💢 چگونه زيستن بر مبناي چرا زيستن
✍ما علاوه بر اینکه زندگی ميکنیم، چگونه زیستن برايمان مهم است و این چگونه زیستن بر مبنای یک چرایی است. وقتی تاریخ زندگی کسانی که پروژه ی زندگی شان را به پایان رساندند، مطالعه میکنیم به انسان های مختلفی برمی خوریم. انسانهاي خوب، آدمهاي بد، کسانی که از نظر ما جنایتکار هستند و انواع مدلهای زیستن و گونههای زندگي را داشته اند. در این هنگام پرسش از چگونگی و چرایی زيستن برای ما جدی تر ميشود.
🔶️اگر فلسفه از لای کتابها و کلاسها و نمره و درس بیرون بيايد و به تمام معنا وارد زندگی انسان شود، مهمترین دغدغهاي که برای او به وجود ميآورد چرایی و چگونگی زيستن است.
✅من چگونه زندگی کنم؟ و اساساً چرا زندگی کنم؟ اگر چه پرسش از چرایی بنیادیتر و اساسیتر است.
پرسش دیگر اینکه چرا من باید به این زندگی ادامه بدهم؟
🔘در بحث معنای زندگی یکی از تفسیرهایی که از معنای زندگی می کنند دقیقاً تفسیر این پرسش است که چرا من باید به این زندگی ادامه بدهم؟ چرا این رنجها را تحمل کنم؟ آیا واقعاً این زندگی من، با این رنجها، سختیها و مشکلات در کنار آن لحظههای با شکوه و شیرین، آیا ارزش زیستن دارد یا ندارد؟ چرا باید تحمل کنم؟
👈بخشی از رنجهاي زندگي، رنجهایی جدایی ناپذیر از زیستن انسان است. برخی از این رنجها، رنجهایی نیستند که قابل تغيير باشد مثل دکوری که آن را نپسندید و تغییر دهید.
✔رنج ناشی از احساس مسئولیت، رنج ترس از مرگ و امثال آن ، رنجهایی نیستند که ما با مشغول کردن خود، آنها را فراموش کنیم. البته در یک زندگی غیراصیل و هر روزی ما همواره تلاش ميکنیم اینها را فراموش کنیم. افرادی هستند که ميخواهند مرتب کار کنند، مرتب مشغول باشند، ميگويند اگر این کار و مشغولیت ها نباشد، من دیوانه ميشوم.
اين زندگي، زندگي فلسفي نيست.
زندگی فلسفی چیست؟🤔
چه تفاوتی میان زندگی فیلسوفانه و زندگی هر روزی وجود دارد؟
#متن_نوشت
#چگونه_زیستن
#چرا_زیستن
ادامه دارد ....🌹
🍂@zendegi_filsofaneh🍂