🔶موضوع :برزخ میهمانسرای الهی برای مومنان
✅ ۱) استقبال از ورود مومن به قبر و برزخ با سلام وصلوات فرشتگان؛
گویاترین آیه قرآن که فضای میهمانی خدا درعالَم برزخ را به تصویر عقلی میکشد این آیه است؛
«الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکةُ طَیبِینَ یقُولُونَ سَلامٌ عَلَیکمُ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ؛
کسانیکه فرشتگان روحشان را میگیرند در حالى آنان پاک و پاکیزه اند. به آنها میگویند: سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالى که انجام میدادید.»
(نحل/۳۲)
✅ ۲ ) ماموریت فرشتگان و اقامت درکنار قبر مومن ؛
این روایت از عجائب الطاف خدا به مومن سخن مهمی دارد ، با دقت بخوانید؛
صیرفی میگوید: نزد امام صادق (ع) بودم. سخن از مومن به میان آمد. آن حضرت به من رو کرده و فرمودند: نمىخواهى درباره مقام مومن نزد خداوند برایت سخن بگویم؟عرض کردم حتمابفرمایید. فرمودند:
"هنگامى که خداوند روح مومن را گرفت، دو فرشته مراقب اعمالش به آسمان رفته و به پیشگاه خداوند عرضه مىدارند:
خدایا فلان بندهات بنده خوبى بود، در طاعت تو شتابان و در نافرمانیت کُند بود،واکنون آن را بسوى خود بردهاى، در این حال چه دستورى مىفرمایى؟
خداوند به آنها دستور مىدهد: به دنیا بازگشته و در کنار قبر بنده ام باشید. مرا تحمید، تسبیح، تهلیل و تکبیر نموده و این اعمال را براى بندهام بنویسید تا زمانی که او را از قبرش بر انگیزم.... ؛ -
قال فیقول الله لهما اهبطا الى الدنیا و کونا عند قبر عبدى فاحمدانى و سبحانى و هللانى و کبرانى و اکتبا ذلک لعبدى حتى ابعثه من قبره..."
(ثوابالاعمال/۴۳۱)
✅ ۳ ) دردریافت دو مقام بالا که در نکته ۱ و ۲ تقدیم شد همه یکسان نیستند.
خوبان در برزخ دردو گروه قراردارند؛ مقربان، اصحاب یمین.
فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ..؛(واقعه/۸۸)
اول مقربانند که؛باراحتی، ورزق وبهشت مواجه میشوند.
وبعدازآنان اصحاب یمین اندکه مورد استقبال هم درجه های خود از مومنین و فرشتگان هستند.
واصحاب یمین مومنین هستند.
آنانکه ازروی عمدوآگاهی نافرمانی درحق خالق، وظلم درحق مخلوق نداشته اند.
✅ ۴ ) برخی خواسته اند بگویند "مقربان" فقط انبیاء واولیاء معصوم خداهستند.
ولی به نظر میرسد درجات انبیاء و اولیاء بالاتر از بهشت و نعمت های بهشت باشد.
"مقربان" با توجه به روایتی که در روضه الواعظین از امام صادق رسیده برهر انسانِ شایسته و استثنایی اطلاق میشودکه در"علم وعمل صالح" به بهترین برجستگی ها رسیده اند.
خودحضرت صادق(ع)؛زراره وابوبصیر و محمدبن مسلم و بُرید رااز مقربان معرفی فرمود.
پس "مقربان" اختصاصی به انبیاءواولیاء ندارد.
✅ ۵ ) مقربان در عین اینکه از "روح وریحان وجنت نعیم" بهرمندند، یک میهمانی اختصاصی روزی شان میشود و آن؛ "لقاءالله" است.
لقاءالله؛ملاقات ودیدن تجلیات خداست و وغوطه ور شدن درعظمت ورحمت الهیه میباشد. همان چیزی که فرشتگانی چون جبرئیل دارند.
✅ ۶ ) آیا "لقاءالله" واقعا شدنی است؟
بله که شدنی است ؛ چه دلیلی بالاتر از قرآن که میفرماید آنانکه بدنبال لقاء الله هستند در عمر؛عمل صالح واخلاص دارند: "فَمَن کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادةِ رَبِّهِ أَحَدا"؛(کهف/۱۱۰)
مرحوم حکیم حاجی سبزواری گوید:
"این مقام ازآنِ کسیست که درخود زمینه سازی کرده باشدوآن تخلق به اخلاق خدائی واُنس باخداست."
(تعلیقه شواهدالربیه/۷۴۶)
✅ ۷ ) دراثبات "لقاءالله" فلسفه مشاء که سخن گویش ابن سینا است، زمین گیراست ونمیتواند آن اوج مقام انسان و لقاءالله رابه استدلال درآوردچون قائل است؛"نهایت سیر آدمی دربرزخ اتصال به فرشتگان است که از آنان به مبادی نام میبرد".
اما در حکمت متعالیه که شاهکارملاصدرا است ؛بحث"لقاء الله" به برهان رسیدکه روح انسانِ مقرب در بازگشتش،متنعم به اتصال به مبداء خودمیشود.
ملاصدرا درشواهدربوبیه مینویسد:
" انسان دارای حقیقتی اشتدادی است ، یعنی همین انسان در عالم ماده است، ویک دامنه ی دیگرش درعالم مثال است.اما انسانهای برتری هم هستند به مراتب بالاترند یعنی عالم عقل راه یافته اند.."
درقرآن این مقام؛"مقام عندیت"است:
"إِنَّ الْمُتقِينَ فِي جَناتٍ وَ نَهَرٍ، فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيك مقتدر"(قمر/۵۵)
✅ ۸ ) نکته مهم؛مومنی که سالهاباهمسر ووالدین وفرزندان ودوستان خودزندگی کرده،چگونه میتوانددردوری عزیزانش در میهمانی خداخوش باشد؟
عارف بزرگ فیض کاشانی میگوید :
"مومن درلبه مرگ،وسعت جلال و شوکت الهی برایش نمایان میشودومیبیندتمام دنیاباتمام نعمت هایش چیزی بیش اززندان ویک زندگی محدود نبوده ومیبیند که راهش به بزرگترین گلستانهاست ودیگر فکری غیرازآن نمیکند."
ادامه دارد..
🔶موضوع :کدام عمل، آدمی را دربرزخ میهمان خدا میکند؟
✅ ۱ ) در جهان غیب و عالَم آخرت چه برزخ و چه قیامت ، کالایی از ایمان و عمل صالح پربهاءتر نیست .
اما صِرف ایمان ، همه آن حقیقتی نیست که بتواند انسان را به جوار رحمت الهی و میهمانسرای الهی برساند .
بلکه دو شرط مهم لازم است:
🔺شرط اول ؛
آدمی نباید گرفتاروپای بسته ی چیزی باشد.
آدم دلبسته ، پابسته خواهد بود و قدرت حرکت نداشته و قهراً توان حضور در میهمانی الهی را ندارد.
پس آزادبودنِ از همه چیز؛از انسانها، ازقدرتها وازاشیاء وخلاصه ازهمه ی دلبستگی ها لازم است.
قرآن چه زیباخصوصیت مهمِ اصحابِ یمین رادرآزادبودن آنان معرفی نموده که آنها خودرادر گرو چیزی قرار نداده اند تا رهین او باشند؛ کل نفس بما کسبت رهینه الا اصحاب الیمین (مدثر/۳۸)
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست
🔺شرط دوم ؛
در آمیخته شدن جان آدمی با "اوست"
قرآن از این وادی به "ایمان" نام برده و ایمان یعنی؛ باور ، که در واقع "ایمان بعدازایمان" است.
قرآن میفرماید:
"ای ایمان آورندگان، ایمان بیاورید ؛ "یاایهاالذین آمَنوا آمِنوا بالله" نسا/۱۳۶
ای داد از اینکه ؛ "ایمان" اول را آوردیم اما از "ایمان" بعد از آن خیلی از ما محرومیم .
امام صادق(ع)فرمود:
"اگر بندگان ، حق را توصيف كنند و به آن عمل هم نمايند ، اما در دلهايشان به آن اعتقاد نداشته باشند، سودى نمی برند؛
لَو أنَّ العِبادَ وَصَفوا الحقَّ و عَمِلوا بهِ و لَم تُعْقَدْ قُلوبُهُم على أنَّهُ الحقُّ ما انْتَفَعوا. (المحاسن ۲۴۹)
✅ ۲ ) نشانه های "ایمان بعد ازایمان" :
📌نشانه اول :
توجه به مشکلات مردم وخدمت رسانی؛
امام کاظم (ع) فرمود:
"سه گروه در قیامت زیرسایه عرش الهی اند؛ کسیکه رابط ازدواج در میان مومنین باشد ، کسیکه در خدمت رسانی به مومنان موفق باشد و کسیکه اسرار زندگی مومنان را پنهان نماید ؛ - ثلاثه یستظلون بظل عرش الله یوم القیامه یوم لا ظل الا ظله: رجل زوج اخاه المسلم او اخدمه ام کتم له سراً". (خصال/۶۹)
در روایت مهم دیگری مهرورزی و محبت داشتم را محدود به دائره مومنان نمیکند؛
حضرت رسول الله (ص) فرمود :
"سوگند به آنکه جانم در دست اوست، خدارحمت خود را جز بر شخص مهرورز وبامحبت نمی گسترد.
گفتند:ای رسول خدا؛ همه ی ما اهل محبت ومهرورزی هستیم.
فرمود:مرادم از محبت ، مهرورزی به دوست ونزدیک خودنیست، بلکه محبت و مهرورزی به عموم انسان ها میباشد.وَاَلَّذِی نَفسیِ بِیَدِهِ لا یضَعُ اللهُ رَحمَتَهُ اِلا عَلَی رَحیمٍ.قَالوا:یا رَسولَ اللهِ کلُّنَا یرحَمُ. قَالَ(ص):لَیسَ بِرَحمَةِ اَحَدِکُم صَاحَبَهُ یرحَمُ النّاسَ کافَّة" [ البته روایت دیگری؛ عموم مسلمین آمده](مجموعه ورام / ۱۱ )
📌 نشانه دوم :
توجه بخدا در مهمترین شرائط؛
پیامبر(ص) به نقل شیعه و سنی، در بیان زیبایی "مهمترین شرائط" را که توجه به خدا لازم است را ، چنین ترسیم فرموده :
عدالت داشتن در راس قدرت،
عبادت دردوران جوانی تا پیری،
خدامحوری درتمام دوستی ودشمنی ها،
ترس ازخدادرخلوتِ گناه،
کمک رسانی های کاملا پنهانی،
وناله ها دردرگاه الهی ؛ -
«سَبْعَةٌ يُظِلُّهُمُ اللَّهُ فِي ظِلِّهِ يَوْمَ لا ظِلَّ إِلا ظِلُّهُ: الإِمَامُ الْعَادِلُ، وَشَابٌّ نَشَأَ فِي عِبَادَةِ رَبِّهِ، وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ فِي الْمَسَاجِدِ، وَرَجُلانِ تَحَابَّا فِي اللَّهِ اجْتَمَعَا عَلَيْهِ وَتَفَرَّقَا عَلَيْهِ، وَرَجُلٌ طَلَبَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَالٍ، فَقَالَ: إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ، وَرَجُلٌ تَصَدَّقَ، أَخْفَى حَتَّى لا تَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا تُنْفِقُ يَمِينُهُ، وَرَجُلٌ ذَكَرَ اللَّهَ خَالِيًا، فَفَاضَتْ عَيْنَاهُ» (خصال صدوق و صحیح بخاری)
✅ ۳ ) همه این کمالاتی که در این دو حدیث ملاحظه نمودید ، در صورتی "کمالِ موثر" برای رسیدن به میهمانی الهی و "لقاء الله" است که سراسر نیت آدمی ، مملو از "اخلاص" باشد.
این بخوبی ازآیه ذیل استفاده میشود؛
" هر که امید دارد به لقاءالله باریابد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت وبندگی اش با پروردگار شریک نکند ؛ - فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا (کهف/۱۱۰)
چنین انسانهایی پس از مرگ ، در میهمانی خدا خواهند بود.
ادامه دارد..
🔶موضوع : تکامل برزخی
✅ ۱ )"تکامل برزخی"، بدین معناست که روح آدمی درجهان برزخ بر اساس اندوخته های عملی خود که در دنیادارا شده ، کمالاتی به او میرسد وباعث ترفیع و کمال روح شده و ثواب های نو به نو به او واصل میشود.
تکامل برزخی در اصطلاح اهل معرفت و عارفان مشهور به ؛ "ترقیات برزخی" است.
✅ ۲ ) مهم ترین آیه ای که دلالت بر تکامل برزخی دارد آیه ۱۲ سوره "یس" است که تصریح دارد که آنچه انجام دادید و آثار آن را به پای تان نوشته میشود ؛ "وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ.."
✅ ۳ )دراحادیث تکامل برزخی بصورت رمزگونه مطرح است.
🔺پیامبر؛صدقه وعلم نافع وفرزندصالح را ادامه آدمی میداند؛
-إذا مات ابن آدم انقطعَ عمله إلا من ثلاث: صدقة جاریة، أو علم ینتفع به من بعدِهِ، أو ولدٌ صالح یدعو له
وامام صادق (ع) فرمود:
"شش چيز است كه مومن پس از مرگ از آنها بهره مندست؛
فرزند شايسته ای كه برای پدر آمرزش بطلبد
وقرآنی كه ازآن اوباشد ومورد استفاده قرارگيرد،
وچاه آب و درختی كه مينشاند،
وچشمه آبی كه در راه خدا جاري ميكند، و رويه والگوی نيكی كه از او بيادگار مانده و ديگران از او اتخاذ كنند."
(خصال صدوق)
از این حدیث روشن تر در باب تکامل برزخی ، این حدیث است که دلالت دارد؛ در عالم قبر به مومن ، قرآن را تعلیم داده میشود :
🔺امام موسی کاظم (ع) میفرماید:
«هر کس از دوستان و پیروان ما بمیرد و هنوز قرآن را به طور کامل فرا نگرفته باشد در قبرش به او تعلیم می دهند تا خداوند بدین وسیله درجاتش را بالا ببرد چرا که درجات بهشت به اندازه ی آیات قرآن است و به او گفته می شود بخوان و بالارو و او می خواند و از درجات بهشت بالا می رود. ؛
-- مَن مات من اَولیائنا و مُحبّینَنا و شیعَتنا و لم یُحسن القرانَ عُلِمَ فی قبره لیَرفَع اللهَ به من دَرَجَته فانَّ دَرَجات الجنَّة علی قدَرایات القُران یُقالُ لهُ اقرَأ وارقَ، فَیَقرَا ثمَّ یَرقی» (کافی ۶۰۶/۲)
✅ ۴ ) اصل محکم اعتقادی این است که ؛ "الدنیا عمل و لاحساب وغدا حساب و لاعمل " (نهج،خ/۴۲).
چالش بزرگ تکامل برزخی در این باور درست است که ؛ بعداز دنیا بساط اعمال جمع میشود و موقعیت حساب و کتاب و نتیجتاً جزاء است.
وقتی عملی نیست چگونه تکامل میتواند باشد ؟
راه حل های مهم واثرگذار"تکامل برزخی" است.
✅ ۵ ) ریشه تکاملات روح آدمیان در برزخ به عمل جدید که مرتبط با دنیا بوده و با ماده و حرکت ساخته میشود ، نیست.
بلکه تمام تکامل و ارتقاء ارواح در برزخ به چگونگی آنان در مدت عمرشان باز میگردد.
افرادی که در عمر مدام در پی کمال و علم و اخلاق بوده اند ، و یا از خود آثار بزرگی چون کتاب و مسجد و مدرسه و بیمارستان و ..خلق کردند،ازآن مداومتی که بر اعمال نیک واخلاقی وعلمی و پژوهشی داشته اند ، بعد از مرگ بصورت علی الدوام مستفیض و بهرمند میشوند و تکامل پیدا میکنند.
✅ ۶ ) علامه طباطبایی میگوید :
وقتی تخم محبت و معرفت در وجود انسان کاشته شود و نهالش در برزخ ظهور میکند و آدمی را متنعم می کند.
✅ ۷ ) این نظر دقیق به یک نظر "ادق و دقیقتر" باید رفت.
وآن است که - نه تنها بذر محبت و معرفت در برزخ به بار مینشیند که علامه طباطبایی فرموده اند ، بلکه به نظر این قلم - در تکامل برزخی حتی "استعداد ذاتی" یعنی آنچه که بمتقضای ذات هر کسی است ، مثلا ذات کسی بر محبت به خلق شکل گرفته، و یا "استعداد امکانی" یعنی آنچه اگر این شخص عمرش ادامه می یافت چنین اخلاق نیکویی میداشت هم میتواند باعث تکامل و تعالی روح انسان در عالَم قبر شود.
پس هرکسی کوچکترین گرایشی به یک ارزش و نقطه مثبت هم داشته باشد مورد رحمت الهی قرار میگیرد و در برزخ و قبر به آن خواهد رسید.
✅ ۸ ) عارفان در صُحف عرفانی مانند کتاب "فصوص الحکم" تصریح دارند که ترقی در برزخ اختصاصی به طائفه ای خاص ندارد و همه میتوانند از آن بهرمند شوند .
امام خمینی (ره) درتعلیقات برفصوص تصریح میکند؛ حتی انسانهای متوسط و یا دارای معاصی، در برزخ بر اساس اینکه حجب و کدورات هایشان با عذابهای برزخی از بین میرود، روح شان در مسیر تکامل و ترفیع درجه قرار میگیرد. و این خود ظهور "شفاعت" است .
✅ ۹ ) تقدیم داشتم که در تکامل ارواح در عالَم قبر هر نوع ذاتیات و استعداها میتواند دخالت داشته باشد .
اجازه دهید از این سخن تعبیر کنم به "عصاره حیات" ، و عرضه دارم ؛
تکامل برزخی بر محور عصاره حیات است ، همان عصاره ای که در لبه مرگ همه آدمیان آن را مشاهده میکنند .
و اصلا تعبیر قرآنی "ذائقه الموت" که بمعنای ذوق کردن مرگ و چشیدن و یا نوشیدن مرگ است ، یعنی در آغوش کشیدن تمام "عصاره حیات" خویش در مدت عمر است.
و این عصاره حیات، مبدا تکاملات بعدی روح است.
ادامه دارد..
🔶موضوع: "شفاعت" در برزخ
✅ ۱ )شفاعت از واژه «شفع» است و به معناى «جفت شدن با چیزى» است. براى رفع ضرر از کسى و یا رساندن منفعتى به اوست.
✅ ۲ ) شفاعت یک اصل پذیرفته شده است و دارای پایگاه عقلانی است.
در مواردی که انسان به تنهایی نمیتوان در کار به انجام برسد باشخصیت آبرومندى جفت شده و تا شخص آبرمند از مقام بزرگى درخواست نموده تا از مجرمى گذشته یا بر جزاء ویا کمالات انسان شایسته ای بیفزاید.
✅ ۳ )شرائط تحقق شفاعت ؛
🔺 "رضایت خدا" ؛
« شفاعت نمی کنند مگر برای کسی که مورد رضایت خدا باشد ؛ و لا یشفعون الا لمن ارتضی ».(سجده/۴)
🔺و شفاعت شامل انسانهای کافری که بر کفر عالمانه و عامدانه اصرار دارند ، نمیشود ؛
رسول الله(ص)فرمود: « شفاعت من بخواست خدا ، نصیبی است که بمیرد در حالى که هیچ گونه شائبه شرکى نسبت به خداوند در دلش نباشد ؛ شفاعتى نائلة ان شاء الله من مات و لا یشرک بالله شیئاً .»
🔺و کسانی از شفاعت بهرمندند که آن را "قبول وباور" داشته باشند؛
امام رضا(ع)فرمود:
« هر کس شفاعت رسول خدا(ص) را تکذیب نماید مشمول آن نخواهد شد. ؛ من کذب بشفاعة رسول الله(ص) لم تنله.»
این"قبول و باور" زمینه میشودبرای زمینه مثبت برای بهرمندی از شفاعت.
هرچه زمینه بیشتر؛ بهرمندی از شفاعت بیشتراست.
