🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_همسایه_پیامبر🌹🕊 #خاطرات : شهید داوود دانایی 🌹🍃 فصل سوم..( قسمت پنجم)🌹🍃 🕊🌷بسم رب ا
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_همسایه_پیامبر🌹🕊
#خاطرات : شهید داوود دانایی 🌹🍃
فصل سوم..( قسمت آخر )🌹🍃
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
#برخورد_قاطع
جوانک سر به هوا و قلدری بود تو باغ دین و مذهب و خدا و پیغمبر و این جور چیزها نبود آمد وسر فلکه یک دکه زد اما نه دکه ای که بخواهد با آن در آمد داشته باشد دکه ای که تبدیل شده بود به پراکندن و انتشار آواهای شیطانی و عکس های ناجور و مبتذل و...
هر روز که جوانک می آمد و دکه اش را باز می کرد نواز یکی از خوانندگان طاغوتی را می گذاشت توی ضبط و صدایش را تا آن اندازه که خیابان را روی سرش بگذارد زیاد می کرد عکس های مبتذل و نیمه عریان زنان آوازه خوان و بی بندر بار را هم می چسباند دم دکه اش تا چشم های جوانان هرزه و لات را به دنبال خودش بکشاند و با فروش آن ها پول بیشتری به جیب بزند با این کارش داشت پای خیلی ها را به گناه و ابتذال باز می کرد زمان شاه بود و کسی جرات نداشت برود به یارو حرفی بزند و تذکری بدهد اگر کسی لب تر می کرد و چیزی می گفت طرف شکایت می کرد و ...
من و داوود با هم بودیم داشتیم می رفتیم طرف خانه داوود یک بار راهش را کج کرد رفت سراغ دکه جوانک همین جور تو دکه اش نشسته بود و داشت با آهنگ مبتذل و تندی که گذاشته بود سری می جنباند داوود رفت جلو دکه بر عصبانیتش غالب شد آرام و ملایم به طرف گفت آقا شما می دونی این شغلی که داری حرومه می دونی پولی که از این راه در می یاری از هر چی نجس تره؟ بعد با همان لحن ارام ادامه داد این همه شغل خب برو سراغ یه کاری که نون حلال توش باشه.
جوانک که صدای بلند موسیقی داشت گوشش را کر می کرد از دکه اش آمد بیرون و با صدای بلند گفت ها چی چی گفتی داوود حرف هایش را دوباره تکرار کرد جوانک که انگار اولین بار بود تو عمرش از این دست حرف ها شنیده بود دستش را به نشانه اینکه بروید پی کارتان به سوی داوود حرکت کرد و گفت برید بذارید باد بیاد نوار می ذارم که می ذارم عکس می فروشم که می فروشم عشقمه میخوای بگی چی؟
داوود باز هم نصیحتش کرد و او را متوجه اشتباهش نمود اما جوانک غد بود کله اش حسابی باد داشت زیر بار حرف حساب نمی رفت بعد جوانک جلو آمد و گفت من هر کاری بکنم قانون پشت منه. کافیه یه بار دیگه مزاحم بشی تا شکایت کنم و... داوود این را که شنید بسیار عصبانی شد نمی توانست ببیند این جوانک تو خیابان هر روز دارد عده ای را به گرداب گناه می کشاند و از طرفی هم دارد او را تهدید می کند یک دفعه دستش را بلند کرد و محکم خواباند در گوش جوانک رنگ از صورتش پرید سد عینهو مجسمه انگار خشکش زد داوود معطل نکرد رفت تو دکه نوارهای مبتذل طرف رل بر داشت و همه اش را ریخت کف خیابان عکس های مبتذل خوانندگان را هم از دکه در آورده و پاره پاره کرد بساط گناه و معصیتش را به هم ریخت جوانک خشکش زد داوود همه این ها را در یک چشم به هم زدن انجام داد.
بعد هم راه افتادیم و رفتیم تو دلم دیگه فاتحه داوود را خواندم اگر جوانک می رفت و کوچکترین شکایتی از داوود می کرد شهربانی می آمد و دخل داوود را می اورد فرداش که شد هیچ کس از شهربانی نیامد آب از آب هم تکان نخورد تنها چیزی که پیش آمد این بود که جوانک تعطیل کردن دکه و گم و گور شدنش را به شکایت کردن ترجیح داده بود.
#یا_زهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
امروز همه باهم میآییم...😍🇮🇷🌹🍃
می آییم؛
بخاطر حاج قاسم...
بخاطر آرمان عزیز...
بخاطر آرشام...
بخاطر همه شهیدان مظلوم کشورم...
بخاطر شهدای مدافع حرم...
بخاطر شهدای شاهچراغ...
بخاطر همه خون هایی که آمریکا و مزدورانش به ناحق ریختند...
امروز همه می آییم🇮🇷🌹🍃
#پایان_مماشات
#برخورد_قاطع
#زنده_باد_جمهوری_اسلامی_ایران 🇮🇷🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشکر فراوان از پلیس کیش که مقتدرانه به میدان آمد
کیش از جاهایی است که بسیار اوضاع ولنگاری در آن بغرنج است!
تشکر از جان بر کفان نیروی انتظامی که با احترام و اقتدار به این امر میپردازند.
#برخورد_قاطع
#یـــازیــنـــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
#روبیکا👇🌹👇
https://rubika.ir/Yazinb_69
--- 🌴 #لبیک_یازینب...🌴---