eitaa logo
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
◝یا‌اللہ‌اعتمدنـٰا‌علیك‌ڪثیرا◟ خدایا ، ما رو تو خیلۍ حساب ڪردیما ◠◠ - اینجافقط‌یہ‌ڪانال‌نیسٺ🍯 - اینجاتا‌نزدیڪی‌عرشِ‌خداپرواٰز ‌مۍ ڪنیم🕊 - یہ‌فنجون‌پاڪۍ☕ مهمون‌ ابجۍ‌ساداٺۍ: > خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dokhte_babareza0313 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشیع شهید گمنام بروجرد
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
مراسم تشیع پرشکوه پیکر شهید گمنام در بروجرد را به تمامی مادران شهداو مردم شهید پرورایران زمین تسلیت میگوییم 🥀😔
إِنَّا‌للّه‌وإِنّا‌إِلَیهِ‌رَاجِعُون... بی‌مادر‌شدیم((:💔 مراسم‌تشـییع‌پیکر‌مادرشهیده‌‌مان امشب،نیمه‌ها‌ۍ‌شب' مکان‌﴿مدینه؛........﴾ ارادتمندان‌لطفا‌بنا‌بہ‌معذوریت‌هایی ...🖐🏼🥀 .....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان💔 قسمت یازدهم محمد درِ ماشین را باز کرد و پیاده شد و رو به حلما گفت: این مرده کیه با داداشت؟ حلما همانطور که پیاده می شد نگاهی به سمت چپش انداخت و گفت: +دوستِ میلاد -هر وقت میلادو میبینم این باهاشه خیلی از میلاد بزرگتر میزنه +آره فکر کنم از تو هم بزرگتره، سربازی میلاد که تموم شد آخرهفته ها چندباری رفت هیئت فکر کنم همونجا دوست شده باهاش میلاد که آنها را دید  برخلاف همیشه، با چهره ای گرفته و اخم عمیقی جلو آمد و رو به محمد گفت: ×سلام... چه عجب از این ورا؟ -سلام میلاد جان خیرباشه جایی میری؟ ×اگه زحمتی نیست مارو برسون ترمینال -شمارو؟ ×آره...صادق جان بیا...منو دوستمو محمد نگاهی به حلما انداخت و بعد رو به حلما گفت: پس به مادر بگو زود میام حلما لبخندی زد و دکمه آیفون را زد. محمد همراه میلاد و صادق به طرف ماشین رفتند. وقتی سوار شدند صادق گفت: سلام علیکم محمد کمربند را بست و در آیینه نگاهی به صادق انداخت و پاسخ سلامش را داد. بعد رو به میلاد پرسید: -به سلامتی سفر میری؟ × میریم قم -زیارت دیگه؟ ×نه...هیئت -چه هیئتی که از زیارت واجب تره؟ ×جلسه داریم با حاج آقا یکدفعه صادق اخمی کرد سرش را جلو آورد و گفت: *بازجوییه برادر؟ میلاد بلافاصله نفسش را با بی حوصلگی بیرون داد و گفت: ×تو خونه زندانی مامان خانم، بیرون خونه هم اینطوری محمد خنده ای کرد و گفت: سخت نگیر داداشم به جاش زن بگیر خیلی خوبه ها یکدفعه ابروهای درهم کشیده میلاد باز شدند و لبخند روی لبانش نشست. محمد با کف دستش محکم روی پای میلاد کوبید و به شوخی گفت: مثل اینکه بدتم نیومد...آره؟ صادق خودش را جلوتر کشید و گفت: البته مسائل هرکس مربوط به خود شخصه محمد دنده را عوض کرد و بعد از مکث کوتاهی رو به میلاد پرسید: -خب چه خبرا؟ چه میکنی این روزا؟ ×جلسه و هیئت و یکم مطالعه -چه خوب...اگه بخوای حرفه ای مطالعه رو شروع کنی بهت یه سری کتاب معرفی کنم، حالا تو چه زمینه ای مطالعه میکنی؟ یکدفعه صادق خودش را از سمت راست صندلی میلاد، جلو کشید و دهانش را به گوشش نزدیک کرد و چیزی نجوا کرد که اخم های میلاد در هم رفت و گفت: یه سری کتاب هست دیگه اگه بشه تندتر برو ما عجله داریم. ❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