امام خمینی درکتاب چهل حدیث گوید:
"به قدری که هدایت شوی شفاعت میشوی. شفاعت تحت قانون رحمت مطلقه است که شخص باید قابل باشد و زمینه ایمان را داشته باشد."
✅ ۴ ) برخی خواسته اند منکر شفاعت در برزخ شوند و شفاعت را مخصوص قیامت بدانند.
وبرای اثبات مدعای خودبه این حدیث امام صادق(ع)تمسک کرده اند:«درقیامت ما شفاعت میکنیم ولی نسبت به برزخ شما خوفناک هستم ! - واللهُ ما اَخافُ عَلیکُم الا البَرزخ » (کافی ۶۰۶/۲)
بله ؛ ممکن است در برزخ دسترسی به نیکانی مانند انبیاء و اولیاء برای دستیابی به شفاعت، مشکل باشد.
اما حضرت صادق(ع) نفرموددربرزخ شفاعتی نداریم، بلکه اظهار نگرانی فرمودکه شفاعت به برخی شیعیان نرسد. واین نشان از سختی کار است.
پس اصوب این است که گفته شود ؛ اگرچه وسعت شفاعت در قبر و برزخ به وسعت شفاعت درآخرت نیست،اما با توجه به روایات دیگر، "شفاعت اولیاء" در برزخ محقق است.
امام خمینی شفاعت در برزخ را صریحاً نفی نکرده اما بعنوان اینکه "استفاده از بعضی روایات میشود" مطرح نموده .(اربعین حدیث/۹۵)
✅ ۵ ) به باور ما براساس ادله ذیل ، شفاعت در عالَم قبر و برزخ خواهد بود .
اولا ؛شفاعت تخصیص بردار نیست.
و ثانیا ؛ گزارشات مسلّم از روایات و افراد موثق بر وجود شفاعت در برزخ است .
و ثالثا ؛ بررخ، نمونه ای از قیامت است و همانطوریکه در قیامت شفاعت است ، در بررخ هم خواهد بود.
و رابعا؛ چگونه طبق روایات،طلب خیر و رحمت الهی بوسیله نمازودعا وصدقه میتوانددر شرائط سخت یک انسان در برزخ موثر باشد ولی عنایت ولی خدا (ع) موثر نباشد؟! در حالیکه امام (ع) با همه عوالم،یعنی؛ ازطبیعت و ناسوت، تا ملکوت و جبروت در ارتباط است.
وبالاترازارتباط؛ "ولایت کلیه" بر کل عالم دارد.
امام صادق (ع) در ذیل آیه ۵۵ سوره زخرف که می فرماید:« هنگامی که ما را به خشم آورند از آنان انتقام گرفتیم؛-فلما آسفونا انتقمنا منهم- فرمود:خداوند تبارک وتعالی مانند ما خشمگین نمیشود، بلکه اولیایی را برای خودآفریده است که آنان خشمگین وخشنود میشوندو آنان مخلوق هستند و تدبیرشان به دست خداست وخداوند خشنودی آنان را خشنودی خود و خشم آنان را خشم خویش به حساب آورده است ؛ - ان الله تبارک وتعالی لایاسف کاسفنا و لکنه خلق اولیاء لنفسه یاسفون و یرضون وهم مخلوقون مدبرون فجعل رضاهم لنفسه رضی وسخطهم لنفسه سخطا.(کافی ج ۱ ص ۴۴۱)
✅ ۶ ) مهم ترین دلیل بروجود شفاعت در برزخ این حدیث مهم است؛
امام صادق(ع)فرمود:
"درقبرِ مۆمن شش صورت داخل میشوند و یکی از آنها سیمایش نیکوتر و بویش پاکیزه تر و صورتش نظیف تر است. یکی از آن شش صورت در طرف راست و چپ، و مقابل ، وپشت سر ، و نزد پای مومن جای میگیرند، و آن صورتی که از همه نیکوتراست،آن هم حضوردارد.
آن صورتِ طرف راستی می گوید: من نماز هستم، و صورت سمت چپ می گوید: من زکات هستم، و صورتی که در روبروی اوست میگوید: من روزه هستم، و صورتیکه در پشت سر اوست میگوید: من حجّ و عمره هستم، و صورتی که در نزد دو پای اوست می گوید: من بِرّ و نیکوئی هستم که از طرف تو به برادرانت رسیده است. و سپس این صورت ها به آن صورت نیکوتر می گویند تو کیستی؟ تو که از همه ما صورتت زیباتر،وبویت پاکیزه تر،و هیئت وشکلت جالب تر است.درپاسخ آنها میگوید:"من ولایت آل محمّد(ص)هستم".(محاسن۲۸۸/۱)
فراموش نمیکنم؛استادعزیزآیت الله جوادی آملی بارهااین حدیث رادردرس باگریه برای مان خواندند.
ادامه دارد...
🔵موضوع : درک وفهم قویِ اموات
✅ ۱ ) از آنجا که ما در مواجهه با اموات ، بی حرکتی و بی درکی آنان را میبینیم ، گمان میکنیم همه چیزازاین شخص ازبین رفت!
در حالیکه همه مکاتب خداباور براین باورند که مرگ نمیتواند روح را ازبین ببرد ؛ "ان الروح باقیه لاتنعدم بالموت.. والموت تغیر حال فقط".
✅ ۲ ) مرگ ازدیدگاه "قرآن و عرفان و برهان" ؛ فقط "تغیّر حال" است یعنی از یک حالی به حالی دیگر منتقل شدن است.
به تعبیر بلند رسول رحمت الهی ؛ انتقال از یک خانه به خانه دیگراست.
لذاست پیامبر اصراربه صحابه داشت؛ "وقتی کسی از شما میمیرد ، کنار قبرش بایستید و با او حرف بزنید چراکه او میشنودگرچه پاسخ نمیدهد."
ونیزفرمود:"وقتی هم از قبر او دور میشوید درباره او سخن ناروا مگویید"(ر.ک:المحجه ج ۸ ص ۲۹۲)
✅ ۳ ) بعد از نزول عذاب بر قوم ثمود حضرت صالح رو به اجساد بیجانِ آنان کرد و گفت :
که ای قوم! خیرخواه شما بودم ولی شما به خیرخواهی من روی خوش نشان ندادید.( اعراف/79)
✅ ۴ ) پیغمبر اعظم نیز پس از جنگ بدر، با کشتگان کفار، سخن گفتند. پس عدهای رو به پیامبر عرض کردند که یا رسول الله! با عدهای مُرده سخن میگویید که نمیشنوند! پس پیامبر هم پاسخ دادند: «آنان از شما شنواتر هستند. ولی نمیتوانند (به زبان ما) پاسخ دهند.»(تفسیرابن کثیر، ج۳ص۳۷۵)
✅ ۵ ) امام علی بعد از جمل بدن مرده کعب - قاضی بصره- و طلحه را نشاند و فرمود:
"ای کعب آیا انچه خدا وعده فرموده بود را دیدی؟برخی از حاضرین گفتند: اینها چیزی نمیشنوند ! امام فرمود : به خدا قسم که سخن مرا شنیدند همانطوریکه سخن پیامبر را مشرکانی که در چاه بدر دفن شدند شنیدند. یا رجل فوالله لقد سمعا کلامی کما سمع اهل القلیب کلام رسول الله." (بحار،ج۲۵۶/۶)
✅ ۶ ) در این درک ، دیگر اموات هم سهیم هستند.
چقدر عالمان و مومنان بوده اند که افرادی در دنیا بوده اند را از اموری مطلع نموده اند.
مرحوم شیخ عباس قمی دو شب بعداز رحلتش در خواب به فرزندش میگوید : فلان کتاب از آنِ فلانی است و به او این امانت را برگردان.. فرزندش این کار را انجام میدهد ولی در مسیر کتاب از دستش روی زمین می افتد وکمی جلداو خراشیده میشود! شب بعدبازشیخ عباس قمی به خواب فرزندش می آید که چرا به صاحبش نگفتی کتاب روی زمین افتاد!
✅ ۷ ) این مهم که "روح" بعد موت بدن، دارای درک و فهم است در استدلال های بزرگان فلسفه رخ نمایی سزاواری دارد؛
شیخ بوعلی سینا در نمط هشتم کتاب الاشارات گوید:
"بدن حجاب روح است وقتی این حجاب کنار رود درک روح نسبت به پیرامون خویش از نظر درك لذات و یاآلام روحی و عقلی ، بدون مانع خواهد بود."
آنچه باید در بحث های فلسفی به کلام ابن سینا اضافه نمود این است که ؛ "انسان برای درک تا وقتی در دنیاست نیاز به ابزاری مانند لمس و بصر و حس و ذائقه و سمع دارد تا بتواند بفهمد و بداند، اما وقتی از این بدن خلاصی یافت ، علم و آگاهی او بدون نیاز به این ابزار و آلات و حواس پنج گانه است درنتیجه آگاهی به مراتب شفاف تر و جامع تر نصیب روح میشود."
فیض کاشانی در این رابطه مثالی دارد ؛ "روح بعد از مفارقت از بدن مانند زندانی محصوری هست که اطلاعاتش در حد زندان بود ووقتی از این دنیا میرود مانند همان زندانیِ آزاد شده ای است که در بلندای بیابانی قرار گیرد و به همه اطراف خود اشراف پیدامیکند."
✅ ۸ )استاد شهید مطهری مطلب را به شکل زیبایی طرح میکند که ؛
"درجه حیات" آدمی بعد از مردن ، از حیات پیش از مردن ،کاملتر و بالاتر است. همان طور که انسان در حال خواب از درجه درک واحساس ضعیفی برخوردار است حالتی نیمه زنده و نیمه مرده دارد و هنگام بیداری آن حیات کاملترمیشود همچنین حالت حیات انسان دردنیا نسبت به حیات برزخی درجهای ضعیفتر است وبا انتقال انسان به عالم برزخ کاملتر میشود.
✅ ۹ )امروز می گویند:
"ضمیر آگاه انسان،حجابی است بر روی ضمیر ناآگاه.چه بسا دردهای عمیق در ضمیر ناآگاه وجود داشته باشد كه پرده ای برآن کشیده شده وآن پرده ضرورت های زندگی دنیایی انسان است ووقتی آن نیازهای دنیوی برداشته میشود، ضمیر ناآگاه خودرا عیان میکند."
