سلام خدمت همگی همراهان 🌺
میخوایم برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان ختم ۱۴هزار تا صلوات تا ۴۰شب وهرشب تعدادی که ذکر میکنید اعلام کنید
زمان:از اذان مغرب تا اذان صبح
هر کدوم از عزیزان همراه تمایل به شرکت در این ختم صلوات را دارند میتوانند تعداد صلوات های خود را در آیدی زیر ذکر کنند
@Modfe313
تا الان دوازده هزار و پانصد وسی وشش
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸رمان تلنگری و شهدایی
🍃 #صبر
🌸قسمت ۱۵
هنوز از پایگاه بیرون نیومده بودم که یکی از خانم ها صدام کرد
_خانم محمدی گفت تصمیمت قطعی شد زودتر اطلاع بده تا اسمت تولیست نوشته بشه.
سرم روبه تاییدحرفش تکون دادم،باید اول مادرم رودرجریان میذاشتم هرچندمطمئن بودم راضی نمیشد
اسم راهیان نور رو بارها شنیده بودم اما تا حالا برام پیش نیومده بودبه همچین سفری برم،یعنی واقعاشهدامنوطلبیده بودند؟
من که چیزی درموردشون نمی دونستم تنها شهیدی که می شناختم پدرسیدبود.
داشت بارون می اومد نفس عمیق کشیدم تاازاین طراوت وپاکی لذت ببرم یکی از دوستای دوران دبیرستانم رو دیدم ازماشین مدل بالاش پیاده شد با یاداوری گذشته اعصابم بهم ریخت.
بخاطررفاقت ازدرس وزندگیم میزدم تا کنارشون باشم امادرست ازهمون ادماضربه خوردم بهترین لحظاتم به پوچی گذشت
اولش منونشناخت همش می پرسیدگلاره خودتی؟.نگاهش به ظاهرم بوداصلاباورش نمی شد.
_اگه بابات پولدار نبود می گفتم حتماجایی استخدام شدی که تغییرلباس دادی.راستی هنوزهم ترس ازرانندگی داری؟!.
خندش بیشترحرصم رودراورد ولی سعی می کردم اروم باشم ای کاش حداقل می گفت خودش باعث این ترسم شده!.توتصادفی که چندسال پیش داشتم مقصربود.بعدازاون دیگه پشت فرمان نرفتم!.
جلوی اولین تاکسی روگرفتم وسوارشدم تاکی می خواستم ازگذشتم فرارکنم بلاخره بخشی از زندگیم بودبایدکنارمی اومدم نه اینکه خودم روعذاب بدم گوشیم زنگ خورد کیفم رو زیرو روکردم تاتونستم پیداکنم بادیدن اسم لیلا مردد موندم!
تماس رفت روپیغامگیر.
_سلام گلاره جان من جلوی درخونتونم بایدباهم حرف بزنیم.فقط اگه میشه زودبیا!.
دلهره به جونم افتاداضطرابم بیشترشد. نزدیک خیابونمون بخاطرتصادف ترافیک شده بود کرایه روحساب کردم وپیاده شدم وبقیه مسیررودویدم به کوچه که رسیدم دیگه نایی برام نمونده بود....
چایی رومقابلش گذاشتم وکنارش نشستم لبخندی زدوتشکرکرد چندلحظه ای به سکوت گذشت انگارهیچ کدوم تمایلی به حرف زدن نداشتیم دل تودلم نبودهمش می ترسیدم چیزی شده باشه!.
بلاخره خودش سکوت روشکست وگفت:
_همون شبی که نذری داشتیم فرداش محسن میخواست راهی سفربشه البته مامانم اطلاع نداشت قراربودموقع رفتنش بگیم!.
حرفش روقطع کردم وعجولانه گفتم:
_کجامی خواست بره؟!.
_سوریه برای دفاع ازحرم،خیلی وقت بوداین تصمیم روداشت چندباری هم سفرش جورنشد!.
کاملاگیج شدم اخه توسوریه جنگ بود.
