eitaa logo
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
◝یا‌اللہ‌اعتمدنـٰا‌علیك‌ڪثیرا◟ خدایا ، ما رو تو خیلۍ حساب ڪردیما ◠◠ - اینجافقط‌یہ‌ڪانال‌نیسٺ🍯 - اینجاتا‌نزدیڪی‌عرشِ‌خداپرواٰز ‌مۍ ڪنیم🕊 - یہ‌فنجون‌پاڪۍ☕ مهمون‌ ابجۍ‌ساداٺۍ: > خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dokhte_babareza0313 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
اللّٰهـمَ ڪُـڹ لـولیـڪَ الحُجَّـــة بـْـن الـحَسڹ صلواٰتڪ علیہِ و علےٰ آبائٖہ فےٖ هذہ السّاعة وَ فـےٖ ڪُلّ ســٰاعة ولیّاً وحافــظاً و قائــداً ًوَ ناصِــراً وَ دَلیــلـاً وَ عَیــناً حتـے تُســڪِنہُ أرضَـڪ طوْعـــاً و تُمتِّـــعَہُ فیٖـــھٰا طویــلـٰا مـن‌سـخـت‌نـمےگـیـرم سخت‌است؛جهان‌بےتو ... ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌یڪ نفر الان اگه هفتاد سال اشتباه رفته باشه میتونه ترمز کنه برگرده تو چادرحضرت ...🌱✨️ 👈چون راه چادر حضرت دور نیست❗️ ♥ استاد🌿 ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
📌برای امام زمان چیکار کنم...!؟ ۱) به نیابت از امام زمان کارهای خوب، خیر و مستحب انجام بدیم. مثلا: به نیابت از امام مهدی (عج) صدقه بدیم. به نیابت از حضرت، قرآن یا ادعیه و زیارت هایی مثل دعای توسل، دعای کمیل، زیارت عاشورا، زیارت آل یاسین و… رو بخونیم. به نیابت از امام زمان به مردم خدمت کنیم. توی موقعیت های مختلف زندگی ببینیم کجا می تونیم برای دیگران مفید باشیم یا از دیگران دست گیری کنیم، اون کار رو به نیابت از صاحب اختیارمون امام زمان عزیزمون انجام بدیم، از کارهای بدنی مثل کمک کردن در تمیز کردن یک جا گرفته، تا کارهای کامپیوتری مثل ثبت نام های اینترنتی دوست و آشنا و خلاصه هر کار یا اقدامی که می تونه گره ای از کار دیگران باز کنه. خلاصه هر جا فرصتی پیدا شد که می تونستیم خیری به هم نوعانمون برسونیم چه بهتر که اون کار رو به نیابت از صاحب زمان انجام بدیم. ♥️ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
[﷽♥️] • یہ‌ چیز؎ بھت میگم خوب بہش فڪࢪ ڪن! اگࢪ نمے‌تونے لبخند بڪاࢪ؎ ࢪو؎ لبا؎ مهد؎ فاطمہ حداقل چشامشو گࢪیون نڪن... :) ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
🌺 آثار و برکات دعا برای فرج 🍃 دعای فراوان برای فرج، باعث آشفتگی و ناراحتی شیطان لَعین و دوری او از دعا کننده میشود. 📚 مکیال المکارم جلد ١ بخش ۵ فایده ۶ اگر در این جامعه پر گناه نگران فرزندانتان هستید دعا برای فرج را به آنان تعلیم دهید ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
🔸بهترین سنتها در کلام امام عصر (عج) 🔺 قال مولانا صاحب الزمان صلوات الله علیه: سَجدةُ الشّكرِ مِن ألزَمِ السُّنَنِ وَأوجَبِها. 🔵 سجدۀ شکر از واجب‌ترین و ضروری‌ترین سنّت‌هاست. 📚بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۶۱ 📿 بعد از نمازهایمان چند ثانیه ای سر به سجده بگذاریم و برای تمامی نعمت های الهی به ویژه نعمت محبت اهل بیت و امام زمان علیهم السلام از خداوند تشکر کنیم. ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
