eitaa logo
السلام‌علیک‌یاابا‌صالح‌المهدی
1.3هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
31 فایل
بِسمِ رَبِ المَهدی♥️🌱 اطلاعـاتــــ🌱 @WelayatEshgh313 شـࢪو؏۲۸ مهر ۱۴۰۲ ادامهـ اِن شاءالله تا پاے شهـادتــــ کپی؟باذکر صلوات نذر ظهور آقا امام زمان (عج) اَللّهُمَّ ارْزُقْنی تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عج).
مشاهده در ایتا
دانلود
نزدیک دانشگاه بودیم که به حمید گفتم: «امسال راهیان نور هستی دیگه؟ بچه ها دارن هماهنگی هارو انجام میدن. بهشون گفتم من و آقامون با هم میایم. جواب داد: «تا ببینیم شهدا چی میخوان. چون سال قبل تنها رفتی، امسال سعی میکنم جور کنم با هم بریم. اواخر اسفندماه ۹۲ بود که همراه کاروان دانشگاه علوم پزشکی عازم جنوب شدیم. حمید به عنوان مسئول اتوبوس تنها آقایی بود که همراه ما آمده بود. به خوبی احساس می کردم که حضور در این جمع برایش سخت است، ولی من از اینکه توانسته بودیم با هم به زیارت شهدا بیاییم خوشحال بودم. حوالی ساعت ده از اتوبوس پیاده شدیم. حمید وسایلش را برداشت و به سمت اسکان برادران رفت. من باید دانشجویانی که در اتوبوس ما بودند را اسکان می دادم. حوالی ساعت دوازده بود که دیدم حمید دو بار تماس گرفته، ولی من متوجه نشده بودم. چند باری شماره حمید را گرفتم، ولی برنداشت. نگران شده بودم. و صبح هم که از اسکان بیرون آمدیم حمید را ندیدم. یک ساعت بعد خودش تماس گرفت و گفت: «دیشب بهت زنگ زدم برنداشتی. من اومدم معراج الشهدا، شب رو اینجا بودم. چون میدونستم امروز برنامه شماست که بیاید معراج، دیگه برنگشتم اردوگاه. اینجا منتظر شما می مونم. وقتی به معراج الشهدا رسیدیم، حمید جلوی در ورودی منتظر ما بود. یک شب همنشینی با شهدا کار خودش را کرده بود. مشخص بود کل شب را بیدار مانده و حسابی با شهدای گمنام خلوت کرده است. اَلّٰلهُـمَّ‌عَجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَرَج♥️🌱