#تلنگر
تا حالا شده وقتی خوشحالی سرتو بگیری بالا بگی خدایا شکرت....؟؟؟!!
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
روزچهارشنبہمجروحشدنشآخرین
ڪلاسحوزهروباهمبودیم...
ڪلاسڪہتمومشدسریعوسایلشو
جمعڪردکهبره؛
گفتیمآرمانڪجامیری؟
گفتامشبآمادهباشهستیم:)
گفتمآرماننرو💔'!
گفتنہ!بایدبرم..
بہشوخۍگفتیم:آرمانمیرۍشهید
میشیها!باخندھگفت
اینوصلہهابہمانمیچسبه:)
گفتیمبیاعڪسبگیریمشھیدشدی
میگذاریمپروفایلمون
نیومد؛هرکاریڪردیمنیومد:)💔🖐🏼'!
#شهید_آرمان_علیوردی
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
«🕊»
-
دلمازاینتابوتهامےخواهد،
ازهمینهاڪہبوۍعشقمیدهد...
بالاۍدستـانعاشقان(:💔
#شهادت
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
یکسکـانسخداحـافظرفیـقخیلـیقشنگبود...
اونجـاکهرزمنـدههتوخـوابِرفیـقشیمـیایـشمیـادُ
+میگـهاصغـرجونبخـیلنباشتوکـهقطعنخـــــاع
هستـییهقطـعنفـسهمبکـن،کـهاینحـورالعـین
هایبدبختـمدوهـزارکاسـبشن!
+اصغـرجوندسـتبکـشازایندنـیایکثـیف
بـابـاولکـنیقـهٔایـنپیـرمـردُ..!
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
چشـمهـآیِیڪشَهیـد؛
حَٺےاَزپُشـٺِقــآبِشیشِـہاۍ
خیـرِهخیـرِهدُنبـآلِٺُوسـٺ؛
کِـھبہگُنـآهآلـودِهنَشــوی🥀
بِہچشـمهآیَـشقَسَـمـ
شَهْيدْتورآمیبینَـد🙂🍃
پسبہاحترامشڪمترگناهڪنیم😉❤️
#شهیدبابکنوریهریس
#برادرآسمونی♥️
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
آنانڪھزیباییاندیشہدارند . . .
زیباییتنرابہنماشنمیگذارند
شھیدمطھرۍ:)
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❲♥️❳ #حاج_قاسم❝
انتقامشهیدسلیمانی🌿
درجایخودشانجامخواهدگرفت😎
#پیشنهاد_تماشا📥
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
▫️حکایت شاخهای مجازی تولید شده در اینترنشنال از سام رجبی گرفته تا ثنا ابراهیمی فقط آن مصراع درخشان حضرت حافظ است:
یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود
➕ خرمگس
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⌟🥺⌜ #مادر❝
درخوابگوید؛مادرکجایی💔
راهینماندهتا؛خانهبیایی😭
+عزاۍمادرشروعشد...🏴
#پیشنهاد_تماشا📥
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
رمان آنلاین سفر عشق 🌹❤️
#پارت_دهم
دیگه اجازه ی حرف زدن به سعیده ندادم که از جام بلند شدم و با حالی خراب ، از خونه بیرون زدم.
داخل حیاط نسبت به داخل خونه خلوت تر بود و چون چند دقیقه بیشتر به اذان باقی نمونده بود، همه برای افطار توی مسجد بودن و برخی از خانم ها هم توی خونه ی حاج حیدر جمع شده بودن و در رفت و آمد بودن.
بر عکس هر سال که خدیجه خانم توی حیاط خونه ی خودشون شله زرد بار می زاشت، اونسال به خاطر اصرار آقای صبوری همسایه ی دیوار به دیوار حاج حیدر، دیگ های بزرگ آش توی حیاط بزرگ خونه ی اون(آقای صبوری) بار گذاشته شده بودن و کاسه های آش از حیاط اونا خارج می شدن.
حسابی از این بد موقع پایین اومدن فشارم بی موقع روزه ام کلافه و عصبی بودم و با خارج شدنم از خونه، به سمت در حیاط قدمای بلند برداشتم و خودم رو به در رسوندم، ولی همین که پام رو توی چارچوب در گذاشتم، امیر حیدر که جلوی در و پشت به من وایستاده بود، یه دفعه به سمتم برگشت و این حرکت ناگهانیش باعث شد تا ظرف آشی که توی سینی توی دستش بود، سُر بخوره و آش داخلش روی چادرم بریزه و کاسهی ملامین هم پایین پام و روی زمین بیفته.