رمان💔 قسمت دوازدهم محمد پایش را روی پدال گاز فشرد و گفت: -کمربندتم ببندی... صادق همانطور که به صندلی تکیه زده بو  گفت: *برادر شما همیشه اینقدر در کار دیگران ورود میکنید؟ -البته این دیگران برادر خانم بنده ست بهش علاقه دارم برا سلامتیش گفتم کمربندشو ببنده نهایتا اجباری هم نیست ولی مثل اینکه شما زیادی معذبی *بله من به برادر میلاد گفتم ماشین بگیریم شما آهسته میری آخرش میترسم به صحبتهای گرانقدر سید نرسیم -از این تندتر که خلافه! هنوز تو شهریم بچه ای یه دفعه میگذره... حالا فوقش نرسیدید از بقیه میپرسید، اصلا صحبتهای رهبر هم وقتی موردی پیش بیاد نتونیم بشنویم پیگیری میکنیم مکتوبشو میخونیم یا از کسی که شنیده میپرسیم... صادق این را که شنید صورتش قرمز شد و گفت: *مشکل شما اینه که فکر میکنید رهبرتون بالاتر از همه ست -رهبرتون؟ رهبر امت اسلامیه... به ظاهر مذهبیتون نمیاد که ... *هرکی علی رو قبول داشت باید حسینم قبول داشته باشه؟ -رسما داری میگی... ×ای بابا ول کنید جانِ میلاد -میلاد جان اجازه بده میخوام ببینم این برادر صادق شما چطور در مورد نایب امام زمان(عج) اینجوری حرف میزنه!؟ *اگر امام زمان نایب بخواد چرا سید ما نباشه !؟ -نه مثل اینکه مسئله شما چیز دیگه ست...نایب امام زمان(عج) به گفته خود معصومین باید عادل و باتقوا و با شجاعت و بصیرت باشه کسی که جامعه اسلامی رو متحد کنه نه اینکه جیبش پر از  دلارای انگلیسی و آمریکایی باشه و به جای اسلام، مجلس  لعن و  فحاشی و خودزنی برپاکنه تا از شیعه یه چهره خونریز و پرخاشگر تو دنیا نشون بده  و مدام شیعه و سنی رو به جون هم بندازه تا تو سایه جنگ و اختلاف داخلی، دشمنا با امنیت به جنایتاشون مشغول باشن اصلا چرا این به اصطلاح حاج آقای شما یک کلمه از ظلم و جنایات صهیونیستا نمیگه به مسلمون کشی شون اعتراض نمیکنه بعد مدام با نظام اسلامی ایران دشمنی میکنه..... *آخه پدر....بزن کنار تا یه حرف بیخودی از دهنم در نیومده ×آره محمد بزن کنار به خدا بد میشه -میزنم کنار  ولی این نابرادر تنها پیاده بشه *فقط بخاطر میلاد چیزی که لایقشی نثارت نمیکنم وگرنه هرکی صدتا کمترش پشت سر حاج آقامون گفته مشت و ... -حرف ناحقی که زدی از صدتا فحش و مشت بدتر بود...به سلامت *پیاده شو میلاد -میلادجان کجا؟ شما مهمون دارید. بیا برگردیم خونه *میلاد اگه الان اومدی که اومدی وگرنه دور منو و هیئت و همه چی رو خط بکش ×محمد من باید برم -چرا باید؟ داداشم اصلا تا خونه من هیچی نمیگم فقط بیا بریم خونه مادر و حلما... *برادر میلاااااااد ×خداحافظ محمد میلاد  پیاده شد و با قدم های مردد دنبال صادق راه افتاد. لحظاتی بعد سوار ماشینی شدند. میلاد  قبل از سوار شدن سرش را برگرداند و به محمد نگاهی انداخت اما با کشیده شدن دستش در ماشین نشست. محمد به دور شدن ماشینی که آنها را سوار کرده بود، خیره شد. بعد ماشین خودش را روشن کرد. نفس عمیقی کشید و شروع کرد زیرلب آیت الکرسی خواندن ❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
شرح ِ روضھ هَمین دوخَط . .💔 .
