🌸رمانآنلاینهمهزندگیمن🌸
🌸پارت اول🌸
با حس یه چیزی روی صورتم چشمامو باز کردم.
با دیدن امیر بالای سرم یه جیغ بنفشی کشیدم
امیر دستشو گذاشت روی دوتا گوشش
امیر:چته دیونه،مگه جن دیدی؟
-نمیری تو،تو خوده جنی،سکته کردم این چه قیافه ایه که درست کردی؟
امیر:جدی؟پس از فردا همینجوری بیدارت میکنم تا زودتر از شرت خلاص شم
(بالش کنار دستمو پرت کردم سمتش) _زبونت لال بشه ایشالا.
امیر:پاشو،پاشو،باید بریم فرش بشوریم
-من خوابم میاد،خودت برو زحمتشو بکش
امیر:نیای،بد می بینیااا.
-بروبابا
(دراز کشیدمو سرمو گذاشتم زیر پتو)
چند دقیقه بعد امیر پتومو کنار زد توی دستش که کف بود،کفو مالید به صورتم
-وایی امیررر میکشمت
حالا امیر بدو،من بدو
امیر از در خونه رفت توی حیاط
منم یه جارو که دم در خونه بود و برداشتمو دنبالش کردم.
امیر شیلنگ آبو باز کرد و گرفت سمت من.
امیر:آیه بیای جلو،آب بارونت میکنم
-من تو رو میکشم،من پوستت وقلقلی میکنم
امیر: فعلا که سلاح اصلی دست منه
یه قدم رفتم سمتش که شیلنگ آب و گرفت سمت من،و جیغ کشیدم
مامان از داخل خونه اومد بیرون
مامان:چه خبرتونه؟
-مامان ببین پسرت چیکار کرده با من؟
(مامان با دیدن صورت کفیم،خندید)
-میخندی مامان؟
مامان:(یه کم لبخند شو محو کرد) _ _عهه امیر،این چه کاری بود کردی؟
امیر:تقصیر خودشه،بهش گفتم بیا والا بد میبینی.
-یعنی دعا کن دستم بهت نرسه
صدای زنگ در اومد.
امیر:رضاست،اومده کمک.
با شنیدن این حرف،تند تند رفتم داخل خونه،صورتمو شستم و از داخل پذیرایی،پرده رو کنار زدم دیدم، امیر و رضا در حال شستن فرش هستن،با دیدن رضا لبخندی به لبم اومد.
مامان:به چی میخندی؟
-ها،هیچی
مامان:لباست و بپوش برو کمکشون
-باشه چشم
لباسمو پوشیدم،چادرمو سرم گذاشتم رفتم داخل حیاط با دیدن رضا تپش قلب میگرفتم،احساس میکردم کل صورتم از خجالت سرخ شده.
رضا و امیر در حال شستن فرش بودن
-سلام
(رضا با دیدنم ایستاد و مثل همیشه روی لبش لبخند بود)
سلام خوبی؟
-مرسی
امیر:احوالپرسیتون تمام شد بسم الله شروع کنین با دیدن امیر که داشت روی فرش طی میکشید چشمم به شیلنگ آب خورد آروم از کنارش رد شدم شیلنگ آب و دستم گرفتم،شیر آب و آروم باز کردم رفتم سمت امیر از پشت شیلنگ و گذاشتم روی گردنش و امیر مثل ملخ از جاش پرید
-جلو نمیای،سلاحت دست منه
امیر:اه لعنتی فراموش کردم٬رضا هم با دیدنمون میخندید.
شیلنگ آب و گرفتم سمتشو و دور حیاط میدویدیم
امیر:آیه،یعنی دستم به اون شیلنگ برسه روزگارتو سیاه میکنم.
-شتر در خواب بیند پنبه دانه
بعد از کلی دویدن آخر به خاطر داد و هوار مامان رفتیم سمت فرشا
منم از ترس اینکه امیر تلافی نکنه
شیلنگ و تو دست خودم گرفتم و مشغول شستن فرشا شدیم.
امیرم مثل موش آبکشیده،میلزید و زیر لب برام خط و نشون میکشید.
صدای زنگ در حیاط اومد.
