『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
💔
دآشت میرفت سمتِ مسجد..
از در که رد میشد
عَبآش به #میخِدر گیر کرد..
با سینهای سرشآر از غَم خَم شد
میخ رو خِطاب قرار داد ؛
#زهرا را زِ مَن گرفتی
چگونه انتظار داری بمانم؟..
#مآهِبهخوننشسته..
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•