[﷽♥️] ✍دلنوشته آقای من، بر منابر و معابرمان فریادت می ‌زنیم تا بازگردی! اما غافلیم از این که، آن که باید باز گردد شما نیستید! آن ما هستیم که باید به خودمان بازگردیم...! مولا جان، از شما می‌ خواهیم تا صدایمان را بشنوی و نظری با گوشه ی چشمت بر ما افکنی! امّا از یاد برده ‌ایم که شاهد و ناظر اعمالمانی و هفته ‌ای دو بار پرونده ی کارهایمان را برابر چشمات داری.... ضجّه می ‌زنیم و عاجزانه می ‌خواهیم، بلکه نشانی خیمه‌ ات را بگویی و ما سراسیمه خود را فدای قدومت کنیم! امّا نمی ‌دانم، چرا نمی‌ توانیم امیال و خواسته ‌هایمان را فدای آمدنت کنیم....! مگر محبوب ما نیستی؟ مگر دائم آمدنت را نمی‌ خواهیم؟ پس چرا آن چه تو می ‌خواهی بر ما گران و سنگین و ناشدنی است؟؟........ همه‌ مان به دنبال آنانی می ‌گردیم که تشرّف حضورت را داشته‌ اند، امّا فراموش کرده‌ایم که هر دم، ممکن است از کنارمان بگذری...... یا صاحب الزمان... همه‌ مان آرزو می ‌کنیم، کاش شما را می‌ دیدیم و سلامی می‌ گفتیم. ولی فراموش کرده‌ایم که هر کجا سلامت بگوییم، پاسخ‌ مان می ‌دهی... حتّی یادمان می ‌رود، در کوی و برزن ‌ها، بر هم سلام کنیم! شاید آن که از کنارش به آرامی گذشتیم.............. گل نرگس.... نمی ‌دانم چه شد، این همه عطر نرگس را از یاد بردیم....... شما دعایی کن... شاید به حرمت دعایت، ما نیز بازگشتیم.. ❤️ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
[﷽♥️] بزرگترین‌خیانتم به اقا زمانے‌بود‌کہ‌گفتم‌دوستت‌دارم اما‌لذت‌گناه‌را‌بہ‌لبخند‌توترجیح‌دادم‼️:) 💔 ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
🔴 انتخاب خداوند یا انتخاب مردم؟ 🌸 امام باقر علیه السلام فرمودند: ما راه مستقیم هستیم از ما پیروی کنید از راه‌های دیگر نروید که شما را به طرف راست و چپ منحرف می‌کند ✨ هزار و اندی سال است که یک انسان کامل که از هر جهت صلاحیت او از سوی خداوند متعال تأیید گشته و برای اصلاح امور مردم، پایان دادن به تمام اختلافات، جنگ‌ها، مظلوم کشی‌ها، برچیده شدن ظلم، نابودی ستمگران، از بین بردن تمام آفات، بیماری‌ها، رفع بلایا، اجرای عدالت، بر قراری صلح در عالم،ایجاد رفاه و آسایش و بهبود کیفیت زندگی مردم بهترین گزینه است؛ اما افسوس که دیگران را همیشه بر او مقدّم می‌دارند. ✨ ای شیعیان غافل که درگیر بازی های سیاسی گشته‌اید، و دلتان را به این و آن خوش کرده‌، و حتی فراموش کرده‌اید امام زمانی هم وجود دارد که فقط با وجود او همه امور اصلاح میگردد! پشت کردن به حجت خداوند و نادیده گرفتن او بهائی سنگین دارد! سنت خداوند همیشه بر این بوده قبل از نزول عذاب و غضب بر بندگان خویش، آنان را مهلت دهد. آيا از اين ايمن هستند كه عذاب فراگيرى از سوى خدا به سراغ آنان بيايد، يا قيامت ناگهان فرا رسد، در‌حالى‌كه متوجه نيستند؟(یوسف/ ۱۰۷)  ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
عزیزان امروز به احتمال زیاد نمیتونم فعالیت کنم 🌹✨
مابرای‌عقیده‌میجنگیم! ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
نکاتی در باب ماه رجب(3).mp3
5.51M
