eitaa logo
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
2.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
41 فایل
بسـم‌الله . شرو؏مـون‌از ‌1401.8.19(: حوالۍِ‌ساعت‌12.30🫀 ‌ ‹تحت‌لوای ِآقای313› -مـحـلی‌بـرای‌تسـکـین‌قـلب‌وروح‌انســان‌✨ | خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @okhte_dash_ebram کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
رمــــان "آنلاین در پناه زهرا💕" ‌ ‌ از زبان هدیه: ‌ فردین: -خب پیاده شو همین جاست.. از ماشین پیاده شدم؛ "واااو چه رستورانی هست لعنتی" -آنقدر از این نگاه‌ها نرو "ای‌وای دوباره سوتی دادم" خودم رو جمع و جور کردم و وارد شدیم.. سعی کردم به دور و برم زیاد نگاه نکنم که خدای نکرده دوباره از اون نگاه‌ها نروم‌.. -اوناهاش،اون‌ طرف هستن.. دستم رو گرفت و رفتیم سمت میزی که دونفر پشتش نشستن.. یه آقایی که هم‌قد فردین بود ولی لاغر با موهای بور و یه خانمی که مثل خودم قدبلند بود موهاش بلند و یه ذره هم آرایش داشت... با نزدیک‌شدن بهشون بلند شدن.. محمد: -ســـلام آیگل هم لبخندش نشون از سلامش بود.. جواب سلامشون رو دادیم.. محمد با فردین دست داد و بعد دستش رو به سمت من گرفت... "یا بـــــاب الحوائج" یه نگاه به فردین کردم،بعد یه نگاه به محمد دستم رو گزاشتم رو سینه‌اَم و کمی خم شدم و جواب سلام رو دادم.. محمد دستش رو کشید و گفت: --ای‌وای،حواسم نبود فردین رفته خواهر بسیجی گرفته فردین: -دیگه یادت باشه لطفا.. محمد: --حتما.. بعد از دست‌دادن به آیگل نشستم.. محمد: --خب خب؛ بگید ببینم چیشد اومدید ترکیه؟! فردین: -اومدیم واسه یه قرارداد.. -حالا بگو ببینم محمد آفتاب از کدوم طرف طلوع کرده که شمای خسیس ما رو دعوت کردید.. آیگل: ---محمد هیچم خسیس نیست.. "آیگل به انگلیسی حرف میزنه، ولی خب حرف‌های فارسی ما رو متوجه میشه" خندیدم‌ و گفتم: _فردین..! _خانم رو آقاشون حساسه.. فردین: -دقیقا.. محمد و فردین با هم گرم صحبت شدن.. آیگل: ---حجاب خیلی بهتون میاد _وای ممنون عزیزم، چشم‌هات قشنگ میبینه؛ _راستی شما مسلمون‌ هستی؟! ---نه،من دین خاصی ندارم.. ---معتقدم انسان باید آزاد باشه... خندیدم؛ _خب مثلا من که دین دارم اسیرم؟! ---نه،منظورم این نبود _می‌دونم بابا... ---ولی محمد شیعه است،مثل شما... ---ولی خب احساس می‌کنم خیلی فرق دارید.. _خب آره، بعضیا به دینشون پایدارن و احترام میزارن بعضیا هم دینشون براشون مهم نیست و آشکارا میگن... ---آخه من یک مسئولی رو دیدم، خانومش مثل تو محجبه بود بعد خودشم لباسِ‌روحانی تنش بود ولی دزدی می‌کرد تو دولت _خب بعضیا هم هستن که پشت لباسِ دینشون هزارتا غلط می‌کنن که در دین مورد قبول نیست و فقط این کار رو می‌کنن که دین خراب بشه و مردم شکی نکنن.. _ولی برعکس این مردم هستن که از دین زده میشن.. ---چقدر عوضی... "زدیم زیر خنده، دختر خوبی بود،دوسش داشتم.. شماره هامون رو بهم دادیم تا مثل دوتا دوست باشیم" اون شب هم با کلی خاطره پیش محمد و ایگل گذشت.