از این خوشم میاد 💔 مادر ما بود به خدا💔🤦‍♀
شب شام غریبانه مادرِ😭 احوال اهل خانه خراب است بعد تو .... بچه‌ها گریه کنان در کوچه ها دنبال مادر... حسین از هوش رفته ...😭 حسین تب کرده امشب ..... 😭 بعد تو سر از تنش جدا میکنند ...😭 زهرا تورا به جان حسینت برگرد 🥀 حسن خواب ندارد بی صدا میگرید....😭 بعد تو در خانه خود محرم رازی ندارد..‌. 😭 بعد تو جگرش را پاره پاره میکنند ...😭 غریبانه در خانه اش بی کس شهید میشود... 😭 زهرا تورا به جان حسن غریبت برگرد 🥀 زینب سرجانمازت میگرید ، تاب دوری مادر ندارد....😭 بعد تو نیست کسی گیسوانش ببافد زهرا..‌.😭 بعد تو زینب به اسارت میبرند ..‌.😭 زهرا جان تورابه جان زینبت برگرد🥀 محسنت بین در دیوار شهید شد، داغ دیدی ولی ....😭 زهرا جان تو را به جان محسنت برگرد 🥀 فرزندات بعد تو مادر ندارند ...😭 علی بی یار و یاور شده زهرا ....😭 زهرا جان بعد تو سر به چاه میبرد...😭 زهرا جان علی بی تو در این دنیا غریبست برگرد ...‌😭 بعد تو غریبانه شهیدش میکنند 😭 در نماز صبحش فرقش را از هم می‌شکافند ،علی غریب است زهرا! 😭 زهرا جان تو را به جان یاورت برگرد 🥀 شیعیانت بعد تو بی گناه شهید میشوند 😭 بعد تو سرچادرت شهید های زیادی داده ایم ... برای ارثیه ات زهرا جان دختران زیادی بی پدر شدن .... همسرانی بی همسر شدن .... این دنیا دگر وفایی ندارد بی تو زهرا جان 🥀 برگرد.....💔 ✍🏻رز ╔═~^-^~🥀═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🥀═~^-^~═╝ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ╔═~^-^~🥀═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🥀═~^-^~═╝ ‌
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ╔═~^-^~🥀═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🥀═~^-^~═╝ ‌
❣ 📖 السَّلامُ عَلی الْمُدَّخَرِ لِکَرامَةِ اَوْلِیآءِ اللَّهِ وَ بَوارِ اَعْدآئِهِ... 🌱سلام بر مولایی که با آمدنش دوستان خدا سربلند می شوند و دشمنان خدا سر به نیست. 🌱سلام بر او و بر روزی که خدا در انتظار آن است. 📚 بحار الأنوار، ج‏99، ص 117. بدون عشق دلسردم، کمی آقا نگاهم کن سرا پا غصه و دردم، کمی آقا نگاهم کن درختی بی‌ثمر هستم، برایت دردسر هستم خزانم... شاخه‌ای زردم، کمی آقا نگاهم کن  ╔═~^-^~🥀═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🥀═~^-^~═╝ ‌
🍃 💚 امیرالمومنین علی علیه‌السلام فرمودند: «وَ اُنْجِدَ الْعِیصُ...»؛ هنگامی که جنگل‌ها (در اثر قحطی و کمی باران، یا آتش سوزی‌ها بر اثر دست های انسانی..) خشک شوند... در آن زمان مهدی عجل‌الله فرجه، ظهور نماید! 📗الزام الناصب، ص۸۶۳  ╔═~^-^~🥀═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🥀═~^-^~═╝ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «اگه ظهور محقق نشه...» 👤 استاد 🔸 شیطان جاودانه شدنش رو می‌خواد. ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... ╔═~^-^~🥀═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🥀═~^-^~═╝ ‌