🔊 | 📝 نکاتی در باب ماه رجب ۳ 👤 استاد ✅ ماه رجب ماه استغفاره. ✅استغفار از سلاطین اذکاره. ♨️اگه تو ماه رجب هیچ ذکری نگفتید استغفار با حضور قلب رو فراموش نکنید. 💯کسی که به ذکر استغفار مداومت داشته باشه اتفاقات ویژه ای در مسیر رشد معنویش میفته. ✅روایات بسیار قشنگی درباره استغفار در کلام اهل بیت علیهم السلام هست. ❌همیشه نباید دنبال ذکرای عجیب و غریب رفت. ‼️با یه دونه استغفار با توجه، طعم استغفار رو میچشیم. مشکل اینه که، ما عادت کردیم به ذکر بدون توجه. ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
‌ میگه: بچه که نیستن گودزیلان!!!‌ میگم، والا توهم مسلمون نیستی، یه گونی سیب زمینی متحرکی ....❌‌
حاج‌مهدی‌میگفت: ناکام‌اونیه‌که‌شهیدنشه💔:)) .. ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو از تبار مادری🌹✨ فاطمه و زینب دست مرا میگیرند و به اشپزخانه میبرند.روسری وچادر را سرم میکنند.و هردو باهم صورتم رل میبوسند.از شوق گریه ام میگیرد.هرسه باهم به هال می رویم.روی مبل نشسته ا ی باکت و شلوار نظامی! خنده ام میگیرد. عجب_دامادی! سربه زیر کنار مینشینم.اینبار با دفعه قبل فرق دارد. تو میخندی و نزدیکم نشسته ای…ومن میدانم که دوستم داری! نه نه…بگذار بهتر بگویم تو ازاول دوستم داشتی! خم میشوی و درگوشم زمزمه میکنی _ چه ماه شدی ریحانم باخجالت ریز میخندم _ ممنون اقا شمام خیلی… خنده ات میگیرد _ مسخره شدم! نری برا دوستات تعریف کنیا هردو میخندیم حاج اقا مینشیند.دفترش را باز میکند + بسم الله الرحمن الرحیم. خدایا ازتو ممنونم! من برای داشتن حلالم جنگیدم.. و الان …. با کنار چادرم اشکم راپاک میکنم. هرچه به اخر خطبه میرسیم.نزدیک شدن صدای نفسهایمان بهم را بیشتر احساس میکنم. مگر میشد جشن ازین ساده تر! حقا که توهم طلبه ای و هم رزمنده! ازهمان ابتدا سادگی ات رادوست داشتم. به خودم می آیم که _ ایاوکیلم؟… به چهره پدر و مادرم نگاه میکنم وبا اشاره لب میگویم _ مرسی بابا…مرسی ماما و بعد بلند جواب میدهم _ بااجازه پدر م مادرم ،بزرگترای مجلس و…و اقا امام زمان عج بله!
تو از تبار مادری🌹✨ دستم رادردستت فشار میدهی. فاطمه تندتند شروع میکند به دست زدن که حاج اقا صلوات میفرستد و همه میخندیم. شیرینی عقدمانم میشود شکلات نباتی روی عسلی تان… نگاهم میکنی _ حالا شدی ریحانه ی علی! گوشه ای ازچادر روی صورتم را کنار میزنم و نگاهت میکنم.لبخندت عمیق است.به عمق عشقمان! بی اراده بغض میکنم.دوست دارم جلوتربیایم وروی ریش بلندت را ببوسم. متوجه نگاهم میشوی زیرچشمی به دستم نگاه میکنی. _ ببینم خانومی حلقت کجاست؟ لبم را کج میکنم و جواب میدهم _ حلقه چه اهمیتی داره وقتی اصل چیز دیگس… دستت را مشت میکنی و میاوری جلوی دهانت _ اِ اِ اِ…چه اهمیتی؟…پس وقتی نبودم چطوری یادم بیفتی؟ انگشتر نشونم رانشانت میدهم _ بااین..بعدشم مگه قراره اصن یادم بری که چیزیم یادآور باشه! ذوق میکنی _ همممم…قربون خانوم ! خجالت زده سرم را پایین میندازم. خم میشوی و ازروی عسلی یک شکلات نباتی ازهمان بدمزه ها که من بدم می آید برمیداری و در جیب پیرهنت میگذاری.اهمیتی نمیدهم و ذهنم رادرگیر خودت میکنم. حاج اقا بلند میشود و میگوید _ خب ان شاءالله که خوشبخت شن و این اتفاق بشه نوید یه خبر خوب دیگه! بالحن معنی داری زیر لب میگویی _ ان شاءالله! نمیدانم چرا دلم شور میزند!