✅ ۱۰ ) برای این "درک شفاف" که برای روح حاصل شده، دیگر مرگی وجود ندارد .
روح آدمی است وهمه اش؛ حیات و مشاهده.
استادبزرگوارآقای جوادی آملی؛ براساس آیه؛ "کیف تکفرون بالله وکنتم امواتا فاحیاکم.(بقره /۲۸) براین باور است که بعد ازمرگ وانتقال به برزخ برای آدمی، مرگی دیگر نخواهد بود و انسان مرگ را مذوق میکند ؛ "ذائقه الموت" میشود و مرگی نمیماند تا به سراغ انسان آید.
گرچه علامه طباطبایی براساس آیه؛ربناامتناواحییتنا اثنین"(غافر /۱۱)
یک مرگ دیگربرای ارواح ازبرزخ به آخرت رامتصور است.
ادامه دارد..
🔶موضوع: ارتباط با ارواح و "گریه بر عزیز سفر کرده"
✅۱ ) ظاهر ما انسانها در دنیای ماده حضور دارد اما چون دارای بُعدی روحی هستیم ، یک بخش از روح ما در عالَمی غیر مادی بنام عالَم مثال حضور دارد.
بهترین موقعی که میتوانیم خود را در دامنه ی عالَم مثال ببینیم ؛ زمان خواب است که گرچه بدن در تخت خواب آرمیده ولی روح در جهانی دیگر است و در وقت بیدار شدن به بدن باز میگردد.
قرآن تصریح میکند آنان که در خواب قبض روح نمیشوند ، برای مدتی به بدن بازمیگردند- وبیدار میشوند- ؛
"وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى" (زمر/۴۹)
✅ ۲ ) روح آدمی چنان امتدادی دارد که در سه بخش میتواند حضور داشته باشد ؛ در طبیعت و دنیا ، در عالم باطن که به عالم مثال خوانده میشود و البته برخی از انسانهای بسیاربسیار شریف هستند که در عین اینکه در اینجا هستند به بالاترین مراتب عوالم غیبی که از عالم بررخ هم بالاتر است بنام "عالم عقل" که جهان فرشتگان است میتوانند سفر کنند وحضور داشته باشند که مقاماتی که از انبیاء و ائمه اطهار و معجزات آنان شنیده اید در ارتباط با این عالَم است.
✅ ۳ ) ورود به عالَم باطن و مثال ، در حال عبادت و یا درزیارت معصومین (ع) مضاعف و قوی است .
و اگر شنیده اید در عبادت باید حضور قلب داشت بمعنای ورود به عالم باطن است که در نتیجه معراج آدمی از خاک به افلاک است ، که رسول الله فرمود: "الصلاة معراج المؤمن."
✅ ۴ ) مورد دیگری که میتوانیم با عالم معنا و مثال پیوست پیدا میکنیم ؛ حالت "رقت قلب ،گریه و اشک" است .
درحدیث قدسی فرمود : «من در نزد قلب شکسته هستم ؛ - اَنَا عِندَ المُنکَسِرَةِ قُلُوبُهُم».
و وقتی از پیامبر(ص) سوال شد خدا کجاست ؟ فرمود: "همدم قلب شکسته".(بحار۱۵۷/۷۰)
✅ ۵ )گریه برعزیز سفرکرده برخلاف دگم اندیشی وهابیت جائز است.
واصلاچراجایزنباشد؟!
ابراهیم ازخدادختری خواست تابرایش گریه کند.
امام صادق(ع):"هنگام عزا،برای اشک ریختن- به جهت کاستن بارمصیبت- نیاز به شیون وزاری است."
پس:
📌اولا؛
باگریه میتوانیم ارتباط ملکوتی و باطنی باارواح برقرار کنیم.
📌وثانیا؛
گریه تاثیر جدی روانی دارد و به انسان آرامش خاصی میدهد.
📌وثالثا؛
گریه و یا گذر بر قبور عزیزان ، یک نوع وفاداری به آنان عزیز است.
✅ ۶ ) گریه از خواص مهم آدمی است و یک نعمت بزرگ است.
استادم آیت الله جوادی آملی میفرمودند:
"اشك به آساني فراهم نمیشود ، اشك از راه دور ميآيد ، اشك يك قطره آب نیست که همينطور بشود رها كرد."
اين به تعبير حافظ؛اشک از پشت هفت پرده عبور میكند:
اشك حرمنشين نهانخانه مرا
زان سوی هفت پرده به بازار ميكشی
✅ ۷ ) شایسته است بهترین استفاده را از گریه داشته باشیم.
برای اینکه گریه تاثیر بر روح عزیزمان داشته باشد ، چه دردرجات او و یا دوری از عذاب ، میتوانیم گریه راهمراه باتداعی مصائب رسول الله (ص)و اهلبیت کنیم؛
در بیان امام صادق(ع) آمده ؛
"در مواجه با مصیبت یاد از مصیبت فقدان رسول اکرم کنید ؛ من اصیب بمصیبه فلیذکر مصابه بالنبی"(کافی ۲۲۲/۳)
و درخصوص یاد از مصایب عاشورا ، امام هشتم (ع) فرمود:
"هرگاه چشم تان گریان شد یاداز کربلا کنید ؛ ان کنت باکیا فابک علی الحسین".(کامل الزیارات)
✅ ۸ ) درگریه برازدست دادن عزیزان ، رعایت این مواردمناسب است؛
📌مراقبت سخن خود بوده و شب وقت مناسبی برای عزاداری اهل قبور نیست؛
امام صادق(ع) فرمود:
«هنگام عزا، .. اما شایسته نیست سخنان بیهوده و باطل بگویند و باید با فرا رسیدن شب، گریه را رها سازند تا فرشتگان آزار نبینند ؛ فاذا جائها اللیل فلاتوذی الملائکه بالنوح.»
📌جزع و بی تابی روا نیست؛
"انا اهل البیت انما نجزع قبل المصیبه"
(کافی ج۳/۲۲۵)
📌فریاد کردن و پاره کردن لباس، شایسته نیست؛
" لاینبغی الصیاح علی المیت و لاشق الثیاب" (کافی ج۳ /۲۲۵)
✅ ۹ ) بجاست این نکته را هم در اینجا جای دهم ؛
تسلا دادن به مصیبت دیدگان، بسیار رفتار ارزشمند و چه بسا وظیفه اخلاقی است.
خیلی مهم است آدمی بتواند تسلا بخش مصیبت زده ای باشد تا جایی که پیامبر(ص) فرمود:
"تسلا دهنده در ثواب آن مصیبت شریک میشود؛ - من مصابا کان له مثل اجره".(کافی۲۲۷/۳)
أمیرالمؤمنین(ع) فرمود:
سوگند به خدائی که تمامی صداها را می شنود، هرکس دلی را شاد کند، خداوندکریم، از آنشادی لطفی برای او قرار میدهد، که به هنگام مصیبت، چون آبزلالی بر او باریدن گرفته، و تلخی مصیبت او را بر طرف میکند. ؛ - مامن احد اودع قلباسرورا، الا و خلق ا.. له من ذلک السرور لطفا(نهج، حکمت ۲۵۷)
✅ابراهیم ازخدادخترمیخواهدتا برای او گریه کند.(کافی،ج۶ص۳)
ادامه دارد
🔶موضوع: گذری بر مزار خفتگان
"زیارت اهل قبور"
✅ارتباط با ارواح امکان پذیر است .
در قسمت های گذشته متذکر شدیم که اموات دارای درک قوی هستند و از اطراف و پیرامون خود در غفلت و بی خبری نیستند.
یکی از راه های ارتباط با ارواح بوسیله "زیارت اهل قبور" یعنی به کنار مزارشان رفتن ، میسر است.
✅زیارت اهل قبور در قرآن تایید شده است؛
در سوره کهف آمده که وقتی مردم شهر محل حضور و خواب اصحاب کهف را پیدا کردند و دیدند آنها بعداز بیدار شدن از دنیا رفته اند ، پیشنهاداتی دررابطه با آن مکان شد که بهترین آن این بود که آن مکان را ، مسجد قرار دهند.
«إِذ یتَنازَعُونَ بَینَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیهِمْ بُنْیاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِدا»
✅ روح به بدن خود و حتی ذراتی که بعداز صدها سال از بدن در خشکی و یا دریا و یا حتی هوا (اگر بعدها "علم" بتواند ثابت کند) باقی باشد؛ "اشراف" دارد.
این "اشراف" بسیار شامخ است و در عظمت این "اشراف" همین قدر کافی است که ما شیعیان ؛ در حرم معصومین (ع) دل بسته و سرسپرده اش هستیم.
✅ "اشراف" روح به پیرامون خود ،ملکوتی است.
همین اشراف و توجه ؛ زمینه ساز توجیه عقلانی "زیارت اهل قبور" است که چرا و به چه فائده ای به کنار مزار عزیزانمان میرویم .
✅توضیح مختصر این "اشراف روحی" نفس انسان بر بدن چنین است :
آیت الله عارف شاه آبادی بر این باور است که بین روح و بدن مادی علاقه ای باقی میماند.
امام خمینی در آثار عرفانی خود این نظر استادشان را، همان نظرمرحوم میرداماد میداند که پایه و اساس جواز عقلی "زیارت اهل قبور" است .
میراماد در کتاب قبسات مینویسد ؛ "روح به بدن خود؛ دو سنخ علاقه و ارتباط دارد ؛ یک ارتباط صوری و یک ارتباط مادی . با مرگ، ارتباط صوری قطع میشود ولی ارتباط مادی باقی میماند و از اینجاست که ما به زیارت اهل قبور میرویم و ارواح آنان متوجه آمدن ما میشوند.
✅ شب وقت مناسبی برای زیارت اهل قبور نیست.
درحدیث است که ارواح ، شب ها؛در وادی السلام جمع میشوند و از توجه به قبر آنان خوش آیندشان نیست.
✅بهترین هدیه در کنار مزار آنان توسط ائمه اطهار(ع) که از عوالم غیب باخبر هستند ، معرفی نموده اند؛
بعد از پر اهمیت بودن سوره "حمد" ؛ هفت مرتبه سوره "انا انزلناه" و یازده بار سوره "توحید" بسیار در روح اموات موثر است.
