ساعت یک دو نصفه شب بود .
صدای شُرشُر آب می آمد .
توی تاریکی نفهمیدم کی است .
یکی پای تانکر نشسته بود و یواش ،
طوری که کسی بیدار نشود ،
ظرف ها را می شست .
جلوتر رفتم ، حاجی بود .
#شهیدهمت؛
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
مارابقیهپسزدهبودندهزاربار
ماراحسینبودکهآدمحسابکرد:)💔
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
[ إلٰهی وَ رَبّی مَنْ
لی غَيرُكَ أسْألُهُ كَشفَ ضُرّی ]
ای معبود و پروردگارم! من، جز تو
چهکسی را دارم تا از او درخواست
كنم كه غم و رنجم را برطرف کند؟!
- دعای کمیل
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
. .
منبچهاینخانهاموتوبابا🥹❤️🩹 ..
از محمدالجنامی پرسیدند:
ملودینوایِ«حسین»
روبامشورتکدومآهنگسازنوشتی:)؟
خندیدوگفت؛
«آهنگساز؟»
اونشبشدیداسرماخوردهبودم،
یهوچشممسرخطشعرراگمکرد!
برایاینکهنظممجلسبهمنخوره؛
بصورتبداههیکنوای«حُسـین»روشروعکردم
وتادقایقیادامهدادم؛مولاپسندیدوبالابرد...
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
__
خدایا !
ماخستهیِ راه نیستیم ،
خستهیِ بیراهههایی هستیم
که هر چقدر رفتیم به تو نرسیدیم ؛
برای تمام رنج هایی که میبری صبرکن!
صبر اوج احترام به حکمت خداست(:🌱
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
. .
تلاش کن که معروف بشی
ولی تو آسمان نه زمین . .
#شهیدانهطـوری
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
و تهدئة قلوبنا
و آرام قلب های ما . .
#رهبرجآن
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
میگفت با امام حسین جمله بساز؛
لبخند زدم و گفتم؛
من با امام حسین دنیا مو می سازم(:
#حسینجانم
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
. .
ما همیشه فکر میکنیم شھداء ،
یه کار خاصی کردن که شھید شدن !
نه رفیق، خیلی کار ها رو نکردن
که شھید شدن .
#شهیدحسینمعزغلامی
سلام وعرض ادب 🌸🌸
💠عزیزانی که تمایل دارنددرختم قرآن روزی یک حزب به نیت سلامتی وفرج آقاامام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف وهمچنین برآورده شدن حوائج همگی عزیزان شرکت کننده،ثبت نام کنند
به این آیدی پیام بدن:
@yabnalhasan114
💠این دوره ۴ماه طول میکشه ودرپایان هرعزیزیک ختم فردی انجام داده ودر۱۲۰ ختم قرآن گروهی شرکت میکند(البته اگر۱۲۰عزیزشرکت کنند)
✅فعلا ۶۰ نفرعضوشدند
💠هرچه زودتراعضاتکمیل بشه ختم قرآن این دوره هم انشاءالله شروع خواهدشد.
💠لطفابه دوستانتون هم اطلاع بدهید.
اجرتون باقرآن🌸🌸
🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
❄️🌨❄️🌨❄️🌨
🌨❄️🌨❄️
❄️🌨
🌨
#قصھ_دلبࢪی
#قسمت_چهارم
جلسه داشتیم اومد اتاق بسیج خواهران ، با دیدن قفسه خشکش زد😶
چند دقیقه زبونش بند اومد و مدام به انگشتر هاش ور میرفت مبهوت مونده بودیم😧
با دلخوری پرسید این اینجا چی کار می کنه؟!🤨
همه بچهها سرشونو انداختن پایین ...
زیرچشمی بِه همه نگاه کردن دیدم کسی نطق نمیزنه سرمو گرفتم بالا و با جسارت گفتم گوشه معراج شهدا داشت خاک میخورد آوردیم اینجا برای کتابخونه...
با عصبانیت گفت من مسئول تدارکات رو توبیخ کردم و شما به این راحتی میگین کارش داشتیم؟!😐
حرف دلم رو گذاشتم کف دستش: گفتم مقصر شمایی که باید همه این کارا زیر نظر و تأیید شما انجام بشه! این که نشد کار..
لبخندی نشست روی لبش و سرش رو انداخت پایین با این یادآوری که زودتر جلسه رو شروع کنید بحث رو عوض کرد.
وسط دفتر بسیج جیغ کشیدم شانس آوردم کسی اون دور و بر نبود😐🤦🏻♀
ن که آدم جیغ جیغویی باشم. ناخودآگاه از ته دلم بیرون زد . بیشتر شبیه جوک و شوخی بود..😐
خانم قنبری که به زور جلوی خندش رو گرفته بود گفت: آقای محمدخانی من رو واسطه کرد برای خواستگاری از تو..😶💔
ادامـہدارد . . .
بہقـلم✍🏻«محمدعلۍمحمدۍ🌿»
🌨
❄️🌨
🌨❄️🌨❄️
❄️🌨❄️🌨❄️🌨
🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️