‍ ‍ ⁉️ چه فرقي بين علائم و شرایط ظهور است؟ ☘ علايم ظهور گر چه با شرايط ظهور، وجه اشتراكي دارند كه همان تحقق هر يك قبل از ظهور امام مهدي(عج) است، ولي از جهاتي نيز با يكديگر اختلاف دارند. اينك به برخي از اختلافات اشاره مي‏كنيم: 🔅 1 - منوط شدن ظهور به شرایط و تعلیق بر آنها واقعي است، به اين معنا كه اگر شرايط مهيّا نباشد، مشروط كه همان ظهور است در خارج تحقق نخواهد يافت، بر خلاف منوط شدن ظهور به علامات و تعلیق بر آنها، كه واقعی نيست؛ زيرا علامات نسبت به ظهور، جنبه كاشفيّت دارد. 🔅 2 - علامات، حوادثی پراكنده‏اند كه در طول عصر غيبت به صورت پراكنده انجام خواهد گرفت، بر خلاف شرايط كه تا وقت ظهور به صورت متّصل و مستمر خواهد بود. 🔅 3 - انسان نسبت به شرايط ظهور، تکلیف دارد بر خلاف علايم ظهور أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج‌ ╔═~^-^~🥀═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🥀═~^-^~═╝ ‌
─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─ 🔴 عجایب دنیای ظهـــــــــــور... ⭕️ رنگارنگ شدن آفتاب... 💚امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمودند: و در ماه رمضان، هنگام طلوع صبح ندا دهنده‌ای از سمت مشرق گوید: ای اهل هدایت گرد هم آیید! بعد از آن گوینده‌ای در هنگام غروب خورشید از سمت مغرب گوید: ای پیروان باطل اجتماع کنید! فردای آن روز در وقت ظهر، آفتاب رنگارنگ گردد، و زرد و تیره شود و در روز سوّم خداوند بین حــــــقّ و باطـــــــل را کاملاً جدا نماید... «وَ يُنَادِي مُنَادٍ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ مِنْ نَاحِيَةِ اَلْمَشْرِقِ عِنْدَ اَلْفَجْرِ يَا أَهْلَ اَلْهُدَى اِجْتَمِعُوا وَ يُنَادِي مُنَادٍ مِنْ قِبَلِ اَلْمَغْرِبِ بَعْدَ مَا يَغِيبُ اَلشَّفَقُ يَا أَهْلَ اَلْبَاطِلِ اِجْتَمِعُوا وَ مِنَ اَلْغَدِ عِنْدَ اَلظُّهْرِ تَتَلَوَّنُ اَلشَّمْسُ وَ تَصْفَرُّ سَوْدَاءَ مُظْلِمَةً وَ يَوْمَ اَلثَّالِثِ يُفَرِّقُ اَللَّهُ بَيْنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ...» 📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۷۲ 📗سرور أهل‌الإيمان، ج ۱، ص۵۰ امام_زمان♥ ╔═~^-^~🥀═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🥀═~^-^~═╝ ‌
‌انتظار فرج داشتن یعنی... 🔷انتظار در رکاب امام بودن و جنگیدن و احیاناً شهیدشدن... 🔷 یعنی آرزوی واقعی و حقیقی مجاهد بودن در راه حق... 🔷 نه آرزوی اینکه تو برو کارها را انجام بده، بعد که همه کارها انجام شد و نوبت استفاده و بهره گیری شد آن وقت من می آیم! 📚آزادی معنوی، ص: 173 ╔═~^-^~🥀═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🥀═~^-^~═╝ ‌