حاج قاسم بھ شدت انقلابۍ بود
انقلاب، خط قرمزِ قطعےِ
او بود؛ ذوب در انقلـاب بود ۅَ
پیروِ خطِ امام ! 🇮🇷-
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
حجاببهمعنایچادرنیست!
بهمعنایپوشیدنسالماست
نهپوشیدنیکهازنپوشیدنبدتراست...
+مقاممعظمرهبری
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
بھقولِآسِدمُرتِضیٰآوینیٖ
خونْدادَنبَرایِ
امامخُمینیٖزیباست••!
اما❝
خونْدِلخوردَنبرآیِ
امامخامنھای،
ازآنهَمزیباتراَست••!
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
طـلبه بـایـد..
« شهید آرمان علی وردی »
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
میدونی..
ما قدر آقا خامنه ای رو نمیدونیم
تو کشورایی مثل عراق و سوریه ...
بدون وضو به عکس آقا دست نمیزنن
...گهگاهینگاهیبهاطرافبندازخواهشاً
#رهبرجآن
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
علاججنگرسانهایدشمن
تبییناست📻
#رهبرانہ
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
:
وشھادتپایانڪسانیستڪہ..
دࢪاینࢪوزگاࢪگوششانغباࢪدنیانگࢪفتہ
باشد!
وصدا؎آسمانࢪابشنوند!
وشھادتحیاتِعِندَࢪَبِّاست.!
#شہیدانہ
#آرمان_عزیز
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید ابومهدی المندس 🤍✨
#شہیدانہ
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
چرا جمهوری اسلامی سقوط نمیکنه؟ جواب 1: قسم به امنیت که اتفاقی نیست....
چرا جمهوری اسلامی سقوط نمیکنه؟
جواب 2:
قسم به مردمِ میدان...
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
چرا جمهوری اسلامی سقوط نمیکنه؟ جواب 2: قسم به مردمِ میدان...
چرا جمهوری اسلامی سقوط نمیکنه؟
جواب 3:
قسم به شیران و دلیران....
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
چرا جمهوری اسلامی سقوط نمیکنه؟ جواب 3: قسم به شیران و دلیران....
چرا جمهوری اسلامی سقوط نمیکنه؟
جواب 4:
قسم بر ولایت همیشه در میدان ...
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
چرا جمهوری اسلامی سقوط نمیکنه؟ جواب 4: قسم بر ولایت همیشه در میدان ...
چرا جمهوری اسلامی سقوط نمیکنه؟
جواب 5:
قسم بر صاحب عصر و الزمان(عج)
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
چرا جمهوری اسلامی سقوط نمیکنه؟ جواب 5: قسم بر صاحب عصر و الزمان(عج)
چرا جمهوری اسلامی سقوط نمیکنه؟
جواب 6:
قسم بر اسلام و ایمان...
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
چرا جمهوری اسلامی سقوط نمیکنه؟ جواب 6: قسم بر اسلام و ایمان...
چرا جمهوری اسلامی سقوط نمیکنه؟
جواب7:
قسم بر مردمی که نیستند سرگردان...
تو از تبار مادری🌹✨
#پارت_چهلوهشتم
صدای باز شدن در می اید،حرفت را نیمه رها میکنی و ازپنجره اشپزخانه به حیاط نگاه میکنیم
مادرو پدرم امدند. بسرعت ازاشپزخانه بیرون میرویم و همزمان با رسیدن ما به راهروپدر و مادر من هم میرسند.
هردو باهم سلام و عذرخواهی میکنند بابت اینکه دیر رسیدند.چنددقیقه که میگذرد از حالت چهره هایمان میفهمند خبرایی شده.
مادرم درحالیکه کیف دستی اش را به پدرم می دهد تا نگه دارد میگوید
_ خب…فاطمه جون گفتن مراسم خاصی دارید مثل اینکه قبل از رفتن علی اقا
و بعد منتظر ماند تا کسی جوابش را بدهد.
تو پیش دستی میکنی و بارعایت کمال ادب و احترام میگویی
_ درسته!قبل رفتن من یه مراسمی قراره باشه…راستش…
مکث میکنی و نفست را باصدا بیرون میدهی
_ راستش من البته بااجازه شما و خانواده ام…یه عاقد اوردم تا بین منو تک دخترتون عقد دائم بخونه!میخواستم قبل رفتن…
پدرم بین حرفت میپرد
_ چیکار کنه؟
_ عقد دائم….