اما باز توجهی نمیکنم و منم همینطور به تقلید ازتو میگویم ان شاءالله. همه ازحاج اقا تشکر و تا راهرو بدرقه اش میکنیم.فقط تو تادم درهمراهش میروی.وقتی برمیگردی دیگرداخل نمی آیـے و ازهمان وسط حیاط اعلام میکنی که دیر شده و باید بروی.ماهم همگی به تکاپو می افتیم که حاضر شویم تابه فرودگاه بیاییم.یکدفعه میخندی و میگویی _ اووو چه خبرشد یهو !؟میدویید اینور اونور ! نیازی نیست که بیاید.نمیخوام لبخند شیرین این اتفاق به اشک خداحافظی تبدیل شه اونجا….. مادرم میگوید _ این چه حرفیه ماوظیفمونه تو تبسم متینی میکنی _ مادرجون گفتم که نیازی نیست. فاطمه اصرار میکند _ یعنی نیایم؟….مگه میشه؟ _ نه دیگه شمابمونید کنار عروس ما! باز خجالت میکشم و سرم را پایین میندازم. باهر بدبختی که بود دیگران را راضی میکنی و اخرسر حرف ،حرف خودت میشود.درهمان حیاط مادرت و فاطمه را سخت دراغوش میگیری.زهرا خانوم سعی میکند جلوی اشکهایش را بگیرد اما مگر میشد درچنین لحظه ای اشک نریخت.فاطمه حاضرنمیشودسرش را ازروی سینه ات بردارد.سجاد ازتو جدایش میکند.بعد خودش مقابلت می ایستد و به سرتا پایت برادرانه نگاه میکند،دست مردانه میدهد و چندتا به کتفت میزند. _ داداش خودمونیما! چه خوشگل شدی! میترسم زودی انتخاب شی! قلبم میلرزد! “خدایا این چه حرفیه که سجاد میزنه!” پدرم و پدرت هم خداحافظی میکنند.لحظه ی تلخی است… خودت سعی داری خیلی وداع راطولانی نکنی. برای همین هرکس که به اغوشت می آید سریع خودت رابعداز چندلحظه کنار میکشی. زینب بخاطر نامحرم ها خجالت میکشید نزدیکت بیاید برای همین دردوقدمی ایستاد و خداحافظی کرد.اما من لرزش چانه ی ظریفش را بین دو لبه چادر میدیدم…میترسیم هم خودش و هم بچه درون وجودش دق کنند! حالا میماند یک من…باتو! جلو می آیم.به سرتاپایم نگاه میکنی.لبخندت ازهزاربار تمجید و تعریف برایم ارزشمند تراست.پدرت بهمه اشاره میکند که داخل خانه برگردند تاما خداحافظی کنیم.زهراخانوم درحالیکه با گوشه روسری اش اشکش راپاک میکند میگوید _ خب این چه خداحافظی بود؟ تاجلو در مگه نباید ببریمش!؟ تازه آب میخوام بریزم پشتش بچم به سلامت بره … حس میکنم خیلی دقیق شده ام چون یکلحظه با تمام شدن حرف مادرت در دلم میگذرد ” چرا نگفت به سلامت بره و برگرده؟…خدایا چرا همه حرفها بوی رفتن میده….بوی خداحافظی برای همیشه” حسین اقا باارامش خاصی چشمهایش را میبندد و باز میکند _ چرا خانوم…کاسه ابو بده عروست بریزه پشت علی…اینجوری بهترم هست! بعدم خودت که میبینی پسرت ازون مدل خداحافظی خوشش نمیاد. زهراخانوم کاسه را لب حوض میگذارد تااخرسر برش دارم. اقاحسین همه را سمت خانه هدایت کرد.لحظه اخر وقتی که جلوی در ایستاده بودن تا داخل بروندصدایشان زدی _ حلال کنید…. یک دفعه مادرت داغ دلش تازه میشود و باهق هق داخل میرود. چنددقیقه بعد فقط من بودم و تو.دستم رامیگیری و باخودت میکشی درراهروی اجری کوتاه که انتهایش میخورد به در ورودی.دست درجیبت میکنی و شکلات نباتی رادرمی آوری و سمت دهانم می گیری. ۲۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