eitaa logo
زندگی بعد از مرگ
3.6هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
با حضور کارشناسان در خصوص عوالم پس از مرگ و تجربه های مشرف به مرگ با شما به گفتگو می نشیند. تالار مشارکت جمعی کاربران https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b ارتباط با ادمین @valayat لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️وقتی تا آخرین لحظه هم امید داشته باشی 👌 شک نکن حتی میتونی از گریه یه نفر هم آنقدر خوشحال بشی😍❤️ ➡️گروه لزوم فرزندآوری https://eitaa.com/joinchat/1108476201C83896731d4 کانال لزوم فرزندآوری https://eitaa.com/joinchat/1087177001C32b34bb4bc
دلچسب مرگ يكي از شاگردان امام جواد (علیه السلام) به سختی بيمار شده بود و زنده ماندن نداشت. امام همراه با گروهي از يارانش به عيادت او رفت. وقتي بر بالين او نشست و احوالش را پرسيد، بیمار با صدای بلند گريه كرد و در حالی که بی‌تابی می‌کرد گفت: مرگ من نزدیک است! چه كنم؟ ✅امام جواد (عليه السلام) به او فرمود: 🔆اي بنده خدا تو از مرگ زیرا مرگ چيست. برايت می‌زنم: اگر بدنت آلوده به چرك و كثافت باشد و بداني اگر حمام بروي و شستشو كني، همه اين چرك‌ها و آلودگي‌ها و زخم‌ها از بين مي‌رود، آيا ميل داري كه به حمام بروي، يا ميل نداري؟ بيمار عرض كرد: البته دوست دارم كه هر چه زودتر، به حمام بروم و خود را از همه ناپاكي‌ها پاك كنم.🔆 ✅امام (علیه السلام) فرمود: مرگ براي انسان همان حمام است و آن آخرين منزلگاه، و مرحله شستشو و پاكسازي از آلودگي‌هاي گناه مي‌باشد. سخنان امام جواد (علیه السلام) روحي تازه در كالبد آن بيمار بخشيد و قلب او شد. 📕شيخ صدوق، معاني الاخبار، ص290. از مطالب برزخ و قیامت و آخرت و تجربه های پس از مرگ در کانال زندگی بعد از مرگ https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99 استفاده می شود آیدی ادمین @valayat ارسال لینک گروه: https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b
🌏 قسمت دوازدهم 🔻رسیدیم به که راهم از میان آن باغ بود دیدم چند نفری در کنار حوض نشسته، میوه های در جلوشان می‌باشد تا مرا دیدند احترام نمودند و خواهش نشستن و میوه خوردن کردند و گفتند ما در حال روزه‌داری از خارج شدیم و این افطاری است که به ما داده اند و چنان می پنداریم که تو هم از اینها حق داری و البته تو داری را افطار داده‌ای و نشستم و از آنها خوردم و تشنگی و هر دردی داشتم رفع شد. 🔻پرسیدند در این راه بر تو چه گذشت؟ گفتم بدی‌هایی گذشت با دیدن شما رفع گردید ولی چند نفر عقب ماندند و آنها را نگه داشتند و مرا هم وسوسه نمودند، ولی گوش به حرفهایش ندادم و عقب ماند، که به من نرسد. 🔻گفتند نه آنها از ما دست بردار نیستند و در این برزخ با و دروغ ما را در اذیت می‌کنند و بعدها مثل رهزنان شاید با ما بجنگند. گفتم پس ما بدون چگونه از خود دفاع کنیم. گفتند: اگر در دنیا اسلحه ای تهیه نموده ایم در بعدی به داد ما خواهد رسید. 🔻همه برخاستیم و در راهی از زیر درختان پر و در نهرهای جاری و نسیمی خوش در فضا با قلبی مملو از فرح قدم می‌زدیم، كأنه جمال در آنجا تجلی نموده بود. رسیدیم به منزلگاه هر کدام در حجره ای از هایی که از خشت های طلا و نقره ساخته بودند منزل نمودیم. نقوش و ظرافت منزل چشمها را خیره و عقلها را حیران می‌ساخت و خدمه ای که داشت بسیار خوش صورت و خوش اندام و خوش و در اطراف برای خدمتگزاری در گردش و طواف بودند... ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب