"کاشف الکرب" تویی؛ خنده ارباب تویی
"پدر خاک" علی و "پدر آب" تویی!
روی چشم تو بود جای حسن جای حسین
هست مابین دو ابروی تو بین الحرمین
پیش خورشید و قمر سایه ی تو سنگین است
و فقط محضر زینب سر تو پایین است
ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود
نام تو در دل میدان رجز قاسم بود
زور بازوی علی ریخته در بازویت
ذوالفقاری نبود تیز تر از ابرویت
تیغ چرخانده ای و پیش تو طوفان هیچ است
لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است
وسط جنگ زمین را به زمان دوخته ای
فن شمشیر زنی را ز که آموخته ای؟!
ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟
"أشهد أن علیاً ولی الله" بگو
او علمدار حسین است ببخشید مرا
مدح او کار حسین است ببخشید مرا
السلام علیک یا ابالفضل العباس 🌺
ای به فدای تو و جان و تنت
این ادبِ آمدن و رفتنت
روز شهادت قدمی پیشتر
وقت ولادت قدمی پشتِ سر
@Yazinb3
روز شهید بهت تبریک گفتیم
امروز که روز پاسداره بهت تبریک میگیم
امروز که روز جانبازه بهت تبریک گفتم
حاجی جان
توی دنیا چه مدالی باقی مونده بود که به دستش نیاوردی؟
ای فخر شهدا
ای فخر جانباز ها
ای فخر پاسدار ها
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
خــدایا
در این روز زیبای میلاد
حضرت ابوالفضل علیهالسلام
به قلبمان مهربانی
به روحمان آرامش
به دستهایمان بخشندگی
به زندگیمان محبت
به دوستی هایمان تعهد
و به تعهدمان صداقت عطا بفرما
دعا میکنم
در این روز مبارک
امام حسین علیهالسلام
ضامن دعاهاتون
حضرت ابالفضل العباس
مشکل گشاتون
امام سجاد
مرهم دردهاتون
و مهدی زهرا عج
صاحب دلتون باشه
روز زیبـاتــون بخیــر🌟
🌸⚘عیـدتـون مبـارکــــــــ⚘🌸
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
سلام یار و یاور حسین 1.mp3
6.46M
#میلاد_حضرت_عباس(علیه السلام)
سلام یار و یاور حسین...🌹🍃
سلام مرد واله خدا...🌹🍃
حاج سید مهدی میرداماد
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🌴 #یازینب...
السلام علیک یا ابالفضل العباس 🌺 ای به فدای تو و جان و تنت این ادبِ آمدن و رفتنت روز شهادت قدمی پ
سلام مولای ما ، مهدی جان
میلاد عمو عباستان مبارک باشد پدر ...
همیشه فکر می کنم روی ماهتان چقدر شبیه ابالفضل است و قامت رعنایتان و جذبه ی نگاهتان ...
همیشه فکر می کنم وقتی بیایید ، عموعباس هم می آید و من می بینم باب الحوائجی را که یک عمر دست به دامانش بوده ام ...
خدا بحق دستان بهاری ابالفضل و آخرین نگاه قشنگش به کودکان حرم و واپسین نفس هایش در آغوش حسین ... شما را برساند ...🤲
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_خداحافظ_کرخه🌹🕊 #خاطرات : #داوود_امیریان🌹🍃 فصل هشتم..( قسمت هشتم)🌹🍃 🕊🌷بسم رب الشهد
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_خداحافظ_کرخه🌹🕊
#خاطرات : #داوود_امیریان🌹🍃
فصل هشتم..( قسمت آخر )🌹🍃
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین
مسئولمان محمد رستمی بود.جانبازی با یک پا.پای دیگرش تقریبا از یکوجب بالای زانو قطع شده بود.او در سال ۱۳۶۱ در عملیات رمضان اسیر شده و در سال ۱۳۶۴ در مبادله اسرای معلول به ایران بازگشت.رستمی با یکپا به جبهه آمد و از سال ۱۳۶۴ در همه عملیات ها شرکت کرد.در والفجر ۸ و کربلای ۵ هم مجروح شد.برادرش دو ماه قبل شهید شده بود.
