eitaa logo
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
2.8هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
39 فایل
◝یا‌اللہ‌اعتمدنـٰا‌علیك‌ڪثیرا◟ خدایا ، ما رو تو خیلۍ حساب ڪردیما ◠◠ - اینجافقط‌یہ‌ڪانال‌نیسٺ🍯 - اینجاتا‌نزدیڪی‌عرشِ‌خداپرواٰز ‌مۍ ڪنیم🕊 - یہ‌فنجون‌پاڪۍ☕ مهمون‌ ابجۍ‌ساداٺۍ: > خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dokhte_babareza0313 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
ما نه یکبار سخنرانی‌های آقا رو گوش کردیم نه دنبال میکنیم که این آقا در طی این ۳۰ سال داره چی میگه! بعد ندیده و نشنیده و نشناخته میگیم ! گوش کردی و نگفت؟ دیدی و نگفت؟ پیگیر سخنرانی‌ها و دیدارهاش بودی و نگفت؟
کاش بهت نگن برای تو کوچه رقصیدن خانوادتو از دست دادی . (:
گلویی که برای << بوسیدن ِ نامحرم تو کوچه و رقصیدن از مستی تو خیابون >> فریاد میزنه .. اما برای کودک شش ساله‌ای که تو شاهچراغ ترور میشه خفه خون گرفته ! گلو نیست که ، لوله‌ی فاضلابه /= [ جناااب ِ شروین ]
دخترها شهید نمیشوند آری اما شهید پرور میشوند خواهر تو مانده ای که دفاع کنی... از آنچه که شهدا برایش خون دادن دفاع کنی از حجابت ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
لطفا حداقل یکبار این پیام رو منتشر کنید. این کار باعث ترند شدن این هشتگ می‌شه. در ظاهر شاید فکر کنید کار خاصی نیست، اما یک انقلابه. تو گروه‌های مذهبی‌ای که هستین بفرستید و به همه بگید رونوشت بگیرن و ارسال کنن. ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃 ✋🌹🍃
Mohammad Alizadeh – Gando (128).mp3
3.6M
من رو بغل کن عشقِ من که خاک مادری تویی:) چه کوه هایی نذاشتن رو سر این خونه خاکستر بباره:) ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
رمان‌آنلاین عشق بی انتها ❤️ . _چتونه دخترها؟! 😯خانم های دیگه خوابن...یه ذره آروم تر..😑 . من یه چشم غره بهش زدم😒 سمانه هم سریع گفت _چشم چشم حواسمون نبود😕😟 . بعد از اینکه رفت پرسیدم: -این زهرا خانمتون اصلا چیکاره هست؟😑 . -ایشون مسول بسیج خواهرانه دیگه☺ . -اااا...خوب به سلامتی😐 . و تو دلم گفتم خوب به خاطر اینه که آقا سید به اسم صداش میکنه 😑و کم کم چشمامو بستم تا یکم بخوابم. . بالاخره رسیدیم 💚مشهد💚 . . اسکان ما تو یه حسینیه بود که طبقه پایین ما بودیم و طبقه بالا آقایون و وقتی که رسیدیم اقای فرمانده شروع کرد به صحبت کردن برامون: . _خوب عزیزان...اولین زیارت رو با هم دسته جمعی میریم و دفعه های بعد هرکی میخوادمیتونه با دوستاش مشرف بشه فقط سر ساعت شام و ناهار حاضر باشین و ادرس هم خوب یاد بگیرین.. . برگشتم سمت سمانه و گفتم : . -سمانه؟!😑 . -جانم؟!😕 . -همین؟!😐 . -چی همین؟!😕 . -اینجا باید بمونیم ما؟!😒😨 . -اره دیگه حسینیه هست دیگه 😕 . -خسته نباشید واقعا. اخه اینم شد جا..این همه هتل 😑😑 . -دیگه خواهر باما اومدی باید بسیجی باشی دیگه😆😆 . -باشهه😐😐😐 . . زمان اولین زیارتمون رسید. دیدم سمانه با یه چادر داره به سمتم میاد: . -این چیه سمی؟!😯 . -وااا.. خو چادره دیگه!😍 . -خوب چیکارش کنم من؟!😯 . -بخورش😂😂خوب باید بزاری سرت . -برای چی؟!مگه مانتوم چشه؟!🙁 . -خوب حرم میریم بدون چادر نمیشه که😐 . -اها...خوب همونجا میزارم دیگه😞 . -حالا یه دور بزار ببینم اصلا اندازته؟!😊 . چادر رو گرفتم و رفتم جلوی آینه.یکم شالمم جلو آوردم وچادرمو گذاشتم و تو اینه خودمو نگاه کردم و به سمانه گفتم: . -خودمونیما...خشگل شدم😊 . -آره عزیزم...خیلی خانم شدی.😊 . -مگه قبلش اقا بودم 😠😂ولی سمی...میگم با همین بریم😕..برای تفریحی هم بدنیست یه بار گذاشتنش.😆 . -امان از دست تو😄بزار سرت که عادت کنی هی مثل الان نیوفته😅 . -ولی خوب زرنگیا...چادر خوبه رو خودت برداشتی سُر سُری رو دادی به ما😄😄 . -نه به جان تو... اصلا بیا عوض کنیم😕 . -شوخی میکنم خوشگله..جدی نگیر..😆 . -منم شوخی کردم😂والا..چادر خوبمو به کسی نمیدم که 😄 . حاضر شدیم و به سمت بیرون رفتیم و من دوست داشتم حالا که چادر گذاشتم اقا سید منو ببینه. هیچ حس عشقی نبود و فقط دوست داشتم ببینه که منم چادر گذاشتم و فک نکنه ما بلد نیستیم... . ولی دریغ که اصلا نگاهی به سمت خانمها نمیکرد 😑☹ . روزانه‌ یک پارت،ساعت۲۱ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