eitaa logo
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
2.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
41 فایل
بسـم‌الله . شرو؏مـون‌از ‌1401.8.19(: حوالۍِ‌ساعت‌12.30🫀 ‌ ‹تحت‌لوای ِآقای313› -مـحـلی‌بـرای‌تسـکـین‌قـلب‌وروح‌انســان‌✨ | خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @okhte_dash_ebram کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
رمــــان " آنلاین در پناه زهرا 💕" ‌ #قسمت‌چهل‌وهشتم‌ ‌ _هدفتون برای آینده چیه؟! مهدیار: -
رمــــان "آنلاین در پناه زهرا 💕" ‌ ‌ لباس‌هام رو عوض کردم و پریدم روی تخت گوشیم رو برداشتم.. "هوووووووووووووووو، ده‌تا میسکال از ناری و فاطمه" "فوضول‌هااا" تماس تصویری گرفتیم و از جزء به جزء براشون تعریف کردم ناری: -تو هم دیگه قاطی مرغااا شدی _چـــه جـــــووووورم فاطمه: --مهدیار و هدیه! --چقدر هم بهم میان.. _تـــــــف تو ریاااا.. ناری: -واقعا تف؛ -وای بچه‌ها آقام اومد من برم دیگه.. فاطمه: --خداحافظ فاطمه: --کی میشه من و آقام هم بریم زیر یه سقف؟! _مگه بابات راضی نشده؟! فاطمه: --نه،میگه فقط باید خونه داشته باشه.. --بدبخت آقام هم بیست و چهار ساعته سر کاره.. _ان‌شاءلله درست میشه.. --ان‌شاءلله، خب آجی من هم برم،کاری نداری؟! _قرربونت،یاعلی فاطمه: --علی یارت.. گوشی رو انداختم کنار تخت؛ "وای خداا یعنی هفته دیگه این موقع من نامزد مهدیار هستم؟!" نمیدونم از شدت شوق چه جوری خوابم برد‌ ‌