eitaa logo
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
2.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
41 فایل
بسـم‌الله . شرو؏مـون‌از ‌1401.8.19(: حوالۍِ‌ساعت‌12.30🫀 ‌ ‹تحت‌لوای ِآقای313› -مـحـلی‌بـرای‌تسـکـین‌قـلب‌وروح‌انســان‌✨ | خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @okhte_dash_ebram کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
-
🫀 همسرم ، خیلی با محبت بود! مثل یه مادری که از بچه اش مراقبت میکنه از من مراقبت میکرد . یادمه تابستون بود و هوا خیلی گرم بود خسته بودم ، رفتم پنکه رو روشن کردم و خوابیدم « من به گرما خیلی حساسم » خواب بودم واحساس کردم هوا خیلی گرم شده و متوجه شدم برق رفته ؛ بعد از چند ثانیه احساس خیلی خنکی کردم و بزور چشمم رو باز کردم تا مطمئن بشم برق اومده یا نه! دیدم کمیل بالای سرم یه ملحفه رو گرفته و مثل پنکه بالای سرم میچرخونه تا خنک بشم ، و دوباره چشمم بسته شد از فرط خستگی . شاید بعد نیم ساعت تا ۱ساعت خواب بودم و وقتی بیدار شدم دیدم کمیل هنوز داره اون ملحفه رو مثل پنکه روی سرم میچرخونه تا خنک بشم ، پاشدم گفتم کمیل تو هنوز داری میچرخونی ؟ خسته شدی! گفت : خواب بودی و برق رفت و تو چون به گرما حساسی میترسیدم از گرمای زیاد از خواب بیدار بشی ، دلم نیومد :] • راوي : همسـر شهید کمیل صفري تبار 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•