سوره هاى دیگر قرآن مانند «یس»، «مُلک» و «واقعه» نیز ، سفارش شده.
این دعا نیز سفارش شده:
«اَلسَّلامُ عَلى اَهْلِ الدِّیارِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُسْلِمینَ، اَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ، وَنَحْنُ اِن شآءَ اللهُ بِکُمْ لاحِقُونَ _ سلام بر اهل این دیار وخانه ها از مؤمنین و مسلمانان شما پیشروان ما در این راه بودید و ما هم ان شاءالله به شما ملحق خواهیم شد.»
✅ از تاثیرات مثبت بر ارواح در زیارت اهل قبور روایات مهمی داریم:
«شخصی از امام موسی کاظم (ع) سؤال کرد: مؤمنی که مرده باشد، آیا کسی که قبر او را زیارت میکند، آگاه بدان است. امام فرمود: بله و تا زمانی که بر سر قبر او است، مرده با او مأنوس گشته و آرامش مییابد و زمانی که بلند شده و از کنار قبر بلند میشود، وحشت به درون قبر میرود». (کافی۲۲۸/۳)
✅ادبِ زیارت اهل قبور؛
۱ - از امام صادق (ع) رسیده که دست خود را بر روی قبر گذارید.
وقتی در مورد قرار دادن دست بر روی قبر میت سؤال کردم که این کار به چه معنا است؟ امام فرمودند: پیامبر اکرم (ص) این را برای پسرشان بعد از دفن انجام دادند
۲ - ادب اقتضاء میکند زائر زیارت اهل قبور ، از ناحیه پاى میت وارد شود، نه سرش.
۳ - و هنگام زیارت رو به روى میت باشد.
۴ - هنگام قرائت قرآن، رو به قبله بنشیند.
۵ - آب پاک روى قبر بپاشد.
✅چه زمانی را برای گذر بر قبور عزیزان انتخاب کنیم؟
ازحضرت صادق (ع) روایت شده که فرمودند:
"اگرمردگان را،پیش ازطلوع آفتاب زیارت کنید میشنوندوجواب شمارا میدهند و اگر بعدازطلوع آفتاب زیارت کنید میشنوند،ولی جواب نمیدهند."
✅ چرا زیارت ؟
مستحضرید که برخی فرقه های اهل سنت با زیارت اهل قبور به شدت مخالف هستند!
اما زیارت قبور عزیزان را ما از دستورات موکد دینی میدانیم.
بسیاری از عالمان مانندفیض کاشانی؛ زیارت قبور رفتگان را ، "تذکر" دانسته که آدمی را نسبت به مرگ و قیامت متذکر میسازد.
اما غیراز تذکر؛
کنار مزار رفتن ؛اداء حقوق است.
باطلب مغفرت وقرائت قرآن ودعا و زیارتنامه معصومین ازطرف آن میت، به درجات او افزوده،وخوشحال میشود.(کافی۳ /۲۹۱)
وفائده دیگردر"استجابت دعا"ست که خصوصا در حدیث است است که ؛دعا کنارقبرپدر مستجاب است .(کافی۲۳۰/۳)
🔶موضوع:ارتباط باارواح بوسیله "خیرات"
✅در عین اینکه خصوصیات عالم مثال برای ما روشن نیست ، اما با توجه به گزارش انبیاء و اولیاء میتوانیم به این باور دست پیدا کنیم که ارتباط با ارواح بوسیله خیرات قابل تصور واقعی است و یک توهم نیست .
ما میتوانیم در شرائط برزخی یک نفر دخالت داشته باشیم ، یعنی ؛ میتوانیم شخصی در بهشت باشد و ما با اعمال و خیرات بر درجات بیافزائیم و یا شخصی را از جهنم ،آزادیاحداقل باعث تخفیف عذاب او شویم . و این مهم فقط میتواند در اثر کارهای خیر ما برای اموات باشد.
✅خیراتی که از دنیا روانه برزخ میشود و به ارواح واصل میشود دوگونه است؛
خیراتی که خود شخص در دنیا که بوده برای خود اموری را قرار داده تا پس از مرگ از آنها بهرمند باشد ، مانند موقوفاتی را لحاظ نموده و یا مسجد و یا مدرسه و یا مکان عام المنفعه ای را ساخته و یا فرزند صالحی از خود بجای گذاشته و یا کتابی نوشته و.. که همین مفاددر حدیثی که شیعه و سنی از پیامبر رحمت است:
"إذا مات ابن آدم انقطع عمله إلا من ثلاث:صدقةجارية،أوعلم ينتفع به،أو ولدصالح يدعوله".
وقسم دیگرخیراتی که مابرای آنان انجام میدهیم.
✅این احادیث رابانگاه دقیق ملاحظه کنید:
🔺حضرت عیسی از قبرستانی عبور می کرد دید مردی را در جهنم برزخی گرفتار است. سال دیگر از همان جا عبور کرد و دید که عذاب از او برداشته شده ومتنعم به نعمت های برزخی است. سوال کرد جریان چیست؟ خطاب آمد که این شخص پسری داشت در طول سال گذشته پسرش به حد رشد رسید و دو کار خوب انجام داد؛یکی اینکه جاده ای را اصلاح کرد.دوم اینکه یتیمی را تحت سرپرستی خود گرفت. پدر به خاطر کارهای پسر از زندان برزخ نجات پیدا کرد و بهشتی شد.
🔺در بیان امام صادق(ع) آمده ؛ بر فرض شخصی در یک مخمصه شدید و یک حالت خفقان ودر یک فضای بسته و بسیار گرم بطوری که در حال خفه شدن هست قرار گرفته!اما یک روزنه ای باز میشودو یک نسیم خنک و دلنوازی به این شخص می خورد. امام بعد فرمودند: کاری که شما برای اموات انجام می دهید این خاصیت را دارد. یعنی در آن حالت خفقانی که در جهنم برزخی دارند نسیم روح افزائی از قرآنی که خوانده شده به متوفی در عالم برزخ می رسد.
🔺امام صادق(ع) فرمود:
" چه بسا میّتی در تنگی باشد و حق تعالی به او وسعت دهد و آن سختی را از او بردارد ، پس به او گفته میشود ؛این فرح که تو را روی داد به سبب نمازی است که فلان برادر مؤمن به نیت شما انجام داد است.(فقیه ۲۷/۱)
🔺پیامبر اکرم(ص):
"اموات رافراموش نکنید آنان منتظر احسان شماهستند- لاتنسوا موتاکم .. یرجون احسانکم.."
✅بایددراحسان به نیازمندان رعایت احترام آنان بشود.
ازشیخ آقابزرگ تهرانی منقول است که مادرش به نیت مادرخودمقداری غذادر تاس حمام ریخته و به نیازمندی داده!شب مادرراخواب میبیندوگله میکندکه پیش اموات دیگر خجالت کشیدم .
✅در اینکه چه عملی ترجیح دارد وتاثیر در شادی روح آنان دارد،نمیتوان قاطعانه موردی را معرفی نمود.
اما اموری که اموات در زمان حیاتشان به آن علاقمند بوده اند و یا اموری که مورد نیازجامعه مسلمین ویایک خانواده ای باشد،میتواندتاثیربیشتری درروح عزیز سفرکرده داشته باشد.
و خلاصه بهتراست روح آن از انواع خیرات از نماز وصدقه ، تا زیارت و صله رحم ، و اطعام مومنین ، بهرمندسازیم.
✅ و صدالبته خود کسی که آن عمل خیر را انجام میدهد هم از آن عمل خیر بهرمند است.
در حدیث امام صادق (ع) آمده :
"نماز و روزه و حج و صدقه و خیرات و دعای شما به ارواح میرسد ، و اجر آن برای شما و آن میت نوشته میشود ؛ - یدخل علی المیت فی قبره الصلاه و الصوم والحج والصدقه و البر و الدعا و یکتب اجره للذی یفعله و للمیت." (فقیه۳۷/۱)
راز مطلب اینجاست که گرچه "نیت" نقش اساسی دارد و وقتی شخصی نیت کرده که خیری به میتی برسد خواهد رسید ،اما بر اساس قاعده "جدانبودن عمل از عامل" ؛ خود شخص انجام دهنده هم منتفع شده و ماجور است.
✅سوال مهم و دقیقی مطرح است ؛ خیرات و بلکه ثواب ها در برزخ به تدریج به ارواح میرسد ، در حالیکه برزخ تدریج بردار نیست؟
علامه طباطبایی بر این پاسخ همت گمارده که اموات علم دارند که به تدریج ثوابها به آنان میرسد و این علم آنان دفعی است و تدریجی نیست و با برزخ سنخیت دارد .
اما به ذهن صاحب این قلم میرسد که تدریجی بودن در برزخ مانع عقلی ندارد چون برزخ گرچه مادی نیست اما خالی از احکام ماده مانند تدریج نیست ، و چه بسا در آنجا "تمثلِ تدریج" هم برای به تدریج رسیدن ثوابها کفایت کند.
✅ یادمان باشد ؛ به طور كلي اطلاع از امور برزخ براي كسی غير از انبيا و اوليا (ع) ميسور نيست.
و این اختفاء امورِ برزخیان اسراری دارد که از آن جمله این است که خدای ستار العيوب اجازه نمیدهد كه از اسرار بندگان او را کسی آگاه شود.(فصوص الحکم)
ادامه دارد...
🔶موضوع: حضور اموات در رؤیاهای ما
✅"رؤیا" که مشاهدات در عالَم خواب است ، مانند "مرگ" ؛ یک ارتباط تایید شده با عالَم واقعیات است.
قرآن ؛ خواب هایی مانند خواب یعقوب ، یوسف ، ابراهیم و پیامبر اسلام را تعریف و سپس تایید کرده.
✅رسول خدا (ص) فرمود:
"رؤيا سه گونه است:
رؤيايى كه شيطان آن را صحنه سازى مى كند تاانسان اندوهناشود.
رؤيايى كه در حقيقت يادآورى و مجسم شدن گفتگوهايى است كه آدمى در بيدارى با دل خود دارد.