اینبار مادرم میپرد
_ مگه قرار نشده بری جنگ؟…
_ چرا چرا!الان توضیح میدم که…
بازپدرم بادلخوری و نگرانی میگوید
_ خب پس چه توضیحی!…پسرم اگر شما خدایی نکرده یچیزیت…
بعد خودش حرفش را به احترام زهرا خانوم و حسین اقا میخورد.
میدانم خونشان درحال جوشیدن است اما اگر دادو بیدار نمیکنند فقط بخاطر حفظ حرمت است و بس! بعداز ماجرای دعوا و راضی کردنشان سر رفتن تو…حالا قضیه ای سنگین تر پیش امده.
لبخند میزنی و به پدرم میگویی
_ پدرجان! منو ریحانه هردو موافقیم که این اتفاق بیفته. این خطبه بین ما خونده شه.اینجوری موقع رفتن من…
مادرم میگوید
_ نه پسرم! ریحانه برای خودش تصمیم گرفته
و بعد به جمع نگاه میکند
_ البته ببخشیدا مااینجور میگیم.بلاخره دختر ماست.خامه…
زهرا خانوم جواب میدهد
_ نه! باور کنید ماهم این نگرانی هارو داریم..بلاخره حق دارید.
تو میخندی
_ چیز خاصی نیست که بخواید نگران شید
قرارنیست اسم من بره تو شناسنامه اش!
هروقت برگشتم اینکارو میکنیم…
پدرم جوابش را میدهد
_ خب اگر طول کشید…دخترمن باید منتظرت بمونه؟
احساس کردم لحن ها دارد سمت بحث و جدل کشیده میشود.که یک دفعه حاج اقا در چارچوب در هال می آید
_ سلام علیکم!”این را خطاب به
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱
تو از تبار مادری🌹✨
#پارت_چهلونهم
_ سلام علیکم!”
پدر و مادرم میگوید”
عذرمیخوام من دخالت میکنم.ولی بهتر نیست باارامش بیشتری صحبت کنید؟
پدرم _ و علیکم السلام! حاج اقا یچیزی میگین ها…دخترمه
حاج اقا_ میدونم پدرعزیز…من توجریان تمام اتفاقات هستم ازطرف آسید علی..ولی خب همچین بیراهم نمیگه ها! قرارنیست اسمش بره تو شناسنامش که..
مادرم_ بلاخره دخترمن باید منتظرش باشه!
حاج اقا_ بله خب بارضایت خودشه!
پدرم_ من اگر رضایت ندم نمیتونه عقد کنه حاجی … حاج اقا لبخند میزند و میگوید
_ چطوره یه استخاره بگیریم…
ببینیم خدا چی میگه!؟
زهرا خانوم که مشخص است ازلحن پدرو مادرم دلخور شده .ابرو بالا میندازد و میگوید
_ استخاره؟…دیگه حرفاشونو زدن …
تو لبت را گاز میگیری که یعنی مامان زشته تو هیچی نگو!
پدرم _ حاج اقا جایی که عقل هست و جواب معلومه.دیگه استخاره چیه!؟
حاج اقا_ بله حق باشماست…
ولی اینجاعقل شما یه جواب داره .اماعقل صاحب مجلس چیز دیگه میگه…
نمیدانم چرا به دلم میفتد که حتمن استخاره بگیریم.برای همین بلندمیپرانم که
_ استخاره کنیدحاج اقا..
مادرم چشمهایش را برایم گرد میکند
ومن هم پافشاری میکنم روی خواسته ام.
حدود بیست دقیقه دیگر بحث و اخر تصمیم همه میشود استخاره.پدرم اطمینان داشت وقتی رضایت نداشته باشد جواب هم خیلی بد میشودو قضیه عقد هم کنسل! اما درعین ناباوری همه جواب استخاره درهر سه باری که حاج اقا گرفت “خیلی خوب درامد ”
درفاصله بین بحث های دوباره پدرم و من فاطمه به طبقه بالا میرود و برای من چادر و روسری سفید می آورد.مادرم که کوتاه امده اشاره میکندبه دستهای پر فاطمه و میگوید
_ منکه دیگه چیزی ندارم برای گفتن…چادر عروستونم اوردید.
سجاد هم بعد ازدیدن چادر و روسری به عجله به اتاقش میرود و بایک کت مشکی و اتو خورده پایین می اید
پدرم پوزخند میزند
_ عجب!…بقول خانومم چی بگم دیگه…دخترم خودش باید به عاقبت تصمیمش فکر کنه!
حسین اقا که باتمام صبوری تابحال سکوت کرده بود.دستهایش رابهم میمالد و میگوید: خب پس مبارکه
و حاج اقاهم با لبخند صلوات میفرستد و پشت بندش همه صلواتی بلند تر و قشنگ تر میفرستند.
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