌: شھدارفتن‌تاکه‌مادنبالشون‌بریم‌ آره‌جاموندیم!'💔
سخت جراحت را تحمل کرده و بعد هم به شهادت رسیده بودند. روبروی محوطه اردوگاه یک تپه بلند دیده می شد که پرچم های سبز رنگ زیادی از آن بالا خودنمایی می کرد. دلتنگی هایم موج چشم های حمید را کم داشت. دوست داشتم زودتر بیاید بنشیند و بنشینم و فقط حمید صحبت کند. بعد از خستگی های این چند روز، دیدن حمید می توانست مرا به آرامش برساند. ساعت یک نصفه شب هم گذشته بود. پیش خودم گفتم لابد مثل سری قبل که قرار بود بیاید، ولی کاری پیش آمد، امشب هم نتوانسته بیاید. فلاکس چای را برداشتم و به سمت اتاق راه افتادم. چند قدمی برنداشته بودم که صدای کشیده شدن دمپایی روی آسفالت توجهم را جلب کرد. بی آنکه برگردم یقین کردم حمید است. وقت هایی که خسته بود همین شکلی دمپایی هایش را روی آسفالت می کشید و راه می رفت. وقتی برگشتم حمید را دیدم؛ با همان لباس قشنگ خادمی، کلاه سبز مدل عماد مغنیه، شلوار شش جیب، چهره ای خسته، ولی لبی خندان و چهره ای متبسم. به حدی از وجود حمید انرژی گرفته بودم که دوست داشتم کل اردوگاه را با پای پیاده قدم به قدم تا صبح دور بزنیم. آن شب یک ساعتی پیش هم بودیم و کلی صحبت کردیم. سری بعد من برای دیدن حمید به معراج الشهدا رفتم. به حدی سرگرم کارهایش بود که متوجه حضور من نشد. موقعی که لباس خادمی به تن داشت فقط و فقط به خادمی و خدمت به زائران شهدا فکر میکرد. حیاط معراج الشهدا منتظر بودم شاید حمید بین کارهایش چند دقیقه ای وقت خالی پیدا کند که بلندگوی معراج اعلام کرد یکی از همسران شهدا چند دقیقه ای می خواهد صحبت کند. همان موقع حمید من را دیده ولی بلافاصله غیبش زد. بعد از مراسم که نیم ساعتی با هم بودیم علت..... اَلّٰلهُـمَّ‌عَجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَرَج♥️🌱
غیب شدنش را جویا شدم گفت نمی خواستم جایی که یه همسر شهید دلشکسته حضور داره، ما کنار هم باشیم! بین ماه های سال، اردیبهشت برایم دوست داشتنی ترین و متفاوت ترین ماهی که در چهارمین روزش حمید به دنیا آمده بود. جشن تولد مختصری گرفتیم. از صبح درگیر درست کردن کیک بودم. از علاقه زیاد حمید به بستنی خبرداشتم، برای همین با ثعلب و شیر تازه درست کرده بودم. هرچند خوشحالی و شوخی های وقت فوت کردن شمع ها زیاد به درازا نکشید بعد منتظر بودم حمید از سر کار بیاید با هم غذا بخوریم. هوا بارانی بود. ساعت از سه هم گذشته بود، ولی از حمید خبری نبود. پیش خودم فکر کردم حتما باز جایی دستش جایی بند شده و دارد گره ی کاری را باز می کند. وقتی زنگ در را زد، طبق معمول به استقبالش رفتم. تا ریخت و قیافه اش را دیدم از ترس خشکم زد. سر تا پایش خاکی و کثیف بود. فهمیدم باز تصادف کرده! زانوهای شلوارش پاره شده بود و رد کشیده شدن روی آسفالت، پشت آستین کاپشنش مشخص بود. رنگ به صورتم نمانده بود. همان جا جلوی در بیحال شدم. طاقت نداشتم حمید را این مدلی ببینم. دلداریم داد و گفت نگران نباش. چیزی چیزی نشده. ببین خودم با پای خودم اومدم خونه. همه چیز به‌خیر گذشت. ولی من باور نمی کردم. سوال پیچش کردم تا بفهمم چه شده پرسیدم کجا تصادف کردی حمید؟ درست بگو ببینم باید بریم بیمارستان از سر و پاهات عکس بگیریم. لیوان آب را سر کشید گفت با آقامیثم و آقا نبی الله... اَلّٰلهُـمَّ‌عَجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَرَج♥️🌱
سوار موتور می آمدیم که وسط غیاث آباد یک ماشین به ما زد. سه نفری پرت شدیم وسط خیابون. شانس آوردیم من کلاه داشتم. زخم های سطحی برداشته بود. از سیر تا پیاز قصه را تعریف کرد که چجوری شد، کجا زمین خوردند، بقیه حالشان خوب است یا نه و... این طور چیزها را از من پنهان نمی کرد. من هم فقط غر می زدم: «چرا راننده اون ماشین این طور رانندگی می کرده؟ تو چرا حواست نبوده؟» بعد یک راست رفتم سراغ اسپند. اسپند دود کردن های من ماجرا شده بود. تا میخواست بیرون برود، اسپند مشت می کردم و دور سر حمید می چرخاندم. حمید هم برای شوخی اسپند را از مشت من می گرفت زیر بغل هایش، دور کمرش و بین پاهایش می چرخاند و می خندید. حتی لباسش را میزد بالا، روی شکمش میگذاشت و می گفت بترکه چشم حسودا این اولین باری نبود که حمید تصادف می کرد. چندین بار با همین سر و وضع به خانه آمده بود، اما هر دفعه مثل بار نخست که خونین و مالین با لباس پاره میدیدمش دست و پایم را گم می کردم و توان انجام هیچ کاری را نداشتم. مخصوصا یک بار که شبانه از سنبل آباد در حال برگشت به قزوین بود، موتور حمید به یک نیسان خورده بود. شدت تصادف به حدی بود که حمید با موتور به وسط جاده پرت شده بود. هر دو طرف جاده الموت دره های وحشتناکی دارد. شانسی که آورده بودیم این بود که وسط جاده زمین خورده بود. آن شب هم که بعد از کلی تاخیر به خانه آمد، همین وضعیت را داشت؛ لباس های پاره و دست و پاهای خونی. این تصادف کردنها صدایم را حسابی در آورده بود که چرا با اینکه حساسیت من را می داند، مواظب نیست. از روی حساسیتی که به حمید داشتم، شروع کردم به دعوا کردن مگه روز رو از تو گرفته..... اَلّٰلهُـمَّ‌عَجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَرَج♥️🌱
هدیه سوره قدر در شب جمعه به امام زمان آیت الله سید علی قاضی (ره): شب جمعه صد مرتبه سوره قدر را بخوانید و به امام زمان علیه السلام هدیه کنید.که این عمل در صفا و جلاء دادن قلب اثر بسیار زیادی دارد. ______ 🇮🇷
🤲🤲 حتما بخوانیم. شب دعا و استغاثه به درگاه خداوند است. دعا هم کوتاه هست، همه بخونیم 👌
گفت؛عاشقۍراچگونہ‌یادگرفتہ‌اۍ؟! گفتم؛ازآن‌شھیدگمنامۍڪہ‌معشوق‌را حتۍبہ‌قیمتِ‌ازدست‌دادن‌هویتش‌خریدار بود
در پستی، بلندی های این روزگار.. تنهایی تویی که برایم می‌مانی!❤️ 'خدا'
آیت‌ الله بهجت: اگر سلاطین عالم می دانستندکه انسان در حال عبادت چه لذت هایی می برد،هیچ گاه دنبال این مسائل مادی نمیرفتند. آیت‌ الله‌ مشکینی: نافله شب! نافله شب! نافله شب! خوشا به حال کسی که نافله ی شبش ترک نشود و از او بهتر آن که نوافل دیگر را هم به جا بیاورد. بالاخره یک حساب و کتابی بوده و هست که اولیا، این قدر بر نماز شب تکیه دارند.
یه چمران تو زندگیمون نیاز داریم که وسط شلوغی میدون تیر و تفنگ ، برگرده بهمون بگه : اصلا صدای اذان رو شنیدید؟! " حَی‌ّعَلی‌الصَلاة "
این پست هر شب تکرار می شود یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد.🤲☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴 یاد اموات 🌴 🔸 علامه طباطبایی (رحمة‌الله‌علیه): یک صلوات تبدیل به چنان نوری در عالم برزخ برای مردگان می‌شود که آنها را از گرفتاری‌های آن عالَم نجات میدهد. تا می‌توانید برای اموات خود صلوات بفرستید که چشم انتظارند. 🍃 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّد 🍃 🍃 وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍃
🌴 یاد اموات 🌴 🔸 علامه طباطبایی (رحمة‌الله‌علیه): یک صلوات تبدیل به چنان نوری در عالم برزخ برای مردگان می‌شود که آنها را از گرفتاری‌های آن عالَم نجات میدهد. تا می‌توانید برای اموات خود صلوات بفرستید که چشم انتظارند. 🍃 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّد 🍃 🍃 وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍃
هدایت شده از مسجد مقدس جمکران
🤲 💠 حضرت امام صادق علیه السلام میفرمایند : ⬅️ هر کس این سوره را در هر شب جمعه بخواند کفاره گناهان ما بین دو جمعه خواهد بود. 📚بحارالانوار، ج86، ص362 کانال و صفحه رسمی مسجد مقدس جمکران👇 🆔 @jamkaran_ir سایت رسمی مسجد مقدس جمکران 👇 🌐 www.jamkaran.ir
💠جلب محبت💠 💘حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است 💘 💖❣هر کس با ایمان سوره مبارکه جمعه را به جهت موافقت زن و شوهر ۵ بار با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند الفت و مهربانی حاصل گردد انشاءالله .❣💖 📚خواص آیات قرآن ‍
📚فضیلت های سوره جمعه📚 💠 پاداش بهشت 💠 اعطای حسنات 💠 رفع هراس 💠 بخشودگی گناهان 💠 رهایی از وسوسه های شیطان 🌸هركس اين سوره جليله را بخواند خداوند به او صلح احسان ميكند.🌸 🔄🔄التماس دعا🔄🔄