وقسم سوم؛رؤيايى كه خود جزئى است از چهل و شش جزء نبوت میباشد."
✅ خواب دیدن های درست و به اصطلاح "رؤیای صادقانه" به سادگی بدست نمی آید .
برای خواب دیدن های خوب و منطبق با واقعیت باید در اموری که باعث میشود روح ، آزاد باشد همت گماشت.
چون پر مشغله بودن روزهای ما انسان باعث پریشانی افکارمان میشود و از خواب خوب محروم میشویم.
✅البته برای خواب دیدن راهکارهایی در کتابهای دعا آمده که ممکن است عمومیت نداشته باشد و مربوط به از اشخاص باشد ، اما امتحان آن هم بی ضرر است .
شیخ عباس قمی در "مفاتیح" از کفعمی و فیض کاشانی نقل نموده:
«دیدم در بعضی کتابهای علماءشیعه که هر کسی خواسته باشد در خواب، یکی از پیامبران (ع) و امامان (ع) را یا یکی از نزدیکان و والدین خود را ببیند، سورههای "شمس، لیل، قدر، کافرون، اخلاص وفلق و ناس" را بخواند، سپس "صد مرتبه سوره توحید" بخواند، سپس "صد مرتبه صلوات"بفرستد، آنگاه با وضو و به جانب راست بخوابد، انشاءالله خواهد دید هر که را اراده کرده باشد و با او تکلّم خواهد کرد.»
✅رؤیاهای راست و درست درگرو راستی و درستی خودِ خواب بینده است.
حدیث : «در بين مؤمنين هر کس راستگوتر باشد رؤيايش صادقتر است ؛أَصْدَقُهُمْ رُؤْيَا أَصْدَقُهُمْ حَدِيثا»(بحار ۱۷۲/۵۸)
✅ تبلیغ های توهم زا از خواب های آنچنانی ! نباید ما را محروم از رویای صادقه کند.
آیت الله شیخ مرتضی حائری اراده جدی داشت که تابستان ها به زیارت امام رضا(ع) مشرف شود.
بعداز رحلتش مرحوم آیت الله نجفی مرعشی او را در خواب دید و ایشان گفته بود در همان اوائل ورود به برزخ ، امام رضا (ع) به دیدنم آمد و فرمود : هفتاد بار به زیارت من آمدی ، من هم به بازدیدمی آیم ، ۶۹ باردیگر خواهم آمد.
✅البته نباید انتظارداشته باشیم درخواب ، ارواح اموات ،اسرار آن عالَم را بازگوکنند.
اما دیدن آنان و مختصری آگاهی از شرائط برزخ ، امکان پذیر است.
✅و نیز ، نباید انتظار داشته باشیم هروقت اراده کردیم آنان را بتوانیم در عالَمرؤيای مان ببینیم.
حضور آنان همانگونه که بستگی به آمادگی روحی ما دارد که در سطور بالا از آن سخن گفتیم ، بستگی به عدم مشغولیت و به تعبیری به رها بودن ارواح نیز دارد.
ممکن است کسی از همه راههای ممکن برای خواب دیدن ، اقدام کند ولی نتواند روح عزیز مورد نظرش را در خواب ببیند چرا که ممکن است روح آن میت مورد نظر،چه بسا درمشغولیت خاصی به سر میبرد و "حضوررؤيائی" برايش امکان پذیر نباشد.
✅وقتی عالَم طبیعت پر از اسرار است، قطعاعوالم غیب که از آنجمله؛عالم برزخ باشد،دارای اسراری است که ذره ای ازآن برای ما منکشف نشده!
🔵مهم بررسی علمی "رؤیا" از زاویه سخنان عالمان و حکیمان است؛
✅ازدیدگاه ابن سینا؛قوه متخیله آدمی در حالت خواب،به عالم قدس متصل میشود و از طریق حس مشترک به کشف و الهام نائل می گردد.
ملاصدرا نیز همین نظر ابن سینا را دارد ولی قائل به این است که شخص برای متّحد شدن با عقل فعال باید به مقام و مرتبه جامعیت در نشآت سه گانه عقلی، نفسی و حسی رسیده باشد.
✅صدرالمتالهین راز و رمز خواب دیدن و چگونگی تقسیم رؤیا به صادق و کاذب را اینگونه ترسیم نموده؛
حواس ظاهری انسان وقتی از كارطبیعی خود فارغ شود و مشغول به تدبير امور عادی نباشد، متصل به جواهر روحانيه علويه مى گردد.
"جواهر روحانیه" نشئه ای است با توجه به ارتباط با لوح محفوظ ، صُور تمام وقايع و حوادث زمانى درآن منقوش است.واتصال به آن ؛ یا بشکل مستقيم است ویا متصل به قواى منطبعه در برازخ علويه شود كه در آنها صور شخصيات ماديه منتقش است.
این اتصال بی واسطه با جواهرعلویه و یا با واسطه قوای منطبعه باعث دریافت حوادث و وقايع خواهد شد.
واین "راز ورمز رؤيا" است.
اموری که از جواهر روحانيه،بدون دخالت متخيله و جرح و تعديل در آنها در قوت حافظه باقى بمانند و در حال يقظه و بيدارى انسان متذكر آنها باشد، "رؤيا صادق" است.
امااگر قوت متخيله غالب باشد و صفاى روح كمتر باشد ، ممكن است "رؤيا كاذب" باشد.
ادامه 👇👇
صفحه ۲)
ادامه مقاله 👇👇
✅ حکیم فیض کاشانی گوید: در رؤیاها اموری دخالت دارند که بستگی به حال خود خواب بیننده دارد ، باورها و دریافت ها و رفتار و افکار و خُلق و خوی خواب ببینده در رؤیای ش بسیار دخالت دارد و حتا غذایی که خورده میتواند در رؤیا خوب و یا بد تاثیر گذار باشد.(محجةالبيضاء ۳۱۷/٨)
✅علامه طباطبائی گوید:
اول روح ، حوادث و علل آن را در عالم مثال مشاهده میکند و بعد آنچه مشاهد نموده به عالم خواب می آورد و همان ها را بشکل و سخنی متمثل میکند.
✅استاد مان علامه حسن زاده آملی در درس عرفان میفرمودند:
رؤیا داشتن (خواب دیدن) از تجلیات اسم "المصور" است که یکی از نام های خداست بمعنای "صورت دادن و صورت گری نمودن" .
پس اگر چنین است ، حالات ما و اخلاق ما و ارتباط ما با عوالم دیگر صورت گری میشود و به ما نشان داده میشود.
و راه؛ ارتباط با خدا و افاضه این اسم بر نفس آدمی است.
✅نکته پایانی؛
ما با دو باطن که همان "عالم مثال" باشد در ارتباطیم.
یعنی عالَم "مثال متصل" ؛ که در صقع ذات ماست ، و عالَم "مثال منفصل" که جهانی بزرگ و بیرون از ذات و حقیقت ما میباشد.
براین اساس ؛ "رؤیا" هم بدین دو بخش تقسیم میشود.
رؤیا ؛ گاه ، مشاهدات باطنی خود ما در خود ماست .
و گاهی ، مشاهدات ما از جهان بیرون از ماست .
و قسم دوم است که بسیار پر ارزش است و سخت بدست می آید.
آگاهی به جوانب این "معارف عمیق معرفتی" ، فرصت مطالعاتی و کلاس متفاوتی را می طلبد که در این مختصر نمیگنجد.
ادامه دارد...
🔶موضوع: ارتباط با ارواح اموات در نهان خویشتن
✅مقدمه مهم؛
انسان همین ظاهرجسمانی و جرمانی نیست ، بلکه دارای یک باطنی است که حیوانیت و یا فرشته بودن در نهان او تعبیه شده .
اگر آدمی از محدوده حیوانیت به در آید و گرفتار شهوات و غضبهای آلوده نباشد ،میتواند به در وجود خود ، حقائقی را بیابد.
یکی از آن حقائق مهم ؛ ارتباط با ارواح است در "نهان خویش".
ما با روح مان میتوانیم با جهانی غیر از آنچه بنام طبیعت و دنیا در ارتباطیم ، ارتباط پیدا کنیم و آن جهان غیب است که کمترین نمونه آن "رؤیا" است که در شماره قبل به توصیف آن پرداختیم.
اما در این جا سخن از "ارتباط نهانی" با ارواح است بشکلی که انسان در همین دنیای روزمره خود وجود عزیزی را که از دست داده ، حس کند ، و این ، شدنی است.
✅و این ارتباط درونی با باطن و روح آن عزیزان ؛ مملو از راز ورمز است . شاید ما بتوانیم به برکاتی از آن دست پیدا کنیم و حتی بوسیله و یا راهنمایی روح عزیز از دست رفته به امور مثبتی در زندگی برسیم ، اما دریافت اینکه حقیقت مطلب چه بوده و چه میباشد ؟ چه بسا امکان پذیر نباشد.
✅ از نمونه های روشنی که در این باب برای اکثر ما پیش آمده این است که گاهی ما در بیداری و هوشیاری ، یکباره عزیزی را که مدتهاست از دست داده ایم میبینیم وحتی جلو میرویم که او را در آغوش بکشیم ! و نوعِ چنین مشاهداتی را ما در بهترین حالات معنوی دعا و زیارت ها و خصوصا حرم اهلبیت علیهم السلام داریم .
اگرچه ممکن است بخشی از این رؤیت ها از "تجسم خیالات" باشد ، اما انکار اصلِ آن هم نمیتواند روا باشد.
✅از این رؤیت های یکباره که برای خیلی از ما پیش آمده ، بالاتر ؛ رؤیت از ناحیه ی "چشم برزخی" است .
چشم برزخی از آنِ کسانی است که به صفای ناب روح انسانی رسیده اند.
باز شدن "چشم برزخی" در واقع از سنخ "مکاشفه وشهود" است و رسیدن به آن مراتب ، بسیار کار میبرد و حد اقل آن این است که طهارت کامل چشم ظاهری و نیات باطنی را میطلبد.
صدرالمتالهین درمفاتیح الغیب مینویسد: «شهود و مکاشفه نوری است که بعد از پاک کردن قلب از تمام زنگارها و صفات ناپسندِ قلبی؛ ظاهر میشود.»