امیر بلند شد بره سمت در که گفتم
-نمیخواد جناب عالی به کارت ادامه بده،خودم در و باز میکنم
همونجور شیلنگ که توی دستم بود سمت دروازه رفتم و درو باز کردم،معصومه بود خواهر رضا.
-سلام خوبی؟
معصومه:سلام،صدای جیغتون تا اتاقم میومد،دارین چیکار میکنین؟
-داریم به دستور مامان خانم فرش میشوریم.
(یه دفعه به چشمای گرد شده معصومه نگاهی کردم)
-چیزی شده؟
معصومه: آ...آیه پشت سرت!!
(برگشتم پشت سرمو نگاه کردم ،که یه دفعه یه سطل آب و کف رو سرم خالی شد.)
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱
🌸رمانآنلاینهمهزندگیمن 🌸
🌸پارت دوم🌸
از سردی آب زبونم بند اومد و قفل شدم چند لحظه.
امیر:به به،آیه خانم،جیگرت حال اومد نه؟
_امیر به جون خودم میکشمت!!
رفتم سمت شیر آب که دیدم شینگ و از آب جدا کرده،شیلنگ و دوباره وصل کردم شیر آب و تا آخر باز کردم و دویدم سمت امیر که یه دفعه امیر پشت رضا قایم شد و منم شیلنگ و گرفتم سمتش بیچاره مثل چوب خشک شده بود از سردی آب.
از خجالت شیلنگ از دستم افتاد
-ببخشید،حواسم نبود.
رضا هم یه لبخندی زد:اشکال نداره٬راحت باش.
از خجالت آب شدم دوست داشتم آب بشم ینیی.
مامان:وای خدا مرگم بده من گفتم بیاین فرش بشورین،نه خودتونو که.
با گفتن حرف مامان،همه مون خندیدم
معصومه هم به ما ملحق شد و فرش و اخر شستیم امیر و رضا هم روی دیوار آویزون کردنش.
من که دیگه از سرما داشتم یخ میزدم با اجازه ای گفتم و رفتم توی خونه یه دوش آب گرم گرفتم.
از حمام که اومدم بیرون هنوز فکر میکردم موهام بوی برف میدن...
لباسامو عوض کردم،پرده اتاقمو کنار زدیم دیدم،رضا و معصومه هم رفتن.
روی تخت دراز کشیدم چشمامو بستم که بعد از چند دقیقه گوشیم زنگ خورد.
با غر به صفحه گوشی نگاه کردم،سارا بود.هوفی کردمو گفتم مزاحم همیشگی.
-سلام
سارا:سلام و درد٬معلوم هست کجایی؟
-بسم الله،چی شده؟
سارا:از صبح صد بار زنگ زدم،کجا بودی؟
-آخ ببخشید،دستم بند بود،چیکار داشتی حالا که صد بار زنگ زدی؟
سارا:میخواستم بگم یادت نره فرم های بچه ها رو به همراه مقاله فردا بیاری.
_خوب اینو که خودم میدونستم،آی کیو؟
سارا:میدونم میدونی،ولی از اونجایی که خانم حواس پرت کن،گفتم دوباره تاکید کنم،چون فردا آقای سهرابی لازمشون داره،اگه فردا تحویل ندم پوستمو میکنه
-نترس بابا پوستتو کند مثل مار٬دوباره پوست میندازی
سارا:دیونه٬مار خودتی
-کاری نداری٬میخوام بخوابم.
سارا:عهه چه زود٬صدای اقا رضا رو شنیدی میخوای بخوابی؟
-بی مزه
سارا:واا مگه دروغ میگم تو تا صداشو نشنوی که خوابت نمیبره.
-الان که سر شبه،اخر شب صداشو میشنوم.
سارا:آخیی،یه موقع خوابت نبره.
-نه خیالت راحت.
سارا:آیه میدونی به جای آقای کریمی قراره یه استاده دیگه بیاد.؟
-عع کی هست؟
سارا:نمیدونم،فعلا که شنیدم فردا قراره بیاد
-خوب بلاخره بعد سه هفته یکی و پیدا کردن.
سارا:اره،خدا کنه مثل کریمی باحال باشه
-امیدوارم
سارا:باشه مزاحمت نمیشم،برو یه کم بخواب
-باشه،میبوسمت بای.