معاون رستمی محمد عامری بود.
من٫خوش طینت و قاسم یک تیم خمپاره تشکیل دادیم.بقیه هم در رسته های مختلف پخش شدند.فتوحی سیمینوف چی شد.او تجربه فراوانی در این کار داشت.چند روز برادر کوچک سیدجواد٫سیدمهدی آمد.سیزده یا چهارده سالش بود.شناسنامه اش را دست کاری کرده بود.حتی رفته بود پادگان و آموزش هم دیده بود.حالا آمده بود منطقه.میخواستند اورا به انتظامات بفرستند اما او مایل بود که با ما خط بیاید و آخر هم به گردان ما آمد.به گروهان شهید بهشتی رفت چند روز بعد دستور آمد که آماده باشید به خط می رویم.وسایل را جمع کردیم و آماده شدیم.بچه های گردان کمیل قرار بود از خط بازگردند و ما به جای آنها برویم.سوار اتوبوس ها شده و به سوی خط روانه شدیم.صبح بود که رسیدیم به پاسگاه زید.بچه های گردان کمیل خداحافظی کردند و رفتند.وارد یک سوله شدیم.سوله به صورت یک استوانه بود که از وسط به دو نیم تقسیم شده باشد.ظاهری داشت مثل خانه های قطبی.داخلش را با پلیت پوشانده بودند.
تمامی بچه ها در یک جا نبودند.نیمی از بچه ها به سرپرستی عامری٫ تقریبا در فاصله یک کیلومتری ما مستقر شدند.سوله ما شانه به شانه سنگر بچه های دسته دو گروهان شهید دستغیب قرار داشت.در سمت چپ ما بچه های تیپ ذوالفقار و بعد از آن ها سوله بچه های رزمی_مهندسی قرار داشت که هر روز با بولدوزر و گریدر خاک ریز می زدند و دژ را مستحکم می کردند.
ما صبح ها نگهبانی نداشتیم٫اما شبها سه ساعت روی دژ و یا در سنگر کمین نگهبانی می دادیم. فاصله ما با عراقی ها حدود دویست متر می شد.هرروز آن ها را می دیدیم.توی سر و کول هم می پریدند و شلنگ تخته می انداختند.گلستانی و بچه های دیگر در همین منطقه به شهادت رسیدند.
صبح ها بعد از اینکه مقداری می دویدیم ٫برمی گشتیم و صبحانه می خوردیم و بعد ما بودیم و بازی فوتبال.خواندن قرآن٫درس و دوزبازی٫مشغله های دیگرمان بود.
هرشب موقع غروب٫خوش طینت با صدایی خوش اذان می گفت.
یک بار فتوحی آمد و گفت:«بچه ها هرکسی می خواد بریم جایی رو که بچه ها اونجا شهید شدن نشون بدم٫بیاد»
من و خوش طینت و شعبانی وفتوحی راه افتادیم.رسیدیم به جایی که داغون شده بود.فتوحی نشست و گریه کرد.بعد زمین را کندیم.فتوحی پوتین هایش را پیدا کرد.دوباره کندیم و مقداری از خاک آنجا را به عنوان تبرک در یک ظرف پلاستیکی ریختم.می خواستم به عنوان تبرک به تهران ببرم.بازی فوتبال برایمان خیلی سرگرم کننده بود،من همیشه سعی می کردم که یار رستمی باشم.اوبااینکه یک پا نداشت و با عصا راه می رفت٫از همه بهتر بازی می کرد.با عصایش هم دریبل می زد هم گل!هرکس که می خواست گل بزند با عصای برادر رستمی مواجه می شد که مزه گل زدن از دهانش می پریدتازه چشمم داشت گرم می شد که یک عده ریختند داخل سوله و در حالی که ما را لگد می کردند گفتند:«یا حسین...یاحسین...رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند...یا حسین...یاحسین...
ماهم سریع چند نفر از آن ها را گرفتیم.بچه های خودمان بودند.به سرکردگی محمدعامری حمله کرده بودند تا ما را اذیت کنند.مادهم کمنگذاشتیم و با گرفتن جشن پتو رهایشان کردیم.
