طبقه بالای حرم امام حسین (علیهالسلام) رو بخاطر ایام امتحانات برای درس خواندن قرار دادن(:♥️
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
طبقه بالای حرم امام حسین (علیهالسلام) رو بخاطر ایام امتحانات برای درس خواندن قرار دادن(:♥️ 『#جَوا
از لحاظ روحی احتیاج دارم ؛
طبقه بالای حرم امام حسین
درس بخونم :)💔...
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
طبقه بالای حرم امام حسین (علیهالسلام) رو بخاطر ایام امتحانات برای درس خواندن قرار دادن(:♥️ 『#جَوا
حس و حالشون رو خریدارم🥲
فکر کن با دوستات تو حرم ارباب درس بخونی...💔
فکر و خیالشم قشنگه(:
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
💜رمان آنلاین دوراهی سرنوشت💜
💜پارتهجدهم💜
مراسم شب اول محرم عالی برپا شد و تموم شد
شب دوم منو سارا،همسرش، وحید و برادر عظیمی نرفتیم خونه بعد از هئیت
بخاطر فرداشب که مراسم سه سالگان حسینی بودمجبور بودیم بمونیم
تقریبا ساعت ۸صبح بود که همه چیز برای مراسم شب آماده بود
من همش نگران سارا بودم این دخترعمه خل چلم بودم
ببین دیشب تا صبح بیدار بوده
به اصرار فرستادمش خونه
وحید و برادر عظیمی هم رفتن کیک و شیر و کاسه های سفالی و خرما جنوب برای شب بگیرن
الان کلا من فقط تو هئیت بودم
نشستم سرم رو تکیه داده بودم به دیوار که خوابم برد
یهو از صدای کوبیده شدن در با وحشت بیدار شدم
وای 😱😱😱
چشمام قرمز شده بود 😐😐😐
وسایل رو اوردن
خرماهارو شستم بعد با نظم تو ۶۰تا کاسه سفالی آبی چیدم
شیرها رو جشوندم تا از سالمی شیر مطمئن بشم
ساعت ۴:۳۰بودبه اصرار وحید راهی خونه شدم
به خونه رسیدم سرم به بالش نرسیده خوابم برد
ساعت ۷از جیغای گوشی بلند شدم
شماره دوستم ساجده بود
با صدای خواب آلود 😴 گفتم: بله
ساجده:سلام نقاش باشی پاشو میخام یه کار بهت بدم
-هوم ☹️☹️☹️
ساجده:یه تابلو سیاه قلم، تو یه بوم بزرگ ازچهره آقا
-اوهوم
ساجده:برای عروسیم که ولادت رسول الله هست میخوام
- اوهوم
ساجده:معلومه اصلا از خواب پاشدی
بخواب
منم خداخواسته دوباره بیهوش شدم😴
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱
💜رمان آنلاین دوراهی سرنوشت💜
💜پارتنوزدهم💜
پاشدم دستو رومو شستم و حاضر شدم سرپا سیاه پوشیدم
بعداز حاضرشدن به سمت هئیت با ماشین حرکت کردم
وقتی رسیدم دیدم سارا هم اومده
از نیم ساعت دیگه مهمونا میرسیدن
چون ممکن بود پخش لباس شلوغ بشه به سارا گفتم :
اگه میخوای برو شیر پخش کن
_ اوکی
خودم و مریم هم لباس رو پخش میکردیم
وای روضه حضرت رقیه
وای که چقدر سخته سه ساله و انقدر سختی
با شروع شدن روضه اشک همه جاری شد به هق هق افتادم دلم هوای کربلا داشت😭
ساعت ۱شب بود مراسم تموم شد منم به سمت خونه رانندگی کردم
امروز ششم محرمه مراسم شیرخواره های حسینی
اوج بی رحمی و نامردی دشمن شهادت حضرت علی اصغر است 😭
یه بار تو یه مقتل خوندم
حرمله بعداز واقعه عاشورا خودش گفته بود
که من سه تا تیر سه شعب به کربلا آوردم
یکی در چشم عباس بن علی نشست
یکی در سینه حسین بن علی
و آخری در حنجره طفل شیر خواره حسین
😭😭😭
وای مصیبتا
چقدر این جماعت شیطان صفت بی رحم بودن😭
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱
مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•