_بعداینکه توباعجله رفتی محسن خیلی گرفته بنظرمی رسید سوال پیچش کردم اولش طفره رفت امابعدش بهم گفت ناخواسته باعث شده دلت بشکنه!می گفت صبرنکردی تا حرف هاش رو کامل گوش کنی.تاحالااینطوری ندیده بودمش اصلااروم وقرار نداشت!.نمی دونم چی بهت گفته فقط ازت میخوام حلالش کنی.
باچشمانی گردشده بهش خیره شده بودم هضم چیزهایی که شنیدم برام سخت بود دلم گواهی خبربدی میداد....
🍃 #ادامه_دارد....
🌸 نویسنده؛ ع_خ
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸رمان تلنگری و شهدایی
🍃 #صبر
🌸قسمت ۱۶
لیلاموقع رفتن بازازم خواست داداشش روحلال کنم.بااین حرفش خجالت زده شدم،
سیدکاری نکرده بودکه من ببخشمش!فقط واقعیت روبرام روشن کرد مقصرخودم بودم که رویاپردازی کردم.
_ازوقتی این سفرش به مشکل خورده خیلی ناامیدوسرخورده شده.چندروزیه ازش خبری نداریم قم هم برنگشته همه نگرانشیم...
دلبسته کسی شده بودم که خاص وعجیب بودنمی تونستم درکش کنم چطوری می تونست ازعزیزانش دل بکنه وراهی سفری بشه که معلوم نبودبازگشتی داره یانه.
الانم خدامی دونست کجارفته فقط تنهادعام این بود صحیح وسلامت باشه تصوراینکه براش اتفاقی افتاده باشه دیوونه ام می کرد...
روسریمو باسنجاق خوشگل،لبنانی بستم گل سنجاق ازدورخودنمایی می کرد چادرموسرم کردم تواینه به خودم لبخندی زدم وازاتاق بیرون اومدم.
بابام با لب تابش سرگرم بود
مامانم هم طبق معمول باتلفن حرف میزد
انگارنه انگارقراربودبریم خونه عموبهرام.
تک سرفه ای کردم نگاهشون سمتم چرخید. ازبی تفاوتیشون لجم گرفت گفتم:
_اینطوری نمی تونیدنظرموعوض کنیدفقط دلم رومی شکنید.حالاکه من زوداماده شدم شمابی خیال نشستید؟!.
تلفن روقطع کردوبالحن سردی گفت:
_غروبی رفتیم سرزدیم، یه بهونه ای هم برای امشب اوردم!.
جلوتررفتم اصلانگام نمی کرد.
_بهونتون منم؟!مگه کارخلافی کردم.
_شاهکارت که یکی دوتانیست.اولش چادری میشی بعدمیگی میخوام برم راهیان نور! لابد فردا هم می خوای خانم جلسه بشی. تاوقتی که ظاهرت این شکلی باشه من باهات جایی نمیام!...
به بابام نگاهی انداختم چقدرسردوبی تفاوت شده بودند انگارکه تواین خونه غریبه ام
دیگه مثل قبل نازم خریدارنداشت تحمل این فضابرام سخت بود.
بی هدف توخیابون قدم میزدم بعدِسید حالا نوبت خانوادم بودکه طردم کنند. بیشتر دوستام رو هم بخاطراین پوشش ازدست دادم.
تنها دلخوشیم به همین سفربودشایدباکمک شهدا زندگیم به روال عادی برمی گشت......
🍃ادامه دارد....
🌸 نویسنده؛ ع_خ
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸
سلام خدمت همگی همراهان 🌺
میخوایم برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان ختم ۱۴هزار تا صلوات تا ۴۰شب وهرشب تعدادی که ذکر میکنید اعلام کنید
زمان:از اذان مغرب تا اذان صبح
هر کدوم از عزیزان همراه تمایل به شرکت در این ختم صلوات را دارند میتوانند تعداد صلوات های خود را در آیدی زیر ذکر کنند
@Modfe313
تا الان چهارده هزار تا
هدایت شده از عشق مذهبی
مسائل روز ایران و جهان به همراه مطالب مهدوی در کانال جرعهای از معرفت 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2116682405C529f9f3fa8
مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
#سلام_امام_مهـربان_زمانـم ♥
❤️ یعقوب بوی پیراهن یوسف را
از فرسخ ها دورتر حس کرد؛
افسوس که بین ما هستی،
به ما سلام می کنی
و ما تو را نمی شناسیم...