رستمی شب نقشه کشید که ما هم فردا به سوله آن ها برویم و به قول معروف«موشک جواب موشک»
صبح زود همه بند پوتین هایمان را محکم بستیم و راه افتادیم.رفتیم روی دژ.دژ تقریبا سه متر از زمین بالاتر بود.عرضش دو متر و با طولی که چشم آخرش را نمی دید.زمین بالای دژ صاف بود.شروع کردیم به دویدن ٫عراقی ها برایمان دست تکان دادند.یکی از بچه ها دم گرفت و ما هم جواب می دادیم:«انا مسلم..انا حریه...انا مسلم٫انا حریه...صدام پیت حلبیه...صدام پیت حلبیه...صدام موش عربیه صدمتر مانده به سوله بچه ها پراکنده شده و به سوی آن ها رفتیم.در ده متری آن ها دوباره نظم گرفتیم و بعد بی سر و صدا حمله کردیم.از روی دست و پا و سینه و شکم آن ها می دویدیم و مثل خودشان می گفتیم:«یا حسین...یا حسین....رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند....یاحسین٫یاحسین...
سریع جیم شدیم.آن ها هم فریادکنان دنبال ما کردند.
#یا_زهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
بین همه عشقای دنیا عشق است اباالفضل ( سرود ) 1.mp3
2.22M
بین همه عشقای دنیا عشق است ابوالفضل...🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
داره دلم بهونه اباالفضل ( سرود ) 1.mp3
1.97M
داره دلم بهونه ابوالفضل (علیه السلام )...🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
در مراسمی برای شهدا ، شهید سردار حاج قاسم سلیمانی رو کرد به خانوادهها و گفت:
از همه تقاضا دارم دو دقیقه سقف را نگاه کنند.
دو دقیقه همه سقف را نگاه کردند و کم کم گردنها خسته شد.
همان زمان ، سردار سلیمانی گفت: خسته شدید؟
برخی از رزمندگان جانباز ما بیش از ۳۰ سال است که به دلیل مجروحیت فقط میتوانند سقف را نگاه کنند.... 😔😭
🎤راوی: همسر شهید هادی کجباف
#روز_جانباز
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
مقام حضرت عباس در کلام امام سجاد(علیه السلام)
حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السّلام فرمود:
خدا حضرت عباس را رحمت کند! حقا که امام حسین را بر خویشتن مقدم داشت و جان خود را فدای آن حضرت نمود تا اینکه دستهای مبارکش قطع شد. خدای مهربان در عوض دستهای عباس علیه السّلام دو بال به وی عطا کرد تا بوسیله آنها در بهشت با ملائکه پرواز نماید. کما اینکه این نعمت را نیز به جعفر بن ابی طالب عطا کرد. عبّاس را نزد خداوند منزلتی است که در روز قیامت همه شهیدان بر آن رشک می برند.
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
ذخر_الحسین_کیست ؟
جنگ صفین بود و نوجوانی سیزده ساله...
امیرالمومنین(علیه السلام) نقاب به چهره قمر بنی هاشم زدند و او را روانه ی میدان کردند. معاویه ابوشعتاء دلاور معروف عرب را پیش فرستاد ابوشعتاء گفت اهل شام مرا حریف هزار اسب میدانند، در شأن من نیست، یکی از پسران من برای او کافیست.
۹ پسر را به جنگ فرستاد و یکی پس از دیگری به دست قمر منیر بنی هاشم به درک واصل شدند.
خودش عصبانی به قصد انتقام خون پسرانش به میدان آمد و او نیز با ضربتی به درک واصل شد...
جنگ مغلوبه شده بود... همه در حیرتند که این نوجوان کیست که چنین جنگاوری میکند...
امیرالمومنین(علیه السلام) به عباس گفتند برگرد پسرم...
سپاهیان گفتند یا امیرالمومنین اجازه بده تا کار را یکسره کند اما حضرت اجازه ندادند...
فرمودند: اِنّهُ ذُخرُ الحسین...
او ذخیره برای حسین است...
السلام علیک یا قمر العشیره یا ابالفضل العباس
ای کاش تنها این از من یادگار بماند...
📚امالى_طوسى_ص۲۷۵
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3