سارا:بای بای
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱
تااینجااومدیاینمتنمبخونازدستشندهرفیق:) 🖐🏾
「سࢪبازان جنگ نرم」
@sarbazanjangnarm
🍂میدونی مادحین #بزرگ کشور چطور معروف شدن نکات مهم از زبان مادحین مطرح
🍂شعرهای مداحی شونوچطور ازکجاها وکدوم #کتابها گلچین کردند
✨بهترین نواها. از قدیم تا به الان از مداحی های بروز درسطح کشور
💕از هر زبان ولهجه ای.... فارسی آذری
کرمانشاهی شمالی زاهدانی زنجانی وهمه جای #ایران عزیزمون.......
🎼همه اینا تواین کانال هست 🎼
کانال بی نظیر #نوای_ناب
https://eitaa.com/joinchat/936902702Ca95e833fef
😱مرجع مداحی های ترکیفارسی در ایتا
https://eitaa.com/joinchat/936902702Ca95e833fef
کانال ایده آل زندگیت اینجا همچی پیدا میشه بزن رو لینک این چنل رو از دست نده👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1715601621Cbf85b2aea5
⟌گاهۍ ذِهنت را بِخوابان
بَرایفکرتاستِراحَت مُطلق بنویس؛
بَرایچَشمهایَتنُسخهۍندیدن تجویز کن؛
دارویۍبِهترازبیخیالیبراۍدرمانِاینآشفتگیهای جهان نیست . . .⭒𖢆
گاهیفِکرتراتعطیلکن،قبلاز اینکهفِکرتروحت
رابهیغما ببرد^◡^✨💛🌈
یه کانال پر از کتاب های هیجان انگیز رو لینک تا از دستش ندادی
• · · · · · • ✢ • · · · · · •
∞https://eitaa.com/joinchat/1715601621Cbf85b2aea5
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
🔴 امام زمان ارواحنا فداه در بیان امام سجاد علیه السلام
1⃣ برتری منتظران آخر الزمان از کل مردم همه دورانها:
🔵 امام سجاد (ع) در رابطه با ظهور و انتظار می فرمایند:
🌕 ای ابوخالد، آنانکه در عصر غیبت زندگی می کنند و به امامت حضرت مهدی عج عقیده دارند و در انتظار ظهور او به سر می برند، از مردم هر عصر و روزگاری برتر و بالاترند؛ چرا که خداوند از عقل و درک و معرفت به اندازه ای به آنها عطا فرموده که عصر غیبت برای آنان مانند عصر حضور امام است. خداوند، آنان را در آن زمان چون مجاهدان صدر اسلام که با شمشیر در رکاب حضرت رسول ص می جنگیدند قرار داده است. آنان در حقیقت برگزیدگان مخلص و شیعیان راستین و دعوت کنندگان مردم به سوی خدا در نهان و آشکارند».
📚 کمال الدین، شیخ صدوق، ص ۳۲۰
2⃣ امام سجاد و دورنمای حکومت مهدوی:
🔵 امام سجاد علیه السلام فرمودند :
🌕 وقتی که قائم، قیام کند، خداوند آفت را از شیعیان ما دور و قلب آنها را چون قطعات محکم آهن نموده و نیروی آنان را به اندازه چهل نفر می سازد. آنها حکومت و ریاست تمامی مردم جهان را به دست خواهند گرفت.
📚 بحارالانوار، ج ۵۲ ص ۳۲۷
#امام_زمان
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏝اوست که دست ما را در دست
#امام_زمان میگذارد...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
من به خاطر خدا در « روز طبیعت » روزه خواری نمیکنم⛔️
#سیزده_به_در
#نه_به_روزه_خواری
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
☘...از #زیبایی_های_ظهور ...☘
💫حضرت امیرالمؤمنین، علی صلوات الله علیه فرمودند:
✨[حضرت مهدی عَجَّلَ اللّٰهُ تَعٰالیٰ فَرَجَهُ الشَّریٖف]
🔅هیچ برده مسلمانی را باقی نمیگذارد، مگر آنکه او را میخرد و آزاد میسازد.
و هیچ بدهکاری نیست،مگر آنکه وام او را میپردازد؛ و ستمی بر کسی نمیرود، مگر آنکه داد او را می ستاند...»