این بحث مفصلی است که فرصت دیگری را میطلبد.
اکنون سخن در این است که با چه راه کاری میتوان از نهان خود با برخی ارواح عزیزان سفرکرده ارتباطاتی داشته باشیم.
✅شیخ بزرگوار ما در معرفت الله ، در محضر درس "صُحُف عرفانیه" نقل میفرمود:
بعدازرحلت علامه طباطبائی بسیار دلتنگ شان بودم و در خلوتی از شبی دیدم ایشان به منزل ما وارد شدند و نشستند و جملات فرمودند و از آن جمله مرا بشارت دادند که نیکو سیرت و نیکو صورت و نیکو سریرت هستم و... بعد تشریف بردند.
این نمونه ای از ارتباط نهانی با عزیزات سفرکرده است.
✅مهمترین دلیل وجودی بر این دیدارها خود قرآن است که میفرماید؛ بر چشم ها پرده آویخته شده و روزی که پرده کنار رود چشم ها با تیزبینی حقائق آن عالَم را میبیند.
در آیه ۲۲ سوره ق فرمود:
«تو از این صحنه غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم و امروز چشمت کاملًا تیزبین است - ؛
لَقَدْ کُنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ».
✅ این سنخ ارتباطات و تمثلات ؛ به یک زمینه آماده نیاز دارد و زمینه آماده از یک روح خالی از هرگونه پریشانی امکان پذیر است.
روح و روحیات ما آدمیان وقتی گرفتار تشتّت و پریشانی شود از ارتباط با هم نوعان سفرکرده خود محروم میشود.
✅"گناه" باعث پریشانی است ، و حتی "نیت گناه" ، و بلکه "تصور گناه" .
هر چیزی از جنسِ گناه ؛ روح انسان از آن درخشندگی و جلاء می اندازد و دیگر صورتی در آن منعکس نمیشود.
به این حدیث ناب توجه کنید؛
امام صادق (ع)فرمود:
"حواریون کنار حضرت عیسی جمع شدند و عرض کردند: ای آموزگار نیکی؛ ما را هدایت و رشد معنوی فرما .
حضرت عیسی فرمود:
موسای پیامبر به شما گفت؛ "گناه" نكنيد. و من به شما امر میکنم ؛ "فکرگناه" را هم نکنید، چه رسد به عمل به آن گناه، زيرا فكر گناه ، مانند روشن کردن آتش در خانه وساختمان زيباست که گرچه آن آتش خانه را نمیسوزاند اما دودهاى تيره آن آتش؛ زيبائيهاى آن خانه را تیره و سیاه مي كند." ؛ - اجْتَمَعَ الْحَوَارِيُّونَ إِلَى عيسى ع فَقَالُوا لَهُ يَا مُعَلِّمَ الْخَيْرِ أَرْشِدْنَا ؟ ... فَإِنَّ مَنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِالزِّنَا كَانَ كَمَنْ أَوْقَدَ فِي بَيْتٍ مُزَوَّقٍ فَأَفْسَدَ التَّزَاوِيقَ الدُّخَانُ وَ إِنْ لَمْ يَحْتَرِقِ الْبَيْتُ.. (کافی۲۴۱/۵)
پس "فكر گناه" خواه ناخواه در قلب آدمی تيرگى ايجاد میکند و به صفا و پاكى دل آنها ضربه مي زند گرچه آن شخص مرتكب آن گناه هم ، نشوند.
ادامه در صفحه بعد 👇👇
صفحه ۲)
✅ برای ارتباط نهانی با ارواح عالیه ؛ بعد از دوری از گناه که روح را پریشان میکند،باید "روح" رابه "صبر" جلاء داد.
✅صبر؛دوگوهرناب رانصیب آدمِ خویشتندارمیکند:
براساس قرآن باعث؛"هدایت های باطنی وغیبی" میشودکه قرآن فرمود:
"أُولٰئِكَ هُمُ المُهتَدونَ"(بقره/۱۵۷)
وبراساس نهج البلاغه باعث؛ "دریافتِ حقائقِ ملکوتی" میشودکه فرمود:
"خویشتن داری زمینه ای را درآدمی میآفریندکه باعث دریافت حقائق میشود؛ - فان الصابرین علی نزول الحقائق" (نهج،خ/۱۲۴)
درتعبیر دیگری امام علی(ع)، مواجه شدن با بلایا و خویشتن داری را "فتح باب فضل" معرفی نموده است:
"خداوندبندگان خودراباانواع سختیها میآزماید و با مشکلات زیاد به عبادت میخواند و به اقسام گرفتاریها مبتلا میکند ... و درهای فضل و رحمتش را بر رویشان بگشاید؛ - یختبر عباده بانواع الشدائد .. لیجعل ذلک ابوابا فتحا الی فضله (نهج،خ/۱۹۲)
خود حضرت امیر (ع) که بیشترین حقائق غیبی را از خدا دریافت نموده ، و قلبش به انواع فضل الهی فتح گشته است.
✅امیرالمومنین یکی ازچهره های بی بدیل صبروخویشتن داری است. مصائبی که اودرمدت عمرشریفش،خصوصا سی سال بعداز رحلت پیامبر اسلام(ص) دید، نه تنها کسی ندیده، بلکه یک امت هم ندیده است!
امام علی در فقدان مصیبت فاطمه قرار گرفت و آن مصیبت چنان سنگین و طاقت فرسابود که خودش از کم شدن صبرش نگران است ! و در خطاب به رسول الله بعد از دفن فاطمه زهرا (س) عرضه داشت : "قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي، وَ ضَعُفَ عَنْ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ تَجَلُّدِي"! (نهج،خ/۲۰۲)
و البته درمورد رحلت پیامبر که از این بالاتر را عرضه داشت که ؛ "اگر امر به صبر نفرموده بودی ، امکان آرامش وجود نداشت ؛ - وَ لَوْلا أَنَّكَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعِ لَأَنْفَدْنا عَلَيْكَ ماءَ الشُّؤُونِ، وَ لَكانَ الدَّاءُ مُماطِلًا"(نهج،خ/۲۲۶)
در جای دیگری همین مضمون را با عبارت دیگری در خطاب با پیامبر (ص) تقدیم داشت که ؛ " صبر در همه جا زیباست اما در فقدان شما طاقت صبر هم طاق میشود ؛ - ان الصبر لجمیل الا عنک و ان الجزع لقبیح.. " (نهج ،ق/۲۹۲)
✅ دستور مهم و لطیفی ائمه اطهار (ع) در مورد "صبر" دارند که میفرمایند :
صبر را به عنوان "وطن" خود انتخاب کنید ؛ "وطنوا انفسکم علی الصبر" ، تعبیر "توطّن" یعنی انتخاب وطن دائمی ، بسیار لطیف است .
✅ اگر بخواهیم به آن مراتب بالا و دریافت فیوضات الهیه ، بار یابیم ؛ باید با دید واضح تری به حقائق عالَم هستی نگاه کنیم .
دید عمیق را امیرالمومنین تعلیم نمود که :
روزگاران آدمی دو گونه است روزی به خوبی و شادی و منفعت است و روزی بالعکس ، باید در روزگاران نیکو رخ ، سرمایه ها را در معرض بطالت قرار نداد و در روزگاران سخت رخ ، خویشتن دار بود ، - الدَّهرُ یَومانِ یَومٌ لَکَ وَ یَومٌ عَلَیکَ فَاذا کانَ لَکَ فَلا تَبطَر وَ إذا کانَ عَلَیکَ فَاصبِر .(نهج ق/ ۳۹۶)
✅آری ؛ مردانِ خدا ، در کشمش های دنیا و مصائب ، بی تفاوت نیستند ، بلکه صابرند؛ که اگر آدمی صبررا انتخاب نکند باید راه ورسم ابلهان را انتخاب کنند که فراموشی است:"ان صبر صبر الاحرار والّاسلا سُلوالاغمار.(نهج ق/۴۱۳)
✅ برای مواجه ما مرگ که مهم ترین "خاستگاه صبر" است ، امیرالمومنین چنین آموزش میدهد که باید چنین تصور نمود ؛
به گروهى ازبازماندگان كسى كه از دنيا رفته بود اينگونه تسليت گفت:
"اين مرگ نه آغازش از شما بوده و نه به شما پايان خواهد يافت. اين دوست شما سابقآ هم گاهى مسافرت مى رفت اكنون نيز تصور كنيد به سفرى رفته است. اگر او از سفر بازگرددشما به سوى او خواهيد رفت ؛ - وعَزَّى قَوْماً عَنْ مَيت ماتَ لَهُم إِنَّ هذا الاَْمر لَيْس لَكُمْ بَدَأَ، وَلاَ إِلَيْكُمُ انْتَهَى، وَقَدْ كَانَ صَاحِبُكم هذَا يُسَافِر فَعدوهُ فِي بَعْضِ أَسفَارِه، فَإِن قَدِمَ عَلَيْكُمْ وإلا قَدِمتُم عَليه"(نهج،ق/۳۵۷)
✅ درتفکرتوحیدیِ امیرالمومنین (ع) بلایاومریضی هاومرگها جزو زندگی بشر،و مسیر کمال است وجدا شدن از آن امکان پذیر نیست واصلا آدمی برای دنیای راحت و بی همّ و غم خلق نشده ؛ - لَسنا لِلدنیا خُلقنا ولا بالسعی فیها أُمرنا، و إنمَا وُضعنا فیها لِنبتلی بها
(نهج،نامه۵۵)
✅ نگاه زیبا درمورد خداو مالکیت او و داشته های خود؛باید از نهج البلاغه آموخت که درتفسیرجمله "لاحول ولاقوه الابالله" فرمود:
"مادربرابرخدا، مالک چیزی نیستیم،اگراو چیزی را دراختیارما گذاردنسبت به آن مسئولیت داریم و هر زمان طبق اراده اش بگیرد از ما مسئولیتی نخواسته ؛ - فمتی ملکنا ماهواملک به منا کلفنا،ومتی اخذه منا وضع تکلیفه عنا.(نهج،ق/۴۰۴)
✅ تردیدی نیست که صابران و خویشتن داران به جایگزین آنچه ازدست داده اند، خواهندرسید؛ "ان تصبر ففی الله من کل مصیبه خلف."(نهج،ق/۲۹۱)
ادامه دارد..
