✅ #دوست_شهید_یعنی :
🌺🌹@yazeynb🌺🌹
🌷 وقتی با #شهیدی_دوست می شوی باید به او #احترام بگذاری
#عاشقش باشی اما #حرمت_نگه_داری
و برای حرمت بین او خودت #گناه_نکنی
🌷#دوست_شهید یعنی :
وقتی #گناه در #قلبت را می زند
#یاد_نگاهش_بیوفتی و در را باز نکنی
🌺🌹@yazeynb🌺🌹
🌷یعنی #محرم_اسرار_قلبت
آن اسراری که هیچ کس نمیداند
بین خودت و خدا و #دوست_شهیدت باشد
امتحان کن ... زندگی ات #زیباتر می شود ....
🌺🌹@yazeynb🌺🌹
دوست شهیدت کیه؟؟؟
📎هدیه به ارواح طیبه شهدا صلوات..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗞 تقویم شیعه/ 10 رجب
🌺 ولادت امام محمدجواد علیه السّلام
#پدر بزرگوار آن حضرت #امام_رضا علیه السّلام، و مادر آن حضرت جناب #سبیکه یا درّه است که حضرت رضا علیه السّلام نام ایشان را «خیزران» نهادند.🥀
💐نام آن حضرت #محمّد، و کنیه ایشان #ابوجعفر و مشهورترین القاب آن حضرت #تقی_و_جواد است.
🔅حضرت جواد علیه السلام در سن هفت سالگی به امامت رسیدند و۱۷ سال امامت کردند.🌱👑
🔅حضرت رضا علیه السّلام آن حضرت را با #کنیه یاد می کردند، و می فرمودند: «ابوجعفر به من نامه نوشته است»، و نامه هائی که از آن حضرت می رسید در نهایت جلالت و زیبائی بود، و هنگامی که امام علیه السّلام می خواستند #نامه برای امام #جواد علیه السّلام بنویسند آن حضرت را به بزرگی و #احترام مورد خطاب قرار می دادند. ❇️
🌱 روزی در ایام کودکی
#حضرت_جواد_علیه_السّلام آن حضرت را نزد پدر بزرگوارش #امام_رضا علیه السّلام آوردند.
🔅آن حضرت فرمودند: «این مولودی است که برای #شیعه مبارک تر از او بدنیا نیامده است.
🔰 چرا که چهل سال و چند ماه از سن مبارک امام رضا علیه السّلام گذشته بود و آن حضرت هنوز اولادی نداشتند، و بعضی از #شیعیان در امر #امامت نگران بودند. ↶ هنگامی که خداوند #جواد_الائمه علیه السّلام را به مولایمان حضرت #رضا علیه السّلام داد، نگرانی و #شک و تردید مردم برطرف شد.
🔰 آن حضرت شش فرزند داشت:
{ ابوالحسن حضرت هادی علیه السّلام، ابوطالب جناب زید، ابوجعفر جناب موسی بن مبرقع، حکیمه خاتون، خدیجه خاتون، امّ کلثوم }
۞ ۞ ۞
🥀ولادت حضرت علی اصغر علیه السّلام
#ولادت با سعادت حض
💠@yazeynb💠
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
دهخدا و مادرش
دهخدا مادری داشت که بسیار
عصبی بود و پرخاشگر؛
طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج
نکرده بود و پیرپسر مجردی بود در کنار
مادرش زندگی میکرد.
نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین
بیدار کرد و آب خواست.
دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان
را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود.
سر دهخدا شکست و خونی شد.
به گوشهای از اتاق رفت و زار زار گریست.
گفت: «خدایا من چه گناهی کردهام بخاطر
مادرم بر نفسم پشت پا زدهام.
من خود، خود را مقطوعالنسل کردم، این
هم مزد من که مادرم به من داد.
خدایا صبرم را تمام نکن و شکیباییام را از
من نگیر.»
گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید
نوری از سر او وارد شد و در کل بدن او
پیچید و روشنش ساخت.
صدایی به او گفت: «برخیز در پاداش تحمل
مادرت ما به تو علم دادیم.»
از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ
ادبیات ایران را که "جامعترین لغتنامه" و
"امثال و حکم" بود را گردآوری کرد
و نامش برای همیشه بدون نسل،
در تاریخ جاودانه شد.
#والدین
#احترام