📚بحار الانوار؛جلد۵۲؛صفحه۲۲٤
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽کتابی که #امام_زمان عج به علامه محمدتقی مجلسی توصیه کردند
📌کتابی که به واسطه آن مردم اصفهان مستجابالدعوه شدند
🖇 برشی از سخنرانی حجت الاسلام راجی
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
🌸یَا ابْنَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِیمِ🌸
مهدی جان راهیام کن به راهت که هرچه راه غیر مقصدت بروم بیراهه است❣
#امام_زمان♥️
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
از فراق تو اگر دق بکنم نیست عجیب
این عجیب است که من زنده بمانم بی تو🍃
#امام_زمان
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
📆 تاریخچه ساخت #تسبیح تربت امام حسین علیه السلام
📿📿📿📿📿
اولين امامى كه بر تربت امام حسين عليه السلام نماز گزارد، امام زين العابدين عليه السلام بود بعد از آنكه از دفن پدر و اهل بيت و پدر گراميش فارغ شد، يك مشت از خاك زير جسد شريف پدر كه شمشيرها آن را مانند گوشت روى تخته قصابان پاره پاره كردند برداشت و آن را در كيسه اى بست آنگاه از آن مهر و تسبيحى درست كرد و اين #تسبيح همان تسبيحى است كه هنگام ورود به شام در دست داشت و مى گرداند. يزيد از او سوال مى كند كه اين چيست كه در دستانت مى چرخانى ؟
امام عليه السلام در جواب از حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله خبرى را نقل مى كنند به اين مضمون كه ، كسى كه تسبيحى در دست داشته باشد و دعاى مخصوص را بخواند تمام آن روز براى او ثواب ذكر سبحان الله نوشته مى شود، اگر چه ذكرى هم نگفته باشد.
و هنگامى كه امام عليه السلام با اهل بيتشان به مدينه برمى گردند با اين تربت خود را متبرك و بر آن سجده و بعضى از بيمارى هاى اهل بيتشان را معالجه مى نمايند. از آن پس اين عمل نزد علويين و اتباع و پيروان آنان رايج شد.
یازده
📚نماز و عبادت امام حسين (ع) ، عباس عزيزى
#نماز
#تسبیح
#تربت
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان🌙
التماس دعا🪴
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
•••
انقلابیبودن ؛
بهچفیهانداختنُمزارشهدارفتننیست!
بهخستهشدنُ،هرلحظهبیداربودنه!
بهدغدغهمندبودنهシ☝️
#خلاصعکهحواساجمع
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
میگفت:
حرمامامرضاجاییهکه
هرچیبخوایروبراتخیرمیکنن
حتیاگـرخیـــرنباشه ..
-شھیدمحمدخانۍ
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
یڪبار کـھ با ابراهیـم صحبـت مےکردم گفــت :
وقتـے براۍ ورزش یـا مسـٰابقات کشتـے مےرفتم همیشـھ با وضو بودم :)🌹
همیشـھ هم قبـل از مسـٰابقات دو رکعـت نماز مۍخوندم . .
پرسیـدم چـھ نمازۍ ؟!
گفت دو رکعـت نمـٰاز مستحبے مےخوندم و از خـدا مےخواستم کـھ یہ وقت تو مسـٰابقات حـٰال کسے رو نگیرم🍃
#شهید_ابراهیم_هادی
#امام_زمان
#شهیدانه
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
بعدازشھـآدتمصطفےازمـآدرشھیـد
پرسیـدن:‹حـٰالـآڪِہبچـہاتشھیدشُده
میخـوا؎چیڪار ڪُنے؟"›
ایشۅنـمدَسـتگُـذاشتَـنرو؎ِشونہۍ
نۅهشـونۅگفتَـن:
‹یہمصطفےدیگہتَربیتمےڪُنم"›
#شھیـدمصطفےصـدرزادھ🖇️🧡..!
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
درمشکلاتاست؛
ڪهانسانراآزمایشمۍڪند
صبرپیشہڪنیدکہدنیافانیاست
ومامعتقدبهمـعادهستیم!(:☝️🏼🌿"
- شهیدحسینخرازۍ
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
#آیهگرافۍ💌|#دعاۍخوب♥️
- رَبَنـالاتَحمَلنـاکالاطاقَتلَنابِه -
پروردگاراآنچهطاقتتحملآنرانداریم
برمامقدرمدار :)🌱.
[بقرهآیه۲۸۶]
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•