🔶موضوع: ارتباط اموات از برزخ با دنیا
✅روح آدمی بعد از جدا شدن از بدن با دنیا قطع ارتباط نمی کند و می تواند به دنیا مراجعه نموده و از آنچه در آن می گذرد باخبر شود و این امر تنها مختص به ارواح مومنین نیست، و ارواح کافر و اهل عصیان نیز می توانند به دنیا مراجعت کنند .
✅حکیم سبزواری در کتاب تعلیقات بر شواهد ربوبیه گوید :
واقعیت این است که دنیا ؛ "عالَم خواب" است ؛ برزخ ؛"عالَم بیداری" است. چقدر در دنیا ما گرفتار ندیدن ها و نشیدندن ها هستیم بگونه ای که با کوچکترین حاجبی از شنیدن و دیدن محروم میشویم ، اما در برزخ همه چیز در شفافیت است .
🔵 تشریح ارتباط آنان از برزخ با ما دردنیا
✅امام صادق (ع) میفرماید:
"روز جمعه و عید فطر و قربان که میشود، خداوند به "رضوان" نگهبان و مأمور بهشت دستور میدهد که در میدان بهشت برزخی به ارواح مؤمنان اعلام نماید که خداوند به شما اجازه داد که جمعه را به زیارت خانواده و دوستان که در دنیا هستند برود..."
".. بعد خداوند به دستور میدهد برای هر فردی شتری از شترهای بهشتی آماده کنند در حالی که این شتر از زبرجد سبز پوشیده شده و نیز به پارچههای بهشتی تزئین شده، اهل آسمانها و فرشتگان از آنها استقبال میکنند، بعد از آن ارواح از آسمان با استقبال پایین میآیند در وادی السلام پشت کوفه فرود میآیند و در شهرهای شان پخش میشوند تا کسانی را که در دنیا با آنها بودند، زیارت کنند.
فرشتگانی همراه ارواح هستند میکنند تا اگر ارواح مؤمنان با چیزهایی برخورد کردند که باعث ناراحتی شان میشود، مانع ازتوجه ارواح به آنان شوند..
و بعد به طرف منازل خود رفتند آنجا را روح میت میبیند.
بعد از آنکه ارواح مؤمنان اقوام و بستگان و دوستان را درروز جمعه، فطر و قربان دیدند، جبرئیل به آنها اعلام میکند که به خانهها و محلهای بهشتی خود در عالم برزخ برگردید، آنها نیز برمیگردند . ؛ اذا کانَ یومَ الجُمعةِ و یوما العِیدَینِ امَرَ اللهُ رضوان...."
(بحار؛ج۶ص۲۹۲ازکتاب زیدنرسی)
🔺در این حدیث نکات مهم معرفتی نهفته است ؛
📌یکم : ارتباطات زمان مند و مشخص است. و جمعه و دو عید فطر و قربان نمونه ای از آن است.
📌 دوم :ارواح با احترام و همراهی فرشتگان به جمع ما می آیند.
📌سوم : فرشتگانی ماموریت اکرام و احترام ارواح مومنین را دارند.
📌چهارم : فرشتگانی هستند که با ایجاد پرده ای بر دیدگان اموات ، اجازه نمیدهند آنان وقائعی از دنیا و زندگی گذشته شان ببینند که افسرده شوند.
📌پنجم : این احکام مهم معرفتی از آنِ دسته از ارواح میشود که مراحل برزخ را طی کرده در بهشت بررخی اقامت نموده اند.
از پیامبر(ص) و امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند:
"قبر؛ یا گلستانی از بهشت است و یا چاله ای از آتش جهنم - القبر روضة من ریاض الجنة او حفرة من حفر النيران"(بحار ۲۰۵/۶ و جامع ترمذی از اهل سنت ؛حدیث۲۴۹۶)
ادامه در صفحه بعد 👇👇
صفحه ۲)
✅ امکان آگاهی ارواح از دنیا و شرائط ما بسیار سهل تر و آسان تر است از ارتباطِ امروز ما با یکدیگر در دنیا هستیم.
چراکه ما گرفتار "ماده" و حجاب آن هستیم و باید زمان و زمین و مسافت را طی کنیم حتی بوسیله استفاده از سریع ترین وسائل امروزی ، تا از ملاقات با یکدیگر بهرمند شویم.
ولی کسانی که از پشت بام این عالّم ، اینجا را می بینند چنین حاجب و مانعی را ندارند.
مرحوم حکیم فیض کاشانی مینویسد ؛ "روح پس از سفر از این جهان به نشئه برزخی ، درک و آگاهی اش بصورت مستقیم است و نیازی به ابزار و وسیله ای ندارد - الروح تعلم الاشیاء بنفسها من دون آلة". (محجةالبيضاء ٢٩٤/٨)
در نگاه عمیق حکیمانه می توان با اطمینان گفت : این "ادراک و آگاهی" با موت تعطیل نمیشود و حتی برای برخی که محدودیت به مشغله ای در نشئه بررخ ندارند ، قوی تر است .
🔵 مقدار و تعداد برقراری ارتباط آنان با ما چگونه است؟
این که روح چه مقدار می تواند به دنیا برگردد و به زیارت اقوام و خویشان خود برود روایات زیادی بصورت راز و رمز گونه ، موجود است .
امام صادق (ع) می فرمایند:
"برخی از ارواح هر جمعه و برخی دیگر به میزان اعمالشان، میتوانند از دنیا و خانواده شان مطلع و آگاه شوند. - منهم من یزور کل جمعه و منهم من یزور علی قدر عمله". (کافی ۲۳۰/۳)
و روشن تر در بیان امام کاظم (ع) آمده که فرمود:
"ارواح بنا بر منزلت و جایگاه خود در هر جمعه یا در هر ماه و یا در هر سال میتواند به دنیا برگردند."(کافی۲۳۰/۳)
و درحدیث دیگری امام هفتم فرمود:
"ارواح به مقدار فضائلشان به زیارت اهل خود می آیند، برخی هر روز، بعضی هر دو روز یا هر سه روز، و کسیکه منزلت وی خیلی کم است، هر جمعه یک بار. - علی قدر فضائلهممنهم من یزور فی کل یوم .. (کافی ۲۳۱/۳)
🔺نتیجه آنکه ؛ ارواح باتوجه به اعمال و فضائل شان میتوانند به دنیا سفر بررخی داشته باشند ؛ بدین شکل برخی سالی یکبار ، و برخی از ارواح ماهی یکبار ، و برخی دیگر هفته ای یکبار ، و بعضی هم روزی یک بار خانواده شان را ملاقات میکنند.
این تفاوت در زمان و دفعات بستگی به توسعه روحی آنان و عدم مشغله شان در برزخ دارد.
هرچقدر آدمی در اینجا دارای روح و روان آراسته و بازی باشد و از تنگناهایی مانند کینه و حسد و تعلق به دنیا رها شده باشد و دارای "شرح صدر" باشد ؛ در آنجا نیز ، دارای "فسحت روح " یعنی و رهایی خواهد بود .
✅ حسرت اهل معصیت از عدم دیدار خانواده شان است . قطعا این ، خود یک عذاب روحی برای آنان است.
امام صادق (ع) فرمود: «هیچ مؤمن و کافری نیست که در هنگام ظهر نزد خانوادهی خویش حاضر نگردد. وقتی مؤمن خانوادهاش را در حال انجام اعمال صالح میبیند، خداوند را حمد گوید و وقتی کافر خانوادهی خویش را در حال انجام اعمال صالح ببیند، بر آنان غبطه میخورد -
مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لاَ كَافِرٍ إِلاَّ وَ هُوَ يَأْتِي أَهْلَهُ عِنْدَ زَوَالِ اَلشَّمْسِ فَإِذَا رَأَى أَهْلَهُ يَعْمَلُونَ بِالصَّالِحَاتِ حَمِدَ اَللَّهَ عَلَى ذَلِكَ وَ إِذَا رَأَى اَلْكَافِرُ أَهْلَهُ يَعْمَلُونَ بِالصَّالِحَاتِ كَانَتْ عَلَيْهِ حَسْرَةً.» (کافی۲۳۰/۳)
علت چنین ناراحتی برای اهل معصیت روشن است ؛ آنانیکه تا وقتی در قید حیات هستند اهل معصیت اند و رحمی به زن و بچه خود نمیکنند و یا لقمه نامشروع و یا سخن آزار دهنده و یا رفتار زشت با اهل خانه خود دارند ، و در واقع مانند غریبه ها با زن و شوهر و فرزند خود رفتار میکنند ، در عالَم برزخ هم همین "غریبه بودن" ادامه پیدا میکند و آن آزارها به شکل دیگری برایشان ادامه مییابد که حداقل آن ؛ محرومیت از دیدار خانواده و خوش بودن به خوشی آنان میباشد.
🔵دستور به زنده نگه داشتن خاطرات عزیزان سفر کرده
حدیثی از امام کاظم(ع) داریم که نشان از توصیه به حفظ خاطرات و ادامه علائق و عواطف نسبت به عزیزان سفر کرده است .
امام باقر (ع) به فرزندش وصیت نمود بعد از ارتحالش ، شبها ؛چراغی در اطاق شخصی پدر روشن نماید. و امام صادق(ع) هم همین سفارش را به فرزندش امام کاظم (ع) نمود و امام هفتم تا قبل از اینکه به بغداد و عراق رود این کار را انجام میداد. -
لما قبض أبو جعفر (ع) أمر أبو عبد الله (ع) بالسراج في البيت الذي كان يسكنه حتى قبض أبو عبد الله (ع) ثم أمر أبو الحسن (ع) بمثل ذلك في بيت أبي عبد الله (ع) حتى أخرج به إلى العراق ثم لا أدرى ما كان."
(کافی۲۵۱/۳ و فقیه ۱۶۰/۱)
این حدیث نشانه ای از وجود ارتباط ارواح سعیده با اهل منزل شان است که چراغ خانه و یا اطاق آنان روشن بماند ،که کمترین آن ؛ توصیه به یادآوری و سهیم کردن آنان در خیرات ، و خلاصه هرچیزی که باعث احترام آن شده و تکریم روح شان باشد.
ادامه دارد...