توی حالت عادی هر وقت که فشارم پایین میاومد، حالم بد میشد ، دیگه چه برسه به اون لحظه که می دونستم اون قراره با مرضیه ازدواج کنه و حسابی ناراحت بودم و این حال بد موقع هم امانم رو بریده بود.
تمام دلخوری و عصبانیتم رو توی نگاهم ریختم و به چادر پر از آشم نگاه کردم و خواستم یه حرف درشت بارش کنم که به حرف اومد و با لحنی توأم با تاسف گفت: متأسفم! نمی دونم چی شد که اینجوری شد!
با عصبانیت رو بهش توپیدم: یعنی نمی دونی که دست و پا چُل...
با دیدن نگاه متعجب و چشمای گشادش، باقی حرفم رو خوردم و به جاش ادامه دادم: تأسف شما چیزی رو درست می کنه؟!
لبخند محوی گوشه ی لبش نشست و گفت: مثل اینکه شما خیلی توپت پره! میخواین برای جبران چادرتون رو بشورم؟!
با این حرفش، حلقه ی چشمام گشاد شد و با بدجنسی گفتم: چرا که نه؟! این شما بودی که کثیفش کردی، پس خودتون هم می شوریش!
چشماش اندازه ی نعلبکی شد و برای اولین بار به طور عمیق نگاهم کرد، ولی من از رو نرفتم و گفتم: اگه سر حرفتون هستین، همینجا بایستین تا براتون بیارمش!ش?
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
رمان آنلاین سفر عشق ❤️🌹
#پارت_یازدهم
حرفام دست خودم نبود و با خودم می گفتم دیگه چرا باید خوددار باشم و جلوش سنگین و با وقار باشم.... حالا که همه چی تموم شده!
سرش رو پایین انداخت و با لحن خندونی گفت: من همیشه سر هر حرفی که بزنم می ایستم.
نگاه دلخورم رو ازش گرفتم و برای عوض کردن چادرم به سمت خونه قدمای بلند برداشتم و توی خونه هم خیلی سریع چادر کثیفم رو با اولین چادری که دم دستم بود، عوض کردم و از خونه بیرون زدم.
امیر حیدر رو از دور دیدم که پاش رو به دیوار تکیه داده بود و به ناکجاآباد نگاه می کرد.
برای لحظه ای از کاری که می خواستم بکنم منصرف شدم، ولی با یادآوری حرف سعیده که گفته بود ازش فرار نکنم، عزمم رو جزم کردم و به سمتش قدمای برداشتم.
با رسیدنم بهش، تکیه اش رو از دیوار گرفت و نگاهش رو به زمین دوخت که چادر رو به سمتش گرفتم و با جسارتی که نمی دونستم یهو از کجا اومده، رو بهش گفتم: برای فردا شب لازمش دارم...
باز هم لبخند کم رنگی روی لبش نشست و من بدون توجه به اینکه بیچاره رو توی چه موقعیت بدی قرار دادم، بهش پشت کردم و به سمت خونه رفتم.
به محض رسیدن به خونه، برای فشارم یه قرص خوردم و با ناراحتی از کاری که کرده بودم و از اون بدتر قضا شدن بد موقع روزه ام، روی لبه ی حوض نشستم و بی اختیار فقط اشک ریختم.
نمی دونم چه مدت نشسته بودم، ولی دیگه گریه نمی کردم و به ناکجا آباد نگاه می کردم که با در زدن کسی، از جام برخاستم و در رو برای سعیده که با یه کاسه آش توی دستش پشت در وایستاده بود، باز کردم.
اونشب سعیده باز هم کلی سوال پیچم کرد و از ته و توی کاری که کرده بودم و علت ناراحتیم با خبر شد، ولی عجیب بود که بر عکس اینکه فکر می کردم به خاطر کارم سرزنشم می کنه، تشویقم کرد و بهم گفت: آفرین! بلاخره یه جنم و حرکتی از خودت نشون دادی، حالا تا صبح فکر امیر حیدر پیش تو و کاریه که کردی!
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
جانانهبهگوشیم(:😉😊
https://harfeto.timefriend.net/16672338632371
رضایت هاتون رو اینجا بهمون بگید 📞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِ_مَهدَویَت
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِ_مَهدَویَت
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