به قربان روی ماهت، سلام
🌤 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج 🌤
#یاصاحب_الزمان 💚
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
هدایت شده از کانال مسابقه رستا
مسابقه کانال پودر کیک رستا🎁🎈
سین بزن پول نقد جایزه بگیر🎉
⊹
› نفر اول :150 هزار تومان 🎁😌
•
› نفر دوم ᎓ 80 هزار تومان 😉💝!
•
› نفر سوم ᎓ ارسال رایگان 🦋🌸!
کلی پودر کیک متنوع دارن با انواع طعم و ... برای مهمونی ها ، جشن ها و مراسمات شما ... 🥺👌🏻🦋
همین عضو شو الان از
محصولاتشون دیدن کن😍👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1052705233C7a99870732
کد 10
22.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📻 #منبر -کوتاه-
📜موضوع: معجزات امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) در دوران ظهور با عصای موسی و انگشتر سلیمان(علیهم السلام)
🎙 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا #هاشمی
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او میآید
اما...
اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج🤲
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
🔴 تسبيح امام زمان (ارواحنا فداه) از روز هجدهم تا آخر هر ماه
🔵 علاّمۀ مجلسى رحمه اللّه در «بحار الأنوار» ضمن نقل تسبيح چهارده معصوم عليهما السّلام از «دعوات راوندى» تسبيح مولاى مان امام زمان ارواحنا فداه را چنين نقل مى نمايد:
🌕 سبْحانَ اللَّهِ عَدَدَ خَلْقِهِ، سُبْحانَ اللَّهِ رِضى نَفْسِهِ، سُبْحانَ اللَّهِ مِدادَ كَلِماتِهِ، سُبْحانَ [اللَّهِ] زِنَةَ عَرْشِهِ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ مِثْلَ ذلِكَ
پاك و منزّه است خداوند، به تعداد موجوداتى كه آفريده است؛ پاك و منزّه است خداوند، به مقدار رضايت خودش؛ پاك و منزّه است خداوند، به گستردگى و پهناى كلماتش؛ پاك و منزّه است خداوند، به بزرگى عرش او؛ حمد و سپاس مخصوص خداوند است، همانند آن چه گفته شد.
🔺 اين دعا از روز هجدهم تا آخر هر ماه (قمری) خوانده مى شود.
📚 دعوات راوندى ص۹۴/ بحار الأنوار ج۹۴ ص ۲۰۷
📚 صحیفه مهدیه بخش پنجم دعای ۱۸
#امام_زمان
#ادعیه_مهدوی
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
📌 حواس پرت...
🔸 اینجا حواس همه پرت است؛ یکی مشغول کار و دیگری سرگرمِ یار. یکی از درد مینالد و یکی از غم نان. غمگین و خوشحال فرقی نمیکند.
🔹 همه برای فراموشکردنت بهانهای داریم.
در شهر خبری از تو نیست. فوقفوقش نامت را بر مسجدی، مدرسهای یا خیابانی گذاشتهایم.
🔸 ما هم که ادعا میکنیم به یادت هستیم، نمیگویم همه، اما بیشترمان فقط حرف میزنیم. اول از همه خودم!
که خیال میکنم کارهای هستم، اما حال و روزم از همه بدتر است.
تنها حواسجَمعمان تویی که هیچکداممان را یادت نمیرود. هوای تکتکمان را داری.
حتی ما بیوفاهای فراموشکار!
📖 #دلنوشته_مهدوی
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
_
زیاد اهݪ ریاضۍ و هندسہ نیستم
ولۍ بین اشڪال ریاضۍ عاشق شش
گوشہ ام.."🥲🤍
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
_
«ما به زحمت به ركوعِ تو رسيديم علی؛
سرِ ما را نكنی گرم به يک انگشتر...
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
بچههیئتیفحشنمیده!
بهشوخییاجدیفرقینمیکنه،
بگذاریدکسانیکهناسزامیگویند،
تنهاکسانیباشندکهحزبالهینیسـتند!🌱
_استادپناهیان
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
بدونکپشنقشنگتره!'
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•