eitaa logo
زندگی بعد از مرگ
3.6هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
4.9هزار ویدیو
68 فایل
با حضور کارشناسان در خصوص عوالم پس از مرگ و تجربه های مشرف به مرگ با شما به گفتگو می نشیند. تالار مشارکت جمعی کاربران https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b ارتباط با ادمین @valayat لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
مشاهده در ایتا
دانلود
🙏دعاى خروج از منزل و دخول در آن و مختصرى از آداب خانه 🔻چون از بيرون مى‌روى بگو: بسم اللّه آمنت باللّه و توكّلت على اللّه [لا حول و لا قوّة الاّ باللّه]. و اگر خواهى كه در باشى تا به خانه برگردى، بخوان، ده مرتبه سورۀ توحيد را. 🔻و چون داخل خانه شوى، سورۀ «قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ» بخوان كه و را بر طرف مى‌كند؛ و سلام كن بر اهل خانه، و اگر كسى نباشد بگو: السّلام علينا من ربّنا. 🔻و چون داخل (/محل کار) شوى «بسم اللّه» بگو كه شيطان مى‌گريزد؛ و نيز هنگام دخول در منزل بگو: اشهد ان لا اله الاّ اللّه وحده لا شريك له و اشهد انّ محمّدا عبده و رسوله. 📚مجموعه آثار مرحوم حاج شیخ عباس قمی(ره) جلد 2/ص627 کانال اذکار طلائی(ادعیه، اعمال) https://eitaa.com/joinchat/1829372157C3b79ba2d44 @AzkareTalayi https://eitaa.com/AzkareTalayi گروه اعمال طلائی(ادعیه، اذکار) https://eitaa.com/joinchat/1836056829C2f9b34a8ea ارتباط با ادمین گروه: @valayat
🌏 قسمت سوم 🔻 آن دو ملک به صدای آسا که گویا زمین و آسمان را به لرزه آورده از جنازه پرسیدند: مَن ربک؟ (خدای تو کیست؟) و من از ترس و نه دل داشتم و نه زبان و فکر کردم که جنازه بی روح جواب اینها را نخواهد داد و الآن با این گرزها خواهند زد و قبر پر از آتش شود پس بهتر این است که من گویم. 🔻در دل متوسل شدم به علی‌ ابن‌ ابیطالب علیه‌السلام، چون او را بخوبی میشناسم او دادرس درماندگان است. به مجرد این ، قلبم قوت گرفت و زبانم باز شد و چون سکوتم طولانی شده بود آن دو ملک، عصبانی تر سؤال نمودند که خدا و معبود تو کیست؟ مثل اول نترسیدم و به صدای جواب گفتم که معبود من خدای یگانه بی همتاست. پس سؤال کردند: من نبیک (یعنی پیغمبر تو کیست؟) 🔻و در این هنگام تپش من کمتر و زبانم بازتر و صدایم کلفت تر گردیده جواب دادم پیغمبرم رسول خدا محمد بن عبدالله صلى الله علیه و اله است. آن دو ملک نیز غضبشان بالکل رفت و صورتشان گردید و از من هم آن ترس و وحشت نیز رفت پس سؤال نمودند از کتاب و قبله و امام و خلیفه رسول الله، جواب دادم من قرآن کریم و قبله ام کعبه است و ائمه را با حسب و نسب برایشان نام بردم. 🔻بعد از آن شنیدم که گفتند «نم نومة العروس» (مثل عروس در حجله بخواب) و رفتند و من با همان حال وخیم به رفتم و از آن اضطراب راحت شدم. پس از برهه ای که به حال آمدم و چشم باز نمودم خود را در مفروشی دیدم... ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب ➥
🌏 قسمت چهارم 🔻چشم باز نمودم و خود را در مفروشی دیدم و جوان خوشرو و خوشبویی را دیدم که سر مرا به زانو نهاده و منتظر به حال آمدن من است و من برای برخاستم و به آن جوان سلام نمودم و او هم تبسمی نموده و جواب سلام داده و با من مهربانی نمود و گفت: بنشین که من نه پیغمبرم نه امام و نه ملک، بلکه حبیب و تو هستم. 🔻پرسیدم شما که هستید و اسمتان چیست؟ گفت: «اسمم است یعنی راهنما. من همان رشته محبت و ارتباط تو به علی بن ابیطالب و اهل بیت پیغمبر هستم و از تو هیچ جدایی ندارم مگر این که تو خود را با هوس‌ و از من دور کنی. سازگاری و ناسازگاریِ من با تو و بود و نبود من به دست و تو بوده، در صورت معصیت از تو گریخته‌ام و پس از توبه با تو همنشین بوده‌ام و از این جهت گفتم در مسافرت این از تو جدایی ندارم مگر هنگام تقصیر و یا قصوری که از ناحیه خودت بوده. و من همان خدا که به تو سپرده شده هستم، قرآن پر است از قصه های من است ولی افسوس که این همه قرآن خواندید و با من اظهار ناشناسایی می نمایید. من الان میروم و تو باید کمی استراحت کنی، خداحافظ.» 🔻تنها که ماندم به فکر احوال خود و حرف های هادی فرو رفتم، دیدم حقیقتاً رفتار های آدمی در دنیا خوابی است که دیده شده و حالا که و هوشیار شده‌ایم تعبیر آن خواب است که ظاهر می‌شود و هرکس به اندازه‌ی کم گذاشتن در دنیا افسوس و می‌خورد. ولی پشیمانی حالا سودی ندارد و در توبه بسته شده. در این اندیشه و غم و اندوه دوباره خوابم برد... ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب ➥
🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷 🌏 قسمت شانزدهم 🔻برای استراحت وارد حجره شدم، حوریه‌ای به روی نشسته بود که نور صورتش حجره را روشن و چشم را خیره میساخت. گفت: این حوریه از وادی‌السلام بخاطر تو آمده است و به عقد تو درامده است. این را گفت و از بیرون شد. 🔻نشستیم و به آن گفتم حسب و نسب خود را و سبب این که مال من شده ای بیان کن. گفت به خاطر داری که در اوج شب جمعه ای زنی را نمودی؟ گفتم: بلی. گفت خلقت من از آن قطرات آب تو است. 🔻گفتم آیا میدانی که از چه جهت بر عمل متعه این همه ، مترتب و محبوب عندالله شده است؟ گفت: از آن جهت که همه مردم قادر بر ادای حقوق دائمی نبودند و در صورت نبودن این حکم بسیاری مرتکب میشدند و مفاسدی زیاد داشت. 🔻شب سپری شد و هادی آمد و گفت که باید حرکت نمود. برخاستم اسب را سوار شدم و را به دست گرفتم و سپر را به پشت آویختم و هادی تذکره و جواز راه به من داد و نمودیم... ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب ➥